- 847
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه چهل و ششم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه چهل و ششم، سال 1401
این جلسه بیشتر دربارۀ استغفار و معنویت و رابطه با خدا صحبت میکنیم. واقعیت این است که وقتهایی هم که بحث اجتماعی میکنیم، دقیقاً داریم بحث فردی رابطۀ ما و خدا را مطرح میکنیم چون ما چارهای نداریم جز اینکه امتحانها را در متن جامعه پشت سر بگذاریم و امتیاز بگیریم تا در محضر پروردگار مقرب بشویم. به همین علت بحثهای ما اجتماعی میشود.
بخشی از استغفار ما وابسته به این است که بفهمیم گناهان با ما چه کردند و اینکه بدانیم «هر کسی خوب است، باید خوبتر بشود» وقتی اولیاء خدا را میبینیم که چطور درِ خانۀ خداوند متعال استغفار میکنند ما نمیتوانیم خودمان را از استغفار بینیاز بدانیم. اگر ما بخواهیم آدمهای خوبی بشویم باید به کجا برسیم؟ امشب جواب این سؤال را با هم بررسی میکنیم. اگر ما گناهی داشتیم؛ گناه فکری، قلبی، عملی و... این گناه ما را به کجا رسانده است؟ از چه چیزی باید کنده بشویم؟ از کدام نتیجه؟ انشاءالله در پاسخ به این سؤال، بحث جلسات قبلمان را ادامه میدهیم.
در جلسات قبل گفتیم رسول گرامی اسلام مبعوث شدند تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورند و آن کسانی را که احساس نابجای قدرتمندبودن دارند و میخواهند با زورگویی، قوّتی را بدست بیاورند، تضعیف بکنند. رسولخدا(ص) میخواهد قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسانهای ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمیکند.
طرح عملیاتی رسولخدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمیگیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت میگیرد. در واقع قدرت ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند. در این میانه ما کمکم به مفهوم قدرت رسیدیم. روز اول، ما دربارۀ این موضوع بحث کردیم که آدم نباید منفعل، مرعوب و ضعیف باشد. طبق روایت، خداوند متعال از مؤمن ضعیف بدش میآید. گفتند مؤمن ضعیف کیست؟ فرمود مؤمنی که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. کسی که نهی از منکر نمیکند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصههای ضعف انسان، همین نهی از منکر نکردن است. (إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالى لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الَّذی لا زَبْرَ لَهُ، وَقالَ: هُوَ الَّذی لا یَنهى عَنِ المُنکَر)
بدی گناه به این است که آدم را ضعیف میکند. خاصیت کار خوب، عبادت و مناجات، این است که آدم را قوی میکند. اگر کسی خواست متوجه بشود که نماز و عبادتش به درد خورده یا نه، قبول شده یا نه، ببیند آیا بعد از هر نماز از نظر روحی قویتر میشود یا نه؟ ترسش از غیرخدا میریزد یا نه؟ نگرانیها و استرسهایش از بین میرود یا نه؟ هدف شاخص برای اندازهگیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام میخواهد ما را به قدرت روحی، به قدرت فکری، به قدرت عقلانی و به قدرت عاطفی برساند. این قدرت باید مطرح باشد.
در سند تحول آموزش و پرورش، سی چهل تا هدف ذکر شده است که دانشآموز ما باید همۀ آن صفات را داشته باشد. درحالیکه بهجای همۀ اینها لازم است که یک هدف مهم ذکر بشود که «ما میخواهیم دانشآموزان ایران از نظر روحی افرادی قدرتمند باشند» اگر آنجا ایمان را نوشتند، ایمان یعنی تو از غیرخدا در امنیت هستی، پس احساس ضعف نکن. احساس قدرت بکن چون خدا به تو امنیت میدهد. با وجود خدا حق نداری از دیگری بترسی، حق نداری نگران آیندهات باشی. تو آینده را بساز به دلیل تشکر از کسی که این قدرت را به تو داده است، نباید درسخواندن از ترس فقر و بدبختی و... باشد.
باید از مادران گرامی تمنّا کرد بچههایتان را مبتنی بر ترس تربیت نکنید. نگویید «درس بخوان و الّا بدبخت میشوی! درس بخوان و الّا فقیر و بیچاره میشوی!» وادار کردن بچهها به درس خواندن از سرِ ترس، خیلی بد است. آموزش و پرورش ما وقتی آموزش و پرورش خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی در آموزش و پرورش، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که تو را به جایی نرساند که از کسی غیرخدا نترسی و قدرت روحی به تو ندهد معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد.
این جلسه بیشتر دربارۀ استغفار و معنویت و رابطه با خدا صحبت میکنیم. واقعیت این است که وقتهایی هم که بحث اجتماعی میکنیم، دقیقاً داریم بحث فردی رابطۀ ما و خدا را مطرح میکنیم چون ما چارهای نداریم جز اینکه امتحانها را در متن جامعه پشت سر بگذاریم و امتیاز بگیریم تا در محضر پروردگار مقرب بشویم. به همین علت بحثهای ما اجتماعی میشود.
بخشی از استغفار ما وابسته به این است که بفهمیم گناهان با ما چه کردند و اینکه بدانیم «هر کسی خوب است، باید خوبتر بشود» وقتی اولیاء خدا را میبینیم که چطور درِ خانۀ خداوند متعال استغفار میکنند ما نمیتوانیم خودمان را از استغفار بینیاز بدانیم. اگر ما بخواهیم آدمهای خوبی بشویم باید به کجا برسیم؟ امشب جواب این سؤال را با هم بررسی میکنیم. اگر ما گناهی داشتیم؛ گناه فکری، قلبی، عملی و... این گناه ما را به کجا رسانده است؟ از چه چیزی باید کنده بشویم؟ از کدام نتیجه؟ انشاءالله در پاسخ به این سؤال، بحث جلسات قبلمان را ادامه میدهیم.
در جلسات قبل گفتیم رسول گرامی اسلام مبعوث شدند تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورند و آن کسانی را که احساس نابجای قدرتمندبودن دارند و میخواهند با زورگویی، قوّتی را بدست بیاورند، تضعیف بکنند. رسولخدا(ص) میخواهد قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسانهای ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمیکند.
طرح عملیاتی رسولخدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمیگیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت میگیرد. در واقع قدرت ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند. در این میانه ما کمکم به مفهوم قدرت رسیدیم. روز اول، ما دربارۀ این موضوع بحث کردیم که آدم نباید منفعل، مرعوب و ضعیف باشد. طبق روایت، خداوند متعال از مؤمن ضعیف بدش میآید. گفتند مؤمن ضعیف کیست؟ فرمود مؤمنی که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمیکند. کسی که نهی از منکر نمیکند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصههای ضعف انسان، همین نهی از منکر نکردن است. (إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالى لَیُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعیفَ الَّذی لا زَبْرَ لَهُ، وَقالَ: هُوَ الَّذی لا یَنهى عَنِ المُنکَر)
بدی گناه به این است که آدم را ضعیف میکند. خاصیت کار خوب، عبادت و مناجات، این است که آدم را قوی میکند. اگر کسی خواست متوجه بشود که نماز و عبادتش به درد خورده یا نه، قبول شده یا نه، ببیند آیا بعد از هر نماز از نظر روحی قویتر میشود یا نه؟ ترسش از غیرخدا میریزد یا نه؟ نگرانیها و استرسهایش از بین میرود یا نه؟ هدف شاخص برای اندازهگیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام میخواهد ما را به قدرت روحی، به قدرت فکری، به قدرت عقلانی و به قدرت عاطفی برساند. این قدرت باید مطرح باشد.
در سند تحول آموزش و پرورش، سی چهل تا هدف ذکر شده است که دانشآموز ما باید همۀ آن صفات را داشته باشد. درحالیکه بهجای همۀ اینها لازم است که یک هدف مهم ذکر بشود که «ما میخواهیم دانشآموزان ایران از نظر روحی افرادی قدرتمند باشند» اگر آنجا ایمان را نوشتند، ایمان یعنی تو از غیرخدا در امنیت هستی، پس احساس ضعف نکن. احساس قدرت بکن چون خدا به تو امنیت میدهد. با وجود خدا حق نداری از دیگری بترسی، حق نداری نگران آیندهات باشی. تو آینده را بساز به دلیل تشکر از کسی که این قدرت را به تو داده است، نباید درسخواندن از ترس فقر و بدبختی و... باشد.
باید از مادران گرامی تمنّا کرد بچههایتان را مبتنی بر ترس تربیت نکنید. نگویید «درس بخوان و الّا بدبخت میشوی! درس بخوان و الّا فقیر و بیچاره میشوی!» وادار کردن بچهها به درس خواندن از سرِ ترس، خیلی بد است. آموزش و پرورش ما وقتی آموزش و پرورش خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی در آموزش و پرورش، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که تو را به جایی نرساند که از کسی غیرخدا نترسی و قدرت روحی به تو ندهد معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است