display result search
منو
هنر بهتر زیستن، جلسه چهل وسوم

هنر بهتر زیستن، جلسه چهل وسوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 40 دقیقه مدت قطعه
  • 115 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه چهل وسوم،(برنامه سمت خدا) سال 1400

به تعدادی از ویژگی های مشترک بین زن و مرد اشاره شد. یکی از ویژگی هایی که به نظر می رسد خصوصاً در عصر رسانه و زمان حاضر خیلی باید به آن توجه بشود، دقت بشود، این است که زن و مرد آراستگی های خوبی هم برای یکدیگر در محیط خانه داشته باشند. ببینید آراستگی ظاهر چند حُسن دارد که من برخی از این ها را می شمارم. اولین نکته این است که اصلاً آرامش دیداری ایجاد می کند. چون طبیعت انسان و فطرت انسان با پاکی ها آرامش پیدا می کند، شما وقتی یک فردی را آراسته می بینید، فردی را می بینید که توجه به ظاهرش دارد آن هم منطقی نه افراطی. چون برخی ها آن قدر توجه به ظاهر می کنند اصلاً خودشان، خودشان نیستند. یکی دیگر می شوند. ما آن چه که می گوییم همان خودمان را نگه داریم ولی این آراستگی را هم داشته باشیم در محیط خانه. فرقی هم نمی کند، هم زن هم مرد. این منجر به آن آرامش دیداری می شود. یعنی ما گاهی اوقات باید از دیدن یکدیگر هم حظ ببریم. همان طوری که ما در روایات داریم که مثلاً گاهی اوقات چرا نگاه به چمنزار عبادت است، چرا نگاه به دریا عبادت می شود، چرا نگاه به کعبه عبادت می شود، چرا نگاه به پدر و مادر عبادت می شود. چون این ها را آدم آرامش می گیرد، لذت می برد از آن. یعنی خداوند هم این را دوست دارد لذا این را در وجود انسان هم قرار داده است. ما نباید بی تفاوت باشیم. پس این اولین نکته آن آرامش دیداری که برای ما ایجاد می کند. نکته دوم یک اشباع غریزی هم برای انسان ایجاد می کند، چون بالاخره انسان هم یک بعدش غرایز است. یعنی اگر در محیط خانه چشمش پر نشود ممکن است خدایی نکرده چشمش جاهای دیگر برود، بخواهد یک جای دیگر این چشم را پر بکند. برای این ما باز در روایاتمان خیلی تاکید بر این داریم. من بد نیست همین جا یک روایتی را در قالب یک ماجرای تاریخی برای بینندگان عزیزمان بیان بکنم. خدمت شما عرض بکنم که یکی از یاران امام باقر (ع) می گوید که من یک موقعی محضر امام باقر رفتم، مالک بن اعین می گوید. می گوید رفتم محضر امام باقر (ع)، سوالی داشتم حضرت را ببینم. می گوید صدا رساندم دیدم آقا در بیرونی شان نیستند، صدا رساندم یابن رسول الله شما کجا تشریف دارید. حضرت فرمودند من اندرونی هستم، بیا داخل. یک یاالله گفتم و رفتم، حالا در حیاط یا اندرونی حضرت. می گوید تا امام را دیدم، حالا نمی گوید متعجب شدم ولی متفاوت امام را دیدم. این جوری بگوییم شاید بهتر باشد. و یک لبخندی هم زدند. حضرت فرمودند که مالک من می دانم تو به چه داری لبخند می زنی، به رنگ لباس من است. گفت بله یابن رسول الله، ما بیرون شما را دیده بودیم خیلی سر و ساده بودید، فکر نمی کردیم در خانه این قدر شیک بپوشید. در نقل است حضرت لباسی زرد رنگ یا قرمز رنگ یا نارنجی رنگ پوشیده بودند.
بعد حضرت یک لبخندی زدند به مالک بن اعین و فرمودند من علی رغم میل خودم، خودم هم این رنگ را خیلی دوست ندارم ولی چون همسرم دوست می دارد به خاطر او می پوشم. یعنی ببینید این حظ بصری دادن به کسانی که در محیط خانه هستند خیلی مهم است که آدم باید به آن توجه بکند. این ها اشباع کردن است. لذا در آن روایت هم داریم یک موقعی پیامبر گرامی اسلام فرمودند من نگران زن های آخر الزمان هستم. گفتند چطور یا رسول الله؟ حضرت فرمودند نگران هستم که دچار لغزش نشوند. باز پرسیدند که چطور، چه می شود دچار لغزش می شوند؟ حضرت فرمودند به دلیل این که مردهایشان به خودشان نمی رسند، به ظاهرشان نمی رسند. ما گاهی اوقات می بینیم، مرد وقتی وارد خانه می شود خیلی عذر می خواهم من این بیان را به کار می برم، فرقی هم نمی کند. گاهی اوقات زن و مردها انگار برای همدیگر محلی از اعراب قائل نیستند. یعنی به خودشان اجازه می دهند هر جوری جلوی همدیگر باشند، مثلاً آقا می آید یک پیژامه می پوشد ارثیه خانه مادرش است، کشش شل است، تا زیر گردن بالا می کشد، جلوی زن و بچه می رود و می آید. همسرت است، او هم بالاخره کسی است که چشمش به تو است،ازدواج کرده است نه فقط برای این که بیاید به خانه رفت و روب بکند و بپزد و بشوید. نه، آمده زندگی کند و به آن نیازهایش کنار شما برسد. یک بخشی از نیازها هم همین است. یعنی باید توجه بکنیم که در محیط خانه چشم همسرمان هم باید از زیبایی ها پر بکنیم. من این را هم بگویم اصلاً تعبیر بنده و عرض بنده محضر بینندگان این نیست که مثلاً مرد کت و شلوار پوش جلوی همسرش بنشیند. نه، در منزلی هم بپوشی حداقل می روی بخری یک مقدار دقت کن. خانم ها هم همین طور. گاهی اوقات زن هم ما نمی خواهیم بگوییم لباس رسمی در خانه بپوشد.
چیزی که می پوشد بداند که همسرش دوست دارد. یک موقع یک آقایی آمده بود پیش من، می گفت حاج آقا من خیلی از رنگ نارنجی خوشم می آید. به همسرم که می گویم مثلاً این رنگ را بپوش مثلاً شروع می کند تو هم سلیقه نداری، چقدر بد سلیقه هستی. این درست نیست. تو نمی توانی که با این حرف نگاه همسرت را تغییر بدهی، او دوست دارد. حالا صبح تا ظهر که او خانه نیست هر جور دلت می خواهد بپوش، موقعی که همسرت می آید آن رنگی را که می بینی او می پسندد بپوش. یک اشباع داخل منزل در کنار حلالش ایجاد می کند که خدایی نکرده این نشود که اگر رفت بیرون شیطان هم بیاید به کمک او، مثلاً هر رنگ نارنجی می بیند این سیگنال هایش و شاخک هایش فعال بشود. لذا ما باید این را دقت بکنیم در محیط خانه. پس ظاهر و فیزیک ظاهری می تواند کمک بکند حتی به پاک شدن محیط خانواده، به پاک شدن طرف مقابلمان، نگاهش پاک بشود، رفتارش پاک بشود، آن اشباع صورت بگیرد که خدایی نکرده جای دیگر مشکلی بوجود نیاید.
حالا من این جا می خواهم یک سری فوت های کوزه گری را عرض کنم خدمت بانوان محترم. حالا برای آقایان گفتیم، یک چند جمله هم برای خواهران عزیز و ارجمند بیان کنیم. مثلاً برخی آقایان می گوییم مثلاً خانمت الان رخت و لباسی می خواهد برایش نمی خری. آقا هم دارد، انگیزه ندارد. می گویی چرا نمی خری، مثلاً ته دلت را بگو. می گوید چه فایده، برای ما که نمی پوشد. یعنی آقا گاهی اوقات پول زیادی می دهد یک لباس مهمانی می خرد، برای مهمانی ها، دم رفتن خانم می پوشد وقتی هم که وارد خانه می شود بدون این که آقا حظی ببرد، لذتی ببرد از آن لباس زیبایی که همسرش می پوشد دوباره خانم لباس تو منزلی اش را می پوشد. ما گاهی اوقات می گوییم که خوب است خانم ها در محیط خانه گاهی اوقات مثلاً لباس مجلسی زیبایی بپوشند برای آقایشان و بگویند اصلاً من این را برای تو پوشیده ام. یعنی حس را به او بدهد. اصلاً اولین بار که لباس زیبایی می خرند برای همسرشان این را بپوشند، «وَ خالِصًا وَ مُخلِصًا». نه این که مهمانی می خواهد برود بگوید نیم ساعت زودتر این را می پوشم نیم ساعت هم برای تو، بقیه اش برای مهمانی. نه. مرد حس کند که برای او اهمیتی همسرش قائل است. من یک موقعی در یک جلسه ای خانم ها بودند این را پرسیدم. گفتم آخرین باری که یک لباس زیبای مجلسی برای آقایانتان در خانه پوشیدید چه زمانی بوده است. خودشان خنده شان گرفت. یعنی یادشان نمی آمد که برای همسرشان فقط این کار را انجام داده باشند. ببینید ما وقتی برای همدیگر اهمیت قائل بشویم این کارها را هم می کنیم، برایش وقت هم می گذاریم و می دانیم این هم جزئی از زندگی ما است. گاهی اوقات ما زندگی را در یک بخشی می بینیم و همه ی هزینه فکری مان، همه هزینه ی وقتی مان را در یک بخش از زندگی می گذاریم. در حالی که ما می گوییم نه، زندگی زن و شوهر یک گستردگی دارد. عین یک پازل است، ما باید به همه ی قطعاتش به خوبی توجه بکنیم. این هم دقیقاً در آموزه های دینی و اسلامی ما است، به آن توجه دادند، به ما توجه دادند، که نگاه یکدیگر را از زیبایی های خودتان پر بکنید در محیط خانه.
یک نکته ای فقط این جا هست آقای شریعتی، این نکته را هم ما باید بدانیم. گاهی اوقات این توجه هم مهم است که به همدیگر بکنیم. مثلاً یک موقعی من می بینم همسرم لباس خوبی در خانه می پوشد ببینمش، نه این که فقط لذت ببرم. ببینمش یعنی چه؟ یعنی به او بگویم خانم خیلی به تو می آید، مدلش، رنگش، خیلی به تو می آید.
چون می دانید یک قانونی در رفتارهای انسان ها وجود دارد به نام توجه. یعنی وقتی شما توجه می کنید آن رفتار در فرد تقویت می شود. من الان به ذهنم که مرور می کنم موضوعات در مشاوره ها را می بینم خیلی مواقع از همین ها برخی از خانم ها رنجیده خاطر هستند. شاید ما یک چیزی که متداول است در مشاوره ها و زیاد می شنویم از مراجعین خصوصاً خانم ها این است که آقایانمان به ما توجه نمی کنند. من خیلی مواقع می گویم نگاه کنید این توجه هست، بهتر است بگوییم بیان نمی کنند. ما آقایان باید بدانیم همسرانمان راه ورود به قلبشان گوششان است. یعنی وقتی توجه می کنیم کافی نیست، این توجه باید همراه با یک ابراز، یک بیانی باشد، این جملات را به همسرمان بگوییم. چون ممکن است من خانمم را ببینم مثلاً خوش پوش است در محیط خانه، کِیف هم می کنم، می گویم الحمدلله خانم به فکری هم دارم. ولی او هم نیاز دارد که من بالاخره یک مقداری او را شارژ کنم که دفعه بعد هم میل داشته باشد. ما می گوییم این، آن توجه است. حالا یاد یک خاطره ای افتادم که این را بگویم شاید پندآموز باشد. یک موقعی یک جوانی برای مشاوره پیش بنده آمده بود. می گفت من 9-10 ماه است ازدواج کردم ولی آقای تراشیون به بن بست رسیدم. یک کاغذ از جیبش درآورد و مشکلاتی با همسرش داشت، شروع به گفتن کرد. یکی از مواردی که گفت این بود، می گفت خانم من دائم به من می گوید تو به من توجه نداری. گفتم راست می گوید یا نه؟ یک فکری کرد و گفت خودش که نیست، خدایش که هست، راست می گوید. من ماندم چه کار کنم. چون یکی از مشکلاتی که ما داریم، حالا این یک بحث جدی هم هست جناب آقای شریعتی عزیز در زندگی های مشترک. ببینید مرد اگر به رسالت مردانه اش در زندگی رفتار بکند زندگی خوبی شکل نمی گیرد. مرد حتماً باید یک مهارتی را کنار آن اصالت مردانه اش داشته باشد. مثلاً مرد ویژگی اش این است کلی نگر است. خیلی خوب هم هست، نمی خواهیم بگوییم ویژگی بدی است. اتفاقاً برای یک مردی که در محیط های اجتماعی و شغلی است اگر خیلی جزء نگر باشد خیلی درگیر می شود و لذا این خوب است. ولی این باید کنارش یک مهارتی یاد بگیرد که یک جاهایی جزء نگر باشد خصوصاً در محیط خانه. ولی جزء نگری برای مثبت. من نمی گویم جزء نگری مرد این باشد که تا وارد خانه می شود برود مثلاً سر میز یک انگشت بکشد بگوید خانم چرا این خاکی است. این خوب نیست، این به زیان است. ولی یک موقع وقتی وارد شدی دیدی گلدان روی میز است ببین. بگو به به خانم خیلی قشنگ شده است. ما می گوییم این مهارت است، یعنی باید فوت و فن این را ما یاد بگیریم. اگر این را یاد نگیریم قطعاً می بینید آن فضای زندگی ما به تدریج آن نشاطش را از دست می دهد، شادابی اش را از دست می دهد. شما الان دوران عقد یک دختر و پسر را توجه بکنید، چقدر این دختر خانم ها تلاش می کنند همیشه نونوار باشند، به خودشان برسند، به تیپشان برسند. بعد می بینید یک مقدار که جلوتر می رود آرام آرام افول می کنند. می گوید چرا این اتفاق می افتد. می گوییم یکی از دلایلش، علل مختلفی دارد ولی یک موردش که مرتبط با بحث امروزمان است، این توجه کم است، توجه نمی کنیم که تقویت بشود. حالا به ایشان گفتم می شود یکی دو موردش را بگویی من راهنمایی کنم. یک مقدار رفت در فکر و دیدم یک لبخندی زد و گفت بله، یک موردش را می گویم. گفت همین چند روز پیش به منزل رفتم. از همه جا بی خبر، نگو خانمم خیلی به سر و وضع خود رسیده بود، صندلی اش را هم روبروی درِ ورودی گذاشته بود که تا من زنگ می زنم برود روی این بنشیند مثلاً یک ژستی بگیرد من یک ابراز احساسی بکنم، حالا به تعبیر امروزی ها ما را سوپرایز بکند، ذوق زده بکند. می گفت حاج آقا من وارد شدم دیدم نشسته است ولی با خودم گفتم حتماً بنده خدا یک کاری کرده است که آن جا نشسته است. می گفت رفتم رخت و لباسم را عوض کردم، دست و رویم را هم شستم و اولین جمله ام را هم گفتم که خانم ناهار چی داریم، می گفت خیلی هم گرسنه ام بود. می گفت تا این را گفتم خانمم برنتابید، ناراحت شد که شما مردها غیر از شکمتان هیچ چیزی را نمی بینید و شروع کرد ما را بمباران کردن با کلمات. می گفت من هم هاج و واج. الان ببینید این جا نه زن تقصیر دارد نه مرد. زن، مرد را نمی شناسد مرد هم زن را نمی شناسد. آن وقت چه اتفاقی افتاد. این خانم بنده خدا شاید ساعت ها فکر کرده که چه کار کند شوهرش را خوشحال کند، بالاخره یک مدیریتی و برنامه ریزی کرده است و بعدش هم میدان عملیات و اجرا، کار اجرایی اش را هم انجام داده است و حالا منتظر است. می بیند چقدر سرد شوهرش آمد از کنارش رد شد و رفت.
یعنی می خواهم بگویم این نیست که این مرد زنش را دوست ندارد. مثلاً یک موقعی یک خانمی آمده بود می گفت من از شوهرم مثلاً دلگیر هستم. گفتم چرا؟ اوایل زندگی شان بود. گفت آقایمان آمد من بدو بدو رفتم به استقبالش، پایم به فرش گیر کرد افتادم. دیدم آقایمان دمِ در می گوید مگر کور هستی، نمی بینی. گفتم آقایتان خیلی شما را دوست دارد ولی نمی داند چطور به تو بگوید، بیانش به تو چطور باشد، این جا باید چطور با تو همدردی بکند. این جا است که ما گاهی اوقات به سیستم های آموزشی و مهارتی مان نقد وارد می کنیم می گوییم جدی این نقدها وجود دارد. یعنی گاهی اوقات ما دانش آموزمان 12 سال در سیستم آموزشی مان قرار می گیرد، ما فقط علوم پایه به او یاد می دهیم. یعنی بعد وارد زندگی اش می شود می بیند با قضیه فیثاغورس و تالس و معادله دو مجهولی در ارتباطات اجتماعی هیچ کاری نمی تواند بکند. این ها یک معادلات دیگری می خواسته است، یک مهارت های دیگری می خواسته است. شاید برخی بگویند سیستم آموزشی ما که متکفل همه ی این ها نباید باشد. ولی بنده عرضم این است. سیستم آموزشی ما چرا باید متکفل باشد. چون تنها سیستم رسمی آموزشی کشور است. آیا ما داریم جای دیگر، مثلاً می گوید سیستم آموزشی دیگری هم در کنارش باشد. نداریم. باید وارد شد. اصلاً گاهی اوقات می گویند که چطور ما در ایام کرونا می بینیم مثلاً وزیر آموزش و پرورش با رئیس صدا و سیما می نشیند تفاهم نامه می نویسند که شما بیایید بخشی از آموزش ها را رسانه در ایام کرونا متکفل بشود. این ها را در ایام دیگر هم انجام بدهیم. یعنی اگر آموزش و پرورش می بیند نمی رسد، خلاء هایی وجود دارد، توافق بکنند. بگویند از این به بعد مثلاً رسانه متکفل این باشد که این مهارت ها را به بچه ها یاد بدهد حالا در قالب های مختلف. یک موقع ممکن است برنامه های نمایشی باشد، یک موقعی اصلاً آموزش هایی باشد، گاهی اوقات انیمیشن هایی باشد. و ما دچار این مشکل نشویم. ببینید جناب آقای شریعتی، مشکل آمارهای بالای طلاق ما نمی دانم طلاق های عاطفی مان، طلاق های پنهانمان، طلاق های خاموشمان، این نیست که دخترها و پسرها و زن و مردها ما بد هستند، نابلد هستند، نمی دانند باید چه کار بکنند. یعنی گاهی اوقات کنار همدیگر قرار می گیریم ناخواسته داریم به همدیگر آسیب می رسانیم. شبیه این همین است. این می رود از کنار زنش رد می شود. خانم الان انتظار دارد که حتی آقایش با او سلفی هم بیندازد. ولی هیچ کدام این اتفاقات نمی افتد. بعد همین آقا می گفت گفتم خانم بگذار من برسم، عرق تنم خشک بشود، تو شروع کن. چه شده که دوباره من نیامدم شروع کردی. می گفت برگشت به من گفت تو امروز به خانه آمدی هیچ تغییری ندیدی. می گفت تا این را گفت یک مقدار ذهنم فعال شد که حتماً یک کاری کرده است خسته شده است، حالا چه کار کرده است. شروع کردم در و دیوار را ببینم قابی، تابلویی، دکور خانه را تغییر داده است، دیدم نه الحمدلله همه چیز هم سرجایش است. گفتم پرسیدم ناهار چه داریم حتماً بوی غذا در خانه پیچیده بوده، ناراحت شده است که چرا پرسیدم و متوجه نشدم. می گفت حاج آقا رفتم در آشپزخانه و روی اجاق را نگاه کردم و دیدم نه، ناهار هم مثل همیشه است. می گفت دیگر حوصله نداشتم، جلوی همان اوپن دست ها را بالا گرفتم گفتم تسلیم، خانم تو بگو چه شده است. گفت بیا این جا. می گفت رفتم و مقابلش ایستادم و گفت به من یک نگاهی کن، به خانه آمدی در من تغییری ندیدی. می گفت یک نگاهی به او کردم گفت خدایا چه بگویم بدتر نشود. گفتم فکر کنم یک مقدار لاغرتر شده ای. می گفت این هم رفت به اتاق و در را بست، قهر کرد. می گفت حالا فردا خانه ما دیدنی بود. دیدم لباس پسرانه پوشیده و موهایش را هم رفته کوتاه کرده است. بعد گفتم چرا. گفت تو که برایت مهم نبود، حداقل من به مراد دل خودم برسم. یعنی می خواهم بگویم نتیجه اش این می شود. یعنی به تعبیر بنده این جا خطای ناخواسته اتفاق می افتد. آن جوان نمی خواسته همسرش آسیب ببیند ولی به مرحله ای می رسد که گاهی اوقات با همدیگر به لج می افتیم. لذا ما این جا باید بدانیم، یعنی وقتی ما می گوییم آراستگی ظاهر علاوه بر این که من باید توجه به آراستگی خودم داشته باشم توجه ابرازی به آراستگی طرف مقابل هم داشته باشم. یعنی اگر آمدم به خانه دیدم همسرم بالاخره متفاوت تر از روزهای دیگر است او را ببینم، بیان بکنم. به به خانم این خیلی به تو می آید، خیلی خوش پوش شدی، خوش تیپ شدی.
این ها انگیزه است. بعد در عین حال می دانید این ها همه بهانه است. یعنی بهانه ای برای این است که ما انرژی داشته باشیم کارهای دیگرمان، ماموریت های دیگرمان را در زندگی بهتر انجام بدهیم. یعنی وقتی ما این توجهات را به همدیگر نمی کنیم به تدریج می بینیم محیط خانه یک محیط دلسردانه ای می شود، از همدیگر دلسرد می شوند. و بدتر از همه ی این ها، می دانید گاهی اوقات در خیلی از خانواده ها زن و شوهر فکرشان درگیر طرف مقابل است، درگیری مثبت. یعنی همواره نگران است این یک افرادی انجام نداده که من ناراحت بشوم، حالا اگر انجام داده و من ناراحت شدم من چگونه انتقامم را بگیرم، من چگونه با او برخورد بکنم.
پس ببینید آراستگی داشته باشیم، دوم آراستگی طرف مقابل را هم ببینیم، علاوه بر این که می بینیم توجه و ابراز هم بکنیم. این نتیجه اش می شود تقویت، یعنی شما بعداً شاهد این خواهید بود که همسرتان دفعه بعد که می خواهد برود به خودش برسد یک خاطره خوشی دارد، یعنی حس خوبی دارد. نه این که بگوید حالا بروم به خودم برسم، چه می شود مگر، این که نمی بیند. بعد می بینی آقا می آید به مشاوره، می گوید مثلا خانمم رفته لباس بخرد یک جین رفته تیشرت خریده است. می گوید من در این راحت هستم. بعد این چند سال می خواهد این یک جین تیشرت را بپوشد. یعنی همیشه ما انگار باید یک عکس در خانه ببینیم نه چیزی که تنوع داشته باشد. هم مرد هم زن باید به این توجه بکنند. آقایان هم من تاکید می کنم. نگویند حالا ما مرد هستیم، مرد هم باید این توجه را داشته باشد. لذا ما وقتی روایات اهل بیت (ع) را می بینیم شبیه آن ماجرایی که برای امام باقر است در ارتباط با امام سجاد ما در روایات داریم، در ارتباط با امام صادق (ع) داریم، و معصومین سیره شان این بوده است که در محیط خانه تلاششان بر این بوده است که به گونه ای بپوشند، به گونه ای رفتار بکنند، به گونه ای کلام بکنند، که همسرشان خوشایندش باشد. و ما هم باید بر اساس این الگو ان شاءالله در محیط خانه عمل بکنیم. من یک نکته هم حالا بد نیست این جا عرض بکنم. ما وقتی می گوییم آراستگی دو تا نکته هم مد نظرمان باشد. این جا به معنای این نیست که برویم ریخت و پاش بکنیم. الان یک سری الگوها غلطی گاهی اوقات ارائه می شود که متاسفانه این ها یک مقدار نگران کننده هم هست. مثلاً الان در خانه دارد یک اتاقش رگال بندی بشود و فقط رخت و لباس باشد. این هم نباید باشد. من معمولاً به خانواده ها یک نکته ای را همیشه تاکید می کنم. می گویم درست است آراستگی ظاهر خوب است ولی آن فردی که آراستگی را دنبالش است مهم تر است، اخلاقش چطور است، کلامش چطور است. اگر نه شما طرف مقابلتان زیبا پوش ترین باشد ولی کلام نداشته باشد، اخلاق بدی داشته باشد، این به دل نمی نشیند، اصلاً دیده نمی شود. ولی آراستگی ممکن است ساده هم باشد ولی آن اخلاق پشت سرش، آن کسی که آن آراستگی که خیلی هزینه پای آن نکرده است را با یک اخلاق خوبی دارد ارائه می دهد قطعاً دلنشین تر است.
یعنی گاهی اوقات برخی به ظاهر توجه می کنند ولی خیلی عنایتی به باطنشان ندارند. یک موقعی مشهد مشرف بودیم، می خواستیم برویم قطار سوار شویم. در این گیت، محلی که می روند سوار می شوند بالاخره منتظر بودیم بلیط ها را دریافت بکنیم. از پشت سرم صدای دعوای زن و شوهری بود. دیدم که آقا دارد به خانمش می گوید این چند ماه آمدیم مشهد یک روز خوش برای ما نگذاشتی، فقط به ظاهر خودت برسی. یعنی الان برای آن مرد این ظاهر مهم نیست. یعنی آن چیزی که تلخ کرده برایش این سفر را اخلاق است. لذا حتی به ظاهر او هم طعنه می زند، ظاهری که پشتش این اخلاق است به چه درد من می خورد. لذا اگر ما می گوییم ظاهر آراستگی را داشته باشد به طریق اولی هم می گوییم که اخلاق ما، کلام ما، باید آراسته تر قطعاً باشد، به آن بیشتر توجه کنیم. پس این نکته اول بود. نکته دومی هم که باید به آن توجه بشود اصلاً در موضوع آراستگی دنبال تجملات و چشم و هم چشمی هم نباشیم. یعنی میل طرف مقابل باشد. مثلاً آن آقایی که مثلاً می گفت من دوست دارم همسرم نارنجی بپوشد می گفت مثلاً خانمش برگشته بود به او گفته بود این نارنجی که مثلاً تو می گویی نه رنگ سال است، نه الان مد است. ما اصلاً به این ها چه کار داریم. الان بچه وقتی این خوراکی مفید را دوست دارد بخورد من نباید بگویم که حالا مثلاً غذای الان سال این است، تو این را نخور. نه، این میلش می کشد این غذا را بخورد ولو الان نه کسی بخورد، نه رستورانی این غذا را سرو بکند، نه بچه های دیگر این را بخورند. این میلش می کشد غذای مفیدی هم اگر ما می دانیم برایش کمک کار هم است ما باید برایش آماده بکنیم. در محیط خانه هم باید همین رفتار را زن و شوهر هم داشته باشند. فلذا خیلی خوب است، خصوصاً در محیط خانه که محیطی است که متعلق به زن و شوهر است. این که از هم بپرسیم. مثلاً من بعضی اوقات می خواهم بروم یک لباسی برای منزل بخرم و بپوشم، از همسرم بپرسم. مثلاً رنگش چطور باشد، مثلاً مدلش چطور باشد، تو بگو، از او بخواهم. البته قطعاً من این را توجه بدهم به خانواده های بزرگوار که ما باید ملاحظات بچه هایمان را هم بکنیم. بالاخره فرزند در خانه است توجه بکنیم. این هم برای محیط و حریم داخل خانه است. نکته پایانی را من در این آراستگی بگویم. نسبت به بیرون اشکال ندارد گاهی اوقات زن و مرد به همدیگر پیشنهادی بدهند، نظری بدهند، ولی ملاحظات جایگاه اجتماعی همدیگر را هم داشته باشیم یا خط قرمزهای الهی را در نظر بگیریم. مثلاً یک موقعی خانم به آقا برنگردد یک رنگی را بگوید بپوش بیرون که برود بیرون انگشت نما بشود، در محیط اداره او را انگشت نما بکنند. نه، این ها ار هم ملاحظه بکنیم. یعنی منطقی اگر دیدیم که این نوع پوشش می تواند پوشش خوبی باشد خیلی مقاومت هم نکنیم و این را بپذیریم.
همان مهارت باید حتماً در کنارش وجود داشته باشد. چون می دانید، گاهی اوقات طرف مقابل را خیلی به او علاقه داریم ولی ساختارهای فکری اش شاید آشنا نباشیم. مثالی من برایتان بزنم. یک موقعی یک آقایی می گفت. می گفت ما به کربلا رفتیم، اولین زیارتمان بود. یک موقع خانمم گفت بد نیست یک خلعتی هم برای آخرتمان بخریم. یک کفن بخریم، این جا هم شش امام معصوم تبرک کنیم. گفتیم خیلی خوب است. ما رفتیم مغازه اول تا این کفنی روی پیشخوان گذاشت، خانمم لای پلاستیک را باز کرد شروع کرد پارچه اش را لمس کرد. می گفت برگشت به من گفت برویم. گفتم چرا؟ گفت این خیلی زبر است. برویم اشکالی ندارد. می گفت رفتیم مغازه دوم. هنوز باز نکرده گفت این جا هم برویم. گفتم این جا چرا؟ گفت این نوشته هایش خیلی درهم است. بعد آقا می گفت حاج آقا من اذیت شدم. گفتم اذیت نشو، این ها ویژگی یک زن است که به این ها توجه می کند. یعنی ما نباید این را به عنوان یک نقطه منفی برای همسرمان ببینیم. اتفاقاً به ایشان گفتم. گفتم خود وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام کسی از دنیا رفت. ایشان را در قبر گذاشتند و لحد را قرار دادند. بعد حضرت فرمودند یک مدار گل هم درست بکنید. یکی برگشت به رسول گرامی اسلام عرضه داشت که ما تمام کردیم، گل برای چیست. حضرت فرمودند نه، می خواهیم بالاخره این قبر را محکم بکنیم و خدا این را دوست دارد که بالاخره کاری که انجام می شود درست انجام بشود. الان خانم می خواهد یک کفنی بخرد، بعد از 120 سال هم به تنش بکنند. این چه اشکالی دارد که این دقت های زنانه اش را هم داشته باشد. ولی من به خانم ها هم می گویم. می گویم دقت هایتان هم جوری نباشد که برای دیگران آزاردهنده باشد. یعنی ما آقایان یک قدم برویم جلو، خانم هم یک قدم از خواسته هایشان عقب تر بیایند. به همدیگر نزدیک تر بشوم. نه این که به گونه ای عمل بشود که مثلاً ما بگوییم که طرف مقابلمان باید صد درصد تغییر بکند. یعنی باید به دو جنبه توجه بکنیم. فلذا این جا هم همین است. مثلاً در بحث های پوششی، در بحث های رفتاری، ما اگر شناخت خوبی از طرق مقابلمان داشته باشیم درکش می کنیم. دقیقاً همین موضوع نسبت به بچه ها است. اگر بچه ها را خوب بشناسیم می بینیم خیلی رفتارهایشان طبیعی است. مثلاً مادری می گفت بچه من می رود وسط سفره می نشیند. به او می گویم مادرجان، نعمت خدا، برکت خدا، گناه دارد ننشین، ببین من و پدرت چگونه نشسته ایم کنار سفره. من معمولاً در این موضوعات اولین کاری که می کنم مثلاً یک سری اطلاعات کلی را می گیرم. اولین سوال این است که می شود بفرمایید بچه تان چند وقتش است. می گوید حاج آقا 9 ماهش است. می گویم این مفاهیمی که شما می گویید او اصلاً متوجه نمی شود، برکت خدا است و مثل پدرت بنشین. بعد می گفت تازه لجبازی می کند سفره را بیشتر به هم می ریزد. من اگر این بچه را بشناسم از زبان دیگری استفاده می کنم، از ادبیات دیگری استفاده می کنم. یا بچه را مهمانی می بریم، مثلاً بچه 4-5 ساله است. می گوییم مادرجان ببین پدرت چطور می نشیند، می روی کنار او می نشینی. من یک موقع خانم ها وقتی این را می گویند می گویم می دانید حرف شما مثل چیست. عین این است که وقتی شما هم به مهمانی می روید همسرتان بگوید خانم در مهمانی می روی لام تا کام با خانم ها حرف نمی زنی. چه حسی به شما دست می دهد، نمی گویید این مرد من را درک نمی کند، من را نمی فهمد. من زن هستم، بالاخره می روم آن جا دوست دارم صحبت بکنم، حالا می گویی هیچ حرفی نزنم. این بچه هم دقیقاً همان است. لذا شما باز سیره رفتاری نبی مکرم اسلام را که می بینید کاملاً متفاوت است. پیامبر وقتی بچه ای می آمدند در حضورشان یک مدتی می نشستند حضرت نگرانش می شدند. می گفتند این خیلی وقت است نشسته است، چرا نمی رود بازی کند.
برود بدو بدو بکند. یعنی ما وقتی طرف مقابلمان را بشناسیم خیلی رفتارها را درک می کنیم. در مساجد اگر نمازگزاران مثلاً بچه 4-5 ساله را بشناسند این بالاخره اگر یک ساعت یک جایی نشست باید نگرانش بشوند که چرا این نشسته است. من همیشه می گویم بچه در یک محیطی وارد می شود یک ساعت نشسته است حتماً یا غریبی کرده است یا از جمع می ترسد. ولی بچه طبیعتش این است باید بلند شود کنجکاوی کند، بازی کند. حالا بله ملاحظاتی هم ما باید داشته باشیم نسبت به محیط خانه خدا، مساجد، بالاخره یک دقت هایی بکنیم. من گاهی اوقات به مادران می گویم بچه هایتان را می خواهید مانوس با مساجد بکنید مثلاً گاهی اوقات یک نماز بروید و بیایید که بچه هم اذیت نشود، بقیه هم اذیت نشوند. همان ما یک قدم جلو برویم، یک قدم هم آن ها عقب بیایند که نزدیک تر بشود دیدگاه ها به همدیگر. نه این که من یک ساعت بچه ام را در مسجد بنشانم. ما یک موقعی، حالا خاطره ای بگویم، منبر بودم در اصفهان. دیدم یک بچه 4-5 ساله آمد، حالا گرم موضوع خانواده و تربیت بودیم. یک مرتبه از پایین منبر گفت حاجی امشب شام این جا چه می دهند. دیدم همه زدند زیر خنده. من هم گفتم واقعاً این بچه صداقتش را نشان داد. اصلاً هم ناراحت نشدم. گفتم به من هم نگفتند، برو از آقای فلانی بپرس که شام چه می دهند. یعنی می خواهم بگویم جنس بچه ها این جوری است. یعنی وقتی من او را درک بکنم اصلاً از این جمله اش ناراحت نمی شوم. این بچه صاف و ساده است، الان گرسنه است، در ذهنش هم سوال است که شام چه می دهند.
این که پیامبر گرامی اسلامی گاهی اوقات منبر را ترک می کردند. مثلاً حسنین (ع) بازی می کردند زمین می خوردند. می آمدند این ها را بلند می کردند، با این ها همدردی می کردند، بعد می رفتند ادامه صحبتشان. این نشان می دهد جنس رفتار ما باید بر مبنای شناخت باشد. اگر این شناخت باشد خیلی رفتار خوبی می شود.
زمینه آن مهارت، آن شناخت است. ضرورتش را هم به ما نشان می دهد. یعنی من وقتی طرف مقابلم را بشناسم ضرورتش برای من ایجاب می کند که ببینم چگونه باید با او رفتار بکنم. لذا من حالا یک آب پاکی هم دست مخاطبین بزرگوار بریزم و این نکته را جدی بگویم. زن و مرد در انسان بودن مشترک هستند. ولی ویژگی های جنسیتی دارند و این ها کاملاً آن ها را متمایز از هم می کند. فلذا آدم وقتی روایات را هم نگاه می کند می بیند واقعاً همین طور است. یعنی وقتی روایات به ما مردها نسبت به همسرانمان توصیه می کند می بینیم یک جور توصیه ها است. وقتی به خانم ها توصیه می کند یک جور توصیه است. مثلاً ما در روایت داریم که حضرت فرمودند مرد باید «النَقیلُ الطَرفَین» باشد، مرد باید دو پاکی داشته باشد: پاکی زبان، پاکی چشم. مثلاً می بینید کاملاً وقتی آدم ویژگی بانوان را بشناسد می بیند و می داند که زنی که یک شوهر بد دهن دارد خیلی اذیت است. خدایی نکرده زنی که مرد بد چشمی دارد خیلی اذیت است. یعنی شما حتی گاهی اوقات خانم هایی که خودشان مراعات نمی کنند دوست دارند چشم شوهرشان پاک باشد، هر چیزی را نبیند. یعنی این ذات زن و فطرت زن و ویژگی های زن این را اقتضا می کند. بعد مثلاً از آن سمت می بینید روایات مختص مردها است. مثلاً به خانم ها می گوید مبادا «لایَهِلُّ» جایز نیست به شوهرتان با نگاه تند نگاه کنید. چرا؟ چون کسی که مرد را بشناسد می داند خط قرمز مرد غرورش است. با تندی به شوهرت نگاه می کنی، چشم غره به شوهرت می روی، غرور او را می شکنی. این آسیب می بیند. لذا می گوید حتی این را مراقب باش. یعنی کاملاً آن توصیه ها هم متناسب با ویژگی های طرف مقابل است. این تعبیری که ما در بحث عدالت به کار بردیم در خانواده و گفتیم باید عدالت جنسیتی وجود داشته باشد عدالت جنسیتی یعنی همین، یعنی هر کسی را متناسب با آن ویژگی هایش باید با او برخورد کرد. لذا این با شناخت ایجاد می شود، شناختی که باید نتیجه اش بشود پی جویی و پیگیری مهارت ها.
عمل خوب چه عملی است. گاهی اوقات ما برای این که یک کاری ببینیم کار خوبی است باید دنبال یک شاقولی بگردیم، یک معیاری بگردیم، یک شاخصه هایی بگردیم. در این آیه شریفه دو شاخصه برای عمل خوب و کار خوب بیان فرمودند. یک موردش این است که ضرر رسان نباشد. کارهایی که به دیگران، به دین ما، به معرفت ما، بالاخره به اخلاق ما، آسیب نرساند. این اولین ملاک برای یک عمل خوب می تواند باشد. دومین ویژگی که بیان می فرماید، می فرمایند که منفعتی هم وجود داشته باشد. یعنی علاوه بر این که ضرر نمی رساند خنثی هم نباشد. برخی الان می بینید هیچی، نه منفعتی دارد نه ضرری. ای جا هم باز عمر تلف کردن آدم است، وقتش را صرف بکند. ضرر که نمی رساند هیچ، باید یک منفعتی هم در آن عمل وجود داشته باشد. این منفعت هم معمولاً ما در نگرش تعبدی و دینی مان می گوییم هم دنیایمان هم آخرتمان. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَه وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَه».این می تواند آن معیار عمل خوب باشد. داشته ی دنیایی و آخرتی برای انسان به بار بیاورد. یکی از خواسته ها هم در خانواده است. من همیشه می گویم در خانواده اگر ما بخواهیم آن شاقول عمل خوب را در آن لحاظ بکنیم این است که خانواده را به سمت قهقرا نبرد، از آن طرف خانواده دارد رشد می دهد، هم رشد معنوی می دهد، هم علمی می دهد، هم رشد حتی مادی ایجاد بکند. این می توانند یک عمل، عمل شایسته و پسندیده باشد.


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 40:05

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی