display result search
منو
تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش اول

تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش اول

  • 1 تعداد قطعات
  • 28 دقیقه مدت قطعه
  • 53 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش اول"
- سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» در مکه نازل شد
- محور اصلی سور مکی تبیین اصول دین است یعنی مبدأ و معاد و ...
- بعضی از امور است که جزء اسرار غیبی است در اختیار کسی نیست


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ لاَتأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللّهِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ﴾

سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» در مکه نازل شد و محور اصلی سور مکی تبیین اصول دین است یعنی مبدأ و معاد و وحی و نبوت ضمناً مسایل اخلاقی و حقوقی هم مطرح است در جریان معاد آیاتی هم تاکنون بازگو شد یکی از آن آیاتی که مربوط به معاد است همین جریان ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ﴾ است در شأن نزول این گفتند که عده‌ای با یهودیها هماهنگ شدند و در کتابهای آسمانی سلف این بود که علم معاد فقط نزد خداست گفتند اگر این شخصی که ادعای نبوت دارد واقعاً نبی است درباره معاد اظهار اطلاع نمی‌کند خبر نمی‌دهد که قیامت چه وقت واقع می‌شود و اگر واقعاً پیغمبر است می‌گوید من نمی‌دانم گفتند از او سؤال کنید که قیامت چه وقت قیام می‌کند لذا آیه نازل شد که ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ﴾ بگو علمش نزد خدا است لکن پذیرفتن چنین شأن نزولی در سور مکی آسان نیست برای اینکه در آنجا یهودیها کمتر حضور داشتند ممکن است سنادید قریش و منافقین داخلی در اثر ارتباط با یهودیهای خارج مکه یک چنین توطئه‌ای کرده باشند لکن این شأن نزول چه درست باشد چه درست نباشد آن مطلب حق است که سؤال عمومی مردم از جریان قیامت مطرح بود لذا مکرر در قرآن کریم از سؤال قیامت سخن به میان آمده در سور مکی هم همین‌طور بود شاید در بخشهای مدنی هم همین‌طور باشد در سوره «نازعات» آیه 42 به بعد این است ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها ٭ فیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْراها ٭ إِلی رَبِّکَ مُنْتَهاها ٭ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها ٭ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها﴾ سؤال اینها را پاسخ داد لکن سؤال اینها را هدایت کرد که شما از چه چیزی سؤال بکنید و از چه چیزی هم نپرسید چیزی که به حال شما نافع است از آن سؤال بکنید چیزی که به حال شما سودمند نیست از او سؤال نکنید بعضی از امور است که جزء اسرار غیبی است در اختیار کسی نیست این یک، و به حال شما هم نافع نیست این دو، چرا از وقت و تاریخش سؤال می‌کنید حالا هر وقت که بخواهد بیاید دفعتاً می‌آید و نفس‌ گیر هم هست مرحوم فیض به دیگران یک بیان خوبی را دارند می‌گویند بسیاری سعی می‌کنند بفهمند عذاب قبر چگونه است با چه بدنی، با هر بدنی باشد به هر سبکی باشد به هیچ وجه قابل تحمل نیست این دو امر یقینی است و ما لاریب فیه است یکی اینکه عذاب قیامت حق است با روح و با بدن، عذاب قبر حق است با روح و با بدن این یک، دوم این است که عذاب به قدری قوی است که به هیچ وجه قابل تحمل نیست این دو، این دو مطلب مهم است حالا نحوه‌اش چیست آن مار و عقرب از کجا می‌آید، آن آتش از کجا می‌آید آخر این به درد کسی نمی‌خورد فقط یک ثمره علمی دارد نه در اخلاق مؤثر است، نه در فقه مؤثر است، نه در حقوق مؤثر است، نه در آدم شدن مؤثر است حالا آدم چه تلاش و کوششی بکند بفهمد که چه طور است این دو امری که یقیناً حق است مما لاریب فیه است و مؤثر است اینها را باید شناخت حالا هر طور شد جریان معاد هم همین‌طور است یک روزی است که بالأخره روز حساب است ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ٭ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ﴾ حالا تاریخش هر وقت می‌خواهد باشد.
پرسش ...
پاسخ: چه اثری دارد به ما گفتند به اینکه هر کاری بکنیم منشأ اثر است حالا یا خود این‌کار تبدیل می‌شود می‌شود تجسم عمل، یا در برابر این‌کار به انسان کیفر می‌دهند مثلاً تجسم عمل نیست محصول عملی ندارد هیچ‌گاه کار از انسان جدا نمی‌شود یا خودش به صورت دیگر درمی‌آید یا ذات اقدس الهی در برابر این‌کار کیفر می‌دهد آنکه اثر اخلاقی دارد همان است که ذات اقدس الهی برای عموم مردم باز گذاشته حالا آن مار و عقرب از کجا درمی‌آید، چگونه است؟ بله اثر علمی دارد خب فرمود: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها﴾ این مضمون هم در محل بحث سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» هست هم در سورهٴ مبارکهٴ «نازعات» در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آیه 63 این‌چنین آمده است که خب آن هم در مدینه نازل شد سوره «احزاب» ﴿یَسْئَلُکَ النّاسُ عَنِ السّاعَةِ﴾ این یک سؤال عمومی بود چه مردم مکه، چه مردم مدینه الیوم هم همین‌طور است خیلیها می‌خواهند بدانند قیامت چه وقت قیام می‌کند ﴿قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ﴾ بعد فرمود: ﴿وَما یُدْریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَکُونُ قَریباً﴾ آنچه که مهم است آن را بازگو می‌کند که علمش نزد کیست؟ یک، چگونه قیام می‌کند؟ دو، که فرمود این بغته است دفعتاً قیام می‌کند پس از این لحاظ گفتند ساعه است بعد احتمال قربش را هم دارد فرمود: ﴿وَما یُدْریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَکُونُ قَریباً﴾ شاید نزدیک باشد شاید در آینده‌ای نزدیکی قیامت قیام بکند و از این روشن‌تر جریان ﴿اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾ است یک قیامت صغرایی است که با مرگ انسان همراه است که «من مات فقد قامت قیامته» خب مرگ مخفی است حکمت در این است که مرگ مخفی باشد چون اگر کسی بداند که چه وقت می‌میرد که دست به هر فسادی می‌زند بعد هم توبه می‌کند اینکه راه تهذیب نفس نشد حکمت الهی اقتضا می‌کند که مرگ مخفی باشد جریان ساعت هم همین‌طور است اگر کسی دست به هر گناهی بزند بعد هم یک مدتی توبه کند بعد هم قیامت را ادراک کند که راه تهذیب نفس نیست فرمود همان‌ طوری که مبدأ با شما هست و شما از او غافلید، معاد هم ممکن است این‌چنین باشد ﴿وَما یُدْریکَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَکُونُ قَریباً﴾ و این لعل را در سوره «قمر» مشخص کرد فرمود: ﴿اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾ خب مطلب دیگر آن است که کلمه ساعت مثل کلمه یوم در قرآن کریم مکرر استعمال شد و غالب موارد استعمال ساعت مثل غالب موارد استعمال یوم و یومئذٍ جریان قیامت است کلمه یوم در قرآن کریم گرچه معنای غیر قیامت در حوادث روز، در ایام عادی دنیا آمده ولی غالب موارد این کلمه یوم و یومئذٍ مربوط به قیامت است جریان ساعت هم همین‌‌طور است ساعت در قرآن کریم زیاد استعمال شده و غالب مواردش مربوط به قیامت است موارد دیگر هم دارد گاهی ساعت به معنی لحظه است که ﴿إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ﴾ که در همین سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» بحثش قبلاً گذشت آیه 34 همین سوره «اعراف» این بود ﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ﴾ ساعةً یعنی لحظه، گاهی هم ساعت به معنای یک دوره است مقطع زمانی است نه یک لحظه، چه اینکه معنای قیامت هم نیست به معنی لحظه هم نیست نظیر آنچه در آیه 117 سورهٴ مبارکهٴ «توبه» استعمال شد که ﴿لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ وَالْمُهاجِرینَ وَاْلأَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ﴾ یعنی در آن روزگاری که بر پیغمبر سخت می‌گذشت یا بر مسلمین سخت می‌گذشت، دوران عسرت مسلمین بود وگرنه در سایر موارد کلمه ساعت هم به معنی قیامت بود و تقریباً علم بالغلبه است اسم بالغلبه است به تعبیر زمخشری حالا چرا قیامت را ساعت گفتند؟ یا برای آن است که مثل لحظه دفعی است گر چه طول می‌کشد ولی دفعتاً می‌آید ﴿لا تَأْتیکُمْ إِلاّ بَغْتَةً فتبهتهم﴾ این ﴿تَأْتِیهِم بَغْتَةً﴾ در قرآن کریم زیاد است اما ﴿فَتَبْهَتُهُم﴾ کم است «تبهتهم» یعنی انسان را مبهوت می‌کند و بهتان را هم که بهتان می‌گویند برای اینکه آدم مبهوت می‌شود برای اینکه کاری که نکرده به آدم نسبت می‌دهند از این جهت می‌گویند بهتان یک کاری نکرده حرفی نزده ولی به او نسبت می‌دهند انسان مبهوت می‌شود در جریان قیامت هم همین‌طور است یک روایت که زمخشری در کشاف از وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کند که مردم مشغول کارند یک کسی دارد «یصلح حوضه» یکی کسی دارد «یسقی ماشیته» یک کسی دارد «یقوم سلعته» یکی کسی دارد «یخفض میزانه و یرفعه» یک دامدار دارد آن دامش را اصلاح می‌کند یک کشاورز دارد آن درختش را آبیاری می‌کند، یک کاسب دارد متاعش را قیمت‌گذاری می‌کند، یک کاسب دیگر با ترازو دارد کالایی را کم و زیاد می‌کند می‌فروشد دفعتاً می‌بیند قیامت قیام کرده هر کسی مشغول کار است دفعتاً قیامت قیام کرده لذا خیلیها مبهوت می‌شوند اصلاً نمی‌دانند چیست وقتی هم که مردند این‌طور است خب مرگ هم همین‌طور است هر کسی مشغول کار خودش است دفعتاً می‌میرد و مدتها طول می‌کشد تا بفهمد مرده است کم‌اند کسانی که در لحظه مرگ بفهمند چه خبر است دارند می‌روند خواب که می‌آید انسان می‌فهمد که دارد می‌خوابد آن سنه و آن مقدمات خواب حساب دیگری است اما آن آغاز خواب چون که خیلیها اصلاً نمی‌دانند خواب‌اند آن کسی که در عالم خواب بداند خواب است کم است گاهی اتفاق می‌افتد آدم خواب می‌بیند و می‌داند که دارد خواب می‌بیند این‌چنین نیست که همه بفهمند که خواب‌اند که در این تلقین میت که ما به میت می‌گوییم که بدان «ان الموت حق» برای اینکه بیچاره نمی‌داند که چه حالتی به او دست داد که این می‌بیند که وضع عوض شد یک عده دوستانی با او بودند الآن نیستند یک کسان دیگری هستند با او، اینجا کجاست، اینها کیستند، من کجا آمده‌ام، در چه شرایطی به سر می‌برم این بعد از مدتهای زیاد کم کم می‌فهمد مُرد، البته گروه اندکی هم هستند که می‌فهمند دارند منتقل می‌شوند لذا آدم مبهوت می‌شود ﴿تَأْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُم﴾ حالا مبهوت می‌کند وارد یک عالمی می‌شود ناشناس نه زبان آنها را می‌داند نه برای آنها شناخته شده است نه آنها برای او شناخته شده‌اند لذا انسان به اینها تسلی می‌دهد می‌گوید بدان «ان الموت حق» تو مُردی خیلیها مُردند ما هم می‌میریم این یک اصلی است که همگان باید این را بپذیریم وگرنه این یک تلقین تنها اثر موعظت و نصیحت نسبت به تشییع کننده‌ها داشته باشد این نیست برای آنها هم اثر دارد برای خود متوفی هم اثر دارد خب اینکه قیامت را گفتند ساعه یا برای اینکه لحظه‌ای است مبهوت می‌کند آدم را یا برای اینکه حسابهایش سریع است چون ﴿إِنَّ اْلأَوَّلینَ وَاْلآخِرینَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلی میقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ و ذات اقدس الهی سریع‌الحساب است حساب اینها را به سرعت رسیدگی می‌کند با اینکه اولین و آخرین همه باید حسابشان بررسی بشود یا نه لحظه‌ای بودنش مطرح نیست سرعت سیر و حسابش مطرح نیست از باب علاقه تضاد است چون خیلی طول می‌کشد و دهری است از این جهت گفتند ساعه چون در قیامت فرمود اینها جمع می‌شوند در روزی که خمسین الف سنه روز پنجاه هزار سال است به علاقه تضاد مثل انسان مارگزیده‌ای که مریض است و ناسالم است می‌گویند «سلیم یتململ کتململ السقیم» سلیم یعنی لدیغ یعنی آن کسی که ملدوغ است مسموم است گزیده شده است آن ناسالم است نه سالم ولی روی تضاد گفتند سلیم بیابانهای پرخطری که پر از مار و عقرب است می‌گویند مفازه آنجا که جای فوز و رفاه نیست آنجا ناامن است ولی می‌گویند مفازه اگر کسی از این بیابان پرخطر مار و عقرب بگذرد به امن فوز پیدا می‌کند فائز بالامن می‌شود وگرنه آن بیابان، بیابان سمی است بالأخره گاهی ممکن است نام‌گذاری روی علاقه تضاد باشد که قیامت را گفتند ساعه برای آن علاقه تضاد است یا نه گرچه طولانی است ولی ذات اقدس الهی چون این را نام‌گذاری می‌کند نزد خدا اینها یک لحظه است از این جهت گفتند ساعه ولی بالأخره ساعه در قرآن کریم زیاد استعمال شد غالب مواردش مربوط به قیامت است که علم بالقلم هم هست سرّ نام گذاری هم یکی از این وجوه اما مهم آن است که چه کسی اینها را یاد داد این‌طور سؤال بکنند اینها چه وقت فهمیدند چون «حسن السؤال نصف العلم» این سؤال خیلی عمیق یک سؤال خاصی است چه کسی اینها را یاد داد این‌طور سؤال بکنند در کتب انبیای سلف (علیهم السلام) این بود علمایی که محصول تربیت عهدین بودند اینها را یاد داشتند یا خود اهل‌بیت (علیهم السلام) به اینها فرمودند پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود این سؤال خیلی مهم است یک وقتی سؤال می‌کنند که قیامت چه وقت تأسیس می‌شود خب این سؤال مهمی نیست خب قیامتی که خواهد آمد چه وقت شما دفترش را باز می‌کنید یک وقت سؤال می‌کند که نه این قیامت الآن موجود است اولاً، و شیء سنگینی هم هست ثانیاً، و در حال جنب و جوش و حرکت و تلاش و کوشش است و متلاطم است ثالثاً، یک وقت باید لنگر بیندازد رابعاً، ما را بیندازد بیرون شما این سؤال را که تحلیل می‌کنید می‌بینید این اصول اربعه از آن درمی‌آید ﴿أَیَّانَ مُرْسَاهَا﴾ این ایان سؤال از زمان است در جریان سفینه نوح (سلام الله علیه) دارد به اینکه ﴿بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَمُرْساها﴾ این سفینه این کشتی طوفان دیده به نام خدا حرکت می‌کند نه با موتور و باد و امثال ذلک و به نام خدا هم لنگر می‌اندازد لنگر انداختن هم برای شیء سنگینی است یک دوچرخه اگر بخواهد پارک کند که دیگر تلاش و کوشش ندارد اما یک کامیون سنگین اگر بخواهد یک جا پارک کند بالأخره مقدمات لازم است هرجا که نمی‌تواند پارک کند کشتی اگر بخواهد بایستد که نمی‌تواند هرجا بایستد که بالأخره باید لنگر بیندازد آن را نگه دارد نام خدا سبب ارساع سفینه نوح است اینکه فرمود این کشتی قیامت چه وقت لنگر می‌اندازد یعنی این سؤال را چه وقت فهمیدند چطور شد اینطور سؤال کردند همه البته اینطور سؤال نمی‌کردند یک عده سؤال می‌کردند: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ﴾ اما این سؤالی که در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» است و همین مضمون در سورهٴ مبارکهٴ «نازعات» است یک محتوای عمیقی را به همراه دارد ﴿أَیَّانَ مُرْسَاهَا﴾ چه وقت این لنگر می‌اندازد روایات اهل‌بیت (علیهم السلام) مخصوصاً وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) که قبلاً ملاحظه فرمودید این است که بهشت الآن خلق شده است جهنم الآن خلق شده است فرمود از ما نیست کسی که نپذیرد که بهشت و جهنم الآن خلق شده است اینها الآن مخلوقتان‌اند آیات قرآن به وفور دلالت کند بر اینکه بهشت الآن خلق شده است جهنم الآن خلق شده است این اعدت ازلفتی که در قرآن مکرر به کار رفته همین است ﴿أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ﴾ ﴿أُزْلِفَتِ الجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾ بهشت ﴿أُزْلِفَتِ الجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾، جهنم ﴿أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ﴾ آماده است نه اینکه ما بعدها بهشت را خلق می‌کنیم جهنم را خلق می‌کنیم و وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جریان معراج وارد بهشت شدند، جهنم را از نزدیک بازدید کردند خب پس الآن موجود است بهشت و جهنم هم دو بخش از بخشهای عمیق قیامت است اگر بهشت موجود است، اگر جهنم موجود است، اگر کوثر موجود است، اگر غرف مبنیه موجود است، اگر صراط موجود است قیامت هم موجود است منتها کجاست؟ چطور است؟ این مقدار را ذات اقدس الهی فرمود به اینکه این سنگین است، یک وقتی هم لنگر می‌اندازد اما نه در آسمان لنگر می‌اندازد نه در زمین برای اینکه نه آسمان می‌تواند بار قیامت را تحمل کند نه زمین چون ﴿ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ﴾ ما بساط این آسمان و زمین را باید جمع بکنیم یک آسمان و زمین دیگری بسازیم که بتواند این کشتی در آنجا لنگر بیندازد این آسمان که شما می‌بینید این قدرت تحمل قیامت را ندارد این زمین قدرت تحمل قیامت را ندارد در سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» فرمود به اینکه ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ اْلأَرْضُ غَیْرَ اْلأَرْضِ وَالسَّماواتُ﴾ یعنی «یوم تبدل السماوات غیر السماوات» پس بساط سماوات و زمین برچیده می‌شود ﴿وَاْلأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَالسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ﴾ که در سوره دیگر فرمود فرمود بساط این مجموعه را ما برمی‌چینیم در این آیه محل بحث فرمود به اینکه ﴿ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ﴾ بنابراین شما هم باید سؤالتان را اصلاح کنید نه بگویید کجا، نه بگویید چه وقت، نه چه وقت تحمل قیامت را دارد نه کجا، کجا این کافش علامت سؤال است جا یعنی مکان یعنی قیامت در کدام مکان قیام می‌کند؟ می‌گوییم در این مکانهایی که شما شنیدید قیام نمی‌کند برای اینکه بساط این آسمانها برچیده می‌شود بساط زمین برچیده می‌شود جا گرفته می‌شود برچیده می‌شود وقتی جا گرفته شد جای سؤال از جا عنوان کجا برچیده می‌شود هیچ کسی نمی‌تواند سؤال کند کجا وقتی ما جا را برداشتیم پس سؤال از جا ندارد این یک، می‌ماند چه وقت، چه وقت سؤال از تاریخ است ما تاریخ را برمی‌داریم بعد از اینکه تاریخ را برداشتیم شما سؤال می‌کنید در چه تاریخ میلادی یا هجری؟ مگر نه آن است که از حرکت زمین به دور شمس بالأخره سال و ماه و فصول اربعه و دهر و اعوام و سنین پدید می‌آید وقتی الآن می‌گوییم دو هزار میلادی است یعنی چه؟ یعنی دو هزار بار زمین به دور شمس گشت وقتی گوییم 1420 هجری قمری است یعنی چه؟ یعنی به این مقدار از هجرت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) زمین به دور شمس گشت وقتی می‌گوییم 1378 هجری شمسی یعنی چه؟ یعنی به این مقدار روی حساب شمسی، زمین به دور شمس گشت حالا اگر شمس بساطش برچیده شد ﴿إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ﴾ زمین ﴿وَاْلأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَالسَّماواتُ﴾ شد آن وقت تاریخی نمی‌ماند که یک تفکر اشعری است که انسان خیال می‌کند که در فلان تاریخ میلادی یا در فلان تاریخ هجری قیامت قیام می‌کند که مثلاً اینها در حقیقت دوتا دنیا قائل‌اند نه معاد خیال می‌کنند یک گوشه دنیا قیامت است این حرکت سیر ادامه دارد ادامه دارد یک وقتی هم قیامت نام دارد که می‌شود با تاریخ میلادی یا تاریخ هجری حسابش را بررسی کرد این‌طور نیست فرمود ما چه وقت را برمی‌داریم وقتی ما زمان را برداشتیم شما چه سؤالی دارید بکنید از زمان تاریخ برداشته می‌شود حالا اگر زمین نبود و آسمان هم نبود آن وقت جای سؤال از چه وقت است جای سؤال از زمان است لذا فرمود این سنگین است یک بیان نورانی سیدنا الاستاد در المیزان دارد آن را بعد ملاحظه بفرمایید که پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از آن جهت که انسان است و بشر است و وجود عنصری دارد و در نشعه طبیعت دارد زندگی می‌کند آن هم زیرمجموعه این نظام کیهانی است وقتی یک حادثه‌ای بخواهد اتفاق بیفتد که این نظام کیهانی نتواند آن را تحمل کند خب انبیاء و علما نمی‌توانند تحمل بکنند اگر کسی رفت به پشت بام نظام خلقت «اول ما صدر الله نور نبینا» شد آن یک حساب دیگر است از آن جهت می‌داند اما از آن جهت که رقم خوردند در مجموعه نظام عالم طبیعت و نظام کیهانی این نمی‌تواند تحمل بکند برای اینکه بار به قدری سنگین است، این کشتی به قدری سنگین است که نه آسمانها جای لنگر اوست نه زمین.
پرسش ...
پاسخ: معلوم می‌شود که یک جای دیگر است در این آسمان و زمین نیست موجود است یک، آماده است دو، اما نه در زمین است نه در آسمان برای اینکه ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ اْلأَرْضُ غَیْرَ اْلأَرْضِ وَالسَّماواتُ﴾ یعنی اینها تبدیل می‌شوند از وجود مبارک امام سجاد (سلام الله علیه) سؤال کردند که خب زمین قیامت چه می‌شود؟ فرمود تبدیل می‌شود «الی ارضٍ لم یُعصی علیها» تبدیل می‌شود به زمینی که روی آن اصلاً گناه نشده خب کدام زمین است که روی آن گناه نشده این زمینی است که درونش معصیت بیرونش هم معصیت.
پرسش ...
پاسخ: بل اعدت ماضی است نشانه‌اش آن است که این موجود هست آماده است در این تردیدی که نیست الآن موجود است یک، و آماده هم هست دو، اما در زمین هست؟ نه، در آسمان هست؟ نه، وقتی که بخواهد لنگر بیندازد در این آسمان و زمین لنگر می‌اندازد؟ فرمود نه ﴿ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ﴾ این تبدیل می‌شود به همانی که جای لنگر قیامت است تبدیل می‌شود «الی ارض لم یعصی علیها» یک وقت هست یک کشاورز می‌خواهد زمین را شیار کند این را نمی‌گویند تبدیل کُره ارض می‌گویند خاک را زیر و رو کرده آن روایت نورانی که از وجود مبارک امام سجاد (سلام الله علیه) رسیده است این است که تبدیل می‌شود «الی ارض لم یعصی علیها» اصلاً روی آن گناه نشده.
پرسش ...
پاسخ: ارض یعنی مساحتش ﴿سَابِقُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا﴾ یعنی مسافت حالا یا عرض در قبال طول است گفتند وقتی عرضش به اندازه مجموعه آسمان و زمین باشد طولش چقدر است؟ یقیناً بیشتر یا نه عرض یعنی مساحت نه در قبال طول تازه این هم برای یک مؤمن است در روایات مؤمن که مرحوم مجلسی (رضوان الله علیه) و دیگران در جوامع روایی‌شان نقل کردند ملاحظه بفرمایید در باب بهشت منزلی که ذات اقدس الهی به بهشتی می‌دهد اگر تمام اهل دنیا مهمان او بشوند جا دارد این جای یک آدم است چه عالمی است؟
پرسش ...
پاسخ: این زمین تبدیل می‌شود به یک زمین دیگر عین این زمین در قیامت محفوظ است برای اینکه در قیامت باید شهادت بدهد شهادت می‌دهد، شکایت می‌کند و مانند آن همین را می‌آورند آنجا اما تبدیل شده‌اش را می‌آورند.
پرسش ...
پاسخ: نه مهیا هست الآن یک وقت هست که یک ظرف غذایی مهیا هست اما در این مسجد نیست جای دیگر است موجود هست مهیا هست ما را می‌برند آنجا نه او را بیاورند اینجا حدیث دیگری که باز ذیل ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ اْلأَرْضُ﴾ آمده است آن است که کُره زمین تبدیل می‌شود به خبض نقی که اهل محشر از همین کُره زمین ارتزاق می‌کنند تبدیل می‌شود به یک گندم خالص کُره ارض است ولی تبدیل می‌شود به یک خبض نقی یک چنینی حالتی.
پرسش ...
پاسخ: غرض آن است که آن کریمه‌ای که فرمود: ﴿وَاْلأَرْضُ جَمیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَالسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ﴾ با سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» تنافی ندارد فرمود این تبدیل می‌شود الآن هم زمین در اختیار اوست برای اینکه ﴿لَهُ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ﴾ ، ﴿تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ المُلْکُ﴾ اما همین تبدیل شده‌اش هم باز در اختیار اوست آنجا که فرمود «و السماوات مطویات بساط» شما را جمع می‌کنیم همین است شما می‌بینید این جریان طومار همین طور است طومار غیر از یک صفحه است یک صفحه کاغذ که آدم می‌خواهد کتاب بنویسد یا نامه بنویسد بالأخره یک صفحه صدر و ذیلش روشن است و باز است اما وقتی بخواهد امضا جمع بکند یا پارچه است یا کاغذ است این را لوله می‌کند این لوله کردن را می‌گویند طومار، طومار به آن کاغذ باز یا پارچه باز که نمی‌گویند که این لوله شده را می‌گویند طومار خب این را می‌گویند سجل فرمود به اینکه شما چطور یک سفره‌ای را یا یک کاغذی را یک تکه کاغذی را چطور شما لوله می‌کنید بساطش را جمع می‌کنید این کاغذ که الآن باز است الآن هم می‌گوییم ﴿أَفَلا یَنْظُرُونَ إِلَی اْلإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ ٭ ... ٭ وَإِلَی اْلأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ﴾ زمین الآن مسطح است نه یعنی کروی نیست مسطح است یعنی مبسوط است و باز است و همگان او را باز می‌بینیم ما یک روز این را لوله‌اش می‌کنیم ﴿یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ﴾ سجل به این طومار می‌گویند این صفحه اگر چنانچه صد تا حرف دارد وقتی شما لوله کردید این تمام نوشته‌ها را جمع کرده ﴿یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ﴾ همان طوری که طومار این مکتوبات را جمع می‌کند در خودش ما هم بساط زمین را جمع می‌کنیم چه در آسمان می‌شود چه در زمین می‌شود آن را اهل‌بیت مشخص فرمودند فرمودند زمین تبدیل می‌شود «الی ارض لم یعصی علیها».
پرسش ...
پاسخ: نه ماهیتش عوض بشود نحوه‌اش عوض می‌شود چون اگر هویتش عوض بشود یعنی آن از بین رفته چیز دیگری پدید آمده این را که نمی‌گویند تبدیل، تبدیل یک اصل منعوض می‌طلبد اگر ما اصل منعوض را از دست بدهیم می‌شود اعدام شیء و ایجاد شیء آخر این را نمی‌گویند تبدیل، تبدیل آن است که اصل مشترک محفوظ بماند یک شیئی محفوظ بماند خصوصیهایش عوض بشود فرمود به اینکه زمین تبدیل می‌شود «الی ارض لم یعصی علیها» خب ذات اقدس الهی این سؤال اینها را باز کرده فرمود به اینکه اگر از مبدأ علمی‌اش سؤال می‌کنید که چه عالم است این علمش فقط نزد خداست این یک، اگر بخواهید سؤال کنید که تدریجاً می‌آید، با حرکت می‌آید تاریخ‌مند است نه دفعی است برای اینکه تاریخ از حرکت زمین به دور یکی از کرات تنظیم می‌شود وقتی ما هم آن محور را برداشتیم هم این متحرک را برداشتیم دیگر تاریخ نمی‌ماند.
پرسش ...
پاسخ: ساعت یعنی قیامت نه ساعت یعنی یک ساعت.
پرسش ...
پاسخ: نه چون ساعت به معنی لحظه داشتیم یک، ساعت به معنای مقطع تاریخی داشتیم دو، ساعت به معنای قیامت داریم سه، این سومی محل بحث است وگرنه آن ساعت به معنای لحظه‌ای آن در دنیاست که فرمود: ﴿إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ﴾ این یک، یا ساعت به معنای مقطع و دوره آن در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» بود که فرمود: ﴿فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ﴾ یعنی در روزگار سخت اما ساعت به معنای معاد، به معنای قیامت این لحظه نیست حالا اگر مکانی است مناسب آن عالم است زمانی است مناسب آن عالم است آسمان و زمینی است مناسب آن عالم است این چیزها را ذات اقدس الهی آموخت فرمود به اینکه مبدأ علمی‌اش فقط ذات اقدس الهی است حالا این را باید در بحثهای بعد که چه مقدارش را به ائمه (علیهم السلام) آموختند به اهل‌بیت به وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آموختند این باید جداگانه بحث بشود فرمود این بغتتاً می‌آید سؤال نکنید چه وقت می‌آید چون بغته است چه وقت ندارد سؤال نکنید کجا می‌آید برای اینکه جایی نیست که بتواند لنگرگاه این قیامت باشد حالا فروع بعدی‌اش می‌ماند در بحث بعد.
والحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 28:38

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی