- 944
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه دهم
سخنرانی از حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه دهم، سال 1401
موضوع بحث ما «سیر تکوّن عقاید اسلامی» است. عرض کردیم که در دوره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و نیمه اول قرن اول، آنچه اولویت بود، آنچه که باعثِ گروه گروه شدن جامعه اسلامی شد، چالش ایجاد کرد، حزب درست کرد، اولین موضوع نگاه به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، نمونههایی را هم خواندیم، اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ترجیح میدادند مورد اعتراض واقع میشدند، چرا؟ چون نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از ناحیه دو گروه، یک گروه مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و شاگردان حضرت، هرچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمودند از سرمنشأ «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» میدیدند، اینها را موهبت و هدیه الهی میدیدند، کلام سرّالله است، وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیان کنند همهی اینها هدیه خدای متعال به ماست، لذا روی چشمشان میگذاشتند.
اما گروه دوم اعتراض میکردند، چون خشم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، رضای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، انتخاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را شبیه خودشان میدیدند، حال یا از منشأ نفاقی که برخی از سرانشان داشتند یا بخاطر مرضی که بعضیها در قلوبشان داشتند، یا به جهت ضعف ایمان که تحت تأثیر آن مورد قبلی بود، اعتراض میکردند.
دو موضوع زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تقریباً اختلافی نبود، یکی نگاه به صحابه که توضیح دادیم، بعداً این تعریف برای صحابه درست شد و بعداً ادّعای عدالت برای هر کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیده باشد مطرح شد، زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینگونه نبود، هر کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیده بود را اگر آن اوصافی که قرآن کریم فرموده بود را نداشت صادق نمیدانستند. مثالهای متعددی گذشت.
کنار این مسئلهی افضلیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم همینطور بود، زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خیلی روشن بود آن شخصی که عالم است کیست، روشن بود آن کسی که در جنگها علمدار اسلام است کیست، همه میدانستند، بعدها دچار تفاوت شد، برای اینکه در تئوری کم آوردند که به چه جهت در سقیفه و بعد از سقیفه اتفاقاتی افتاده است، با آن تعابیر فلته و امثال این دیدند نمیشود مسئله را حل کرد، به این رو آوردند که افضلیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ترتیب خلافت است و این اجماع امّت است، یعنی ادّعایی کردند.
موضوع بحث ما «سیر تکوّن عقاید اسلامی» است. عرض کردیم که در دوره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و نیمه اول قرن اول، آنچه اولویت بود، آنچه که باعثِ گروه گروه شدن جامعه اسلامی شد، چالش ایجاد کرد، حزب درست کرد، اولین موضوع نگاه به شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، نمونههایی را هم خواندیم، اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ترجیح میدادند مورد اعتراض واقع میشدند، چرا؟ چون نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از ناحیه دو گروه، یک گروه مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و شاگردان حضرت، هرچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمودند از سرمنشأ «وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى» میدیدند، اینها را موهبت و هدیه الهی میدیدند، کلام سرّالله است، وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیان کنند همهی اینها هدیه خدای متعال به ماست، لذا روی چشمشان میگذاشتند.
اما گروه دوم اعتراض میکردند، چون خشم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، رضای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، انتخاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را شبیه خودشان میدیدند، حال یا از منشأ نفاقی که برخی از سرانشان داشتند یا بخاطر مرضی که بعضیها در قلوبشان داشتند، یا به جهت ضعف ایمان که تحت تأثیر آن مورد قبلی بود، اعتراض میکردند.
دو موضوع زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تقریباً اختلافی نبود، یکی نگاه به صحابه که توضیح دادیم، بعداً این تعریف برای صحابه درست شد و بعداً ادّعای عدالت برای هر کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دیده باشد مطرح شد، زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینگونه نبود، هر کسی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیده بود را اگر آن اوصافی که قرآن کریم فرموده بود را نداشت صادق نمیدانستند. مثالهای متعددی گذشت.
کنار این مسئلهی افضلیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم همینطور بود، زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خیلی روشن بود آن شخصی که عالم است کیست، روشن بود آن کسی که در جنگها علمدار اسلام است کیست، همه میدانستند، بعدها دچار تفاوت شد، برای اینکه در تئوری کم آوردند که به چه جهت در سقیفه و بعد از سقیفه اتفاقاتی افتاده است، با آن تعابیر فلته و امثال این دیدند نمیشود مسئله را حل کرد، به این رو آوردند که افضلیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به ترتیب خلافت است و این اجماع امّت است، یعنی ادّعایی کردند.
کاربر مهمان