display result search
منو
هنر بهتر زیستن، جلسه سی و هفتم

هنر بهتر زیستن، جلسه سی و هفتم

  • 1 تعداد قطعات
  • 45 دقیقه مدت قطعه
  • 134 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه سی و هفتم،(برنامه سمت خدا) سال 1400

برخی از شاخصه ها و ویژگی هایی که می تواند یک خانواده را قدرتمند کند، همگرا کند، همسو بکند بیان کردن. به این نکته رسیدیم که در زندگی مشترک زن و مرد باید هر کدام در جایگاه حقیقی خودشان قرار بگیرند. به نظر می رسد که اسلام نه با زن سالاری موافق است نه با مرد سالاری و نه اصلاً فرزند سالاری. آن چه که اسلام موافق است این است که هر یک باید در جایگاه خودشان نقش آفرینی کنند و نقش خودشان را بپذیرند.
همان ماموریتی که تعریف شده را باید ایفای نقش کنند. این می تواند خیلی به زندگی کمک کند. بالعکس این که ما گاهی اوقات فکر می کنیم اگر مرد هستیم ویژگی زنانه را در خودمان تقویت کنیم، این کمک می کند. یا خانم ها فکر کنند یک ویژگی مردانه را در خودشان تقویت کنند جذاب تر می شوند. نه. من شاید در این سالیانی که بالاخره در این حوزه با مردمان ارتباط داشتیم، با خانم ها و آقایان، یک نکته ای که من می دیدم آقایان خیلی رنج می برند در زندگی مشترک از آن این است که گاهی اوقات زن هایشان مرد می شوند، یک نقش مردانه را دارند در زندگی ایفا می کنند. حالا گذشته از این که گاهی اوقات ممکن است اصلاً ریشه این مشکل خود مرد هم بوده است که خانم این نقش را انتخاب کرده و جلو برده است. لذا ما می گوییم اگر بتوانیم در ان جایگاه های حقیقی خودمان را بالاخره تثبیت کنیم و توانمند کنیم قطعاً می توانیم برایندش یک زندگی موفقی را شکل بدهد. اگر من بخواهم یک تشبیهی بکنم جناب آقای شریعتی، شاید به آن دو نیمه سیب تشبیه کنیم. ببینید دو نیمه سیب هر جفتشان سیب هستند ولی اگر یک کارشناس را پای این دو نیمه بگذاریم می گویند این ها خیلی با هم تفاوت دارند. با این که جنسشان شاید یکی باشد، هر جفتشان سیب باشند، ولی تفاوت های زیادی با همدیگر دارند که این دو تا وقتی کنار همدیگر قرار بگیرند به آن تکامل می رسند. دقیقاً زن و مرد هم هر دو انسان هستند ولی تفاوت های زیادی دارند. این تفاوت ها است که می تواند آن ها را تبدیل کند به یک مکمل و یک کامل کننده در کنار یکدیگر. لذا ما نباید این نقش ها را دور بریزیم فقط باید بدانیم که این نقش هایمان را، این ویژگی هایمان را، چگونه از آن بهره ببریم. حالا آن نکته ای که ما وعده داده بودیم این بود که بگوییم برخی ویژگی هایی که می تواند ما را در آن جایگاه خودمان تثبیت کند چیست. من بنا را بر این می گذارم که 13-14 ویژگی مشترک را بگویم. ولی حیف می دانم قبلش یک پژوهشی انجام شده است روی خانواده های موفق که ببینند که چه ویژگی های مشترکی در این زندگی توانسته این خانواده ها را به آن موفقیت لازم برساند. واقعاً هم گسترده این کار را انجام دادند که من نتیجه ان شاءالله این پژوهش را می خواهم در چند دقیقه محضر بینندگان خوبمان عرض کنم. ولی قبلش می خواهم یک جمله ای را بگویم. ببینید در دنیای امروز خواندن و نوشتن را اگر بلد نباشیم نمی توانیم بگوییم که ما باسواد هستیم. قطعاً بخشی از سواد همان خواندن و نوشتن است. ولی می گویند باسوادهای حقیقی در این زمان چه کسانی هستند؟ آن هایی که دانسته های خودشان را بتوانند تبدیل به مهارت کنند و در زندگی شان به کار ببندند. چون خیلی مواقع ما در این مشاوره ها با این جمله مواجه می شویم، می گوید این را خودم هم می دانم. می گوییم بله، ولی آن چیزی که مهم است این است که تو این را به کار ببندی، باور داشته باشی این چیزی را که بلد هستی اگر به کار ببندی می توانی به زندگی تو رشد بدهد. این مهم است. یعنی حقیقت علم هم همین است. علم که در کتاب است باید کتاب موفق ترین موجود عالم باشد. آن چیزی که مهم است این است که این دانسته را بتوانیم تبدیل به یک مهارت و رفتار، کلام، عملیات میدانی، بکنیم. حالا این پژوهش چه می گوید؟ می گوید ما آمدیم خانواده ها را مورد بررسی قرار دادیم. چه خانواده هایی موفق تر هستند؟ درصد بندی هم کردند ولی اجازه دهید من دیگر درصدهایش را نگویم. می گوید اولین گروه خانواده هایی که سخت کوش هستند، تحمل پذیری شان بالا است، با یک غوره سردی شان نمی کند با یک کشمش گرمی. یعنی خانواده های سخت کوش و مقاوم این ها می توانند بحران های زندگی را پشت سر بگذارند. لذا این سخت کوشی باید وجود داشته باشد. لذا این که ما در برنامه های گذشته هم این همه تاکید کردیم که نسل مان را تاب آور بار بیاوریم همین است. تاب آوری و سخت کوشی نه فقط زندگی فردی و اجتماعی، بلکه در زندگی خانوادگی هم خیلی می تواند کاربرد داشته باشد. سریع کوتاه نیاییم، اگر با یک مشکلی مواجه شدیم تسلیم بشویم. یعنی پای ماجرا بایستیم تا مشکل را حل کنیم. آدم هایی که توانمند هستند و مقاوم هستند می توانند از این برهه و از این سختی عبور کنند. نکته ی دوم؛ می گویند افرادی که مرتب و منظم هستند. این ها انسان هایی هستند که می توانند به خانواده شان رشد دهند. حالا این نظم نظم زمانی است، نظم رفتاری است، نظم کلامی است، حتی آدم بداند حرفش را باید چه موقعی بزند. گاهی اوقات ما نمی دانیم. یعنی حرف خوب را نفله می کنیم، از بین می بریم. چرا؟ چون در جای خودش نمی گوییم. مثلاً ممکن است من الان می خواهم برای همسرم یک نکته ای بگویم، واقعاً هم حرفم حق است ولی این را حق را باید بدانم چه زمانی بگویم، چگونه بگویم. گاهی اوقات بهترین حرف را کاری می کنیم که طرف مقابلمان نه تنها عمل نکند بلکه منجر به لجبازی او هم بشود. پس این نظمی که می گوییم، این مرتب بودن، هم مرد و هم زن. چون این ها یک برایند مشترکی در خانواده هستند. نکته ی سوم این است که خانواده هایی که خلاق هستند، خانواده هایی که یک نوآوری دارند. من اجازه هست یک تعبیری را به کار ببرم. از شما هم کمک بگیریم. ما در اصطلاح یک عده افرادی را داریم که می گوییم این افراد همگرا هستند، یک افرادی را داریم واگرا هستند. به نظر شما همگرایی بهتر است یا واگرایی.
حالا خیلی از کسانی که در حوزه خانواده کار می کنند می گوید واگراها موفق تر هستند.
همگراها معمولاً آدم هایی هستند که یکنواخت هستند. نه این که همگرایی با خانواده، همگرایی رفتاری، کلامی. یعنی چه؟ مثلاً من یک عمری است که با همسرم زندگی می کنم تنها جمله ی عاطفی که بلد هستم این است که دوستت دارم.
طرف را خسته می کند. ولی افراد واگرا نه، دنبال کلمات جدید هستند. آن محبتش را مثلاً یک روز با دوستت دارم ابراز می کند، یک روز با عاشقتم ابراز می کند و خلاقیت و نوآوری را در کلام دارد. گاهی اوقات در رفتارش هم همین طور است. مثلاً دیدید برخی کل مسافرت هایشان را می اندازند فقط همان هفته آخر شهریور ماه. 30 سال است دارد زندگی می کند. واگرا نیست، همگرا نیست. ولی یکی نه، موقعیت را می سنجد. می گوید الان همسرم مثلاً نیاز به یک تجدید قوای روحی و روانی دارد، ممکن هم هست اول شهریور باشد، ممکن است وسط تابستان باشد.
البته از جهتی آن فرمایش شما درست بود. چون گاهی اوقات همگرایی یعنی به معنای این که آدم بخواهد یک زندگی خوبی را تجربه کند. ما می گوییم رفتارهای واگرای مثبت یا کلام های واگرای مثبت اتفاقاً می تواند به تقویت خانواده منجر شود. خدا هم یک جایی واگرا است. یعنی حتی در روزی؛ مثلاً خدا در قرآن می فرماید «حَیثُ لا یَحتَسِب» گاهی اوقات روزی می دهد، آن جایی که محاسبه نمی کنید روزی می دهد. حتی خود توبه انسان هم این گونه است. ما توبه که کردیم نمی دانیم قبول است یا نه. شرایطش را دارد. این ها نشان می دهد که این پویایی در همین است که گاهی اوقات آدم قابل پیش بینی نباشد. ولی شکل مثبت، یعنی ما همیشه به رحمت الهی امیدوار هستیم. یعنی توبه که می کنیم معتقد هستیم خداوند بالاخره این توبه را می پذیرد. در زندگی هم آدم باید همین جور باشد یعنی واگرایی که می گوییم همیشه به شکل مثبت، خلاقانه باشد که می خواهد خانواده را تقویت کند.
من همین جا یک نقدی بکنم. گاهی اوقات ما برنامه را خیلی خشک می بندیم. یعنی فکر می کنیم برنامه یعنی این که ساعت 9:30 شب بخوابند، 2 بعد از ظهر سفره پهن شود، 7 صبح همه از خانه بیرون بزنیم. نمی خواهم بگویم این ها نباید باشد ولی گاهی اوقات خود این ها خیلی خسته کننده است. یک موقعی ممکن است مثلاً می گویم، این ها را ما در مباحث تربیتی برای خانواده ها می گوییم. می گوییم بله، درست است بچه باید 9، 10 بخوابد. ولی الان ممکن است یک مسابقه فوتبال مورد علاقه اش پخش می شود. یعنی اگر الان بگویی بر بخواب اتفاقاً فشار روحی و روانی در او بیشتر است، یک هفته اش را خراب می کنی. یک جایی باید این انعطاف باشد. بله، قاعده آن است ولی یک جایی باید استثنائاتی باشد. خود این ممکن است فضای زندگی را تلطیف کند، فضای زندگی را رونق دهد. پس این واگرایی می تواند خوب باشد و نتیجه اش آن خلاقیت است و آدم های خلاق معمولاً آدم های واگرایی هستند، یک جور عمل نمی کنند. مثلاً می بینیم معلمین گاهی اوقات همگرا هستند. 30 سال است دارد معلمی می کند ولی روی یک خط دارد حرکت می کند. یعنی مادر شاگرد این خانم بوده، الان دخترش هم شاگرد اوست، مثلاً می بیند عیناً یک جور دارد رفتار می کند. این خوب نیست فلذا ما باید به زمان باشیم.
حتی گاهی اوقات شما می بینید فرد آن قدر اطلاعات نامناسب در ذهن خود دارد اصلاً فکر می کند که علامه دهر هم هست. در حالی که نه، گاهی اوقات باید بیرون بریزی، مطالب جدید. گاهی اوقات در رفتارها آدم بالاخره کارهای جدیدی را انجام دهد. حتی مثلاً خانم خانه است، گاهی اوقات آن نوآوری در بحث حتی پخت غذا، چیدمان خانه، نوع برخورد با فرزند، در نوع برخورد با شوهر. این ها خیلی می تواند تنوع ایجاد کند. یک موقع یک خانمی آمده بود می گفت حاج آقا زندگی ما خیلی یکنواخت است. گفتم گاهی اوقات این تنوع را باید خودمان ایجاد کنیم. یعنی فکر نکنیم که یکی قرار است از بیرون بیاید در زندگی ما تنوع ایجاد کند. یعنی شما گاهی اوقات می بینید که این گلدان کنار بخاری است، این را برمی داری وسط سفره می گذاری. همین که آقا می نشیند یک نگاه می کند، حتی ممکن است یک متلکی که هم بیندازد که مثلاً زن این علف ها چیست که این وسط گذاشته ای. به ما هم بر بخورد. ولی من می خواهم بگویم این یعنی خودش یک نوآوری، یعنی توانستی همسرت را وادار کنی یک واکنش ولو منفی را نشان داده است. حالا آن باید یاد بگیرد مثبت باشد. ولی گاهی اوقات می بینید این یک تنوع است. این یکنواختی واقعاً در زندگی ها آثار خوبی ندارد. پس این نکته سوم است. نکته چهارم افرادی که برنامه ریزی در زندگی دارند. این ها جزو طیف های موفق هستند. در زندگی گاهی اوقات ما نباید موزاییک جلوی پایمان را ببینیم. یعنی باید برای آن دور دست ها برنامه ریزی کنیم. می گویند آقا امیرالمومنین علی علیه السلام در میدان نبرد وقتی مبارزه می کردند گاهی اوقات می دیدند حضرت خودشان را روی پاهایشان بلند می کنند، دستشان را سایبان می کنند روی چشم هایشان و آن دوردست را نگاه می کنند. یکی به حضرت گفت این چه کاری است شما انجام می دهید. حضرت فرمودند در مبارزه نباید به این کاری که می کنیم دلمان را خوش کنیم، بدانیم تا کجا کار داریم، لشکر چقدر است، دشمن مقابل چقدر است. آن نگاه بلند مدت در زندگی خیلی مهم است. من یک موقعی حالا این سوالات را از بینندگان خوبمان می پرسم. واقعاً ما چند نفرمان برنامه برای بچه هایمان مثلاً برنامه 20 ساله در زندگی شان داریم. آیا واقعاً تا به حال به این فکر کردیم. گاهی اوقات ممکن است بنده هم الان بگویم به ذهن مخاطب هم این بیفتد که این ها مسخره بازی است، 20 سال آینده که دیده، که رفته است. اصلاً این گونه نیست. آدم باید در دنیا یک نگاه بلند مدت داشته باشد، یک نگاه کوتاه مدت نباشد. لذا در آن روایت هم داریم که آن چنان زندگی کن که گویا تا ابد قرار است روی این زمین زندگی کنی. یعنی باید نگاهت این مقدار بلند باشد. برای آخرتت هم آن چنان باش که گویی همین امروز روز آخرت است. یعنی می خواهم بگویم نسبت به دنیا آدم باید یک نگاه بلند مدت ولی کارا داشته باشد. ما خیلی از بچه هایمان دارند هدر می روند، حیف می شوند. دلیلش این است که ما پدر مادرها خیلی به این فکر نکردیم، اصلاً به آینده آن ها فکر نکردیم که باید برای این ها چه کار کنیم. استعدادش چیست، توانش چیست.
اگر پدر و مادر شبانه روز دنبال این بدوند وقت کم می آورند. ولی ما گاهی اوقات چون حد را کم می بینیم، ظرف را کوچک می بینیم، سقف مان را کوتاه کردیم، راضی به این هستیم. حالا این صبحانه خورد ببینیم ناهار به او چه بدهیم، ناهار خورد شام چه بدهیم.
ولی گاهی اوقات اگر من بدانم این بچه ای که صبحانه خورد تازه کار من شروع شد. نه این که یک کار موقت، یک کار بلند مدت. یعنی گاهی اوقات ما در دوران تربیتی بچه هایمان اگر دقتی کنیم می فهمیم که چقدر کار داریم. مثلاً نمونه بخواهم بگویم. شما الان یک دختری دارید، یا پسری دارید. یک موقع است من این را فقط نگاهم یک بچه است که یک درسی بخواند و مشقش را بنویسد. یک موقعی نه، نگاه من یک نگاه بلند مدت است که قرار است پسر فردا یک مردی شود، یک خانواده ای را پیش ببرد، قرار است جزو مفیدی در جامعه باشد. این نگاه را داشته باشم. یک دختر هم همین طور است. این فردا قرار است یک خانمی شود، قرار است یک خانمی بشود، یک مادری برای دخترش بشود، یک مادری برای پسرش بشود. گاهی اوقات حتی در فعالیت اجتماعی، شغلی، قرار است ورود پیدا کند. من باید برای این الان چه برنامه ای بریزم. گاهی اوقات ما این ها را کمرنگ می بینیم، یا اصلاً نمی بینیم. بعد نتیجه چه می شود؟ مادر در خانه می گوید حوصله ام سر می رود، کاری که ندارم، باید بروم بیرون دنبال یک شغلی یا کاری. ولی واقعاً وقتی آدم بچه ها را ببیند که چقدر کار دارم و چقدر می شود روی این ها کار کرد و چقدر می شود روی این ها برنامه ریزی کرد، حس خوبی هم داریم. حتی برای خودمان است. بالاخره قرار نیست که ما همیشه در یک نقطه ی ثابتی بمانیم، ما هم قرار است رشد کنیم. یعنی الان یک خانم برای خودش چه برنامه های را دارد. و امروز هم ما نمی توانیم دیگر بگوییم مثل قدیم دسترسی ها کم است. امروز شما می توانید حتی در خانه بنشینید و از محضر بهترین اساتید استفاده کنید، می توانید در خانه بنشینی و بهترین کتاب ها را مطالعه کنید و اتفاقاً یکی از موارد 10 گانه که می خواهم امروز عرض کنم همین است. بررسی ها نشان می دهد خانواده هایی موفق تر هستند که مطالعه های کاربردی هم دارند. یعنی اهل مطالعه هستند، مطالعه ای که به درد زندگی شان بخورد. مثال بزنم. گاهی اوقات ما در مشاوره ها خانواده ها را با این موضوع مواجه می کنیم. خانم می آید در مشاوره می گوید با شوهرم 20 سال است زندگی می کنیم، این خسیس است، نمی دانم چه کار کنم. ناله کردم، نفرین کردم، التماسش کردم، همه کاری کردم. من گاهی اوقات به همین خانم می گویم. می گویم خواهر بزرگوار نسبت به این موضوع و حل این موضع شد بروی یک کتابی را جستجو کنی 20 صفحه کتاب بخوانی که من باید با یک مرد خسیس چگونه رفتار کنم. شد بروم؟ مردی داریم عصبی است. یک عمر کنار این مرد عصبی زجر می کشیم ولی وقت نمی گذاریم 50 صفحه کتاب بخوانیم که ببینیم باید با این مرد عصبی باید چه کار کرد.
نوجوان داریم. می گوید نوجوانم سرکش شده است، حرف من را گوش نمی دهد. می گوییم این نوجوانی دوره اش تقریباً حدود 7 سال است. از 12 سالگی تا 19 سالگی است. این دوره، دوره نوجوانی است. در این 7 سال شد یک کتاب 100 صفحه ای بخوانیم. می دانید. این 100 صفحه شاید کمتر از 7-6 ساعت وقت بگیرد. یعنی من 7-6 ساعت وقت نمی گذارم، 7 سال زجر می کشیم.
باید بدانیم اولویت را اول به مطالعه های کاربردی بدهیم. یعنی چیزی که به درد میدان زندگی بخورد. مثلاً ما گاهی اوقات داریم. می بینی که خانم با مادرشوهرش مشکل دارد، آقا با مادرزنش مشکل دارد. خدایی رفته است یک کتاب بخواند که با مادر زن باید چگونه رفتار کرد، با مادر شوهر چگونه باید رفتار کرد. نمی رویم. بعد خودمان را زجر می دهیم، دیگران را آسیب می دهیم. بعد هم یک موجودی می شویم دچار هزار جور مشکل روانی، بعد نمی دانیم چقدر آسیب برای خودمان، خانواده مان، فرزندمان، گاهی اوقات نسل مان، شاید به دنبال بیاورد. من همیشه می گویم یک پدر و مادر اگر به سلامت و بهداشت روحی و روانی خودش توجه نداشته باشند و به سلامت اخلاقی و سلامت معنوی خودشان توجه نداشته باشند گاهی اوقات یک نسلی را خراب می کنند. یعنی این منشا تخریب یک نسلی می شود. این ها را ما باید اهمیت بدهیم. پس برنامه ریزی خیلی مهم است. برنامه ریزی هم یک برنامه ریزی موقت روزانه است، گاهی اوقات برنامه های ماهانه، هفتگی، سالانه، است. گاهی اوقات یک برنامه های بلند مدت است. یک بزرگواری برای من یک موقعی تعریف می کرد. می گفت یک آقایی از یک کشوری آمده بود. می گفت سر یک موضوعی که ما در یک مجموعه ای بودیم از ما پرسید که شما برنامه هایتان این جا چگونه است. گفتیم ما برنامه خاصی که نداریم، باری به هر جهت جلو می رویم و هر چه پیش آید خوش آید. می گفت ایشان اصلاً خنده اش گرفت. بعد می گفت آقا یک مجموعه شبیه ما را در کشور خودش داشت. گفت برنامه مجموعه من 30 ساله است، ما برای 30 سال آینده اش برنامه ریختیم. بعد می گفت از ایشان پرسیدم که شما چه می دانید 30 سال آینده چه اتفاقی می افتد. گفت نه، ما 30 سال آینده را رقم می زنیم، ما می دانیم چه اتفاقی می افتد. ما می دانیم که چه اتفاقی باید بیفتد. فلذا در بچه های ما هم همین است، در نسل ما، در خانواده ما. من باید بگویم 66 ماه بعد در زندگی من چه اتفاقی قرار است بیفتد. فلذا می دانید ما وقتی منعطف عمل می کنیم. ما یک قاعده ای را داریم می گوییم اگر فعال نباشی مجبوری هستی منفعل باشی. اگر برنامه ریزی نداشته باشی دیگران برایت برنامه ریزی می کنند، اگر زندگی ات را جمع نکنی دیگران به زندگی ات آسیب می رسانند. بعد نتیجه چه می شود؟ امروز خود کارشناس ها می گویند خانواده ها 70% آسیب هایی که می بینند از بیرون خانه است. یعنی چه؟ یعنی الان من برنامه ندارم. بازی سازها دیگران هستند، ما برای آن ها بازیکن شدیم. در حالی که نه، ما هم باید بازیکن باشیم و هم بازی ساز باشیم. ولی این نیاز به برنامه دارد. این حیف است. گاهی اوقات 20 سال، 15 سال، 10 سال، 5 سال، یک زوج دارند کنار همدیگر زندگی می کنند. نتیجه چه می شود؟ نتیجه این می شود که می گویند ما دیگر به همدیگر دلخوش نیستیم. بعد وقتی نگاه می کنی می بینی مشکلات پیش پا افتاده در زندگی شان بوده است، فعالانه به سمت آن نرفته اند. لذا ما باید فعال باشیم. و این را هم به خانواده های بزرگوار بگویم. هیچ کسی هم زندگی ما را عین خودمان نمی تواند درست کند. این که امید به مشاورها داشته باشیم. نمی گویم مشاوره نرویم. ما خودمان سالیانی کارمان این بوده است. ما ممکن است بهترین راهکار را هم به مخاطب مان می دهیم ولی او تا خودش عزم نکند نمی تواند زندگی اش را درست کند. گاهی اوقات می بینید این ها پیش بهترین مشاور هم می رود ولی می گوید زندگی ام تغییر نکرد. می گوییم آن چیزهایی که گفت عمل کردید؟ می گوید نشد دیگر، نشد. وقتی نشد یعنی تو منفعل هستی دیگر. حالا پیش بهترین مشاور هم برو، مشکل حل نمی شود. گاهی اوقات می گوید من رفتم بهترین کتاب را هم خواندم. می گوییم خوب خواندی، آیا دانسته هایت را زیاد کردی یا مهارت هایت را افزایش دادی.
باید مهارتت را تقویت کنی تا زندگی ات خوب شود. یعنی این را برسانیم به مرحله ی اجرا در زندگی. و بدانیم هم که اثر دارد. یعنی وقتی ما الان داریم اشاره می کنیم مثلاً این نظم اثرگذار است، این سخت کوشی اثرگذار است، این ها قطعه های پازل است. ولی اگر آمدیم نه، سخت کوش که نبودیم، سریع با یک مویز گرمی مان کرد و با یک غوره سردی مان کرد این مشکل پیش می رود. یا در زندگی مان آمدیم بی نظم بودیم. مثلاً شما می بینید الان زندگی هایمان را بر اساس کرونا تنظیم می کنیم. یعنی چه؟ می گوییم کرونا هست، کارها کم است، تا 1 نصفه شب بیدار باشیم، صبح هم تا 10 و 11 بخوابیم. این نمی شود. این بی نظمی که یک ویروس بیاید در زندگی ما ایجاد کند. درست است سبک تغییر می کند ولی ما می گوییم این سبک باید به سمت مثبت برود نه منفی، نه این که تنبل تر شویم، رخوت افزوده شود، فشارهای روحی و روانی بیشتر روی ما باشد.
یکی هم همان نکته ای که عرض کردم، ما بیشتر همگرا هستیم تا واگرا. مثلاً ببینید من مثال بزنم. یک موقع یک جمع آقایان بود که من برای آن ها صحبت می کردم. مسائل مالی و مشکلات اقتصادی مطرح شد. من یک روایتی گفتم. در روایت داریم که مرد وقتی ندارد نباید به زن و بچه اش بگوید ندارم. گفتند حاج آقا نمی شود، باید بگوییم که آن ها بفهمند و ملاحظه کنند. گفتم نه، مرد باید استراتژی زندگی را تقویت کند. این یعنی مرد واگرا، یعنی برنامه ی جدید بریزد.
انسان ها را سطحی نگر می کند و به خودشان هم مشغول می کند. شما مثلاً ببینید ما مدارسمان تعطیل شد، مساجدمان یک مدتی به خاطر کرونا تعطیل شد، برخی امامزاده ها و حرم ها تعطیل شد. ولی دیدیم که مصرف اینترنت ما بالا رفت. یعنی فضای مجازی 24 ساعته فعال تر شدند. یعنی آن جبهه مشغول است. این که عرض کردم اگه ما برنامه نداشته باشیم برای ما برنامه می ریزند. بعد تغییرات را هم حس می کنیم. شما از لحاظ فرهنگی یک موقعی می بینید که در شرایط کرونا مثلاً وضعیت حیا و حجاب ضعیف تر شد. قشنگ اگر کارشناسان بنشینند تحلیل کنند دلیلش را می بینند. دلیلش این است که این بچه های ما صبح تا ظهر مدرسه می رفتند، تکلیف و مشق و کارهای دیگر داشتند. این ها را تعطیل کردیم. چه اتفاقی می افتد؟ حضور در فضاهای مجازی، شبکه های اجتماعی، بیشتر شد. اثر هم می گیرند. آقا امیرالمومنین فرمودند: «المَرءُ عَلی دینِ خَلیلِه وَ قَرینه» انسان ها بر مرام همنشینان خودشان هستند. با آدم خوب بنشیند مرامش خوب می شود، با بد بنشیند مرامش بد می شود، با آدم سخی و اهل بذل و بخشش بنشیند یک جور، با آدم خسیس بنشیند یک جور. پس ببینید این تاثیرات متاسفانه در زندگی های ما رسانه ها گذاشتند و آثارش را هم گذاشتند فلذا برای همین است من می گویم خودمان باید خیلی مواقع به فکر باشیم. مثلاً آموزش هایی یک موقع می بینید دوزش پایین می آید، تعطیل می شود، کمرنگ می شود، مجازی می شود. مادر باید پای کار باشد. چه کار کند؟ برود دانش خودش را افزایش بدهد. در این شرایط بداند باید چه کار کند. نه این که بگوییم حالا همه دارند یک کاری می کنند ما هم یک کاری بکنیم. نتیجه این چه می شود؟ قرار نیست که اگر همه یک کاری را کردند لزوماً آن کار کار صحیحی باشد. کار صحیح را باید منطق پشتش داشته باشد، برنامه ریزی باشد، وقتی آدم به انسان های هوشمند و عاقل عرضه می کند تایید کنند که این مسیر، مسیر خوبی است. ما باید خودمان به فکر باشیم، به فکر بچه هایمان، به فکر خانواده مان، به فکر زندگی مشترکمان. لذا این ها با آن برنامه ریزی محقق می شود. من نکته پنجم را عرض کنم.
پایبندی به اصول اخلاقی. یکی از چیزهایی که به استحکام خانواده کمک می کند اصول اخلاقی است. لذا ببینید یک تعبیری را در حوزه خانواده داریم، می گوییم هیچ وقت ما نباید بد شویم ولو طرف مقابل ما بدترین است. من باید خوب باشم. یعنی وجود مبارک آقا امیرالمومنین را ببینید حتی با قاتلشان چگونه مواجه می شوند. شیر برای من آورده من باید بخورم. اگر من به شهادت رسیدم ضربتی زد و باید ضربتی را نوش کند والسلام. یعنی می خواهم بگویم که اصول اخلاقی در زمان دفاع مقدس ما دیدیم اسرا از آب قمقمه خودش او را سیراب می کرد، خودش تشنه می ماند ولی می گفت نباید به اسیر جفا کرد. باید اصول اخلاقی را رعایت کرد ولو تا لحظاتی قبل مقابل من هفت تیر کشیده بود و داشت تیراندازی می کرد و دوستان من را به شهادت رسانده است. در زندگی مشترک هم همین است. ممکن است مرد بداخلاق باشد، زن بداخلاق باشد، من نباید بگویم چون او بداخلاق است من هم باید بداخلاقی کنم. چند وقت قبل بود یک آقایی آمده بود برای مشاوره و مشورت گرفتن. می گفت آقای تراشیون خانم من خیلی اهل محبت کردن نیست. می گفت من هم به این نتیجه رسیدم اگر نوازش کرد من هم یک نوازش می کنم، اگر گفت دوستت دارم من هم یک جمله بگویم. گفت کارم درست است؟ گفتم معلوم است که نه. تو باید خودت باشی. گفت او پرو نمی شود، رویش زیاد نمی شود؟ گفتم مشکل او را باید از راهش حل کنیم. یعنی بچه ای که به خاطر مریضی غذا نمی خورد که نباید کتک زد که غذا بخورد. او را باید ناز و نوازش کرد، غذا را به او داد.
مریضی اش را هم بروی حل کنی. این جا هم همین است. من خوب باشم. حتی به او گفتم، گفتم ببین حالا این کار را کردی واقعاً بهتر شد؟ گفت نه حاج آقا. گفتم ببین خداوند در رفتار بد، در منش بد، خیر قرار نداده است. یعنی ما فکر نکنیم با کتک زدن کسی را می توانیم اصلاح کنیم. ممکن است فرمانبرش کنیم ولی اصلاح نکردیم. یعنی همان اتفاقی که گاهی اوقات در جوامع بشری می افتد. یعنی مردم را همواره داریم کنترل می کنیم که خطا نکنند. فلذا تا از جلو دوربین رد می شود سرعتش دوباره بالا می کشد، یعنی کار خودش را می کند. آن فرهنگ سازی باید باشد، آن اصلاح رفتار باید باشد. در زندگی هم همین است. کتک نمی تواند، بدخلقی طرف مقابل را اصلاح نمی کند. ما روش مان را باید همان روش اصل را بر خوب بودن بگذاریم. یکی از خوب بودن هم این است که بدی های طرف مقابل را کمک کنیم که اصلاح شود. و بدانیم بدی با بدی اصلاح نمی شود، جواب های نباید هوی باشد، جواب های را آدم باید با خوبی بدهد. ولی ببینید او چرا بعداً های کرد، او دنبال آن ریشه به فرمایش حضرت عالی باشیم. یکی دیگر از نکاتی که خیلی مهم است در زندگی مشترک حفظ روابط زن و شوهر است. یعنی سعی کنیم هیچ وقت قهر نکنیم. یعنی بررسی ها نشان می دهد قهرها در زندگی ها با یک میزان کمی شروع می شود، هر چه جلوتر می رود طولانی تر می شود. بعدش به مرحله ای می رسیم که می گوییم وقتی قهر هستیم راحت هستیم. یعنی مشکل را حل نمی کنیم. فلذا می گویند در تمام شرایط باید آن روابط حفظ شود. من گاهی اوقات به زن و شوهرها می گویم. می گویم حتی طرف مقابل می خواهید با او سر سنگین باشید قهر نکن، ارتباطت را برقرار کن. این ارتباط نباید قطع شود. همانطوری که مثلاً در ارتباط بنده و خدا می گوییم. که خیلی از بزرگواران می گویند، می گویند این نماز را هر جوری شده است بخوان، این را قطع نکن. این قطع شود دیگر شد.
در زندگی مشترک هم همین است. یعنی تلاشمان باید بر حفظ روابط باشد؛ روابط کلامی، روابط عاطفی. گاهی اوقات حتی در بیرون رفتن، گردش کردن، تفریح رفتن، این ها را تعطیل نکنیم. در زندگی ما ممکن است یک آسیب هایی را داشته باشد. نکته ی بعدی را اگر بخواهم عرض کنم یکی دیگر از نکات بحث همان مطالعه مداوم است. ولی مطالعه را عرض کردیم با نگاه کاربردی باشد. فلذا می گویند زن ها و شوهرهایی که فرصت هایی را اختصاص می دهند برای مطالعه کتاب هایی در زمینه زندگی مشترک این ها موفق تر هستند. نمی خواهیم بگوییم همه مشکلات را حل می کند، این ها گفتیم که مثل قطعات پازل هستند. بخشی از مشکلات را قطعاً حل می کند.
و باید به آن حتماً توجه هم بشود. حالا من یک نکته ای را بگویم. متاسفانه کتاب های حوزه تربیتی و خانواده یک مقدار هم مظلوم هستند. یعنی حامیان جدی الان کتاب ها ندارند و من خواهش می کنم کسانی که علاقمند هستند برای افراد فامیل، دوست، فامیل، آَشنا، گاهی اوقات کتاب هایی در حوزه تربیت و خانواده هدیه ببریم. مراقب عنوان هایش هم باشیم. یک مرتبه مثلاً خانه فامیل می بریم مثلاً برای عروسمان کتاب نخریم که با فرزندت چگونه رفتار کن. ممکن این خودش یک سو برداشت هایی بشود. بدانیم چه کتابی چگونه تهیه کنیم، چه کسی برای چه کسی چه کتابی را تهیه کند، این ها خیلی مهم است. ورود پیدا کنیم به مدارس، به خانواده ها. یک موقعی من در همین ایام پایان ماه صفر اصفهان سخنرانی می کردم یکی از این جلسات گفتم، گفتم با امید آن روزی که در هیئت هایی که هر شب شام می دهند یک شب جای اطعام کتاب هدیه بدهند.
یعنی بدانیم که علاوه بر غذای جسم غذای روح مخاطب را هم تامین کنیم. ولی کتاب های کاربردی، یعنی کتابی ندهیم که برود در کتابخانه خاک بخورد. ما خودمان گاهی اوقات دچار این موضوعات هستیم. کتاب زیاد به ما هدیه می دهند. بعد نگاه می کنیم می بینیم یک پژوهشی انجام شده است، این دو جلد هم کتاب قطور است، هر چه هم نگاه می کنی می بینی الان این کتاب به چه کار من می آید.
اصلاً از عنوانش آدم جذب می شود، بالاخره گیرایی دارد. به نظرم این کار را باید بزرگان هیئت، ائمه جماعت، حتماً انجام بدهند و روی آن کار کنند. اصلاً معرفی کنند. چه اشکالی دارد. ما در هیئات مذهبی مان گاهی اوقات از یک نویسنده کتاب در حوزه خانواده تربیت دعوت کنیم، صحبتی درباره ی آن کتاب بکند. من خودم این را تجربه کردم. وقتی شما یک کتابی را چند دقیقه درباره اش صحبتی می کنید، مخاطب را اغنای فکری می کنید، گرایشش برای مطالعه آن کتاب بیشتر می شود. باید حتماً این کارها انجام شود.در رسانه گاهی اوقات می شود مناسبتی انجام داد، ولی باید روتین باشد. مردم هم می خرند. نمایشگاه کتاب که هر سال می دیدیم در اردیبهشت ماه دائر می شد می دیدیم چه رقم های بالایی مردم الحمدالله می روند هزینه می کنند کتاب می خرند.
حتی در همین یکی دو سال که مجازی شد رکوردهایی را برای خودش در فضای مجازی و خریدهای مجازی شکاند. نکته بعدی این است که در زندگی افرادی که تلاش هم می کنند برای توانمند کردن خودشان؛ مثلاً شما گاهی اوقات می بینید که دختر در زمان عقدش مثل این که توانمندتر از زمانی است که وارد زندگی می شود، یا پسر همین طور. مثلاً می بینید در دوران عقد خانمش را هفته ای یک بار بیرون می برد، وارد زندگی مشترک می شود می بینی دیگر 6 ماه یک بار هم بیرون نمی برد. یعنی آن جا یک نکاتی توجه می کرده ولی الان وارد زندگی مشترک می شود این اتفاق نمی افتد. یک تعبیری هم برخی از کارشناسان می گویند، من هم می خواهم به کار ببرم و می خواهم نقدی کنم، می گویم اتفاقاً نباید این باشد. می گویند وصال متقن عشق است. یعنی وقتی دختر و پسر به همدیگر می رسند و می روند زیر یک سقف زندگی می کنند انگار آن عشق هایشان هلیکوپتری می خوابد، فروکش می کند. در حالی که نباید این جوری باشد. ما اتفاقاً در فرهنگ دینی مان داریم. این روایت از وجود مبارک نبی مکرم اسلام خیلی زیبا است که حضرت می‎فرماید هر چه ایمانش زیاد می شود زن دوستی باید بیشتر بشود، همسر دوستی اش باید بیشتر شود. یا در روایتی از امام صادق داریم که حضرت فرمودند: «می خواهید ببینید ما اهل بیت را چقدر دوست داریم، ببینید زنتان را چقدر دوست دارید». یعنی این نشان می دهد وقتی آدم وارد زندگی مشترک می شود باید آن شیب ارتباط عاطفی بیشتر بشود، توجه بیشتر شود، اصلاً خودمان را در یک زمینه هایی توانمندتر بکنیم. همان واگرایی این جا بیشتر اتفاق بیفتد. ولی در دوره عقد می بینی نه. مثلاً هر دفعه آقا داماد می خواهد دیدن عروس خانم برود عروس خانم به خودش برسد، ولی می بینی وارد زندگی که می شود همه ی این چیزها تعطیل می شود. می گوییم چرا؟ می گویند گرفتار زندگی شدیم. ما نباید گرفتار زندگی بشویم، ما باید زندگی را مدیریت کنیم زندگی باید گرفتار ما بشود. ما باید او را مدیریت کنیم، ببینیم چه چیزی به نفع زندگی است. مثلاً آقا وارد خانه می شود همسرش را چگونه ببینید دلگرمی اش نسبت به زندگی بیشتر می شود، چطور بشنود دلگرمی اش بیشتر می شود. همان را به آن توجه کنیم. من یک موقعی در یکی از مباحث گفتم، گفتم گاهی اوقات ما باید این میزهای آرایش را در خانه ها بگذاریم آن سمت در. یعنی وقتی وارد خانه می شویم به خودمانم برسیم نه این که وقتی داریم خارج می شویم. یعنی مرد وقتی وارد خانه می شود باید خودش را عطر و ادکلن بزند. یعنی ببینید این ها توجه را در زندگی بالا می برد. مانند دوران عقد؛ می بینیم آقا داماد وقتی می خواهد برود عروس خانم را ببیند مثلاً موبایلش را در می آورد چهره اش را تنظیم می کند، عطری، ادکلنی به خودش می زند، لباسش را مرتب می کند، می خواهد برود خانمش را ببیند. ما باید همین اتفاق در زندگی مان هم بیفتد. حال باید به یک شکل متعادل تری باشد. بعد می بینیم زندگی ها چقدر خوب می شود. فلذا این توانمند سازی را هم باید به آن توجه کنیم. یک نکته ی دیگری که می تواند کمک کند سحرخیزی است. می گویند زندگی هایی که زن و شوهر در آن سحرخیزتر هستند این ها موفق تر است. برای همدیگر وقت می گذارند. ولی الان مثلاً آقا صبح می رود خانم خوابیده است، جمعه می شود تا لنگ ظهر خواب هستند. درست است ما نیاز به استراحت داریم و گاهی اوقات باید به نیازهای خودمان هم برسیم ولی در زندگی مشترک باید گاهی اوقات مصلحت زندگی را بسنجیم. یعنی خانمی که شوهرش را صبحانه خورده به محیط کار می‎فرستند ذهن شوهرش را درگیر به خودش می کند. من یک تعبیری را گاهی اوقات به کار می برم، حالا بینندگانمان هم بفرمایند خوب است یا نه. گاهی اوقات من می گویم ما بهترین اوقات مان را گاهی اوقات برای بیرون خانه می گذاریم. در حالی که زوج هایی که سحرخیز هستند آن اوج آرامش خودشان را برای همدیگر می گذارند. قدیم همین کار را می کردند. بلند می شدند، آقا می رفت نان می خرید، خانم صبحانه حاضر می کرد، سر صبحانه با هم صبحانه را می خوردند. بعد می دیدید گویی فرصت خیلی مغتنمی بوده است. گفتگوهایی می کردند، حرف های با همدیگر می زدند. ولی الان می بینیم نه. همان سبک زندگی تغییر کرده است، زمانم هایمان تا دیر وقت، آن وقت از این سمت غافل شدیم. اما آن نکته ی آخر را هم عرض کنم. گاهی اوقات در زندگی باید یک سری ریز کار را هم به جان خرید. آدم های که ریسک پذیری دارند ولی منطقی، با یک عقلانیتی که خصوصاً در سنی که انسان زندگی مشترکش را شروع می کند. این ها می توانند رشد بهتری را داشته باشند. ولی افرادی که می بینیم نه. خیلی یکنواخت هستند. می دانید معمولاً آدم هایی که یک مقداری ترس دارند، احتیاط بالایی دارند، به سمت ریسک کردن نمی روند، این ها هم می گویند افراد ناموفق تری هستند. این تقریباً شد 10 نکته ی کلیدی که در این پژوهش می گوید وقتی ما بررسی کردیم دیدیم خانه هایی که در آن این 10 نکته رعایت می شود خانواده های موفق تری هستند.


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 45:15

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی