display result search
منو
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه سی و چهارم

تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه سی و چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 33 دقیقه مدت قطعه
  • 57 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه سی و چهارم، سال 1401

پیامبر گرامی اسلام در دو جبهه می‌جنگیدند، یکی با مستکبران و دیگر با مرعوب بودن. وقتی انسان وارد متن این ماجرا می‌شود می‌بیند که اینجا یک مبارزۀ جدی‌ وجود دارد. مسئله به این سادگی نیست که بگوییم پیامبر گرامی اسلام با مرعوب بودن مخالف بودند. قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) درواقع همین مرعوب‌ها بودند؛ یعنی جریان مرعوب‌ها و جریان استضعاف‌پذیرها، جریان سنگین و لَختی در تاریخ است، یعنی همین آدم‌هایی که به ظاهر آرام و کتک‌خورده هستند می‌توانند خیلی خطرناک و جنایت‌کار باشند.
همین‌جا می‌خواهم روضه بخوانم، بنابر بعضی نقل‌ها اولین ضربۀ کاری‌ که بر اباعبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا وارد شد سنگی بود که به پیشانی حضرت اصابت کرد. می‌دانید این یعنی چه؟ برخی از مردم کوفه، پول نداشتند که بتوانند برای خودشان شمشیر و نیزه و تیر تهیه کنند و برای جنگیدن با امام‌حسین(ع) بیاورند، گفتند پس ما چه‌کار کنیم؟ به آنها گفته شد: برای اینکه شما هم ثواب ببرید، دامن‌های‌تان را پر از سنگ کنید و سنگ بزنید. این می‌خواهد به تاریخ نشان بدهد یزید که مستکبر زمان بود خودش جلو نیامد، بلکه این مرعوبین را تحریک کرد و آنها آمدند. اباعبدالله الحسین(ع) مدام به آنها می‌فرمود مگر من با شما چه‌کار کردم؟! ما با هم دشمنی‌ای نداریم! کسانی که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند مرعوبین بودند؛ ترسیدند از اینکه «لشکر یزید دارد می‌آید» پس برویم امام حسین(ع) را وادار به تسلیم کنیم، اگر ایشان تسلیم نشد او را به شهادت می‌رسانیم در عوض لشکر یزید سراغ ما نمی‌آید. مرعوبین می‌توانند جنایت‌های بزرگی بکنند.
مرعوبین و مغرورین هر کدام‌شان یک‌طوری ضربه می‌زنند. آیات زیادی در قرآن در مورد مغرورین و مرعوبین هست البته با تعبیر مستکبرین و مستضعفین. جریان کندنِ جامعه از پذیرش استضعاف، نبرد خیلی سختی است و الّا نباید کار رسول‌خدا(ص) سیزده سال طول می‌کشید تا هجرت کنند.
این دو جبهۀ مرعوبین و مغرورین را باید کاملاً شفاف نگاه کرد. آیات قرآن را دربارۀ اینها با هم مرور کردیم که خدا می‌فرماید «من هر دو گروه را دوبرابر عذاب می‌کنم» یعنی هم مغرورین و مستکبرین را و هم مستضعفینِ مرعوب و استضعاف‌پذیر را. ما با این دوتا کار داریم.
ما باید مستکبرین را هم فراموش نکنیم. یک‌وقت استکبار در اثر پول و ثروت و قدرت‌طلبیِ صرف و بدون مایه‌های دینی و معنوی است، اما استکباری که رسول‌خدا(ص) با آن مبارزه می‌کرد از نوع استکبار معنوی و دینی بود مثل استکبار یهود که می‌گفتند «ما قوم برگزیدۀ خدا هستیم» و استکبار می‌ورزیدند. اگر قریش هم مقابل پیامبر گرامی اسلام استکبار می‌ورزیدند استکبارشان از نوع معنوی بود. آنها خودشان را ساقیان حجاج و کلیدداران خانۀ کعبه و... می‌دانستند.
دونفر از مشاهیر قریش یعنی عباس عموی پیامبر(ص) و شیبة بن عثمان داشتند به همدیگر فخر می‌فروختند، عباس می‌گفت: من صاحب مقام سقایت و آب دادن به حاجیان هستم لذا من برتر و افضل هستم. شیبه می‌گفت: من سازنده و پرده‌دار خانۀ کعبه هستم پس من برتر هستم، امیرالمؤمنین علی(ع) سخن آن دو نفر را شنید و فرمود من از شما برتر هستم چون که در راه خدا جهاد کردم. در همین باره آیه نازل شد: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ» این آیه، برتری علی بن ابی‌طالب(ع) را بر آن دو نفر تأیید ‌کرد و بیان فرمود که شما فکر نکنید این چیزها برای شما مقام می‌آورد. البته علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) که بر آنها برتری داشت، خودش ابوتراب بود، بسیار خاکی و افتاده‌حال بود، غرور یک ذره هم او را نگرفت و در مناجات‌هایش گریه‌های فراوان داشت.
پس ما با دو تا پدیده مواجهیم، یکی مرعوبین، یکی مغرورین. از کلمۀ مستکبر و مستضعف هم می‌توانیم استفاده کنیم که اصطلاح دقیق قرآنی‌ این دو گروه است. منتها چون اینجا استکبار از جنس استکبار دینی است، من اسمش را مغرور شدن به دین گذاشتم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 33:48

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی