display result search
منو
تفسیر آیات 176 تا 191 سوره شعراء

تفسیر آیات 176 تا 191 سوره شعراء

  • 1 تعداد قطعات
  • 30 دقیقه مدت قطعه
  • 86 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 176 تا 191 سوره شعراء"
- آیه 183 سوره شعرا از جملات کلیدی اخلاقی قرآن است؛
- اگر موجودی باشد که مرگ‌پذیر باشد ناچار است که نسل را از راه ازدواج حفظ کند


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ (176) إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلاَ تَتَّقُونَ (177) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (178) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ (179) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمینَ (180) أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ (181) وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ (182) وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (183) وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ (184) قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ (185) وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ (186) فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (187) قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ (188) فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (189) إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ (190) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ (191)﴾

در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» ضمن بیان معارف کلی, قصه هفت پیغمبر از پیغمبران الهی(علیهم السلام) را بازگو فرمود تا تسلّی باشد برای قلب مطهّر پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و هشدار و ایقاظی باشد برای امّت و جامعه اسلامی. جریان نوح را جریان ابراهیم را جریان موسی را جریان هود را جریان صالح را جریان لوط را و جریان شعیب را این هفت پیغمبر را ذکر فرمود صدر و ساقه این قصص هفت‌گانه هم واقعیّتی بود که همه این انبیا خود را به سه اصل اساسی معرّفی کردند که سوابق ما درخشان بود لاحقه کار ما هم شفاف و روشن است بین آن سابق و این لاحق هم حرفهای ما معقول و مقبول است شما نه می‌توانید درباره سابقه ما نقدی داشته باشید نه درباره آینده ما نگران باشید نه در فعلیّت ما حرفی دارید پایان تلخی که دامنگیر تبهکاران شد و پایان شیرینی که بهره انبیا و پیروانش شد اینها را هم ذکر فرمود تا هم نسبت به پیغمبر و اهل بیتش(علیهم السلام) بشارتی باشد, نسبت به مؤمنانِ به این خاندان بشارتی باشد و نسبت به تبهکاران و منحرفان هشداری. در جریان حضرت شعیب چه در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» چه در سورهٴ مبارکهٴ «هود» و در بخشی از سوَر دیگر تعبیر قرآن کریم این است که ما شعیب را که برادر آنها بود بر آنها فرستادیم که خب این اخوّت باید اخوّت قبیله‌ای و نژادی باشد.
وقتی نوبت به اصحاب اِیکه فرا می‌رسد سخن از برادر نیست حوزه مأموریت وجود مبارک شعیب(سلام الله علیه) هم بخش مدین بود هم اَیکه, ایکه یک منطقه پردرختی است که درختهای او ملفوف و مُلتف و پیچیده و درهم است مردم آن منطقه پیوند نژادی با وجود مبارک شعیب نداشتند ولی مردم منطقه مدین پیوند نژادی داشتند آنجا که سخن از مدین است می‌فرماید: ﴿وَإِلَی مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً﴾ آنجا که سخن از ایکه است سخن از مدین نیست تعبیر به برادر نکرده مثل همین سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» که فرمود: ﴿کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ٭ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ﴾ اما آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «هود» و مانند آن آمده است سخن از مدین است؛ آیه 84 سورهٴ «هود» این است ﴿وَإِلَی مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً﴾ در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» آیه 185 این است ﴿وَإِلَی مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً﴾ [و نیز در آیه 36 سورهٴ «عنکبوت»] بنابراین حوزه رسالت وجود مبارک شعیب دو بخش داشت بخشی جزء هم‌نژادیها و قومیّت وجود مبارک شعیب بودند که اهل مدین‌اند تعبیر به برادر شده بخش دیگر که اصحاب ایکه بودند تعبیر به برادر نشده.
خب ﴿أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ﴾ را مذکر آورد برای اینکه بر خلاف قوم است قوم به تعبیر جناب زمخشری چون تصغیرش «قُوَیْمِه» است تأنیث سماعی دارد و نیز به معنای جماعت و امّت است فعل مؤنث آورده شد فرمود: ﴿کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ﴾ اما ﴿أَصْحَابُ﴾ نه تأنیث سماعی دارد نه تصغیر سماعی دارد و مانند آن لذا ضمیر مذکّر آورد فرمود: ﴿کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ٭ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلاَ تَتَّقُونَ ٭ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ٭ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٭ وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمینَ﴾.
مشکل اصلی مردم مدین و اِیکه کم‌فروشی بود حالا گاهی گران‌فروشی مشکل است گاهی کم‌فروشی مشکل است کالاها را اجناس را یا با حجم می‌فروختند یا با وزن می‌فروختند اگر با حجم می‌فروختند می‌شد کِیل اگر با وزن می‌فروختند می‌شد ترازو، اینها هم در حجم‌فروشی مشکل داشتند هم در وزن‌فروشی مشکل داشتند. در حجم‌فروشی کِیل و پیمانه‌هایشان دو گونه بود با پیمانه‌های پر می‌گرفتند با پیمانه‌های کم می‌دادند در وزن‌فروشی هم بشرح ایضاً قرآن کریم درباره قوم مدین این دو خطر را گوشزد کرد و در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» هم این را به عنوان اصل کلی بیان کرد[1] در سورهٴ مبارکهٴ «تطفیف» یا «مطففین» به عنوان ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ این را به صورت همگانی بیان کرده که عذاب الهی منتظر گرفتن کم‌فروشان و بدفروشان‌اند ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ این مُطفّفین چه کسانی‌اند ﴿الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴾ عندالاکتیال پُر می‌گیرند اِکتالَ یعنی کالا را از این روستایی با کیل گرفت با پیمانه گرفت «اِکتالَ» تحویل گرفت چون مفاعله است با پیمانه تحویل گرفت ﴿إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴾ با اکتیالِ پر می‌گیرند اما ﴿وَإِذَا کَالُوهُمْ﴾ بخواهند به دیگران بدهند با یک کیل ناقص می‌دهند ﴿وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴾[2] أخسَر یعنی خسارت وارد کرد، اینها کارشان این است این باسکولها هم همین طور است گاهی اکتیالش تام است کیلش ناقص, گاهی اتّزانش تام است وزنش ناقص آن وقتی که می‌خواهند تحویل بگیرند پر تحویل می‌گیرند آن وقتی که می‌خواهند تحویل بدهند کم تحویل می‌دهند ﴿إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ﴾ اما ﴿وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ﴾ این خطری است که ذات اقدس الهی گذشته از ضرر دنیایی, تهدید جهنم را هم در سورهٴ مبارکهٴ «مطففین» بیان کرده[3] و اینها جزء حکمتهای عملی است.
در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» گذشت که فرمود اینکه می‌گویند حکمت, حکمت دو قسم است مقداری به نظر و جهان‌بینی برمی‌گردد که خدایی هست و قیامتی هست و وحی و نبوّتی هست و امامتی هست و رسالتی هست و ولایت اهل بیت است اینها به جهان‌بینی برمی‌گردد یک مقدار به حکمت عملی برمی‌گردد که جهان‌داری است که چگونه با مردم رفتار کنید چگونه با خودتان رفتار کنید چگونه با نظام رفتار کنید چگونه با جامعه رفتار کنید بعد از اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» بخش آن جهان‌بینی و توحید و اینها را ذکر فرمود, آیه 35 فرمود: ﴿وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً﴾ بعد از چند آیه فرمود: ﴿ذلِکَ مِمَّا أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ﴾[4] اینکه فرمود: ﴿یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ﴾ این همه‌اش فلسفه و کلام نیست یعنی کاسبی که عندالاکتیال و الکیل, عند الاتّزان و الوزن امین باشد در این چهار جهت او حکیم است لازم نیست کسی حالا فلسفه بخواند لازم نیست تفسیر بخواند اگر کسی به دین عمل کرده حکیم است حکمت عملی است دیگر حالا حکمت نظری نداشت, نداشت اینکه فرمود: ﴿یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾[5] همه‌اش مربوط به اندیشه و نظر نیست یک کاسبِ امین، خیرِ کثیر دارد یک کارمند امین، خیر کثیر دارد برای اینکه در چهار بخش پاک است هم در گرفتن و در دادن کِیلی هم در گرفتن و دادنِ وزنی، فرمود: ﴿ذلِکَ مِمَّا أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ﴾ اگر خدا فرمود: ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ﴾[6] پاکیِ جامعه هم, طهارت جامعه هم, تقوای جامعه هم حکمت است منتها حکمت عملی است جامعه‌ای که کم‌فروشی نکند گران‌فروشی نکند جامعه حکیم است این جامعه یقیناً روی صلاح و فلاح را می‌بیند. وجود مبارک شعیب فرمود: ﴿أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ﴾ نفرمود «و لا تخسرون» فرمود اصلاً این‌کاره نباشید که پُر بگیرید و کم بدهید رازق، دیگری است مشکل آنها این بود مشکل عصر دیگر گران‌فروشی است فرمود: ﴿أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ﴾ اصلاً جزء مُخسِرین نباشید که به مردم خسارت برسانید ﴿وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ﴾ با ترازویِ صاف بگیرید با ترازوی صاف بدهید کم ندهید. بعد سخن از کیل و وزن نیست حالا آنها که با مساحت چیز می‌فروشند نظیر پارچه‌فروشها آنهایی که با درجه و امثال ذلک می‌فروشند اینها که دیگر کِیل و وزن نیست این از جوامع‌الکلم قرآن کریم است جوامع‌الکلم کلماتی است که برای بشر مِن الأولین و الآخرین نافع است، اختصاصی به مسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی و اینها ندارد هر که انسان است این اصل برای او خوب است. این تعبیر جزء جوامع‌الکلم است فرمود: ﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ با هر کسی معامله می‌کنی چه مسلمان چه غیر مسلمان می‌خواهی درس بگویی بی‌مطالعه نرو همین طور انبار کرده حرف نزن سخنرانی بکنی بی‌مطالعه نرو, چیزی می‌خواهی بنویسی بی‌مطالعه ننویس, اهل رسانه‌ای بی‌تحقیق دهن باز نکن ﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ﴾ چه مسلمان چه کافر ﴿أَشْیَاءَهُمْ﴾, ﴿أَشْیَاءَهُمْ﴾ یعنی ﴿أَشْیَاءَهُمْ﴾ سخن از خوراکی و پوشاکی و نوشاکی و اینها نیست خب کسی است بدون مطالعه رفته سر کلاس، این مشمول این نهی است دیگر بی‌مطالعه رفته منبر, بی‌مطالعه دست به قلم کرده, بی‌مطالعه رفته روی میز کارمندی نشسته, با اینکه متخصّص نیست رفته آنجا دکان باز کرده این جزء جوامع‌الکلم است فرمود مسلمانی باش, کافری باش, کم نده کم نیاور! این است که این کتاب را آدم می‌بوسد ﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾.
اما آنچه در بحث دیروز گرچه باید در پایان مطرح بشود در جریان قوم لوط مستحضرید اینکه قرآن فرمود: ﴿إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا﴾[7] این هم جزء جوامع‌الکلم است منتها نبأ را به عنوان تمثیل ذکر کرده نه به عنوان تعیین یعنی «إن جاءکم بی‌بی‌سی بنبأ فتبیّنوا, إن جاءکم بی‌بی‌سی بفیلم فتبیّنوا, إن جاءکم بی‌بی‌سی بسریال فتبیّنوا, إن جاءکم سایت بخبر فتبیّنوا» خب شما در شرایط کنونی می‌بینید جایزه صلح نوبل را به اشقی‌الأشقیاء می‌دهند شما توقّع دارید جریان قوم لوط را اینها همین طور بی‌فرهنگ‌سازی ترویج کنند اول می‌گویند این خواسته بشر است فطرت بشر است. باخبر هستید یا نیستید یک مؤسسه رسمی در همین کشورهای اروپایی بود که حالا نمی‌خواهم نامش را ببرم بالصراحه یک عدّه از مهندسین آنجا ثبت‌نام کرده بودند و بالصراحه در چهره این ساختمان نوشته بود که شما ما را درک نمی‌کنید همین قوم لوط ها خب اول فرهنگ‌سازی می‌کنند بعد می‌گویند فلان حیوان این کار را کرده, فلان حیوان این کار را کرده, حیوانها می‌کنند انسانها می‌کنند شما ما را درک نمی‌کنید این همان حرف خود قوم لوط است که گفته شما مقدس‌نمایی می‌کنید ﴿إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ﴾[8] خب اینها که به حضرت لوط(سلام الله علیه) و مؤمنان به او اهانت می‌کردند چه می‌گفتند؟ جریانش را که در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» و اینها خواندیم فرمود شما مقدس‌نمایی می‌کنید شما عقب‌افتاده‌اید شما چه حرف می‌زنید حرفی برای گفتن ندارید بی‌خود خودتان را به طهارت می‌زنید این یک امر فطری است امر علمی است بشر پذیرفته آن وقت هم همین حرف را می‌گفتند خب این دنیایی که جایزه صلح نوبل را به اشقی‌الأشقیا می‌دهد حقوق بشر را هم به اشقی‌الأشقیا می‌دهد خب این شما توقع دارید فرهنگ‌سازی نکند کار قوم لوط را رایج نکند علمی نکند. قصّه‌ای را مرحوم بوعلی نقل کردند که برخی از حیوانات چشمشان را بستند که با محارمشان جمع بشوند وقتی این حیوان چشم باز کرد آن قدر خودش را به زمین زد تا هلاک شد حیوانات هم این کار را نمی‌کنند. آری ممکن است همان طوری که چهارتا انسان را در اثر بدآموزی بیراهه ببرند چهارتا حیوان دست‌آموز را هم ممکن است بیراهه ببرند اما کفی بذلک فخرا, حرفی از حرف وحی بالاتر نیست فرمود: ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً﴾[9] این می‌فرماید این بر خلاف فطرت است فطرت نیازی دارد ذات اقدس الهی آن را هم آفریده ﴿تَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ﴾[10] این نیازها را از راه صحیح برطرف کرده حالا اینها آمدند از راه غیر صحیح دارند نیازشان را به نحو کاذب برطرف می‌کنند بنابراین اگر قرآن فرمود: ﴿إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا﴾ فیلم بشرح ایضاً سایت بشرح ایضاً سریال بشرح ایضاً رسانه بشرح ایضاً مناظره بشرح ایضاً اگر بی‌بی‌سی و امثال بی‌بی‌سی چیزی نشان داد ﴿فَتَبَیَّنُوا﴾ برای اینکه شما الآ‌ن می‌بینید اینها یک بیّن‌الغی‌ را بیّن‌الرشد می‌کنند خب جایزه صلح نوبل را باید به چه کسی بدهند به کسی که آتش‌افروز و آتش‌بیار معرکه است و دست به انفجار دارد و تروریست بین‌الملل دارد و تروریست دولتی دارد و عدّه زیادی را آواره می‌کند این بیچاره‌ها که بارها به عرضتان رسید اینها در طیّ این پنجاه, شصت سال در همان اردوگاه به دنیا می‌آیند درس می‌خوانند ازدواج می‌کنند زندگی می‌کنند می‌میرند همان‌جا دفن می‌شوند آن وقت این بشر، کسانی را که اینها را به این روز سیاه نشانده به او جایزه صلح نوبل می‌دهد این است دنیا! لذا فرمود اگر چیزی شنیدید روزنامه‌ای خواندید ماهواره‌ای دیدید در اینترنت دیدید در سایتها دیدید ﴿فَتَبَیَّنُوا﴾ این بحثهای مربوط به دیروز.
فرمود: ﴿أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ٭ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ﴾ آنها حرفهای کلی و جامع است آن هم نافع است اما این جزء جوامع‌الکلم است ﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾.
﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ حالا صادرات چطور؟ یک وقت است که کافر حربی است در میدان جنگ است البته مالش فیء مسلمین است اما حالا کسی با کشور کفر دارد معامله می‌کند کم‌فروشی کند گران‌فروشی کند زیر و روی جعبه دو گونه باشد خب این را قرآن نهی کرده فرمود می‌خواهی میوه بدهی به کافری به ملحدی به بت‌پرستی زیر و رویش یکی باشد درست بفروش ﴿وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ کفی بذلک نورا! کافر حربی در میدان حرب مالش فیء مسلمین است حرفِ دیگر است اما در تجارتها همه اینها مشمول این اصل است ﴿وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ﴾ عَثوْ و عِیث هر دو به معنی فساد است این ﴿مُفْسِدِینَ﴾ حالِ تأکیدی است ﴿وَلاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ﴾ بعد می‌فرماید این حرفها, حرفهای تازه نیست حرفهای همه انبیاست اگر قبل از این نسل, انسانهایی بودند ازدواج نمی‌کردند یا بعد از این نسل, انسانهایی بیایند ازدواج نکنند حتماً نظیر فرشته می‌مانند مرگ‌پذیر نیستند و اگر موجودی باشد که مرگ‌پذیر باشد ناچار است که نسل را از راه ازدواج حفظ کند تعبیر قرآن کریم درباره همسرداری دو مسئله است یکی مسائل اخلاقی و اجتماعی و تعاون و آنها فرمود دو چیز است که اساس زندگی را حفظ می‌کند یکی محبّت عاقلانه و یکی رحم و مهربانی عطوفانه اینها دو عنصری‌اند که زندگی را نگه می‌دارند آن مسئله جهیزیه و مهریه سهم تعیین‌کننده ندارد هر چه زندگی ساده‌تر, بهتر. فرمود: ﴿خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾[11] اگر دوستی بر اساس غریزه باشد همین که سن بالا آمده غریزه اُفت کرده خانواده متلاشی می‌شود چه اینکه غرب همین طور است یا شدّت طلاق و کثرت طلاق همین است اما اگر دوستی بر اساس عقل و دین باشد زندگی هر چه بالاتر می‌آید سن بالاتر می‌آید محبّت بیشتر می‌شود غیر معصومین(علیهم السلام) دچار لغزش و اشتباه می‌شوند فرمود هر کدام از دو طرف لغزیدند و اشتباه کردند طرف دیگر فوراً مهربانانه ترمیم بکند این دو اصل است که خانواده را حفظ می‌کند ﴿خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾ مسکن را مرد باید تهیه کند ولی سَکینت را به عهده زن گذاشت آرامش منزل, سکینت منزل با تولیت زن است مسکن را که آشیانه است مرد باید تهیه کند اینها طرز زندگی است اما آن بحث غرایز جنسی و حفظ نسل را در آیه دیگر فرمود: ﴿نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتوْا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ﴾ یک مزرعه است اما سعی کنید ﴿وَقَدِّمُوا لأَنْفُسِکُمْ﴾[12] به فکر فرزند صالح باشید درست است ﴿نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ﴾ درست است ﴿فَأْتوْا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ﴾ اما ﴿قَدِّمُوا لأَنْفُسِکُمْ﴾ به فکر فرزند خوب باشید این درباره حفظ نسل است، آیات بخشی مربوط به حفظ نسل است بخشی مربوط به اصول خانوادگی است این اصول را ذات اقدس الهی فرمود ما در درون افراد تعبیه کردیم به وسیله انبیا از بیرون گفتیم این انبیا آمدند این چراغ درونی مردم را با بالا کشیدن فتیله مشتعل‌تر و شفاف‌تر کردند که «یُثیروا لهم دفائنَ العقول»[13] فرمود: ﴿وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ﴾ (یک) ﴿وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ﴾ (دو) جِبلّه یعنی ذوی‌الجبلّه, ذوی‌الجبلّه یعنی ذوی‌الفطره؛ می‌گویند این وصف جبلّی است.
خدا غریق رحمت کند سید مرتضی را این تعبیر از ایشان است که فرمود چرا می‌گویند فلان وصف جبلّی است اگر وصفی زودگذر باشد عاریه باشد نمی‌گویند جبلّی اگر مثل جَبل اگر مثل کوه باشد به این آسانی از بین نرود (یک) و نگهدار و نگهبان حوزه زندگی انسان باشد (دو) به چنین وصفی می‌گویند جِبلّی، کار جبل چیست؟ جبل غیر از تپه‌هایی است که در کویر پدید می‌آیند این را نمی‌گویند جبل, جبل آن است که مستحکم باشد ریشه در زمین داشته باشد مانع نوسان و اضطراب زمین باشد (یک) در دل خود معدن بپروراند (دو) همه سرماها و تگرگها و برفها را با سینه بخرد (سه) اینها را در درون خود جاسازی کند به صورت یک چشمه (چهار) از دامنه خود در دشت پراکنده کند (پنج) اینها کار جبل است اگر وصفی در درون ما این اوصاف خمسه را داشت می‌شود جِبلّی و اگر وصف زودگذر بود نظیر تپه‌هایی که در کویر در اثر یک گردباد پدید می‌آید آن شنها یک جا جمع بشوند این را نمی‌گویند کوه این را نمی‌گویند جبل پس وصفی جبلّی است که در درون ریشه داشته باشد ذات اقدس الهی می‌فرماید این حرفهایی که من می‌گویم در درون انسانها ریشه دارد اینها را من خلق کردم ﴿وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ﴾ (یک) «و ذوی الجبلّة الأوّلین» (دو) این «ذَوی» محذوف است ﴿وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ﴾ یعنی صاحبان جبلّه که این صاحبان در گذشته بودند یعنی گذشته این طور بود حال هم این طور است آینده هم همین طور است حرفِ ما تبیین آن طوری است که در درون شماست ما چیزی بیرونی که تحمیل بر شما باشد نگفتیم و نمی‌گوییم اگر گفتیم زن و مرد وضعشان این است این مطابق جِبلّت است اگر گفتیم کم‌فروشی و بدفروشی خلاف است این مطابق جبلّت است اگر گفتیم در اکتیال و کیل یکسان بیندیشید در اتّزان و وزن یکسان بیندیشید بر اساس همین جهت است این حرفهایی است که به دیگران هم گفتیم ﴿وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ﴾ این فرمایش وجود مبارک شعیب(سلام الله علیه) است.
آنها چه گفتند؟ آنها گفتند تو سه مشکل داری اولاً مسحوری بلکه مُسحَّری جادوشده‌ای, جن‌زده‌ای همین بتها یا غیربتها تَسحیر کردند که «تسحیر» قبلاً گذشت صیغه مبالغه است تشدید و کثرت را می‌رساند مُسحَّر شدیدتر از مسحور است (این یک) ﴿وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا﴾ بشر نمی‌تواند پیغمبر باشد اگر پیغمبری هست باید مثلاً فرشته باشد (دو) سوم اینکه گمان ما این است که تو ـ معاذ الله ـ دروغ می‌گویی ﴿وَإِن نَّظُنُّکَ﴾ این «إن» مخفّف از مثقّله است ﴿وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ﴾ پیشنهاد می‌دهیم اگر راست می‌گویی پیغمبری یک گوشه از آسمان، بالای سر ما ساقط بشود حالا یا منظور آسمان است یا ابرهای بزرگ که به منزله کوههاست که خدا در قرآن در سورهٴ مبارکهٴ «نور» از این ابرهای حجیم فضایی تعبیر به کوه کرده فرمود: ﴿وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ﴾[14] ما این تگرگها را از کوههای آسمانی می‌آوریم آنچه بالای سر ماست از او به سماء یاد می‌شود این ابرهای غلیظ انباشته را می‌گویند جَبل, جبل فضایی, کوه فضایی این یک تعبیر رایج عربی هم است ﴿وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ﴾ این تگرگ را از آنجا می‌آوریم وگرنه این هواپیمایی که رد می‌شوند بالای این کوههای فضایی هستند.
فرمود اینها این‌چنین گفتند ﴿فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ﴾ وجود مبارک شعیب(سلام الله علیه) فرمود: ﴿رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ اولاً تمام کارهای شما را خدا می‌داند (یک) درباره آوردن معجزه هم [سخن ما این است که] ما رسولیم مأموریم هر وقت خدا اراده فرمود ما می‌آوریم نفرمود ما نمی‌آوریم ﴿رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ٭ فَکَذَّبُوهُ﴾ اینها تکذیب کردند یا در اثر تَسحیر یا در اثر بشر بودن یا در اثر احتمال دروغ یا در اثر تعجیزی که داشتند گفت حالا که این معجزه را نیاوردی مثلاً ـ معاذ الله ـ کاذبی. آن‌گاه ذات اقدس الهی فرمود: ﴿فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ﴾ ابرهای سنگینی تلّی از ابر آمده به حیات اینها خاتمه داده با آن باران عذاب بر اینها بارید و حیات اینها خاتمه داد و از چنین روزی تعبیر به عظیم فرمود نه از عذابش تعبیر به عظیم فرموده باشد قبلاً هم گذشت که این مبالغه‌اش بیشتر است یک وقت می‌فرماید عذاب عظیم است یک وقت می‌فرماید ﴿عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴾ معلوم می‌شود آن عذاب به قدری عظیم است که آن روز را هم عظیم کرده این تعبیر ﴿إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴾ قوی‌تر از آن است که بفرماید «إنّه کان عذاباً عظیما», ﴿عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ٭ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُؤْمِنِینَ ٭ وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیرُ الرَّحِیمُ﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 35.
[2] . سورهٴ مطففین, آیات 1 ـ 3.
[3] . سورهٴ مطففین, آیهٴ 7.
[4] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 39.
[5] . سورهٴ بقره, آیهٴ 269.
[6] . سورهٴ بقره, آیهٴ 129; سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 164; سورهٴ جمعه, آیهٴ 2.
[7] . سورهٴ حجرات, آیهٴ 6.
[8] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 82; سورهٴ نمل, آیهٴ 56.
[9] . سورهٴ نساء, آیهٴ 122.
[10] . سورهٴ شعراء, آیهٴ 166.
[11] . سورهٴ روم, آیهٴ 21.
[12] . سورهٴ بقره, آیهٴ 223.
[13] . نهج‌البلاغه, خطبهٴ 1.
[14] . سورهٴ نور, آیهٴ 43.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 30:11

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی