display result search
منو
فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه ششم

فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه ششم

  • 1 تعداد قطعات
  • 53 دقیقه مدت قطعه
  • 113 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)"، جلسه ششم، سال 1394


یکی از بزرگ ترین نعمت هایی که خدای متعال به ما عطا کرده، نعمت قرآن هست، کتابی که خدای متعال به افضل انبیاء عنایت کرده و این کتاب بوسیله این پیامبر بزرگوار به دست ما رسیده است. در حدیثی نورانی امام سجاد اروحنا فداه فرمودند «مَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ الْقُرْآنَ فَرَأَى أَنَّ رَجُلًا أُعْطِیَ أَفْضَلَ مِمَّا أُعْطِیَ فَقَدْ صَغَّرَ عَظِیماً وَ عَظَّمَ صَغِیرا» اگر خدای متعال کسی را از نعمت قرآن برخوردار کند و به او قرآن را عطا بکند و او گمان کند که به کسی بهتر از آن داده شده، دچار یک اشتباه در محاسبه شده، «صغّر عظیما»؛ امر بزرگی را کوچک شمرده و امر کوچکی را بزرگ شمرده. گویا بزرگ تر از قرآن نعمتی نیست که به کسی عطا بکنند.

در کتاب شریف کافی، این حدیث نقل شده که حضرت فرمودند: «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَکَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ‏ النُّبُوَّةُ بَیْنَ‏ جَنْبَیْهِ وَ لَکِنَّهُ لَا یُوحَى إِلَیْه‏» اگر کسی قرآن را ختم کند از اول تا به آخر، حقائق و اسرار نبوّت را خدای متعال بین دو پهلوی او وارد می کند الا اینکه به او وحی نمی شود و پیامبر نیست ولی حقائق نبوّت به او عطا می شود. البته این نکته واضح است ثواب هایی که برای قرائت قرآن گفته می شود مثل بسیاری عبادات دیگر است. معنایش این نیست که هر کسی قرآن را خواند به آن ثواب می رسد، مثل ثواب هایی که برای زیارت سیدالشهداء که از یک حج تا هفتاد هزار حج ذکر شده که حتی در بعضی روایات افضل از این هم هست مثل این روایت که در کامل الزیارات ابن قولویه از وجود مقدس موسی بن جعفر سلام الله علیه نقل شده که حضرت فرمودند اگر کسی فرزندم علی بن موسی الرضا علیه السلام را زیارت کند و شبی در محضر ایشان بیتوته کند، ثواب این عمل به اندازه هفت حجّ است. راوی تعجب کرد عرض کرد یک زیارت و هفت حجّ؟ فرمودند هفتاد حجّ. باز تعجب کرد فرمودند هفتصد، هفت هزار، هفتاد هزار تا اینکه فرمودند که از این بالاتر است اگر کسی بیتوته در محضر ایشان بکند و زیارت کند ایشان را «کمن زار اللّهَ فی عرشِه» مثل کسی است که به زیارت خدا آن هم در مقام عرش نائل شده. که این را بزرگان معنا کردند یعنی انوار الهی را از طریق امام علیه السلام تلقی می کند آن هم انوار عرشی. در زیارت سیدالشهداء هم ثواب این چنینی هست که راوی عرض کرد من موفق نبودم که امسال روز عرفه در وادی عرفات باشم ولی در سرزمین کربلاء بودم. حضرت فرمودند هیچ چیز کم نداری از ثواب حجاج. تعجب کرد گفت من وادی عرفه را از دست دادم. حضرت گویا خوششان نیامد از این حرفشان، بعد شروع کردند ثواب زیارت سیدالشهداء را گفتن که چنین و چنان است تا به اینجا رساندند که اگر کسی را پیدا کردید که اهل بود این را برای او بگویید که «من زار الحسین بالعرفه»؛ قریب به این معنی، «کمن زار الله فی عرشه»؛ گویا خدا را در عرش زیارت کرده است. و البته این ثواب هایی که نقل می شود برای عبادات، شاید معنایش این باشد که این عبادت ظرف این ثواب است یعنی می شود با زیارت امام رضا علیه السلام به هفتاد هزار حجّ مقبوله برسیم.

یک روایتی را مرحوم مجلسی بزرگ نقل می کنند که اگر کسی غسل کند از فرات و لباسش را تغییر بدهد و با پای پیاده به طرف حرم برود و سیدالشهداء را زیارت کند هر قدمی که بر می دارد ثواب یک حجّ دارد. خیلی عجیب است چون حجّ ثواب های عظیمی دارد مثلا در یک روایتی راوی می گوید محضر حضرت رسیدم و عرض کردم که یا رسول الله من امسال به حجّ موفق نشدم، چقدر در راه خدا انفاق کنم که جای حجّ را بگیرد؟ حضرت فرمود به اندازه این کوه طلا در راه خدا بدهی جای حجّ را نمی گیرد. بزرگان وقتی مقامات حج را تعریف می کنند یک سیر کامل معنوی در اسرار حجّ توضیح می دهند آنوقت در هر قدم ثواب یک حجّ است. مرحوم مجلسی بزرگ بعد از نقل این روایت می گویند اگر کسی از فرات حله غسل بکند و پیاده برود، شصت هزار قدم است یعنی هر زیارتی می شود شصت هزار حجّ. این روایات معنایش شاید این است که انسان می تواند با زیارت امام حسین به این ثواب برسد، اما همه برسند معلوم نیست. بستگی دارد که چگونه انسان زیارت کند.

قرآن هم اینطوری است، از آن عباداتی است که ثوابش درجات دارد. فرمود اگر کسی قرآن را ختم کند، «ادرج النبوة بین جنبیه»؛ الا اینکه به او وحی نمی شود، یعنی می شود با ختم قرآن حقائق و اسرار نبوّت به انسان عطا بشود چنین کتاب عظیمی است، از آن نعمت های بزرگ خدا است.
این مطلب در قرآن است که گاهی اوقات توجه به امکانات مادّی و این امکاناتی که خدا به غیر مؤمنین داده، حجاب فهم نعمت های الهی می شود و آدم نمی تواند قدر نعمت های الهی را بشناسد. در سوره مبارکه طه، خدای متعال به وجود مقدس نبیّ اکرم می فرماید «فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ»؛ بر گفته های اینها صبر کن. حالا این صبر چیست در آیات بعد شاید روشن بشود «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَى»(طه/١٣٠). پیامبر ما، پروردگارت را تسبیح کن قبل از طلوع شمس، قبل از غروب شمس، لحظات شب، اطراف روز پروردگارت را تسبیح کند، «لَعَلَّکَ تَرْضَى»؛ شاید به مقام رضا برسی. بزرگان از این آیه استفاده کردند که درک مقام رضا متوقف بر تسبیح است. انسان اگر خدا را تسبیح کرد و حقیقت تسبیح به او عطا شد در کار خدای متعال عیب و نقص ندید، می تواند راضی باشد.

بعد می فرماید «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقی» البته بزرگان فرمودند که این خطاب، خطاب به حضرت است، ولی در واقع وظیفه ما را توضیح می دهد. خیلی از تکالیفی که خدای متعال از ما می خواهد، متوجه پیامبر می کند. از ایشان می خواهد که ما ساخته بشویم. چون حضرت قبول کردند که بار ما را به دوش بکشند و ما را هدایت کنند، تکالیف ما را خدا از حضرت می خواهد. لذا این آیه را اینطور معنا کردند، «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ»(هود/١١٢)؛ پیامبر گرامی نه فقط خودتان باید صبر کنید بلکه آنهایی که با شما به خدا رجوع کردند را هم شما باید به صبر وادارشان کنید. این صبر را از شما می خواهند. لذا حضرت فرمود «شَیَّبَتْنِی هُود» خدا رحمت کند امام رضوان الله تعالی علیه می فرمود که این شیبتنی مال همین «و من تاب معک» است که حضرت دیگران را هم باید بار تحملشان را بکشد خیلی از تکالیف ما از حضرت خواسته می شود. لذا در قرآن ذنوب ما هم به حضرت نسبت داده شده، «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ»(فتح/1-٢) پیامبر ما برای شما یک فتحی کردیم که گناهان گذشته و آینده شما را بیامرزیم خب پیامبری که همه عصمت عالم به او بر می گردد، یک ترک اولی نکرده حتی خیال ترک اولی هم نکرده «ما تقدم من ذنبک و ما تاخر» یعنی چه؟ از امام هادی روایت نقل شده که فرمودند نه گناه کرد و نه نیت گناه کرد «ولکن حمل ذنوب شیعته» بار گناهان دوستان را به دوش کشید. مثل کسی که ضامن دین دیگری می شود در واقع دین می شود دین خودش. اگر نداد باید او بدهی این دین را. پس وجود مقدس نبیّ اکرم بار ما را به دوش کشیدند، لذا خیلی وقت ها خدای متعال تکلیف ما را از ایشان می خواهد. یک معنای آیه این است. البته طور دیگر هم آیه قابل معنی کردن است.

اما نکته بعدی این است که این امکانات برای اینها سبب فتنه و امتحان است. «لنفتنهم فیه»؛ این که ما به آنها دادیم فتنه و امتحان آنها است. می خواهیم آنها را مورد ابتلاء و امتحان قرار بدهیم. بعد می فرماید «و رزقُ ربِّک خَیْرٌ و أبقی»؛ رزقی که خدای متعال برای شما قرار داده هم بهتر است هم پایدارتر. اگر کسی چشمش را به سوی این متاع دنیا باز کرد و چشم دل دنبالش آمد، دیگر آن رزق بهتر را نمی تواند ببیند. اگر بخواهد آن رزق بهتر را ببیند باید چشمش را بسوی این جلوه ها و شکوفه های دنیا ببندد. این شکوفه های دنیا را خدا به کفار می دهد، بیشتر از مؤمنین هم می دهد. گاهی در قرآن می فرماید که پیامبر ما «وَلَوْلَا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحمن لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ»(زخرف/33)؛ اگر نبود که مردم یک امت می شدند یعنی اگر شما صبر می کردید دینتان را از دست نمی دادید و کافر نمی شدید به آنها آنقدر می دادیم که سقف خانه هایشان را از نقره بسازند ولی «و رزق ربِّک خیر» رزق پروردگار تو خیلی بهتر است. منتهی انسانی که چشمش را بر رزق مادّی دیگران نمی بندد، چشم دلش به دنبالش چشم سرش می رود، آن رزق خیر را نمی تواند ببیند رزق بهتر را نمی بیند.

قرآن در سوره مبارکه قصص در مورد ثروت قارون می فرماید «وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ»(قصص/٧٦)؛ ما به قارون آنقدر ثروت داده بودیم که آدم توانمند اگر می خواست کلیدهای گنجش را حمل کند خسته می شد بعد با زینت خودش می آید بین مردم تفاخر می کند جلوه گری می کرد. (همین کاری که قدرت ها مادّی می کنند، جلوه های دنیا را می آورند، انسان اگر آن جلوه های دنیا را دید احساس حقارت کرد دنباله رو آنها می شود تبعیت می کنند افتخار هم می کنند که از آنها تبعیت بکنند. طریق پیرو کردن جوامع و ملت ها همین است در دوران جدید) آن کسانی که اراده حیات دنیا را می کردند و سقف اراده شان دنیا بود می گفتند «قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ»(قصص/٧٩)؛ ای کاش آنچه قارون داشت ما هم داشتیم، او خیلی بهره دارد از دنیا. مثل خیلی ها که نگاه می کنند به آنچه در دست کفّار هست چشم می دوزند بعد هم می گویند کاش ما مثل آنها بودیم، آنها خیلی در دنیا بهره مند هستند.

قرآن می فرماید در مقابل آنهایی که «یریدون الحیاة الدنیا» سقف اراده شان حیات دنیا است عده هستند «وَ قال‏ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ»(قصص/٨٠). که می گویند ثوابی که خداوند برای شما در نظر گرفته برای اهل ایمان و عمل خیلی بهتر از آنها است. البته تلقی آن ثواب، احتیاج به صبر و پایداری دارد. کسی پای حرف خدا بایستد و چشمش را روی حیات دنیا ببندد و صبر کند به آن ثواب ها می رسد، ولی آن ثواب ها اگر رسید بهتر است. بعد قرآن می فرماید وقتش که رسید «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ» خودش را با همه دارایی هایش در زمین فرو بردیم، به موسی کلیم اجازه دادند فرو ببرد کما اینکه در داستان غرق فرعون هم به موسی کلیم اجازه دادند او را در دریا فرو ببرد، آنوقت همه آنهایی که تا دیروز می گفتند یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون، سخنشان برگشت گفتند الحمد لله ما جای قارون نبودیم، چه خوب شد ما جای قارون نبودیم. این پیامبر خدا قدرت تصرف داشت. چنین قدرت هایی در معصومین و اولیاء الهی هم هست در مورد جنگ خیبر که حضرت درِ قلعه را کندند و بعد هم پرتاب کردند و پل کردند و عبور دادند مسلمان ها را، حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند من اصلا حس نکردم این در را «ما قلعت باب الخیبر بقوة الجسدانیة» بلکه به آن نور الهی که در من قرار داده شد این کار را انجام دادم.
پس زینت دنیایی که خدا به کفّار می دهد همین است. این یک فتنه است. بعد از فتنه هم معمولا عذاب است. اینها قدرت بیرون آمدن از این امتحان را ندارند. معمولا هم گرفتار می شوند. لذا خدای متعال در قرآن می فرماید که «فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ»(توبه/٥٥)؛ بهترین نعمت های دنیا همین مال و فرزند است لذا مکرر است در قرآن با کمی اختلاف این بیان را دارد که از این امکاناتی که به آنها دادیم شما به تعجب و شگفتی نیافتید «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ »؛ اراده الهی این است که با همین امکانات می خواهد آنها را عذاب کند و وقتی هم از دنیا می روند کافر از دنیا بروند. این امکانات هم عذاب دنیای آنها است، هم مانع سعادت اخروی شان است. پس تعجب نکنید، شگفتی در این نعمت ها نیست که ما به کفّار دادیم، خدای متعال می خواهد آنها را عذاب کند در ابوحمزه ملاحظه فرمودید «تعذب من تشاء بما تشاء کیف تشاء و ترحم من تشاء بما تشاء کیف تشاء». خدای متعال با بهترین امکانات عذاب می کند، در سختی رحمت خودش را نازل می کند.

علی ای حال یکی از مهم ترین اموری که برای درک بهتر رزق های باطنی و معنوی لازم است این است که چشم دل انسان به دنبال نعمت های ظاهری نرود. اگر دنبال این نعمت ها بود، نمی تواند به نعمت های باطنی برسد. خدای متعال حضرت موسی را به اینها داده، بعد از اینکه خدای متعال این پیامبر اولوالعزم با این همه برکات را به اینها داده، چشمشان دنبال دارایی قارون است.

همه نعمت های خدا مهم هستند، یعنی یک ذرّه اش را نمی شود شکر کرد، قابل شکر نیست. ولی دو جنس نعمت است یکی نعمت های معنوی و گران قیمت و دیگری نعمت های دم دستی! حضرت فرمود نعمت هایی را که خیلی خدای متعال برایش حرمت قائل نیست به کفار هم می دهد، ولی نعمت محبت و ولایت ما را جز به اهلش نمی دهند. لذ اگر این نعمت را هم به کسی دادند و شکر نکرد به او سخت می گیرند اصلا این آیه «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»(ابراهیم/٧)؛ ذیل همین نعمت ولایت و نبوّت است.
نعمت های معنوی اینطور هستند که اگر به کسی خدای متعال این نعمت را داد و غفلت از این نعمت کرد هبوط می کند. خدای متعال سخت می گیرد. در یک روایتی دارد که وجود مقدس امام سجاد علیه السلام صبح جمعه ای بود از نماز بر می گشتند، به خادم شان فرمودند این فقرایی که می آیند همه را متنعم کن و هیچ کس را دست خالی رد نکن. گفت اینها خیلی هایشان مستحق نیستند. حضرت فرمودند که می خواهی که به گرفتاری برادرم یعقوب مبتلا بشوم؟ بعد حضرت داستان را گفتند که حضرت یعقوب سفره دار بود همه می آمدند می خوردند همیشه سفره اش باز بود. برخلاف ما اینطور هستیم با فقیر اولی که سر صبح می آید یک طوری برخورد می کنیم، به فقیر دهمی که رسید رفتارمان تغییر می کند، ایشان اینطور نبود سفره اش باز بود همه می آمدند می خوردند.

این قرآن یک موجود عجیبی است «أنّه لقرآنٌ کریمٌ»؛ خود این قرآن کریم است به اهلش دارد می بخشد خودش صاحب کرامت است، خودش دستگیری می کند شفاعت می کند، سفره خدا است که خدای متعال گسترده و در این سفره هم نعمت های عجیب و غریبی است. همه معارف و مقامات توحیدی در این سفره هست. هر کسی به هر درجه ای از مقامات توحید برسد، از سر این سفره می رسد. «نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا»(شوری/٥٢)؛ حکمت خدا در این کتاب علم الهی در این کتاب ظهور پیدا کرده. «یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»(جمعه/٢)؛ از ضلال مبین این قرآن انسان را نجات می دهد. البته این قرآن زمامش دست وجود مقدس نبیّ اکرم و ائمه علیهم السلام است. این واضح است. معلم آنها هستند. در افق جان امام این قرآن هست. از آنجا باید به ما طلوع کند. ولی هر چه که هست این نعمت عظیمی است که خدای متعال به ما داده، خیلی نعمت عظیمی است.

این کتاب عهدنامه ما با خدا است بر اساس روایات. ما با خدا یک عهدی داشتیم، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»(یس/٦١) این عهدنامه ای که ما با خدای متعال داریم تفسیرش قرآن است، قرارهای ما با خدا است که چه نباید بکنیم، چه باید بکنیم. لذا این از نعمت های عظیم خدا است که باید قدردان این نعمت بود و از این نعمت استفاده کرد بهرمند شد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 53:15

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی