display result search
منو
عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه هفتم

عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان، جلسه هفتم

  • 1 تعداد قطعات
  • 49 دقیقه مدت قطعه
  • 166 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "عمل به عهد بندگی اولین جلوه نصرت اباعبدالله (ع) در مقابل شیطان"، جلسه هفتم، سال 1392

در دنیای امروز درگیری هایی که در جهان بپا می کنند، براساس مکتب دفاعی تفسیر و توجیه می کنند. جنگهای جهانی و دهها جنگ دیگر که در این دهه های اخیر بپا کرده اند، همه را با آن مکاتب دفاعی مادی توجیه می کنند. مبانی این مکتب های دفاعی چیست و چه تفاوتی با مبانی مکتب دفاعی اسلام دارد؟ آیا مکتب دفاعی اسلام، به ما اجازه دفاع و درگیری در مقیاس ایجاد درگیری های بزرگ جهانی را می دهد؟ آیا ممکن است بین مکتب های مختلف دفاعی که مبتنی بر ایدئولوژی های مختلف هستند. صلح ایجاد کنیم ؟ آیا اصولاً صلح یک مطلوب بالذات است وما به تعبیر دیگر صلح پرست هستیم، و یا جنگ مطلوب بالذات است و ما جنگ پرست هستیم؟ یا آنکه ما نه صلح پرست و نه جنگ پرستیم؛ ما خداپرست هستیم. هر کجا اقتضای بندگی خدای متعال جنگ باشد، باید بجنگیم. هر کجا اقتضای بندگی صلح باشد باید صلح کنیم.
اصلی ترین مبنای مکتب دفاعی مادی غرب این است که در بنیان های ایدئولوژیک مکتب خودشان، مفاهیم قدسی را راه نمی دهند. یعنی به هیچ وجه بحث از خدا و قیامت و آخرت و انبیاء و ولایت حق را مطرح نمی کنند. بنیان های این مکتب دفاعی بر پیش فرض های این جهانی و حسی و مادی است. هیچ مکتبی بدون یک نظام ارزشی شکل نمی گیرد و بنابراین تمام ارزش هایی که در این مکتب، مبنای جنگ و دفاع و خونریزی در مقیاس جامعه جهانی هستند همه به ارزشهای مادی برمی گردد، لذا آنها ارزش هایی را که به قول خودشان در مسیر پیشرفت و توسعه و تکامل اجتماعی حاکم کرده اند همه ارزش های مادی است. آنها معتقد نیستند که باید در مسیر توسعه به سمتی حرکت کنیم که بندگی خدا افزایش پیدا کند؛ توجه به آخرت رشد کند و مکتب انبیاء عمل شود.
غرب یک مکتب ارزشی بنا کرده است که از آن دفاع می کند و می خواهد آن را بر جهان حاکم نماید. برای جهانی کردن آن جنگ راه می اندازد و موانعش را با جنگ نرم و سرد و با سلاح های فوق استراتژیک و استراتژیک برطرف می کند.
سردمداران این مکتب از زبان مردم حرف می زنند ولی هیچ وقت از مردم رأی گیری نکرده اند که آنها چه ایدئولوژی را قبول دارند؛ خودشان یک ایدئولوژی ای را طراحی کرده اند و از زبان جامعه جهانی و به عنوان نمایندگی جامعه جهانی حرف می زنند. حقوق بشری را که آنها مدعی اند، عده ای دور هم نشسته اند و یک متن حقوقی، مبتنی بر همین مبانی و اهداف نوشته اند و الزام کرده اند که این حقوق باید در کل جامعه جهانی اجرا شود در حالی که حتی از نخبگان جامعه جهانی هم رأی گیری نکرده اند.

وقتی یک مکتبی همه اصول و ارکانش را از این زندگی دنیایی می گیرد، همه مقاصدش در ارزش های این جهانی خلاصه می شود و تمام انگیزش هایی که ایجاد می کند انگیزش های این جهانی است. چنین مکتبی قدرت ایجاد فداکاری و از خودگذشتگی ندارد. به طور طبیعی، پشت سر این مکتب و ایدئولوژی که به حسب ظاهر از حقوق ملل، و حقوق مساوی بشر صحبت می کند و بحث از حقوق برابر جامعه جهانی می کند و همه مردم را شهروندان درجه یک این جامعه جهانی می داند، یک مکتب پنهان شکل می گیرد که در آن جا شهروند درجه یک و دو مطرح می شود.
در این مکتب شهروندانی شکل می گیرند که بقیه جامعه جهانی باید در خدمت آنها باشند و برای آنها کار و تلاش کنند هم چنان که در مکتب یهود با صراحت گفته می شود که ما انسان های برترتیم و تمام جامعه جهانی باید در خدمت ما و بردگان ما باشند. واقعیتی هم که در نظام سرمایه داری شکل گرفته این است که طبقه حاکم، طبقه صاحبان سرمایه هستند که منابع جهانی در خدمت آنها است.
این که غرب به تمام عرصه های جامعه جهانی چنگ اندازی می کند و این را دفاع از خودش می داند و یا آمریکا به عنوان دفاع از منافع ایدئولوژیک و ملی اش به تمام کشورهای دیگر تعرض می کند همگی ناشی از همین نگاه است؛ یک مکتب جهانی درست کرده اند و مدعی هستند این مکتب می تواند جهانی باشد بنابراین باید موانع جهانی شدن این مکتب را باید از بین برد. جغرافیایی که برای مکتب خودشان در نظر می گیرند، همه جامعه جهانی است. نمی گویند هر کسی متعرض امنیت ملی ما شد و به مرزهای جغرافیایی ما تعرض کرد ما با او حق مقابله داریم، بلکه حتی اگر شما بخواهید منابع اقتصادی خاورمیانه را تخصیص به خاورمیانه بدهید و بگویید جامعه جهانی حق تصرف در آن را ندارد تحمل نمی کنند؛ می گویند این منابع برای کل جامعه جهانی است و حتی آرام آرام می خواهند نحوه تخصیص این ها را در جامعه جهانی تغییر دهند یعنی مدعی اند دلیلی ندارد اگر منابع انرژی در خاورمیانه است، متعلق به ملت خاورمیانه باشد.
اگر مکتب دیگری شکل بگیرد که آن مکتب تمدن ساز باشد، یعنی بتواند ملت ها را سامان دهد و در مقابل ایدئولوژی مدرن، ایدئولوژی جدیدی ارائه دهد که ملت ها را به خودش جلب کند و برای این اتوبان یک طرفه، یک لاین دیگری درست کند. اگر در مقابل ایدئولوژی آنها که مدعی جامعه جهانی است یک ایدئولوژی دیگری پیدا شد که آن هم مدعی جامعه جهانی است، قدرت ساماندهی دارد و می تواند کانون قدرت جدید ایجاد کند که این قدرت جدید هم مبتنی بر منابع طبیعی یا سلاح های استراتژیک نیست، بلکه مبتنی بر یک ایدئولوژی است که می تواند ارواح، نیروها و اراده های انسانی که منبع اصلی قدرت هستند را جمع کند و سامان دهد و یک قدرت جهانی ایجاد کند، این ایدئولوژی بزرگترین منبع قدرتی است که آنها با شدت با آن مقابله می کنند.
این یک حقیقت است مادامی که این دو مکتب در مقابل یکدیگر هستند امکان صلح پایدار در جهان وجود ندارد. پایان تاریخی در کار نیست و اگر هم باشد پایان تاریخ غرب است نه جهان؛ هیچ گاه شما نمی توانید نبی اکرم و ابلیس را که اصل جنگ بین حق و باطل بین این دو تا است به آشتی برسانید.
استراتژی ما جنگ است هرچند تاکتیک ما ممکن است، مذاکره و نرمش قهرمانانه باشد؛ آن یک سخن دیگر است. ما نه صلح پرستیم و نه جنگ پرست؛ ما خدا را می پرستیم و وقتی توحید بر جهان حاکم شد، جنگ تمام می شود. تا زمانی که توحید بر جهان حاکم نشده، تا شرک و بت پرستی هست، جنگ هست و تا جنگ هست اسلام است. از نظر مبانی اسلام جنگ در عصر ظهور به پایان می رسد، آن هم با غلبه مطلق امام زمان(عجل الله تعالی فرجه). غلبه حضرت با یک جنگ جهانی است و در ورای این جنگ، صلح است. این جنگ هم کاملاً دفاعی است، دفاع از توحید و حق.
در عاشورا، حضرت مکتب دفاعی غلبه مطلق حق را ارائه کردند که مکتب غلبه خون بر شمشیر است. این مکتب دفاعی بیش از آن که جنگ سخت باشد جنگ نرم است. سیدالشهداء با مقاومت خودشان درون را فتح کردند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 49:38

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی