display result search
- 874
- 1000
- 1000
- 1000
مقدماتی بر فهم ما از عقائد اسلامی، جلسه دوازدهم
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «مقدماتی بر فهم ما از عقائد اسلامی»، جلسه دوازدهم، سال 1400
جریان سقیفه پتک بسیار محکمی برفرق معارف الهی زد. عملا اذهان را مدیریت کرد. خیال کردند جانشینی رسول خدا و خلافت صرفا یک حاکمیت سیاسی است. این حتی در محبان اهلبیت هم سرایت کرد. مسئله حاکمیت سیاسی به اندازه خود خیلی مهم است ولی تقلیل نبوت و خلافت از نبوت به آن در واقع ابعاد فراوانی را از بین برده است.
زیارت جامعه کبیره اوصاف امام را بیان کرده و این خیلی کلان تر از فقط مسئله سیاسی است و محدود کردن به این، هم به سیاست آسیب می زند و زده است. کما اینکه خیال کردند سیاست ورزی روش معاویه است. تقلیل جانشینی پیامبر و مسئله امامت به یک موضوع سیاسی، حتی به سیاست اسلامی هم ضرر زد. در این سیاست اصلا کارآمدی و خدمت به مردم مهم نیست و فقط قدرت و دعواهای جناحی و جناح بازی که مهم است. سیاست از مهمترین ارکان دین است. قدرت حکومت، هم در خدمت و هم در آسیب زدن خیلی توسعه دارد. اگر دین در جامعه دیده نشود، به اسم اسلام ظلم تئوریک صورت می پذیرد.
اگر برای امیر مومنان حکومت وسیله احقاق حق نبود حتما خیلی از کارها را می کرد و اصلا یکی از نقاط افتراق مسیر دستگاه سقیفه همین است. حق است که رجحان دارد نه قدرت. اصل برای امیرمونان قدرت سیاسی نبود. قدرت سیاسی مهمترین وسیله برای رسیدن به هدف حضرت یعنی احقاق حق بود. اگر اصل قدرت باشد اولین چیزی که باید سر آن بریده شود اخلاق است چون اخلاق جلو اعمال قدرت را می گیرد. قدرت آفت دارد و قدرت ظلم آن زیاد است. همه دعوای سقیفه بر سر حکومت است و با حکومت سعی کردند کمر اسلام را بشکنند. پس حکومت خیلی مهم است اما حکومت وسیله است و اصل نیست.
جریان سقیفه پتک بسیار محکمی برفرق معارف الهی زد. عملا اذهان را مدیریت کرد. خیال کردند جانشینی رسول خدا و خلافت صرفا یک حاکمیت سیاسی است. این حتی در محبان اهلبیت هم سرایت کرد. مسئله حاکمیت سیاسی به اندازه خود خیلی مهم است ولی تقلیل نبوت و خلافت از نبوت به آن در واقع ابعاد فراوانی را از بین برده است.
زیارت جامعه کبیره اوصاف امام را بیان کرده و این خیلی کلان تر از فقط مسئله سیاسی است و محدود کردن به این، هم به سیاست آسیب می زند و زده است. کما اینکه خیال کردند سیاست ورزی روش معاویه است. تقلیل جانشینی پیامبر و مسئله امامت به یک موضوع سیاسی، حتی به سیاست اسلامی هم ضرر زد. در این سیاست اصلا کارآمدی و خدمت به مردم مهم نیست و فقط قدرت و دعواهای جناحی و جناح بازی که مهم است. سیاست از مهمترین ارکان دین است. قدرت حکومت، هم در خدمت و هم در آسیب زدن خیلی توسعه دارد. اگر دین در جامعه دیده نشود، به اسم اسلام ظلم تئوریک صورت می پذیرد.
اگر برای امیر مومنان حکومت وسیله احقاق حق نبود حتما خیلی از کارها را می کرد و اصلا یکی از نقاط افتراق مسیر دستگاه سقیفه همین است. حق است که رجحان دارد نه قدرت. اصل برای امیرمونان قدرت سیاسی نبود. قدرت سیاسی مهمترین وسیله برای رسیدن به هدف حضرت یعنی احقاق حق بود. اگر اصل قدرت باشد اولین چیزی که باید سر آن بریده شود اخلاق است چون اخلاق جلو اعمال قدرت را می گیرد. قدرت آفت دارد و قدرت ظلم آن زیاد است. همه دعوای سقیفه بر سر حکومت است و با حکومت سعی کردند کمر اسلام را بشکنند. پس حکومت خیلی مهم است اما حکومت وسیله است و اصل نیست.
کاربر مهمان
کاربر مهمان