- 1386
- 1000
- 1000
- 1000
ما و استمرار فرهنگ سقیفه، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «ما و استمرار فرهنگ سقیفه»، جلسه دوم، سال 1399
بدعت یزید بن معاویه لعنه الله علیهما چه بود؟! آیا بدعت این بود که اگر حسین بن علی [صلوات الله علیهما] با یزید لعنه الله علیه بیعت نکند، او را میکشند؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جرمی کشتند؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که حتی به اندازه امام حسین صلوات الله علیه هم اقدام نظامی نکردند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جُرم مخالفت با بیعتِ امام مسلمین (!) به قتل رساندند.
چیز جدیدی نبود. کار یزید و معاویه لعنه الله علیهما به این معنا خیلی جدید نبود. معاویه لعنه الله علیه قصد داشت که فردی را پس از خود به حاکمیت منصوب کند و برای او بیعت هم بگیرد. نفر اول هم نفر دوم را منصوب کرد لذا کارِ معاویه لعنه الله علیه تفاوت خیلی آشکاری نبود.
موضوع بحث ما؛ مقارنه فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در کتاب «رسائل ائمه» شیخ کُلینی و گزارش خلیفه دوم در کتاب «صحیح البخاری» است منتها در مقدمه این بحث قرار داریم. مقدمه باید روشن شود تا این دو کلام را با هم مقارنه کنیم تا ببینیم که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه چه نقدهای به آن گزارش رسمی دارند.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در سختترین سالهای حکومت خود در سال 38 هجری که حکومت ایشان رو به اضمحلال و شکست است، محمد بن ابی بکر هم شهید و مصر هم اشغال شده است؛ مولا نامهای نوشتند که هر هفته در نماز جمعه خوانده شود و 10 نفر از دوستانِ مخصوص حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه هم کنار منبر بایستند تا شهادت دهند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه این جملات را فرموده است.
این [قرائت نامه مولا و شهادتِ شاهدان] در حالی است که خود حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه زنده هستند؛ یعنی به گونهای فشار میآوردند که اصلاً حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نتوانند یک کلمه هم حرفی بزنند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در این نامه هم لاجرم ملاحظات عمومی، تقیه مداراتی و تقیه غیر مداراتی را لحاظ فرمودند ولیکن اجازه بیان همین سخنان را هم نمیدادند.
«سقیفه»؛ یک فرهنگ استمراری است. آن فرهنگ استمراری بین ما هم ساری و جاری است و همه ابعاد وجودی ما را هم گرفته است. آن فرهنگ نه تنها حکومت بلکه سبک زندگی جامعه اسلامی را تغییر داد.
یک روزی امامِ جماعتِ مسجدالنبی؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند و مسجد هم سقف نداشت ولیکن در دورانِ بنی امیه لعنه الله علیهم اجمعین امامِ جماعت مسجد؛ یزید لعنه الله علیه، مروان لعنه الله علیه، ولید بن عقبه لعنه الله علیه و… بودند و مسجد هم شاهنشاهی بود!
مسجد وجود داشت… سختی کارِ ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این بود که مقابلینِ حضرات معصومین، ادعاً اهلِ اسلام بودند و تزویر بیداد میکرد. مسجد، نماز جماعت، ذکر بعد از نماز، دعا بعد از نماز، قرائت قرآن کریم، کرسی درس و… بود ولیکن روح دین نبود کما اینکه امروز هم بین ما تظاهر به دینداری زیاد است ولیکن حقیقت دینداری کم است.
«أَرَأَیتَ الَّذِی یکذِّبُ بِالدِّینِ». این آیه شریفه تعبیر خیلی تندی است. کسی که «یکذِّبُ بِالدِّین» است، چیست؟! خداوند متعال که نمیفرماید: کسانی که به خدا فحش میدهند…«وَ یمْنَعُونَ الْمَاعُونَ». کسانی که به هم رحم نمیکنند و اگر همسایه هم از آنها خردهریز مثلاً وسایل آشپزخانه هم قرض کند؛ دریغ میکنند در حالی که اسم خود را هم «مسلمان» گذاشتند.
اسلام در ظاهر وجود دارد ولیکن مسلمانی رخت بر بسته است. این از کجا آمده است؟! اینهمه بیرحمی از کجا آمده است؟! متعلق به فرهنگ سقیفه است، نه فرهنگ بنیامیه لعنه الله علیهم اجمعین.
بدعت یزید بن معاویه لعنه الله علیهما چه بود؟! آیا بدعت این بود که اگر حسین بن علی [صلوات الله علیهما] با یزید لعنه الله علیه بیعت نکند، او را میکشند؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جرمی کشتند؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که حتی به اندازه امام حسین صلوات الله علیه هم اقدام نظامی نکردند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به جُرم مخالفت با بیعتِ امام مسلمین (!) به قتل رساندند.
چیز جدیدی نبود. کار یزید و معاویه لعنه الله علیهما به این معنا خیلی جدید نبود. معاویه لعنه الله علیه قصد داشت که فردی را پس از خود به حاکمیت منصوب کند و برای او بیعت هم بگیرد. نفر اول هم نفر دوم را منصوب کرد لذا کارِ معاویه لعنه الله علیه تفاوت خیلی آشکاری نبود.
موضوع بحث ما؛ مقارنه فرمایش حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در کتاب «رسائل ائمه» شیخ کُلینی و گزارش خلیفه دوم در کتاب «صحیح البخاری» است منتها در مقدمه این بحث قرار داریم. مقدمه باید روشن شود تا این دو کلام را با هم مقارنه کنیم تا ببینیم که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه چه نقدهای به آن گزارش رسمی دارند.
حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در سختترین سالهای حکومت خود در سال 38 هجری که حکومت ایشان رو به اضمحلال و شکست است، محمد بن ابی بکر هم شهید و مصر هم اشغال شده است؛ مولا نامهای نوشتند که هر هفته در نماز جمعه خوانده شود و 10 نفر از دوستانِ مخصوص حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه هم کنار منبر بایستند تا شهادت دهند که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه این جملات را فرموده است.
این [قرائت نامه مولا و شهادتِ شاهدان] در حالی است که خود حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه زنده هستند؛ یعنی به گونهای فشار میآوردند که اصلاً حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نتوانند یک کلمه هم حرفی بزنند. حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در این نامه هم لاجرم ملاحظات عمومی، تقیه مداراتی و تقیه غیر مداراتی را لحاظ فرمودند ولیکن اجازه بیان همین سخنان را هم نمیدادند.
«سقیفه»؛ یک فرهنگ استمراری است. آن فرهنگ استمراری بین ما هم ساری و جاری است و همه ابعاد وجودی ما را هم گرفته است. آن فرهنگ نه تنها حکومت بلکه سبک زندگی جامعه اسلامی را تغییر داد.
یک روزی امامِ جماعتِ مسجدالنبی؛ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بودند و مسجد هم سقف نداشت ولیکن در دورانِ بنی امیه لعنه الله علیهم اجمعین امامِ جماعت مسجد؛ یزید لعنه الله علیه، مروان لعنه الله علیه، ولید بن عقبه لعنه الله علیه و… بودند و مسجد هم شاهنشاهی بود!
مسجد وجود داشت… سختی کارِ ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این بود که مقابلینِ حضرات معصومین، ادعاً اهلِ اسلام بودند و تزویر بیداد میکرد. مسجد، نماز جماعت، ذکر بعد از نماز، دعا بعد از نماز، قرائت قرآن کریم، کرسی درس و… بود ولیکن روح دین نبود کما اینکه امروز هم بین ما تظاهر به دینداری زیاد است ولیکن حقیقت دینداری کم است.
«أَرَأَیتَ الَّذِی یکذِّبُ بِالدِّینِ». این آیه شریفه تعبیر خیلی تندی است. کسی که «یکذِّبُ بِالدِّین» است، چیست؟! خداوند متعال که نمیفرماید: کسانی که به خدا فحش میدهند…«وَ یمْنَعُونَ الْمَاعُونَ». کسانی که به هم رحم نمیکنند و اگر همسایه هم از آنها خردهریز مثلاً وسایل آشپزخانه هم قرض کند؛ دریغ میکنند در حالی که اسم خود را هم «مسلمان» گذاشتند.
اسلام در ظاهر وجود دارد ولیکن مسلمانی رخت بر بسته است. این از کجا آمده است؟! اینهمه بیرحمی از کجا آمده است؟! متعلق به فرهنگ سقیفه است، نه فرهنگ بنیامیه لعنه الله علیهم اجمعین.
کاربر مهمان
کاربر مهمان