- 1157
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه چهارم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه چهارم، سال 1400
در جاهلیت اینجوری هم نیست که همهچیز سیاه باشد. اولاً ما اگر عصر بعثت را اینطور تلقّی کنیم که رسول خدا با یک عدهای مطلقاً سیاه مواجه بوده و دیگر نمونۀ آنها پیدا نمیشود، شما نیمی از تاریخ حیات پیغمبر را باید حذف کنید و از حیّز انتفاع ساقط کنید و بگویید اینها به درد کتابهای درسی نمیخورد. چرا؟ چون رسول خدا(ص) با یک قوم یأجوج مأجوجی برخورد داشتند که اصلاً نمونۀشان نیست، پس چه فایدهای دارد ما الآن بنشینیم قصههای آن زمان را بگوییم؟ چون آنجور آدمها که الآن دیگر نیستند!
بنده میخواهم در این شبها مقدماتی را بچینم تا بگویم که اتفاقاً آنهایی که مقابل پیغمبر ایستادند نمونههایشان زمان ما زیاد بودند. و شما الآن میخواهید ببینید که چه تشابههایی وجود دارد. منتها اجازه بدهید که من آن حرف قبلی را حسابی با آیات قرآن بیشتر جا بیندازم و بعد به این هم میرسیم.
امروز میخواهم بیشتر از آیات قرآن استفاده کنم که خداوند در این آیات، علیه جاهلیت مطرح میکند، اما در همین آیات، حرفهایی هم به نفع جاهلیت زده میشود. مثلاً میفرماید «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّه» اگر از این مشرکین بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفرید و شمس و قمر، در تحت قدرت اوست؟ حتماً آنها میگویند الله تبارک و تعالی، «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»، یعنی با چند تا تأکید پشت سر هم، این را میفرماید.
حدود شش آیه در قرآن کریم با این مضمون وجود دارد. مثلاً در آیۀ دیگری میفرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّه» اگر از مشرکین بپرسی چه کسی از آسمان باران را نازل میکند روی زمین؟ قطعاً میگویند خدا.
پس مشرکین یا کافران معتقد به خدا هستند. اینجوری نبوده که ایمان به خدا نداشته باشند. آنها عبادت میکردند، هرچند تحریفشده بود، هرچند دین غلطی داشتند، اما دین داشتند.
بتپرستی در این معنایی که ما تلقّی میکنیم نبوده است. اجازه بدهید در پاسخ این سؤال شما یک آیۀ قرآن دربارۀ بتپرستها بخوانم. «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»؛ اینها یک بتهایی را میپرستند که هیچ نفع و ضرری ندارند، ولی پرستش بت یعنی چه؟ به این معنا که «اینها شفیع ما هستند پیش الله تبارک و تعالی» یعنی آنها در واقع خدا را میپرستیدند و این بتها را واسطه و شفیع میدانستند. اینطور نبوده که این بت را بهعنوان اینکه «تو خالق من هستی، تو خدای من هستی» بپرستند.
اکثراً یک تصوّر عجیب و غریبی از دوران جاهلیت دارند. حتی خیلی راحت، آنها بتهایشان را میشکستند. مثلاً میآمد میگفت «ای بت، شفیع من بشو این مشکل من را حل کن» و اگر مشکلش حل نمیشد، میزد و آن بت را میشکست. نمونههایی در تاریخ ذکر شده است، مثلاً یک فرد بتپرستی داریم که آن زمان مسیحی شد و بعداً که رسول خدا(ص) آمد مسلمان شد. یک بتپرستی داریم که یک بت مهمی هم داشت، بعد ایشان آمد شترهایش را آورد به سمتِ آن بت، که تبرّک بکند، این بت خون قربانی رویش ریخته بودند و یک قیافۀ وحشتناکی پیدا کرد شترهایش رم کردند. او هم زد و بت را شکست، گفت آمدم پیش تو برکت بجویم اما تو شترهایم را ترساندی.
میخواهم بگویم اینجوری نبود که حتی دوران جاهلیت بتشکنی اتفاق نیفتد. بتپرستی هم آنطور نبوده که خیلیها تصور میکنند. مکرّر در آیات قرآن آمده است «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ»، اگر از آنها سؤال کنی چه کسی شما را خلق کرده؟ «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»؛ اینها قطعاً میگویند خدا.
یک قضیهای را در اینجا بابش را باز کنم. از بینندگان محترم تقاضا میکنم آیات اوّل و سورههای اوّلیهای که در مکه نازل شده است را بخوانند، سورههایی که طبیعتاً مشرکین مکه بنا بوده اینها را بشنوند و بخوانند. اگر کسانی حال ختم قرآن را ندارند، به قول پیامبر اکرم(ص) «جزء پیامبر» را بخوانند، ایشان فرمود «جزء مرا بخوانید» گفتند جزء شما کدام قسمت قرآن است؟ فرمود از سورۀ محمد تا پایان قرآن. این جزء پیامبر خاصیتش این است که اکثراً آیات و سورههایی هستند که اوائل بعثت نازل شدهاند. یعنی سورههای مکی هستند.
هر کسی سورههای مکی را بخواند میفهمد آن کسانی که دارند این آیات را میشوند «خدا آشنا» هستند، بلکه معاد آشنا هستند بلکه اخلاقآشنا هستند و این آیات هم بیشتر جنبۀ موعظه دارد، یعنی دارد آنها را موعظه میکند. بعدها ما میخواهیم بررسی کنیم و ببینیم چرا این خدا آشنایان که یک ایمانی هم داشتند (لااقل ایمان به خالقیّت خدا، در آنها قطعی است) با پیامبر مخالفت کردند؟
در جاهلیت اینجوری هم نیست که همهچیز سیاه باشد. اولاً ما اگر عصر بعثت را اینطور تلقّی کنیم که رسول خدا با یک عدهای مطلقاً سیاه مواجه بوده و دیگر نمونۀ آنها پیدا نمیشود، شما نیمی از تاریخ حیات پیغمبر را باید حذف کنید و از حیّز انتفاع ساقط کنید و بگویید اینها به درد کتابهای درسی نمیخورد. چرا؟ چون رسول خدا(ص) با یک قوم یأجوج مأجوجی برخورد داشتند که اصلاً نمونۀشان نیست، پس چه فایدهای دارد ما الآن بنشینیم قصههای آن زمان را بگوییم؟ چون آنجور آدمها که الآن دیگر نیستند!
بنده میخواهم در این شبها مقدماتی را بچینم تا بگویم که اتفاقاً آنهایی که مقابل پیغمبر ایستادند نمونههایشان زمان ما زیاد بودند. و شما الآن میخواهید ببینید که چه تشابههایی وجود دارد. منتها اجازه بدهید که من آن حرف قبلی را حسابی با آیات قرآن بیشتر جا بیندازم و بعد به این هم میرسیم.
امروز میخواهم بیشتر از آیات قرآن استفاده کنم که خداوند در این آیات، علیه جاهلیت مطرح میکند، اما در همین آیات، حرفهایی هم به نفع جاهلیت زده میشود. مثلاً میفرماید «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّه» اگر از این مشرکین بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفرید و شمس و قمر، در تحت قدرت اوست؟ حتماً آنها میگویند الله تبارک و تعالی، «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»، یعنی با چند تا تأکید پشت سر هم، این را میفرماید.
حدود شش آیه در قرآن کریم با این مضمون وجود دارد. مثلاً در آیۀ دیگری میفرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَیَقُولُنَّ اللَّه» اگر از مشرکین بپرسی چه کسی از آسمان باران را نازل میکند روی زمین؟ قطعاً میگویند خدا.
پس مشرکین یا کافران معتقد به خدا هستند. اینجوری نبوده که ایمان به خدا نداشته باشند. آنها عبادت میکردند، هرچند تحریفشده بود، هرچند دین غلطی داشتند، اما دین داشتند.
بتپرستی در این معنایی که ما تلقّی میکنیم نبوده است. اجازه بدهید در پاسخ این سؤال شما یک آیۀ قرآن دربارۀ بتپرستها بخوانم. «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»؛ اینها یک بتهایی را میپرستند که هیچ نفع و ضرری ندارند، ولی پرستش بت یعنی چه؟ به این معنا که «اینها شفیع ما هستند پیش الله تبارک و تعالی» یعنی آنها در واقع خدا را میپرستیدند و این بتها را واسطه و شفیع میدانستند. اینطور نبوده که این بت را بهعنوان اینکه «تو خالق من هستی، تو خدای من هستی» بپرستند.
اکثراً یک تصوّر عجیب و غریبی از دوران جاهلیت دارند. حتی خیلی راحت، آنها بتهایشان را میشکستند. مثلاً میآمد میگفت «ای بت، شفیع من بشو این مشکل من را حل کن» و اگر مشکلش حل نمیشد، میزد و آن بت را میشکست. نمونههایی در تاریخ ذکر شده است، مثلاً یک فرد بتپرستی داریم که آن زمان مسیحی شد و بعداً که رسول خدا(ص) آمد مسلمان شد. یک بتپرستی داریم که یک بت مهمی هم داشت، بعد ایشان آمد شترهایش را آورد به سمتِ آن بت، که تبرّک بکند، این بت خون قربانی رویش ریخته بودند و یک قیافۀ وحشتناکی پیدا کرد شترهایش رم کردند. او هم زد و بت را شکست، گفت آمدم پیش تو برکت بجویم اما تو شترهایم را ترساندی.
میخواهم بگویم اینجوری نبود که حتی دوران جاهلیت بتشکنی اتفاق نیفتد. بتپرستی هم آنطور نبوده که خیلیها تصور میکنند. مکرّر در آیات قرآن آمده است «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ»، اگر از آنها سؤال کنی چه کسی شما را خلق کرده؟ «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»؛ اینها قطعاً میگویند خدا.
یک قضیهای را در اینجا بابش را باز کنم. از بینندگان محترم تقاضا میکنم آیات اوّل و سورههای اوّلیهای که در مکه نازل شده است را بخوانند، سورههایی که طبیعتاً مشرکین مکه بنا بوده اینها را بشنوند و بخوانند. اگر کسانی حال ختم قرآن را ندارند، به قول پیامبر اکرم(ص) «جزء پیامبر» را بخوانند، ایشان فرمود «جزء مرا بخوانید» گفتند جزء شما کدام قسمت قرآن است؟ فرمود از سورۀ محمد تا پایان قرآن. این جزء پیامبر خاصیتش این است که اکثراً آیات و سورههایی هستند که اوائل بعثت نازل شدهاند. یعنی سورههای مکی هستند.
هر کسی سورههای مکی را بخواند میفهمد آن کسانی که دارند این آیات را میشوند «خدا آشنا» هستند، بلکه معاد آشنا هستند بلکه اخلاقآشنا هستند و این آیات هم بیشتر جنبۀ موعظه دارد، یعنی دارد آنها را موعظه میکند. بعدها ما میخواهیم بررسی کنیم و ببینیم چرا این خدا آشنایان که یک ایمانی هم داشتند (لااقل ایمان به خالقیّت خدا، در آنها قطعی است) با پیامبر مخالفت کردند؟
تاکنون نظری ثبت نشده است