display result search
منو
چیستی دین، جلسه دوم

چیستی دین، جلسه دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 51 دقیقه مدت قطعه
  • 117 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله حسین انصاریان با موضوع «چیستی دین»، جلسه دوم، سال 1400

دغدغهٔ پیامبر اسلام برای هدایت مردم بسیار شدید و سنگین بود و در این مسیر هم هزینهٔ زیادی را به حضرت تحمیل کردند. یارانش را در مکه کشتند، تبعید کردند و شکنجه دادند ولی از دغدغهٔ ایشان کم نشد.
در اواخر سورهٔ مبارکهٔ توبه پروردگار به مردم می‌گوید: “حَریصٌ عَلَیکُم” خیلی امیدش به هدایت شما شدید و فراوان است. یک روزی از بدترین مردم، از قریشی های ستمگر، از بت‌پرستان دعوت کرد بیایند کنار کوه ابو قبیس نزدیک حرم و آنها آمدند. البته چند بار از اینها دعوت کرد. می‌آمدند و گوش می‌دادند و مسخره می‌کردند و می‌خندیدند و می‌رفتند. اینار هم آمدند. هر بار برای مردم یک مطلب مهمی را می‌فرمودو خب طول هم می‌کشید که عقلشان بیدار شود و از مرکب تکبر نسبت به حق پیاده شوند، ولی رسول خدا از این دیر شدن هم خسته نمی‌شد. وقتی همه جمع شدند، رفتند روی سنگی، به گونه ای که تا آخر جمعیت حضرت را ببینند. یک منبر یک دقیقه‌ای رفتند که با ایستادنشان و پیاده شدنشان و نگاه محبت‌آمیزشان و حرف زدنشان یک دقیقه طول کشید. به مردم فرمود: “إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ” من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده‌ ام و آمد پایین. آنها هم عکس العمل مثبتی نشان ندادند و یه نگاهی کردند و خندیدند و رفتند!
این خیر دنیا و آخرت چیست که پیغمبر فرمودند؟ خیر دنیا و آخرت طبق آیات و روایات، اسلام است. اسلامی که به صورت تکوین در همهٔ موجودات عالم است. در انسان و جن نیز اختیاری است. اگر قبول و عمل کردند به خیر دنیا و آخرت می‌رسند. اما موجودات غیر انسانی و غیر جن مسلمان هستند، همه درختان و حیوانات و آسمان‌ها و زمین و گیاهان و صحراها و دریاها اینها همه مسلمان هستند و اسلام‌شان هم تسلیم خدا بودن است. از وقتی که به وجود می‌آیند تسلیم وجود حق هستند. هر امری، وحی‌ای، الهامی از سوی وجود مبارک او به موجودات برسد درجا و بی‌درنگ و بدون معطلی قبول می‌کنند و چون همه این حالت را دارند سودمند هستند.
آیه می‌فرماید: “وَأَوحىٰ رَبُّکَ” این وحی وحی تکوینی است. وحی کلامی، یعنی ارتباط مستقیم پروردگار مبارک و خجسته، پروردگار جهانیان “إِلَى النَّحلِ” با زنبور عسل. “
أوحىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحلِ” تعلیم دادم به زنبور و وحی کردم، او هم بی‌درنگ وحی من را گرفت و بدون معطلی و عملی گرفت. “أَوحىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمّا یَعرِشونَ” . آزادی که سه جا برای خودت خانه انتخاب کنی؛ یکی در کوه ها، که الان هم در ایران خیلی مناطق کوهستانی زنبور بدون دست بشر برای خودش خانه سازی دارد و یک چیزی شبیه کندوی ساخت انسان را دارد. این یک جا “وَمِنَ الشَّجَرِ” می‌توانی از درختان هم برای خودت خانه انتخاب کنی. “وَمِمّا یَعرِشونَ” از داربست‌هایی که مردم در باغ‌ ها درست می‌کنند، آنجا هم می‌توانی انتخاب خانه کنی. این با وحی میسّر است، یعنی دین است. یعنی دین زنبور تسلیم بودن در برابر وحی الهی و تعلیم الهی است. این مال خانه‌ات که آزادی سه جا انتخاب کنی، هرجا خودت خواستی و اما کارت باید این باشد که بعد از خانه‌سازی، ثُمَّ، ثم یعنی بعد از خانه‌سازی، کارت که تمام شد “کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ” از هر ثمره‌ای می‌توانی بخوری، هر ثمره‌ای. و خداوند او را با تمام شیره‌ها و میوه‌ها آشنا کرده، می‌شناسد آشغال خور و زباله خور و آلوده‌خور نیست، می‌داند چه بخورد، انحراف ندارد. این انحراف در خوراک، مال بی‌دین‌هاست. عرق و مشروب می‌خورند، مال حرام و غصبی می‌خورند، مال دزدی می‌خورند، مال مواد مخدر را می‌خورند، مال اختلاس را می‌خورند و حق یتیم را می‌خورند. خارج که حرام خوریشان گسترده‌تر این طرف است؛ گوشت مار و خوک و خرچنگ و میمون می‌خورند و بعضی از کشورها هر موجودی که گوشت دارد گوشتش را می‌خورند. کسی که پاک خور و طیّب‌خور است و کسی که مطلقاً دنبال آشغال خوری و زباله‌خوری نمی‌رود، زنبور است. برای بعضی از موجودات حلال است گوشت‌ های لاشه‌ها و مرده‌ها را می‌خورند و برایشان هم حلال است و کارگاه بدنشان هم یک کارگاهی است که تناسب دارد و الاّ اگر تناسب نداشت همان لاشهٔ گندیدهٔ اول را که می‌خوردند، می‌مردند.
“ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ” از همهٔ ثمرات؛ شیرهٔ گلها و میوه‌ها می‌توانی بخوری. اما “فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ” توجه داشته باش که فقط راه پروردگارت را طی کن، یعنی صراط مستقیمی که تناسب با تو دارد. “فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً” با آرامش و تواضع و فروتنی، با خاکساری، سینه سپر نکنی، تکبر نکنی، گردن‌کشی نکنی. “فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ”.
تا این جای آیه بین خدا بود و زنبور. حالا بقیه‌اش که مربوط به ما انسان هاست “یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا” از درون این حشره‌ای که نصف سر انگشت شماست، که یکی از آگاه ترین موجودات زندهٔ جهان است. “یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ” که رنگ این آشامیدنی شراب. شراب در لغت عرب یعنی آشامیدنی. در ایران به مواد الکی می‌گویند شراب، اما در عرب می‌گویند خمر. “عَیْناً یَشْرَبُ‏ بِها عِبادُ اللَّهِ‏ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیرا”، “یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ” یعنی یک آشامیدنی از درون این حشره بیرون می‌آید که رنگ های مختلف دارد، حالا بستگی به این دارد که روی چه گیاهی و گلی نشسته باشد، آن رنگ به تناسب انتخاب گل است، “فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ”. هیچکس در جهان طب نگفته که عسل برای کسی که چنین بیماری را دارد بد است، و اینکه درون این حشره تولید می‌کند هزار سال اگر داخل یک ظرف در باز بگذارند، بالای پشت بام و در بیابان هیچ میکروبی با این عسل آشتی نمی‌کند، یعنی عسل فاسد نمی‌شود. یعنی پروردگار ارتشی در این عسل قرار داده که هیچ میکروبی اصلاً جرأت نزدیک شدن به این مادهٔ غذایی را ندارد. “إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ” برای کسانی که اهل اندیشه هستند می‌توانند با همین حشره من را پیدا کنند و به من ایمان و یقین بیاورند، نمی‌خواهد به خودشان زحمت بدهند که بنشینند آسمانها و زمین و اقیانوسها ودریاها و صحراها و گیاهان را مطالعه کنند، همین زنبور را بفهمند من را فهمیده اند، زنبور را بفهمند توحید را فهمیده اند. این دین زنبور، همهٔ موجودات دین دارند، ما موجود بی‌دین در آفرینش نداریم.
این خیر دنیا و آخرتی که پیغمبر(ص) فرمودند برایتان آوردم همین اسلام الهی است، منهای این اسلام الهی، با دلیل می‌شود ثابت کرد برای هیچ مرد و زنی راهی به خیر دنیا و آخرت وجود ندارد، یعنی هرکس با این اسلام، قلبا، عملاً، اخلاقاً در حدّ ظرفیت خودش ارتباط ندارد هیچ درِ خیری به رویش باز نیست.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 51:15

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی