- 1260
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه نهم
سخنرانی از حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه نهم، سال 1401
موضوع بحث ما «سیری در تکوّن عقاید اسلامی» است و چون سیر بحث را دنبال میکنیم، در روزگار نبوی صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم، با توجّه به اینکه تاریخگذاری بعضی از امور مشکل است گاهی در دورهی خلفا هم رفت و برگشت میکنیم، یعنی در پنجاه سال اول هجری بسر میبریم.
در روزگار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مختلف بود، متعدد بود، یکسان نبود، یک شکل نبود، پیغمبر را مانند خودشان میدیدند، یا چون حدیث العهد به جاهلی بودند، یعنی تازه از جاهلیت بیرون آمده بودند و فساد و فحشاء و فسق و فجور و بیرحمی و نامردی در دوره جاهلی متأسفانه خیلی رایج بود، هرچه میگذشت اینها باز هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مانند خودشان و کس و کار خودشان میدیدند.
نمونههایی عرض کردهام، یک نمونه دبگر هم که شما نگاه کنید، نگاه یکی از همسران پیغمبر (در روایت 4670 صفحه 129 و 130 مجلد هشتم «مسند ابی یعلی موصلی» هست)، بر سر یک کیف دستی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه میگوید!
تفاوت به نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت.
اما نسبت به اصحاب که آن زمان تفاوت نگاه وجود نداشت بلکه بعداً بخاطر نیاز برگشتند و برای اصحاب قواعدی ساختند که بر خلاف قرآن کریم است، و همینطور چون مسئلهی حاکمیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دچار چالش شد، سقیفه اختلافی شد و محل اختلاف شد، نمیتوانستند استدلال کنند، بعداً یک قاعدهای مثلاً قرن سوم به بعد قاعدهای درست شد که گفتند ترتیب افضلیت اصحاب پیغمبر به ترتیب خلافت است! این قاعده برای قرون اولیه نیست.
اجازه بدهید در ابتدای کار من برای شما چند شاهد مثال بخوانم.
اینکه عرض میکنم شاه ماهی برای کسانی است که بخواهند در مسئلهی امامت کار کنند. اگر شما به جایی که درس امامت تدریس میشود تشریف ببرید مثلاً میگویند حدیث غدیر، ابتدا ثابت میکنند که این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسیده است، بعد میگویند معنای آن به امامت ارتباط دارد.
این استدلال ناقص است، این استدلال کاربردی نیست، چرا؟ چون شما برای چه کسی استدلال میکنید؟ برای شیعیان که مسئله مانند روز روشن است. اگر قرار است با دیگران گفتگو کنیم باید بدانیم ذهنیت دیگران چیست.
ذهنیتِ برخی از دیگرانِ غیرشیعه این است که صحّتِ خلافت قطعی است و افضلیت هم به ترتیب خلافت است.
چون این موضوع را قطعی فرض میکنند، اگر شما روایتی مانند حدیث غدیر و حدیث منزلت و حدیث طیر و حدیث مدینه العلم بیاورید و ثابت کنید روایت معتبر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و اصلاً قطعاً از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صادر شده است، بعد تلاش کنید که معنای آن را هم ثابت کنید. او میگوید کلام شما با یک قطع ذهنی من تعارض دارد و لذا به درد نمیخورد!
تصریح کردهاند که هر روایت یا آیهای که در آن افضلیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ثابت شود، باید از معنای آن برگردانیم و چیز دیگری معنا کنیم. چرا؟ چون ما یک چیز قطعی در ذهن خودمان داریم.
اگر بخواهم برای شما مثال بزنم میگویم شما یک قطع در ذهن خودتان دارید و آن هم عصمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، بعد یک نفر روایتی بیاورد که در جایی نقل شده است که نعوذبالله پیغمبر گناه کرده است، شما میگویید این روایت با آن قطع نمیسازد و این روایت را کنار میگذاریم.
موضوع بحث ما «سیری در تکوّن عقاید اسلامی» است و چون سیر بحث را دنبال میکنیم، در روزگار نبوی صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم، با توجّه به اینکه تاریخگذاری بعضی از امور مشکل است گاهی در دورهی خلفا هم رفت و برگشت میکنیم، یعنی در پنجاه سال اول هجری بسر میبریم.
در روزگار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مختلف بود، متعدد بود، یکسان نبود، یک شکل نبود، پیغمبر را مانند خودشان میدیدند، یا چون حدیث العهد به جاهلی بودند، یعنی تازه از جاهلیت بیرون آمده بودند و فساد و فحشاء و فسق و فجور و بیرحمی و نامردی در دوره جاهلی متأسفانه خیلی رایج بود، هرچه میگذشت اینها باز هم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مانند خودشان و کس و کار خودشان میدیدند.
نمونههایی عرض کردهام، یک نمونه دبگر هم که شما نگاه کنید، نگاه یکی از همسران پیغمبر (در روایت 4670 صفحه 129 و 130 مجلد هشتم «مسند ابی یعلی موصلی» هست)، بر سر یک کیف دستی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه میگوید!
تفاوت به نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت.
اما نسبت به اصحاب که آن زمان تفاوت نگاه وجود نداشت بلکه بعداً بخاطر نیاز برگشتند و برای اصحاب قواعدی ساختند که بر خلاف قرآن کریم است، و همینطور چون مسئلهی حاکمیت بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دچار چالش شد، سقیفه اختلافی شد و محل اختلاف شد، نمیتوانستند استدلال کنند، بعداً یک قاعدهای مثلاً قرن سوم به بعد قاعدهای درست شد که گفتند ترتیب افضلیت اصحاب پیغمبر به ترتیب خلافت است! این قاعده برای قرون اولیه نیست.
اجازه بدهید در ابتدای کار من برای شما چند شاهد مثال بخوانم.
اینکه عرض میکنم شاه ماهی برای کسانی است که بخواهند در مسئلهی امامت کار کنند. اگر شما به جایی که درس امامت تدریس میشود تشریف ببرید مثلاً میگویند حدیث غدیر، ابتدا ثابت میکنند که این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رسیده است، بعد میگویند معنای آن به امامت ارتباط دارد.
این استدلال ناقص است، این استدلال کاربردی نیست، چرا؟ چون شما برای چه کسی استدلال میکنید؟ برای شیعیان که مسئله مانند روز روشن است. اگر قرار است با دیگران گفتگو کنیم باید بدانیم ذهنیت دیگران چیست.
ذهنیتِ برخی از دیگرانِ غیرشیعه این است که صحّتِ خلافت قطعی است و افضلیت هم به ترتیب خلافت است.
چون این موضوع را قطعی فرض میکنند، اگر شما روایتی مانند حدیث غدیر و حدیث منزلت و حدیث طیر و حدیث مدینه العلم بیاورید و ثابت کنید روایت معتبر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و اصلاً قطعاً از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم صادر شده است، بعد تلاش کنید که معنای آن را هم ثابت کنید. او میگوید کلام شما با یک قطع ذهنی من تعارض دارد و لذا به درد نمیخورد!
تصریح کردهاند که هر روایت یا آیهای که در آن افضلیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ثابت شود، باید از معنای آن برگردانیم و چیز دیگری معنا کنیم. چرا؟ چون ما یک چیز قطعی در ذهن خودمان داریم.
اگر بخواهم برای شما مثال بزنم میگویم شما یک قطع در ذهن خودتان دارید و آن هم عصمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، بعد یک نفر روایتی بیاورد که در جایی نقل شده است که نعوذبالله پیغمبر گناه کرده است، شما میگویید این روایت با آن قطع نمیسازد و این روایت را کنار میگذاریم.
کاربر مهمان