display result search
منو
هنر بهتر زیستن، جلسه بیست و ششم

هنر بهتر زیستن، جلسه بیست و ششم

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 115 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه بیست و ششم،(برنامه سمت خدا) سال 1400

هنر خوب زیستن حقیقتا یکی از سخت‌ترین هنرهاست و حالا هنر وقتی یک طرفش یک شی باشه خب خیلی راحت‌تر میشه اون و بالاخره در بمنظور به اون نتیجه رساند ولی وقتی طرف مقابل ما انسان باشه که مجموعه‌ای از عواطف احساسات که مجموعه ای از تحلیل‌هاست یه مقداری کار دشوار میشه و لذا اگر یک هنرمند واقعی ر ما بخوایم امروز ببینیم کی هست اون کسی که بتونه با انسان‌ها خو ارتباط برقرار بکنه شاید سرآمد همه‌ی هنرمندها باشه لذا ما هم تلاشمون بر این بود که بر اساس اون آموزه‌های دینی و اسلامیمون راه ر در زندگی‌های مشترک به گونه‌ای انشاالله مسیرش را هموار بکنیم که در کنار یکدیگر به یک آرامشی با آرامشی برسند که که مقدمه‌ی رسیدن به خدا باشد، بندگی حقیقی باشند خب نکاتی و سیری را در مباحث پیش اومدیم رسیدیم به اینجا که برخی از عوامل هستند که انسان را در نگاه همسر نامحبوبی از اون دوست داشتنی بودن می‌اندازه و می‌دونید یکی از ویژگی‌های زندگی مشترک این که زن و شوهر باید یکدیگر را دوست بدارد و در نظام روایات دینیمون در برخی از قرآن هم می‌بینیم این ر به عنوان یکی از اهداف و سلامتهای زندگی مشترک بیان می‌کنند بالاخره زن و شوهر به یکدیگر محبت بکنند، محبوب یکدیگر باشند دوست‌داشتنی باشن ولی خب برخی موانع گاهی اوقات منجر به این میشه که انسان دوست داشتنی نباشه طرف مقابل این گونه که باید و شاید از این خوشش نیاد بله یکی از عوامل اون نقدهای مزمن نقدهای مکرر نقدهای آزاردهنده‌است که منجر میشه انسان از محبوبیت بیفته و این ما خیلی می‌بینیم در زندگی مشترک و شاید دلایلی هم داره جناب آقای شریعتی عزیز شاید یکی از دلایلی که تو خانواده‌ها و نقدها آزاردهنده میشه اینه که مکالمات ما کوتاه شده وقتی مکالمه بین زن و شوهر کوتاه می‌شه نتیجه ش این میشه که تو این مدت زمان کوتاه ما مجبوریم معمولا اون اولویت‌ها را بگیم و دقیقا یکی از اولویت‌ها و رفتارهای آزاردهنده ی طرف مقابل که این شکل و شمایل نقد پیدا میکنه و میگه آقا هر وقت با من داری صحبت می‌کنی داری به من نقد می‌کندادبیات ادبیات چکشی زمان کوتاه ولی اگر این زمانی بشه طولانی‌تر بشه اون لابلای نقد گم میشه لاتینی از نکاتی که ما می‌گیم امروز ضرورت داره در محیط خانواده‌ها شکل بگیره اینه که ما بخوایم فرصتهایی را برای گفتگو بگذاریم در زندگی‌های مشترکمون بشینیم حرفای همدیگه ر بشنویم گفتگوهای همدیگر بالاخره جهت‌دهی بکنیم درباره‌ی موضوعات مختلف با همدیگه سخنگ این ظرفی که این وجود داره و آمار هم وقتی ما نگاه می‌کنیم واقعا نگران کننده است و وقتی آمارهای در کشورمون بیان می‌کنند معمولا بین هفده تا بیست و سه دقیقه میگن ارتباط کلامی زوج‌های ایرانی به این مرز رسیده، نتیجش اینه که ما دایم یا باید به همدیگه امر و نهی بکنیم. به قولی خانمی بود می‌گفت که آقای تراشیون من هروقت با شوهرم صحبت می‌کنم داره شلوارش بالا می‌کشه داره میره. خب این دیگه در این فرصت فقط باید بهش بگه نون بخره گوش یادت نره یعنی دیگه چیز دیگه‌ای اتفاق میفته زمانی نیست بله وقتی مکالمه کوتاه میشه همین در حد ضرورت مجبوریم یه امر و نهی کنیم یا نقد کنیم یا خواسته‌هامون رو بگیم یا مثلا یه موقعی فکر منفی افکار منفی داریم اون‌ها رو بیان بکنیم برای همین دیگه باید یه مقداری امروز بالاخره در خانه تلاشی بشه که این میزان مکالمه طولانی بشه .چرا اسلام میگه قهر چیز بدی است بین زن و شوهر؟ و واقعا حقیقت اینه که هر یک نوع ضعف انسانی یعنی انسان‌هایی که نمی‌تونن حرفاشون رو بزنن نمی‌تونن خوب گفتگو بکنن نمیتونن نقاط مشترکی که درباره‌ی اون میتونن صحبت بکنن پیدا بکنن اینا رو به قهر میارن و ما وقتی نگاه می‌کنیم در آموزه‌های اسلامی بین زن و شوهر جایی توصیه به قهر نشده و حالا ممکنه یه آیه‌ی قرآن ما داریم در اون آیه تعبیر فهجروهن نه به معنای فقهروهن ناراحتی بکند در همین حد که گفتگو رو ببندیم و اتفاقا معمولا تو مشاوره‌ها اون چیزی که آدم بهش میرسه اینه که بدترین حالت در میان زوج‌ها اون زمانی که این گفتگو منقطع بشه حرف ر نزنیم ادامه پیدا بکنه نیمه همین قهر یعنی تو دیگه حق نداری با من حرف بزنی، این مشکل حل نمیشه مشکل حالا به تعبیر امروزی استندبای میشه یه حالت خواب و بیداری قرار می‌گیره کوچکترین تلنگری این دوباره مارو بیدارمی‌کنه و مشکل در زندگی بزرگتر از قبل یعنی همیشه زن و شوهر توی برزخی قرار دارند که متاسفانه گرایششون به این جدایی بیشتر میشه، چون صحبت نمی‌کنم با هم.مشکلاتی زندگی مشکلاتی در وجود داره زندگی مشترک ما حتی تو زندگی‌های اجتماعی موقع مقام معظم رهبری الدر دانشگاه‌ها می‌فرمودند از کرسی‌های آزاداندیشی قرار بدیم بله و واقعا تو دانشگاه‌ها انگار ترس هنوز وجود داره ، که ما این صندلی‌ها برای دانشجویان عزیزمون قرار بدیم اجازه بدیم صحبت کنن اجازه بدید حرف بزنن ولو یه جاهای حتی بوی کفر بده این صحبت، ولی اولین مراحل برای شناخت یعنی تا اون حرف نزنه من نمی‌دونم زاویه‌ی نگاه اون چیه دقیقا به پاسخ بدم لذا نباید ترسید. واقعا باید این را ایجاد بکنیم و خیلی مواقع حالا دانشگاه‌هایی که تو این سالیان ارتباط داشتن مسولین فرهنگیشون کسانی که بالاخره اونجا بالاخره توانمندی‌های اجرایی داشتندایرانیانی جوان ما نیاز به این داره حرف بزنه تو محیط خانه نوجوان ما نیاز داره حرف بزنه هر وقت باب گفتگو رو بستیم باید نگران باشیم، هر جا نذاشتیم مخاطبمون گفتگو کنه صحبت بکنه حرف بزنه، باید نگران باشه ما تو محیط خونه هم همین رو می‌گیم می‌گیم وقتی زن و شوهر رو آوردن به سکوت صحبت نکردن باید انتظار انفجار این خونه رو داشته باشیم انگار که این خونه بمب ساعتیه، باید بعد انتظارش داشت تو این حرفی که میتونه ذهن انسان ر به طرف مقابلش نمایان بکنه باورهاشون برداشت هامون غلطه طرف مقابل حرف بد نزده به این گفتگو سوتفاهمی که همش از رنج میبره خدا رحمت کنه یکی از منبرهای مشهور می‌گفت از منبر آمدم پایین داشتم از در می رفتم بیرون یه آقایی هم راه من ر گرفت و گفت حاجی اینکه شما رو منبر گفتین گوساله رو غسل بدن کفش بکنن نماز براش بخونن و دفنش بکننن که شما رو منبر گفتین گوساله ر و غسل بدن کفن کنن تو قبر بذارن چیه؟ این بدعت ها چیه؟ من خندیدم گفتم مرد مومن من داشتم ماجرای بچه‌ی دو ساله رو می‌گفتنم گوساله شنیدی! خدا پدر و مادر این رو بیامرزه که آمد بیان کرد همین یعنی باب گفتگو رو باز کر و خدا پدر و مادر حاجی رو بیامرزه که اجازه حرفش و بزنه .حالا شما تصورکنید این برداشت از کلامی رابطه هزار جا بشینه منبرا نمی‌دونم چه حرفایی دارن میزنن و برداشتن غلط یابی برای خود من یه موقعی پیش آمد در حرم امام رضا در صحن رضوی می‌رفتم یه آقایی اومد جلوی من رو گرفت با یه تعجبی اینکه تو رادیو به ما توصیه تربیتی کردید ما انجام دادیم بچه‌مون لکنت گرفته من گفتم مبادا اینا رو بندازیم تو اتاق چراغشان خاموش کنید درشونم ببندیم! بعد بگفتاری موجود شما بتونید مراجعینمون چی گفت من گفتم مبادا ازشون تو اتاق درشون ببرنداین وادار نشستهمینی گاهی اوقات ممکنه تو گفتگوها واقعا این اتفاقات بیفته ولی وقتی من اومدم باب گفتگو ر و بستیم. فرمایش حضرت عالی کلی سوتفاهم برداشت غلط از پیام‌هایی که داره رد و بدل میشه حالا می‌دونید تو زندگی مشترک نشمه‌ها پیام کلامی بود شما پیام‌های غیر کلامی در زندگیامید خونه گرفته‌است خب خانم ممکنه هزار تا برداشت بکنن آره دیگه مثلا میره تو این خیابونای تهران زنا ر اینجوری می‌بینه معلومه نباید دلش زده باشم اونوقت گفتگو نمی‌کنیم بعد این آقا میگه یه لیوان آب بیار میگه برو خودت بردار به بدخلقی رو می اوریم. ذهنیت همینجوری ساخته میشه، ولی اگر همونجا می‌پرسید که آقا امروز ناراحت تو رو می‌بینم چی شده؟ ترافیک خیلی عجیب و غریب بود بعدشم خدمت تصادفم شده او مسیری که الان یه ساعت بعد میمندو یه کلاف این حل میشه خانم یه نفس راحت می‌کشه که اگه شوهرم ناراحت علتش پیدا شد این یعنی همون گفتگو، ولی وقتی گفتگوهامون کم میشه یک سوء برداشت هامون از همدیگه زیاد میشه سوءظن‌هایی پیدا میکنیم گاهی اوقات ممکنه حتی نتایج غلطی از رفتارهای همدیگر بگیریم مثلا چه نتیجه‌ای؟ نمونه ش ر وعرض کردم، آقا ناراحته من نتیجه‌ای که دارم از رفتار آقا میگیرم یه موضوعی که اصلا خلاف واقع است. در روح و روان آقا جا نداره. ولی من دارم برداشت و رفتارم رو با این نتیجه تنظیم می کنم. اینجاست که باید حتما ما زمان‌هایی رو برای گفت‌وگو بگذاریم دو طرف باشه یعنی منی که میخوام حرف بزنم راحت بتونم و خیلی مواقع و گفتگوهایی که بین زن و شوهرها قراره این مهارتیه میگن باید وجود داشته بله و اون مهارت صبر بنگاهی اوقات ما میگیم تو زندگی باید صبر داشته باشیم اتفاقا این صبر بعد جایی میریم هزینه می‌کنیم جایی که نباید هزینه کنیم می‌کنند. اینجا آسیب می‌رسه همینطوره یه جاهایی میگیم صبر پوی او فعال در جای خودش ازش استفاده بشه، مثل کجا الان طرف مقابل من داره میگه اصلا تو بدی خب بشنوم حرفش و گفت من بعد خب بفرمایید برای چی من بدم یا باجناق فلان فلان شده که داره وان بلا رو سر خواهرت میاره. ولی اینجا یه موقع صبوری می‌کنم خوب گوش کنم و بشنویم خود ه پیامبر ما اذن بودن، گوش بودن شنونده بودن، باید اینجا هزینه بکنم بشنوم اونوتا تجربه‌ی ما تو مشاوره‌این نشون میده مثمایک فرمول‌هایی که مشاور موفق باید داشته باشه اینه که باید شنونده‌ی خوبی باشه بشنوه قضاوت نکنه عجله نکنه حتی اگر می‌دونه طرف مقابل میخواد چی بگه بهش اجازه بدیم صحبت کنیم. چون خود این گفتن بخشی از درمان دقیقا بخشی از حل مشکل یه موقع یه خواهر بزرگواری آمده بودن مشاوره با سررسید اومده بود نشست خدمت شما الان اینم من عرض بکنم که ما مثلا تو مشاوره حالا اون موقع‌هایی که انجام میدیم هزینه‌ای نمی‌گرفتیم نگین طول می‌داده که پول بگیره! نهایتا این خانم مشکلاتش با شوهرش بیان کرد یعنی ار نمیشه مثلا شاعر انگار یه دیو ساخت مشکلاتی که ما خیلی دوس جلساتی تمام شد این مشکلات گفت وقتی دیگه خواهر بزرگ البته حاج آقا اینم بگم مرد بدی نیستا ! یعنی ببینید عبور کرد اجازه بهش بدیم اشکالات رو بگه که خوبی‌های همسرش ببینه ولی گاهی ما تو نیمه‌ی خالی و اشکالات فرد رو گیرش میندازیم اجازه‌ی عبور بهش بذیم. نمی‌دیم یعنی ماشینی که دام داره بکسباد تو این منطقه نمیتونه حرکت بکنه، بهش اجازه بدین حرکت کنه از اون منطقه عبور بکنه این ابر میتونه اونجا کارسازه بذا ببینیم توی محیط خانه اینکه بگیم وقت بگذاریم معمولا وقتی وقت کم میشه عجله‌ای دیگه اون یه چیزی میگه من ناراحت می‌شم من یه چیزی میگم که کارم برسم ولی موقع این میشینیم پای صحبت کنی به بعدها عرض می‌کنم یه موقع اگه شد تا صبح هم بشینین حرفای همدیگه ر گوش کنید ببینید اگر می‌بینید نیازه اون صحبت بکنید ولی من حاضرم وقت زیادی برای سریال تماشاکردن فیلم دیدن بگذارم پای گوشی بودنم وقت بگذارم ولی برای همسرم وقت نگذارم حرف اون بشوم
گاهی اوقات ممکنه ما هم بد شروع می‌کنیم هنر گفتگو کردن یک هنره. باید بدونیم چطور شروع بکنیم چطور خطاب کنیم چطور همراهی بکنیم طرف مقابلم چطور همراه بهداشتمون شروع طوفانیه وای دشمنی من می‌گم اشکال نداره آدم عیب و ایراد طرف مقابل رو بگه انتقاداتی داره بیان می‌کنه ولی آغازگری چطور باشه مهمه، یکی از نکاتی که تو آغازگری خیلی مهمه اینه که طرف مقابل خوبی‌هاش نادیده نگیریم. ببینید وقتی عمری با طرف مقابلم زندگی کردم یعنی خوبی نداره؟ قطعا داره ببینم نکته‌ی دوم فکرم رو نسبت به او یک فکر منطقی و خوبی انجام بدن مثلا ما تو ارتباط عروس مادر شهرها همین میگیم حالا یه موقع باید فرصت بشه درباره‌ی مهارتت عروس و مادرشوهر بگم حتما حالا یه نمونه‌ش و اینجا بگم ببینید چرا افکار ما گاهی اوقات تاثیر می‌ذاره روی ما اگه این افکار و بتونیم مدیریت بکنیم خب می‌تونیم ارتباط برقرار کنیم، مثلا شما این عروس خانم خونه‌ی مادر شوهر زندگی می‌کنم حالا می‌خوایم برداشت اول رو بگیم غذاش می‌سوزه بوش میره سمت خونه‌ی کی مادر شوهر مادر شوهر گوشی ر و برمیداره عروس بلند غذا سوخته یا مادر من غذا بیشتر درست کردم یه دیسک می‌فرستم پایین تو شهرایزدی گرسنه نمونی اون خیلی سخته خیلی ممنون گوشی و قطع می‌کنه خودزنی شروع میشه چه بدبختیهای کجا کشید. دلم می‌خواست غذامو بسوزونم! اصلا به تو چه مربوطه؟ مثلا بخش‌های زندگی من دخالت می‌کنیم کاربرد اول باش حالا همین دختر خانم خونه مادرش زندگی می‌کنه غذاش می‌سوزه بوش میره سمت خونه‌ی مادر مادر گوشی برمی‌دارد میگوید: غذا سوخته هیچ نگران نباش من غذا بیشتر درست کردم که برات میدم، عروس خانم میگه فدای تو مادر بشم تو فرشته‌ی نجاتی اگه تو رو نداشتم چی کار باید می کردم؟ هر دو یک حرف را زدند اما از یکی قبول کردیم از یکی نکردیم میگ مادر شوهرم منظور داشت. اینجاست خدامی فرماید ان بعض الظن اثم علایمش همون گمان بدبینی افکار من کاری می‌کنه که من نسبت به طرف مقابل خدایی نکرده این بدبینی رو داشته باشه. حالا مثلا میگه سابقه داشته، مثلا حتی اگر سابقه داشته شما نمی‌تونید پیش قضاوت کنید نسبت به آینده ما حق این رو نداریم ببینداین کاریم طرف مقابلم همسرم می‌شینم از اول طرف مقابلم یه موقع نگاه می‌کنم همراه من شریک زندگی ما عاشقانه زندگیمون رو شروع کردیم همدیگه رو دوست داریم بهترین زمان‌های عمرمون برای همدیگه گذاشتیم یه موقع نگاهمان اینه اون موقع اومده تو زندگی من دور از جون عین بختک افتاده می‌خواد من بدبخت کنه. لذا ازهمون اول بد شروع می‌کنن بعد شروع می‌کند. حداقل نگاهمان منصفانه باشه نمی‌خوایم مثبت مثبت باشیم. منصف باشیم. کارای خوبیم در حق ما کرده اشتباه رو هم ببینیم بیان بکنیم حالا ببینید ما میگیم خوبی‌ها هم حقشونه که بیان بشه چرا ما همیشه حق رو به بدی میدیم که بدی حقش بیان بشه یعنی از طرفل بدی می‌بینیم انگار وحی منزل که باید بیش بهش بگیم ولی نسبت به خوبی هیچ وقت نگاهمون اینطور نیست بابا طرف مقابلمون خوبی هم داره خب بگو فررا نمیگیا تلطیف میشه یعنی وقتی ما نگاه می‌کنیم این گونه به خوبی‌های طرف مقابل تلطیف میشه خب پس بحث نقد رو داشتیم گفتیم نقد اگر تو یه محدوده‌ی زمانی کوتاه بود قرار بگیره آسیب رسان به ما باید حتما یه وقت موثری برای گفتگوهامون داشته باشیم و من توصیه م اینه به بینندگان عزیز و بزرگوارمون: اگر تو فرصت کوتاهی می‌خوایم به همدیگه نقد کنید همون بهتر که نقد نکنید! این کار انجام نده چون در نمیاد که میخوای نتیجه نمی‌دهند و بذارم توی زمان بیمبو باید باشیم من خیلی مواقع دیروز خدمت یه عده از آقایون بودیم یه برنامه‌ای داشتیم من بهشون میگفتم که واقعا مرد وقتی ازدواج می‌کنه باید از خدا طلب صبر کنه و خدا در بخواد زندگی نیازدار مجبور باشه زندگیتون خرابه به خواهران بزرگوارمون همین و میگم که اگر زندگی مشترک شروع شد اولین چیزی که از خدا بخوایمصبر باشه تو جای خودش نهبرایت وسری خوردن برای جایگاه مناسبش.صبر را گاهی بد معنا می‌کنیم یعنی بعد می‌بینیمبعدا یک سال دو سال ده سال پونزده سال پشیمونیم چرا صبر کردیم یا صبور بودیم این واقعا حق دارندو تو این صبری که منجر بشه به این که آدم ظلم پذیری بشه ،نه صبر یکی از کارکردهای این است که هیجانات رو بیاره پایین عقلانیت را ببره بالا، ما بر اساس عقلانیت تصمیم بگیریم. این خوبه الان همسرم اومده تو خونه عصبی ناراحت. سلامش کردم بدم جواب من رو داده ! من اگر بخوام اینجا هیجانی عمل بکنم که دیگه تمام دیگه روزگارمون سیاه میشه زندگیمون بچه‌هامون بود ولی یه موقع میگن این الان اومده با اینکه داد و بیداد کردن من صبر می‌کنم که حتی اون هیجانی که تو من ایجاد شده پایین بیاد فضا عقلانی‌تر بشه، تازه می‌پرسم چی شده مسیر بعدی انتخاب یعنی در کنار این صبر من بتونم درست مدیریت بکنم شرایط اصلا شد خاصیتش همین وجود با حضرت زینب سلام‌الله‌علیها اس‌یواستیونز مبارک وقتی صبر کرد ماجرای کربلا رو مدیریت کرد صبر زینب منجربه مدیریت شد اتفاقاتی افتاد شما ببینید بعد از بعدازظهر بعد شهادت وجود مبارک ابی‌عبدالله حسین علیه السلام تقریبا میدان‌دار حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بود. تو اون وضعیتی که بالاخره حجم بردن خیمه‌ها را آتش زدند این طفل و زن‌ها و بالاخره بچه‌ها پراکنده تو این بیابان‌ها... نگاه می‌کنید کلا کربلا از اون بعد دیگه مسیر کربلا در اختیار حضرت زینب بود نشان دهنده و عقلانیت حاکم بر تصمیمات حضرت زینب هست. آدم این صبر حضرت رو میکنه عقیله بنی هاشم.
توزندگی ما همین اتفاق باید بیفته عجول نباشیمریال صبور باشیم سرمونم بیارم تو جایگاه خودش بعد خودمونم لذت می‌بریم یعنی که پشتوانش تصمیم‌گیری بهتر باشه حل مساله‌ی بهتر باشه این خیلی ارزشمنده همون نکته‌ی دومی که میخوام عرض بکنم پس اولین نکته این بود که سعی بکنیما بله و نیاز به اون ثبت داده
این و ما به عینه دیدم حالا یه توفیقی که تو این سالانه قبلا مشاوره می‌داد داشتم اینه که واقعا تو زوج‌ها من به نتیجه‌ای نرسیدم بگم طلاق بگیریم یعنی حالا یه مشکلات روحی و روان ولی تو این اختلافاتی که به وجود میاد آدم عمدش می‌بینه که همین که می‌فرمایید نشستیم درست حرف بزنیم من خیلی مواقع می‌گن زن و شوهر باید وسطه‌ها رو کارهاتون بینندگان و مام داریم همین فن رو میگیم که چیکار کنیم یعنی اولا کوتاه نباشه نه اینکه مثلا بگم شارژ موبایلم داره تموم میشه سریع حرفتو بزن ن این این حرفر و نزنیم اینجا بهتره یعنی وقتی می‌خوایم عجله بکنیم ویهمیر کردم و فشارهای روحی و روانی مون ر به طرف مقابل نقل بکننبله خلوت‌های حزنه خلوت‌های ر با همدیگه برای گفتگو داشته باشن بیرون برن پارک برن قدمی بزنن گاهی فضایی رو ایجاد بکنن برای گفتگو کردن بین خودشون بچه‌ی گاه یاوقات آدم تو خونه دارهاونا بازیاشون مشغول باشن، زن و شوهر بشینن صحبت کرد یه زمان‌هایی واقعا نیاز یعنی باید مدیریت بشه یه آقایی می‌گفتش که حاج آقای میگفت من بالاخره من تو هفته سرکار دیگه یه جمعه‌نامه کاراشو می‌ذاره برای روز جمعه یعنی وقتی نگاه می‌کنیم هیچ فرصتی برای گفتگو نیست حرف زدن نیستدرا بارها مثلا بهشون می‌گفتند مثلا بتونیم مدیریت که صحبت بکنیم باشنداین میشه اون هنر زیست بهتر مدیریت در داخلی اینا یعنی همون مدیریت ما وقتی میگیم بانوان مدیران داخل خانه هستند یعنی همین باید مدیریت کرد آقایونم همینطور الان من می‌دونم یه بخش پیامک میاد مثلا خانوما میگن میخوایم صحبت کنیم ولی آقا اون حالش ندارن وقتش ندارن حوصلشو ندارم من میگم حالا با اون نکاتی که حالا به نظرم شاید تو این برنامه نرسیمد برنامه‌های بعدی دربارش یه مقداری صحبت خواهیم کرد حالا غیر از عید غدیر که ممکن مرتبط با اون موضوع صحبتی داشته باشیم انشالله تو برنامه‌های بعدی بخواهد کرداین بحث مهمی منعقد اگر زن و شوهری بتونن یک ساعت وقت بگذارند برای گفتگو کردن با همدیگه و صبوری بکنن اینها در ریل خوشبختی قرار دارند یعنی ولی اگر این نه مثلا یه موقع من جاهی صحبت می‌کردم از جایگاه سخنرانی اومدم پایین چند نفری آمدن تقریبا به بحث و گفتگو مشترک هم بود همشون همین میگفتن میگفتن با پنج دقیقه صحبت می‌کنیم دعوامون میشه و قطع میشه صحبت، دلیلشم یکیش همون نداشتن صبره یعنی ما حوصله نمی‌کنیم نمی‌ذاریم طرف مقابل همه‌ی حرفاش رو بزنه تمام بشه البته این یه مقدار تو نگاه کلانتر تو جامعه‌ی ما حاکم است. مثلا شما گاهی اوقات تو این گفتگوهای سیاسی می‌بینید نمی‌دونم چی می‌بینید اجازه نمیدیم طرف مقابل حرفش و بزنه تمام بشه کلیه‌ی اون مثلا ذهنیت برای مخاطبش بیان بکنه این بینش می‌پره یه موضوع جدیدی تولید می‌کنه. پروژه ای است که بایدحل کرد حوصله داشت اما نکته‌ی بعدی که می‌خوام درباره‌ی گفتگو بگم اینه که ببینید وقتی ما می‌خوایم نقدی از طرف مقابل بکنیم یه موقع باید خودمون رو بذاریم جای اون. اگر یکی این حرف رو به من بزنه من چه حالی میشم؟ چه اتفاقی برام میفته؟ این که در روایات داریم که برای خود می‌پسندید برای دیگران هم بپسندید همینه و نمی‌پسندید برای دیگران هم نپسندیم‌.
کلا که ماها نقد و دوست نداریم یعنی سوهان روح است کلیتش اینه که نقد چیز خوبی نیست در خوشبینانه‌ترین حالت نقد را نمی‌پسندیم دندسینماگران بگیره به من نقدپذیرم ولی باز بدونید نقد سوهان روح است. چون انسان یک حب نفسی داره دیگه خودش رو دوست داره دیگه چون که تو داری با طرف مقابلت به نوعی می‌جنگی داره به اون یه لطمه‌ای می‌زنی . همینه که افرادی که نقد پذیرن واقعا انسان‌های خودساخته‌ای هستند. نکته‌ای وجود داره حالا انشالله برسیم در آینده خواهیم یکی از آسیب‌های افرادی که نقد پذیر نیستند منجربه می‌دونین که میشه استبداد رای میشه آدمایی که نقد نمی‌پذیرن اینا منجربه این میشه که فقط بخواندهر حرف خودشون باشه و ما می‌گیم این غلطه ابادنوبت خارجی حرف طرف مقابل یا نسبت به ما درسته حق ممنون باشیم که به ما این ر گفته اصلاح بکنیم یا نه برداشت غلطی کرده یا مثلا اون داره اشتباه می‌کنه و اشتباه اونم زیبا بهش بگیم ما همیشه می‌گیم کسی که نقد می‌کنه بعد آماده‌ی پذیرش نقدم خودشم باشهبله نه اینکه نقد بکنیم بگیم تو نقدپذیر باشه منم کار خودم و بکنم! و تو مثلا مقابل به مثل میکنی کردم بخواهندهنگام این اتفاق بیفته، حکایت همون بزرگواریه حالا بیاد مثلا پافشاری هی بکنه بگه آقا نه تو گفتی گوساله بابا این خودش میگه من گفتم دو ساله، حالا طرف مقابل بیان زیر بار نره!گاهی اوقات این اتفاق میفته با نمونه‌های تو مشاوره‌ها داشتیم مثلا آقایان خانم برداشتش یا آقا برداشتش از کلام من غلط بوده بهش میگن آقا واقعا من منظورم این نبود ولی اون اصرار داره که منظورت اینه یه موقع زن و شوهر آمده بود آقا می‌گفت حاج آقا هی من بهش گفتم والا‌ بلاالان منظورم اینه که شما داری برداشت می‌کنیم اون اصرار میکنه تا من کلافه شدم گفتم نه همین که تو می‌گی
یه استادی داشتیم خدا حفظشون کنه ایشون خیلی مواقع صد و ده وقتی ازشون اشغال گرفته می‌شد گفته من منظورم این نبود بود ملادوست اصرار می‌کردن ایشون گفت بابا مصدومین بابا من منظورم اینه دیگه می‌خوای چی ر بپذیرم و اینا خیلی خوبه یه ذره بزرگترو و پر آسیب‌ها را بگیم گاهی اوقات مثلا پیش آمده مثلا خانمی میگه که من متوجه شدم همسرم مثلا داره می‌لغزد اشتباهی رو داره می‌کنه منکر می‌شه من به این خانم میگن اتفاقا خوشحال باش وقتی منکر میشه خودش فهمیده کارش اشتباهه. دیگه نمی‌خواد بری اثبات کنی بهش تو رها کن و برنده‌ای. همین که او منکر شد مثلا گاهی اوقات شده آقا میگه بابا من تو ر دوست دارم زندگیمون این همه خوب همین که داره این را بیان می‌کنه خب حالا تو این رو در بیاری و اثبات بکنی حالا اثبات کردی به نفع زندگی میشه ؟ نه زندگیت خورد میشه اما انکار اینجا یعنی اون فهمید کارش اشتباهه، یک گام جلوتر میاد میگه من زندگیم و دوست دارم خانم تو رو بهت علاقه دارم خوشحال باشید یعنی وقتی این ر داره بیان می‌کنه ولی بعد البته آسیبها رم شناسایی بکنن یه پیشگیری‌هایی بکنه یه راهکارهایی که برای اینکه آسیب را بتونه انشاالله جلوش و بگیره پس این نکته‌ی دوم رو هم ما بهش حتما نسبت بهش توجه داشته باشیم یعنی به گونه‌ای شروع بکنیم که در طرف مقابل خوبی هم دیده می‌شود حس بکنن و لذا این تعبیر ر ا حتما بینندگان خوبمون گوشه ذهنشون داشته باشن خوبی ها هم حقشونه دیده بشن این و بذاریم کنار و واقعا هم همین خود من یه موقعی توی مباحث گفتگویی که با خانواده‌ها داشتم می‌گفتم بشینید برگه برداری با خودتون زیباهمسر تون و بنویسدبی‌ش و جالب این بود یه موقع ما پژوهش همینجوری میدانی انجام دادیم این معمولا همینایی که دارن مینویسن خوبی‌ها را دو سه برابر عیبهای شوهرشون می‌نویسن. خیلی خوبه که آدم جهت بده فکر بکنه به این سمت و سو ما میگیم این را باید حتما توی گفتگوها و نقدها بیاریم. نقد را تلطیف می‌کنه بله یعنی شما وقتی نگاهتون در گوشه‌ی ذهنتون که طرف مقابل من خوبی‌هایی هم داره اصلا زبانتان اومدم از خانم تشکر کردم خانه به سفره‌ای انداختیم که غذای خوبی من اتفاقا هوس آبگوشت کرده‌ بودم، اگه شور باشه به جای این که بگم شوره میگم ولی آبگوشت خوش نمک شده‌ها یعنی اصلا خود کلامم تلطیف میشه حالا باید برگردیم به اون مهارت‌های کلامی که وقتی راجع بهش مفصل به حاج آقا تلاششون صحبت کردیم باید بیاد زمینه بشه، اگر یه موقعی علاقه‌مند بودن تو اون کتاب خالی مثل بهشت ما آوردیم اینها برای اونجا هستش می‌تونن مقصود مراجعه بکنن و این خودش یه هنر خیلی جدی واقعا و خیلی هم ما می‌تونیم آرامش بدیماین ایام تعطیلات خانواده‌ها به خاطر اینکه نمی‌دونن به همدیگه بگیم یه عیدمون رو خراب می‌کنیم یا جمعمون خرابی واقعی امروزه روز خدمت شما عرض بکنم که غلبه بر هوای نفس است مقابله با شیطان همهست خدمت بینندگان عزیزمون عرض بکنم شیطان خیلی چشم طمع به زوج‌ها داره دلیلشم اینه که خانواده تقریبا مقدس‌ترین نهادی که می‌تونه انسان ازش یاد بکنه شما معادلش نمی‌تونین پیدا کنین شیطان هم هرجایی که یه تقدسی داشته باشه اونجا فعاله. خیلی هم حرفه‌ایه. من اینا محضر بینندگان از شیطونی دست کم گرفت ازش رکب می‌خوریم یعنی اگه شیطون کوچیک دیدیم حتما ازش ضربه می‌خوریم .خدا رحمت کنه مرحوم حاج آقای مجتهدی می‌گفتن شیطون برای خودش بالاخره کسی قدرتی داره برای هر کسی همونجوری وارد میشه یعنی یکی از هنرهای منفی که شیطان داره اینه که می‌دونه هر کسی به دریچه مثلاروش بلند میشه می‌تونن یه روز خوبی داشته عیده مرتبه وسوسه شروع میشه خانوم یه نگاهی به آقا می‌کنه ایشو مادرش هفته‌ی قبل به من متلک گفت الان وقتشه یه جمله بود تمام تا شب قهر یعنی روزی که میتونستیم در کنار فرزندان در کنار خودمون لذت ببریم حذف ببریم شیطونک بعدش میشینه اون گوشه به ما می‌خنده یعنی قدرتش اینجوری بهم میزنه من همیشه میگم هر جا دیدید که زن و شوهر داره بینشون یه بهمنی اتفاق میفته حتما بدون یک رکنش شیطانه. یعنی این و بهش توجه داشته باشه یه عزیزی اینویدیا دیگه من نقل کردم می‌گفتم زن و مردی که توی اتاق تنها هستن نفر سوم سومشان شیطانه . برای این زن و مرد غریبه چیکار می‌کنه می‌خواد تالیف قلوب بکنه برای اینها میخواد به هم نزدیکیشون کنه، می‌فرمودند این استاد بزرگوار می‌فرمودن زن و شوهر وقتی یه جا تنها باشن نفر سوم شیطانه که دور کنه اینا رو بخواد دور کنه ابزارش روهم داره. یعنی خیالتون راحت باشه یعنی ابزار دور کردن این ها رو ما میگیم حق خوبی‌هاست که ببینه که اشکالی داره من صبح عید قدردان همسرم باشم برخی از ویژگی‌های مثبت و نکات مثبت را هم تو ذهنم مرور بکنم هم بیان بکنم از او قدردانی کنم ببین چه روز خوبی میشه اما همینجا کم توقعی هم هستیم بالعکس.ما میگم باید اشباع کرد توقع و جهت صحیح مثلا همین صبح عید بلند میشه روبهش خیلی خوشحالم شما ر دارم تمام اون روز خوبه آقا یه همچین جمله‌ی به خانمش بگه خانم خیلی خوشحالم که شما همسر منی الحمدلله که اون روز اومدن خواستگاریتون به من بله گفتید حله یعنی خوب میشیم با همدیگه ولی حالا بخوایم دنبال انسان می‌دونید بالاخره موجود که عیب و ایراد داره یعنی بخوایم عیب و ایراد از همدیگه بگیریمدومین به اون سمت میری مشکل ر حل نمی‌کنه اون جمله‌ی امیرالمومنین علی علیه السلام که به مالک اشتر فرمودن ر عرض بکنم وجود مبارک امیرالمومنین در اون منشور حکومتیشان این مال ببین تا خوبی‌ها گسترش یابد یعنی وقتی من خوبی طرف مقابل ر می‌بینم این خوبی گسترش پیدا می‌کنه مثل منبع انرژی خورشید است. خورشید وقتی دیده میشه همه جا نورش را پراکنده می‌کنه و همه جا نورافشانی و گرمابخشی می‌کنه دیدن خوبی در زندگی دقیقا همینه. بعد خوبی‌های طرف مقابلمون رو حتما ببینیم پس حق خوبی‌هاست که دیده بشه
همینجاست که میگن نفس اماره و شیطان قویه یا این منیت اجازه نمیده بله من یه معذرت از طرف خودم و بکنم تمومش کنم، خیلی خوبه یه موقع‌هایی راحت از همدیگه عذرخواهی بکنم راحت از همدیگه معذرت‌خواهی بکنن حداقل از اشتباهات معذرت خواهی کنیم، حالا البته تو این زمینه حرف هست. مثلا یه نکته‌ای که همیشه می‌تونه خیلی کمک بکنه اینه که گاهی اوقات خوبه ما توی مشکلاتمون قبل از اینکه طرف مقابل به ما مشکلاتمون بگه خودمون طلب بکنیم

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:07

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی