display result search
منو
تبیین برخی سور و آیات قرآنی، جلسه دوازدهم

تبیین برخی سور و آیات قرآنی، جلسه دوازدهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 63 دقیقه مدت قطعه
  • 50 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "تبیین برخی سور و آیات قرآنی"، "تهذیب نیازها با ادعیه ماثوره"، جلسه دوازدهم، سال 1398

یکی از اموری که ما حتما باید در تربیت نفس و اصلاح خودمان به آن بپردازیم این است که نیازمندی های خودمان را اصلاح و تهذیب کنیم و نگذاریم هر نیازی در ما شکل بگیرد، یا هر نیازی به هر اندازه ای در ما رشد کند. از آن طرف هم یک سلسله نیازمندی هایی است که ما باید تلاش کنیم که در خودمان پیدا بشود.

بنابراین یک سلسله نیازها باید حذف بشوند و یک سلسله هم باید اضافه بشوند، یک نیازهایی باید کوچک بشوند و یک نیازهایی هم باید در ما رشد کنند. یکی از کارهای مهمی که انبیاء الهی می کردند همین بوده که ما را در حوزه نیازهایمان تربیت و تهذیب می کردند. آن ها اجازه نمی دادند هر نیازی به هر اندازه در ما پیدا شود، لذا ما را دعوت به زهد می کردند. زهد یعنی این که نگذارید نیاز به دنیا در شما رشد کند و تعلق به دنیا در شما پیدا بشود.

در آن طرف هم دستگاه شیاطین کارش همین است. یکی از مهمترین جاهایی که شیطان و دستگاه او روی آن سرمایه گذاری می کند برای این که انسان ها را کنترل کرده و تحت اشراف خودش در بیاورد این است که نیازهای انسان را رویش دست می گذارد و سعی می کند که نیازهای انسان را به یک شکل خاصی تربیت بکند؛ اگر به آن شکل تربیت کردند انسان تحت کنترل آن ها قرار می گیرد. انسانی که تمام خوف و طمعش خلاصه در عالم دنیا می شود به راحتی می شود او را کنترل کرد.

انبیاء الهی همین کار را می کنند، آن ها آدم را از حیات دنیا بیرون می برند چرا که حیات دنیا محیط ولایت ائمه جور است. اگر انسان در حیات دنیا بود تحت اشراف آن هاست و اگر از حیات دنیا بیرون رفت از اشراف آن ها خارج می شود. اگر تعلقات انسان به سمت حیات دنیا بود که در آنجا یک نیازهای خاصی هم در آدم شکل می گیرد، حتما تحت ولایت و نفوذ آن هاست. اما اگر تعلقت انسان از حیات دنیا بیرون رفت، از دست شیاطین هم خارج می شود و او نمی تواند نفوذی داشته باشند، لذا انبیاء هم همین کار را می کردند.

انبیاء کار دیگری که می کنند این است که همه نیازهای ما را به خدای متعال ارجاع می دهند، آن ها نمی گذارند که ما احساس نیاز به غیر کنیم و احساس استغنا و بی نیازی از خدا در ما شکل بگیرد، به خلاف دستگاه شیاطین. آن ها دقیقا سعی می کنند که ما بنده اسباب و امکانات و عالم طبیعت باشیم. پس انبیاء هم نیازهای ما را رشد می دهند و هم ما را موحد بار می اورند. آنها هم نیازهای ما را کوچک می کنند و هم ما را محتاج به عالم دنیا نمی کنند. اگر ما بخواهیم موحد بشویم باید در مقام بسم الله باشیم، یعنی نیازهای خودمان را ببینیم و این نیازها را به خود و اسباب ارجاع ندهیم بلکه آن ها را به خدا ارجاع بدهیم تا موحد شویم.

یکی از رفیع ترین دعاهایی که انسان می تواند داشته باشد و در انسان می تواند شکل بگیرد دعای برای امام زمان است. یعنی انسان به درگاه خدای متعال اعلام فقر بکند و ان نیازی را که در خانه خدای متعال می برد به این صورت باشد که خواسته هایی برای حضرت داشته باشد. خاصیت این کار این است که برای ما یقین به حضرت ایجاد می کند. اگر کسی می خواهد به حقیقت انتظار حضرت برسد باید همین دعاها در او شکل بگیرد. یکی از راه هایی که انسان منتظر بشود این است که این دعاها و این خواسته ها در او شکل بگیرد و این ها بشوند نیاز و طلب او. تا این طلب ها در انسان شکل نگیرد انسان به حقیقت انتظار راه پیدا نمی کند و به نصرت حضرت نمی رسد.

انتظار، یک عمل در عرض بقیه اعمال نیست بلکه انتظار یک نوع رویکرد به زندگی است، یعنی تمام زندگی انسان باید منتظرانه باشد و در مسیر حضرت قرار بگیرد. معنی انتظار این است که تمام زندگی انسان در مدار اهداف و برنامه حضرت باشد، خودش را وقف کند و کسبش، تجارتش، تحصیلش، تدریسش، استراحتش، ازدواجش، صلح و جنگش در مسیر حضرت باشد نه در مسیر خودش یا دیگران؛ لذا منتظرین تمام زندگی شان آهنگ انتظار دارد.

یکی از راه هایی که انسان را بزرگ و منتظر حضرت می کند مداومت در همین دعاهاست که در انسان این طلب و خواسته را شکل می دهد. چون قدم اول انتظار این است که انسان به خواسته های حضرت گره بخورد.
پس تمام حقایقی که در دوران ظهور محقق می شود از فروع خود حضرت اند. بعضی وقت ها ما خیال می کنیم حضرت فقط یک وسیله اند و می ایند عدل را در عالم محقق می کنند بعد هم که خودشان تشریف ببرند، این عدل هست. اما اینطوری نیست. عدل فرع برخود حضرت است.

یکی از مهمترین اتفاقات عصر ظهور این است که مومنین بشوند مومنین عادل و به عدل برسند. اول هم باید آدم ها عادل بشوند، فقط شرایط عالم که نباید شرایط عدالت باشد، شرایط عدالت برای آدم های عادل است. اگر امام در اراده و قوای انسان ظهور کرد این انسان می شود عادل، اینطور نیست که من خود مدار بتوانم عادل بشوم. خدای متعال به ما یک قوایی داده که یکی از آن ها عقل است و خیلی قوه محترمی هم هست. حال اگر شما این را از انسان بگیرید او در حد بهائم و حیوانات تنزل پیدا می کند. پس عقل سرمایه آدم است اما اینطور نیست که این عقل من را به عدالت برساند. من اگر یک کاری کردم که قوه عاقله ام ظهور در قوای دیگرم پیدا کرد می شوم ادم عادل.

تعریفی که در علم اخلاق برای عدالت می کنند این است که قوه عاقله انسان بر بقیه قوا حاکم بشود، یعنی بر بقیه قوا ظهور پیدا کند و خیالش مظهر عقلش باشد. پس همه تصرفاتش تحت تأثیر عقلش باشد و هر کجای وجودش را نگاه می کنی ببینی عقلش دارد کار می کند، کانه آدم مستغنی از امام خودش می تواند عادل باشد، این توهم است!

عدالت یعنی ظهور قوای امام در انسان، یعنی همه قوای انسان مظهر امام باشد. البته این هم منوط به این است که انسان رشد کند.
پس خلاصه این شد که ظهور حقایق به وسیله امام است، فعل الهی به وسیله امام واقع می شود، در این موقع مزاحمت دستگاه شیطان جمع شود و اراده های مومنین حول امام شکل می گیرند. در دوره ظهور جمع مومنین باید به امام ملحق بشوند، نه این که آدم بگوید خدایا من، این کافی نیست برای دعای برای ظهور. باید اراده های عامه مومنین را انسان ببیند و الحاق این اراده ها به امام را انسان تقاضا کند نه فقط برای خودش دعا کند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 63:33

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی