display result search
منو
تفسیر آیه 28 تا 29 سوره رعد _ بخش هفتم

تفسیر آیه 28 تا 29 سوره رعد _ بخش هفتم

  • 1 تعداد قطعات
  • 33 دقیقه مدت قطعه
  • 162 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 28 تا 29 سوره رعد _ بخش هفتم
- ذکر خدا، ذکر قلبی است نه ذکر زبانی
- مناسک جاهلی
- خلوص نیت
- حلال دنیایی
-ذکر طمأنینه‌آور قلب

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب"28" الذبن آمنوا و عملوا الصالحات طوبیٰ لهم و حسن مئاب "29"﴾
بحث در این بود که این ذکر اللهی که عامل طمأنینه است ذکر قلبی است ذکر زبانی زمینهٴ این یاد قلبی است و آن یاد قلبی عامل طمأنینه است و برای این شواهدی از خود آیه و آیات دیگر مطرح شد هم شاهد داخلی اقامه شد و هم شاهد خارجی شاهد داخلی تناسب حکم و موضوع بود و شاهد خارجی آیات و روایات دیگر یکی از شواهدی که امروز مطرح است این است که خدای سبحان ما را به این امر آگاه فرمود که دلها به یاد خدا آرام می-شود و جز به یاد خدا به چیز دیگری آرام نخواهد شد بر اساس آن حصر این ذکرالله را قرآن به شدت وصف کرد فرمود خدا را شدیداً متذکّر باشید و چون شدّت وصف نفسانی است زیرا ذکر زبانی به شدّت موصوف نیست یا اگر هست منهی است معلوم می شود منظور از این ذکر ذکر قلب است در سورهٴ مبارکهٴ بقره وقتی جریان مناسک منا را یاد می کند آیهٴ 200 از سورهٴ بقره فرمود ﴿اذا قضیتم مناسککم فاذکروا الله کذکرکم اباءکم او اشد ذکراً﴾ در جاهلیّت بعد از انجام مناسک عرفات و مشعر و منا در آن لیالی منا به افتخارات جاهلی سرگرم می شدند قرآن فرمود شما وقتی مناسک را انجام دادید در فراغتهای شب منا به یاد خدا باشید آن‌طوری که به یاد پدرانید یا شدیدتر ﴿فاذکروا الله کذکرکم اباءکم او اشد ذکرا﴾ که امر به ذکر مانند اینکه به یاد نیاکان بودند آن‌چنان یا شدیدتر از او منظور از این شدّت این نیست که با صدای بلند بگویید یاالله غلظت در صدا و رفع صوت مراد نیست که ﴿اَوْ أشد ذکراً﴾ یعنی صدا را خیلی بلند کنید برای اینکه این صدا بلند کردن در ذکر یا مطلوب نیست یا منهی و مبغوض است در پایان سورهٴ اعراف فرمود ﴿واذکر ربک فی نفسک تضرّعاً و خیفةً و دون الجهر من القول بالغدو و الآصال﴾ یاد خدا را در دل و نام خدا را آهسته در لب صبح و شام داشته باشید آن یاد که در دل است با تضرّع است و آن نام که بر لب است آهسته است پس ذکر لفظی را قرآن بعد از ذکر قلبی قرار می‌دهد آن هم آهسته و در بعضی از آیات همین سورهٴ اعراف که دارد تجاوز نکنید ﴿ان الله لایحب المعتدین﴾ بعضی از مفسّران گفته‌اند آنها که در ذکر خیلی بلند نام خدا را در لب دارند اعتدا کرده‌اند از مرز وظیفه تعدّی کرده‌اند بنابراین ذکر بلند یا مبغوض است یا لااقل محبوب نیست و اینکه در سورهٴ بقره فرمود ﴿کذکرکم اباءکم او اشد ذکراً﴾ یعنی اَخلصوا ذکراً خالص‌تر باحال‌تر و بهتر به یاد حقّ باشید نه یعنی ارفعوا صوتاً.
سؤال ...
جواب: این ذکر زبانشان از آن ذکر قلبی نشأت گرفت امّا خدای سبحان فرمود شما به یاد خدا باشید مثل آنچه که به یاد نیاکانتانید آنها به یاد نیاکان بودند و بر دیگران فخر می کردند شما به یاد خدا باشید و در برابر دیگران متواضع ﴿او اشد ذکرا﴾ آنگاه این ذکرالله را در آیهٴ بعد توضیح می دهد. که شدّت نه به معنای رفع صوت است بلکه به معنای حضور قلب و خلوص نیّت است زیرا آن رفع صوت یا مبغوض است یا لااقل مأمور به نیست در همین آیهٴ 200 و 201 سورهٴ بقره که ذکر خدا را مطرح می‌کند می‌فرماید دیگران اگر به ذکر دنیایند شما به ذکر خدا باشید آن‌طوری که دیگران به ذکر دنیایند یا شدیدتر آنگاه مردم را دو قسمت می کنند می فرماید ﴿فمن الناس﴾ با فای تفریع درهمان آیه این که فرمود ﴿فاذکروا الله کذکرکم اباءکم او اشد ذکرا﴾ فرمود ﴿فمن الناس﴾ برخی از مردم ﴿من یقول ربنا آتنا فی الدنیا﴾ ﴿یقولوا﴾ نه یعنی یذکروا و یتلفظوا یعنی منطقشان این است حرفشان این است اینکه می گوییم فلان گروه حرفشان این است نه اینکه حتماً این را در لب دارند روششان این است سیره‌شان این است بعضی ها فقط می گویند خدایا به ما دنیا بده ﴿فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا﴾ چی بده مطرح نیست دنیا بده چه حلال چه حرام لذا مقیّد به حسنه نیست نمی گویند ﴿آتنا فی الدنیا حسنةً﴾ آتنا فی الدنیا حالا حلال شد بشود حسنه حرام شد بشود سیّئه اینها دنیا می خواهند این منطق بعضی هاست ﴿فمن الناس من یقولوا ربنا آتنا فی الدنیا﴾ این گروه کسانی‌اند که ﴿و ماله فی الآخرة من خلاق﴾ ﴿خلاق﴾ یعنی نصیب بهره‌ای در آخرت ندارند امّا گروه دوّم ﴿و منهم من یقول﴾ کسانی‌اند که حرفشان این است یعنی سیره شان این است ﴿ربنا آتنا فی الدنیا﴾ اما ﴿حسنه﴾ و نه تنها در دنیا به ما حلال بده که دنیای ما از راه حلال آباد باشد و آبرومند باشیم بلکه ﴿وفی الاخرة﴾ هم ﴿حسنه﴾ این منطق عدّهٴ دیگر است اینها به ذکرالله‌اند اینها سرگرم ذکرالله‌اند ﴿و منهم من یقول فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و غنا عذاب النار ٭ اولٰئک لهم نصیب ممّا کسبوا و الله سریع الحساب﴾ اینها بهره های خوب می برند اینها ذکرالله هست یعنی منطق افرادی که دنیا می خواهند به ذکر آبایند منطق افرادی که دنیای حلال و آخرت حلال صحیح و سالم می طلبند ذکرالله است معلوم می شود این شدّت هم آن ذکر قلبی و توجّه درونی و خواستن است و این شدّت ذکر یعنی ذکر قلب که طمأنینه می آورد چند عمل را قرآن کریم بر او مترتّب کرده اوّل آن است که انسان متذکّر هوشیار است و همواره آماده تا این وسوسه ها را طرد کند آن را در اواخر سورهٴ اعراف فرمود آیهٴ 201 سورهٴ اعرف.
سؤال ...
جواب: برای اینکه اینها فقط دنیا می خواهند چه حلال چه حرام منطقشان این است خدا را قبول دارند امّا فقط از خدا دنیا می خواهند یعنی تلاش و کوششان این است در همین سورهٴ اعراف آیهٴ 201 این‌چنین آمده ﴿ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون﴾ آنها که متّقی‌اند اگر شیطان بخواهد دور کعبهٴ دلشان طواف کند که اگر دَر کعبه باز شد وارد کعبه بشوند این شیطانی که طائف است و دارد طواف می کند اینها می فهمند که این مُحرم شیطان است که به صورت مُحرم در آمده فوراً متذکّر می شوند متذکّر می شوند و مبصر می‌شوند و این را رفع می کنند آن تذکّری که می فهمد این طواف کننده شیطان است تذکّر قلبی است نه زبانی ﴿ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان﴾ شیطان کجا می خواهد طواف کند دور چی طواف می کند دور این قلب طواف می کند که اگر دَرِ این کعبه باز شد فوراً برود تو آنجا که رفت بیرون کردنش مشکل است بیرون کردن شیطانی که در دل جا کرد سخت است تمام تلاشش این است که طواف بکند اگر دَر کعبه باز شد بره تو در دل نفوذ می‌کند انسان مؤمن متذکر است که این وسوسه است که به صورت احرام درآمده و دارد طواف می کند فوراً طردش می کند این تذکّر است که طواف شیطان را می شناسد و دفعش می کند این ذکر قلب است این است که ﴿اشد ذکراً لله﴾ است این ذکر است که ﴿الا بذکرالله تطمئن القلوب﴾ این است که هرگونه وسوسه را طرد می کند ﴿تذکّروا فاذا هم مبصرون﴾ معلوم می شود غیر متذکّر نابیناست و متذکّر است که بیناست و اگر این شدّت ذکر نتیجه اش آن شد که انسان نگذاشت در حرم دل شیطان راه پیدا کند این قلب می شود مرکز لطف و عنایت خدای سبحان آنگاه همین گروه که ﴿اشد ذکرا﴾ اند ﴿اشد حباً لله‌﴾ اند هر کس بیشتر به یاد خدا بود بهتر به خدا دل می بندد آن را در همین سورهٴ بقره بیان فرمود که آیهٴ 165 سورهٴ بقره ﴿و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله﴾ بت پرستان برای خدا اَنداد و شریکهایی قائلند و امثالی قائلند آنها را مثل خدا دوست دارند ولی (و الذین آمنوا اشد حبا لله﴾ اگر آنها بتها را دوست دارند مؤمنین خدا را شدیدتر از آنها دوست دارند شدیدتر از دوستی آنها دوست دارند خدا محبوب آنهاست نه تنها بهشت خدا نه تنها نعم الاهی بلکه خدای سبحان محبوب آنهاست این ذکر شدید دل است که هرگونه وسوسه را طرد می کند قلب آرام می شود آنگاه هست که این قلب جز به یاد حقّ به یاد چیزی نیست و بیش از هرچیزی به او دل می‌بندد ﴿والذین آمنوا اشدُّ حبا لله﴾ این محبّتشان نسبت به خدا بیش از محبّت دیگران نسبت به معبودهایشان است و این ذکر الله نه تنها اثرش آن است که انسان را از گناه باز می دارد بلکه آثار فراوانی دارد که گناه نکردن یکی از آن اثار ضعیفهٴ ذکرالله است و نماز اگر در سورهٴ عنکبوت جریان نماز را به این صورت ذکر می‌کند که ﴿و اقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر﴾ آیهٴ 45 سورهٴ عنکبوت ﴿اتل ما اوحی الیک من الکتاب و أقم الصلاة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر﴾ آنگاه می فرماید ﴿و لذکرالله اکبر﴾ نماز که خود یکی از مصادیق ذکر خداست این چند تا کار می کند یکی اینکه آدم را عادل می کند نمی‌گذارد گناه و معصیت بکند دیگر اینکه انسان را به یاد خدا متذکّر می کند که به یاد خدا بودن بالاتر از عادل بودن است بالاتر از گناه نکردن است ﴿و لذکرالله اکبر﴾ از نهی از فحشا و منکر آن نهی از فحشا و منکر یعنی انسان کار بد نکند ذکرالله آن است که انسان غیر خدا نطلبد ﴿و لذکرالله اکبر﴾ خود نماز یکی از مصادیق کاملهٴ ذکرالله هست ﴿اذا نودی للصلاة من یوم الجمعةِ فاسعوا الی ذکرالله﴾ که خود صلاة جمعه می شود ذکرالله. یکی از مصادیق ذکرالله است دیگر که در آنجا نماز جمعه از مصادیق بارز ذکر الله تلقّی شده ﴿و اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله﴾ این ذکرالله بالاتر از نهی از فحشا و منکر است نهی از فحشا و منکر این است که انسان کار بد نکند و به جهنّم نرود به جهنّم نرفتن که هدف عالی انسان نیست. خدای سبحان خیلی‌ها را در قیامت به جهنّم نمی برد این بچّه ها را به جهنّم نمی بره مجانین را به جهنّم نمی بره این مستضعفان اهل کفر را که دسترسی به هیچ چیز نداشتند بعید است آنها را به جهنّم ببرد همّت این نباشد که آدم در قیامت جهنّم نرود و نسوزد آن همه مقاماتی که در بهشت است و جنة اللقاء است آنها را انسان دریابد نه تنها اینکه کار بد نکند جهنّم نرود لذا فرمود ﴿وَ اقم الصلاة ان الصلاة تنهیٰ عن الفحشاء و المنکر﴾ اما تنها خاصّیت نماز این نیست که آدم را از بدی بازداره ﴿ولذکرالله اکبر﴾ حالا عبد به ذکر خدا باشد بالاتر از نهی از فحشا و منکر است که این اضافهٴ مصدر به مفعول است یعنی ذکرالله یعنی ذکرالعبد مولاهُ این اکبر از گناه نکردن و بالاتر از معصیّت نکردن است یا اضافهٴ مصدر به فاعل است یعنی نماز گزار که به یاد خداست خدا هم به یاد نماز گزار است چون ﴿فاذکرونی اذکرکم﴾ ولذکرالله که مصدر به فاعل اضافه شده خدا اگر متذکّر مصلّی و بنده اش باشد این اکبر است از اینکه مصلّی به یاد خدا باشد (ولذکرالله عبده اکبر من ذکر عبده مولاه) اگر در سورهٴ بقره فرمود ﴿فاذکرونی اذکرکم﴾ نه آن‌طوری که هر اندازه که شما به یاد من بودید من هم همان اندازه به یاد شما هستم که ذکر خدا نسبت به بنده که متذکّر بنده باشد به همان اندازه است که بنده به یاد مولا است یا فوق آن است پس و لذکرالله اکبر من ذکر عبد مولاه اصولاً خدای سبحان دعبش و سیرتش بر آن است و سنّتش برآن است که ﴿من جاء بالحسنة فله خیر منها﴾ یا ﴿من جاء بالحسنة فله عشر امثالها﴾ یا گاهی یکی را به هفتصد برابر گاهی یکی را آن‌قدر پاداش می‌دهد که ﴿والله واسع علیم﴾ به حساب درنمی آید تنها سخن از این نیست که ﴿من جاء بالحسنة فله خیر منها﴾ که یک وعدهٴ اجمالی به ازدیاد پاداش است و تنها سخن از آن نیست که ﴿من جاء بالحسنة فله عشر امثالها﴾ که وعده به ده برابر دادن است و تنها وعده به این نیست که ﴿مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبةٍ انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة﴾ یعنی یکی می شود هفتصد تا بعد ﴿والله یضاعف لمن یشاء﴾ یک می شود 1400 تا تنها به این نیست بلکه ﴿والله واسع علیم﴾ گاهی آن‌چنان به یک عبد صالح پاداش می دهد که همان است که به غیر حساب است یعنی به حساب درنمی آید یعنی نه ـ معاذالله ـ کارش بی حساب است اگر کسی انفاق کرد در راه خدا نه تنها مال در راه خدا داد هر چه را که خدای سبحان خیر تشخیص داد و فرمود این خیر است و این را در را ه خدا بدید هرچه که در توان آدم است اگر اهل علم است علمش را لله انفاق کند اهل قلم و بیان است لله بدون توقّع سخن ﴿لاأسئلکم علیه اجراً﴾ باشد اگر این‌چنین شد این انفاق ﴿فی سبیل الله﴾ است هر کس هر نعمتی را که خدای سبحان به او داده است گاهی یک انفاق باعث می شود که خدا 1400 برابر پاداش می‌دهد گاهی هم می فرماید ﴿والله واسع علیم﴾ دیگر سخن از حدّ و مرز نیست سخن از این که چند برابر پاداش می دهد نیست واسع است اما می‌داند به کی اعطا کند این همان فیض بی حساب خدای سبحان است که فرمود این گروه مثل صابرین ﴿یوفّی الصابرون اجرهم بغیر حساب﴾ بنابراین اگر چنانچه ذکرالله شد اکبرِ از همهٴ این فضائل است و آن ذکر اللهی که این برکات را در بردارد همان ذکر قلبی است نه ذکر زبانی و امّا روایاتی که مسألهٴ ذکر را دستور می دهد اعم از ذکر زبان و ذکر قلب یک مقدار از آن روایات خوانده شد بقیّه‌اش را ملاحظه می‌فرمایید در ابواب‌الذکر کتاب شریف وسائل باب اوّل حدیثی را از ابی حمزه ثمالی از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند عن ابی-جعفر محمّد الباقر(علیهم السلام) قال «لایزال المؤمن فی صلاة ما کان فی ذکرالله عزوجل» همواره مؤمن در نماز است اگر به یاد خدا باشد اگر دائماً به یاد حقّ است او دائماً در نماز است «قائما کان او جالسا او مضطجعاً» در هر یک از این حالات وقتی به یاد حقّ بود او در نماز است آنگاه به آیهٴ اواخر سورهٴ آل‌عمران استدلال فرمود (ان الله عزوجل یقولوا «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم» خدای سبحان اینها را به عنوان اولی الالباب معرفی کرد اگر کسی گفت خوشا آنان که دائم در نمازند از این روایتی می گیرد که امام پنجم می فرماید اگر کسی دائماً در ذکر باشد دائماً در نماز است نه اینکه مرتّب مشغول نماز خواندن باشد هر انسان متذکّری مادامی که متذکّر است در نماز است فرمود «لایزال المؤمن فی صلاة ماکان فی ذکرالله» و این ذکر قسمت مهمّش ناظر به همان ذکر قلبی است برای اینکه در کنارش آمده ﴿و یتفکرون فی خلق السمٰوات و الأرض ربنا ماخلفت هذا باطلاً﴾ یا ذکری است قلبی یا ذکر زبانی است محصول آن ذکر قلبی زیرا در کنارش آمده ﴿و یتفکرون فی خلق السمٰوات و الارض ربنا ماخلفت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار﴾ اینها آیات اواخر سورهٴ آل‌عمران بود که در تشریح سیرهٴ اولوالالباب بیان شده معلوم می شود که این ذکری که در همه حالات ممدوح هست یا خصوص ذکر قلبی است یا اعم از او و ذکر لسانی نه خصوص ذکر لسانی که غافل از ذکر قلبی باشد زیرا در کنار این آیه سخن از تفکّر در توحید است.
سؤال ...
جواب: البتّه تفکر انسان را به ذکر می‌رساند این ذکر زبانی حدّاقل ثواب را دارد اگر با آن تفکّر همراه نباشد. در باب پنجم از همین ابواب الذکر یکی از مناجاتهایی که خدای سبحان با موسای کلیم(سلام الله علیه) دارد این است که «موسی لاتنسنی علی کل حال» در هیچ حال مرا فراموش نکن «فان نسیانی یمیت القلب» فراموش کردن من دل را می میراند دل مرده هرگز مطمئن نخواهد شد و آن ذکر قلبی زمینهٴ این ذکر زبانی را هم فراهم می کند نشانه اش روایت 10 همین باب 5 است که رجاءبن ابی ضحاک می‌گوید من در خدمت امام رضا(سلام الله علیه) از مدینه تا مرو بودم «فوالله ما رأیت رجلاً کان اتقی لله عزوجل منه» هیچ کس را از او با تقواتر ندیدم «و لا اکثر ذکرا له فی جمیع أوقاته منه» من از امام رضا(علیه السلام) نه باتقوا تر دیدم نه ذاکرتر پس تنها ذکر زبانی نبود همان سیرهٴ عملی متّقیانه بود در کنارش ذکر زبان(ولااکثر ذکرا له فی جمیع اوقاتی) و این ذکر قلبی است که طمأنینه می آورد و هرچه که انسان را بخواهد مضطرب کند با ذکر حقّ برطرف می شود در باب 10 از امام ششم(سلام الله علیه) این حدیث شریف را نقل می کند که «ان الله عزوجل یقولُ من شغل بذکری عن مسألتی اعطیته أفضل ما أعطی من سألنی» هر کس از خدای سبحان چیزی مسئلت کرد خدا میدهد ولی اگر کسی از خدا چیزی نخواست فقط به یاد خدا بود بهترین سهمیّه‌ای که خدای سبحان به دیگران می دهد به او خواهد داد اگر کسی به یاد حقّ مشغول شد از سؤال حقّ به دعای حقّ مشغول شد از مسئلت حقّ به ذکر حقّ مشغول شد از خواستن از حقّ شُغِلَ یعنی مشغول شد مشغول به ذکر حقّ شد از خواستن این که اکثر ادعیّهٴ صحیفهٴ مبارکهٴ سجادیه را ملاحظه می فرمایید دعا و سنا است سخن از بده بده نیست برای آن‌ِکه می‌دانند ادب دعا چی است انسان به جای اینکه بگوید که بده بده بگوید تو آنی که کذا تو آنی که کذا تو آنی که کذا او را بستاید که به غیر او تکیه نکند ﴿من شغل بذکری عن مسألتی اعطیته افضل ما أعطی من سألنی﴾ هر کس از خدای سبحان چیزی بخواهد خدا به او می‌دهد اما بهترین آنها را به کسی می‌دهد که به ذکر حقّ مشغول باشد و از او چیزی نخواهد مطلبی از امام ششم(سلام الله علیه) نقل شده که مضمونش در اینجا هست روایت دوّم از امام صادق(علیه السلام) است که می‌فرماید «ان العبد لیکون له الحاجة الی الله عزوجل» بنده نیازی به خدای سبحان دارد چیزی می‌خواهید از خدا مسئلت کند چون قبل از چیز خواستن حمد و ثنا باید انجام بگیرد بعد درود بر خاندان عصمت و طهارت پایانش هم همچنین این هم در اینجا روایتی است به این مضمون هم در نهج‌البلاغه در کلمات قصار آمده که هر وقت دعایی کردید صلوات بر محمد و آل‌محمد را فراموش نکنید . زیرا آن درود آن تصلیه مستجاب است دعای شما هم که در کنار اوست مستجاب است ادب دعا این نیست که انسان مستقیماً شروع بکند بگوید خدا یا این بده یا آن بده اوّل حمد و ثنا بکند بعد از خدای سبحان چیز مسئلت کند «ان العبد یکون له الحاجة الی الله عزوجل فیبدأ بالثناء علی الله» اوّل شروع به ثنای بر خدا می کند «و الصلاة علی محمد و آل محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) حتی ینسیٰ حاجته» اصلاً یادش می‌رود که از خدا چی می‌خواست یاد خدا آن‌چنان این را مشغول کرد که اصلاً به فکر مأویٰ و مسکن نبود . اگر بیانی از امام ششم(سلام الله علیه) رسیده است که فرمود لذّت ﴿یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصِّیام﴾ به قدری شیرین است که خستگی روزه را از ما می گیرد ما هرگز از روضه گرفتن در هوای گرم تابستان احساس خستگی نمی‌کنیم زیرا لذّت این ندا به قدری عالی است که آن خستگی را جیران می‌کند نشانهٴ این ذکر است اگر فرمود بنده طوری دعا می کند که در همین حمد و ثنا یادش می‌رود که چی می خواست با اینکه محتاج است این ذکر القلب است دیگر ذکر زبان که هم‌چنین حالی نمی‌آورد که طوری انسان شیفتهٴ دعا بشود که یادش برود از خدا چی می خواست امّا ﴿و ما کان ربک نسیا﴾ خدا که فراموش نمی کند که خدا می داند این چی می خواهد و برآورده می کند. «حتی ینسی حاجته فیقضیها الله له من غیر ان یسأله ایاها» بدون اینکه آن مطلب را از خدا سؤال بکند خدا حاجتش را برآورده می کند این اثر ذکرالله است ﴿فاذکرونی اذکرکم﴾ است اگر انسان این‌چنین به یاد حقّ بود خدا آن‌چنان به یاد حقّ است که حاجتهای انسان را می‌داند و بدون اینکه انسان از او طلب بکند برآورده می‌کند این همان راه ﴿علمه بحالی کاف عن مغالی﴾ است دیگر این راه کسی است که می گوید «علمه بحالی کاف عن مغالی» اگر انسان یک همچنین حالی داشت گاهی یک همچنین حال پیش می آید خدا که برای او همواره آن حال ثابت است آن وصف ثابت است اگر یک همچنین حالی برای انسان بود معلوم می شود این راه را اگر ادامه بدهد همیشه این‌چنین است اگر در دعا طوری باشد که غیر خدا را فراموش بکند خدا همهٴ نیازهای او را هم برطرف می کند «فیقضیها الله له من غیر ان یسأله» که این همان ذکر قلبی خواهد بود البتّه برای اینکه ذکر لسان این خصیصه را ندارد و در عظمت ذکر قلب هم این حدیث شریف در باب 11 است که عفنْ حریزٍ عن زراره عن احدهما(علیهما السلام) که «قال لایکتب الملک» یک بار هم این حدیث خوانده شد «لا یکتب الملک الا ما سمع و قال الله عزوجل واذکر ربک فی نفسک تضرّعا و خیفةً فلا یعلم ثواب ذلک الذکر فی نفس الرجل غیر الله لعظمته» ثواب آن یاد دل را جز خدا احدی نمی‌داند در همین باب یازدهم از ابن فحد(رضوان الله علیه) نقل می‌کند که در کتاب شریف عدة‌الداعی از رسول الله(صلی الله علیه و الله و سلم) نقل کرد که «انه کان فی غزاةً» در بین این جنگنده‌ها و رزمنده ها حضرت حضور داشت و در غزوه ها جنگ می کنند غاضیان یعنی جنگنده ها جنگجویان «فاشرفوا علی واد فجعل الناس یهللون و یکبرون و یرفعون اصواتهم» با صدای بلند لااله الله الله می گویند و امثال ذلک یک وقت در برابر دشمن است به نام شعار حضرت آنجا ترقیب فرمود فرمود شما هم شعار بلند بدید بگویند «الله مولانا و لامولیٰ لکم» آنها اگر می گویند «اَعْل هبل» «اعل هبل»یعنی زنده باد آن بت شما هم در برابر آنها شعار بدید بگویید «الله اعلی و اجل» آن شعار در برابر کفر یک شعار بلند تکبیری است آن یک حساب است که حضرت فرمود این‌چنین نباشد که آنها شعار بدهند بگویند اعل هول یعنی زنده باد آن بت هول و بالاباشد و شما اصلاً ذکر نگویید و یا آهسته بگویید شما هم در برابرشان بگویید «الله اعلی و اجل» اما اگر آن شعار است که بلند شد و ممدوح بنده خواست به یاد مولایش باشد شایسته نیست با صدای بلند بگوید «لااله الا الله» فرمود «فقال ایها الناس اربعوا علی انفسکم اما انکم لا تدعون اصم ولاغائبا» شما یک مبدأی که شنوا نباشد که دعا نمی کنید یا دور را که نمی خوانید «و انما تدعون سمیعاً قریباً معکم» کسی که حرفهای شما را می شنود و با شماست بنابراین نیازی به رفع صوت در اذکار الاهی نیست.
سؤال ...
جواب: نه اگر ذکر قلبی باشد با ذکر زبان البتّه افضل است امّا آن ذکری که به او قلب می آرمد لو دار الامر بین اینکه ذکر قلب است یا ذکر زبان ذکر قلب است زیرا با ذکر زبان منهای ذکر قلب مشمول به ﴿فویل للمصلین ٭ الذین هم عن صلاتهم ساهون﴾ خواهد بود اگر قلب متذکّر نباشد زبان ذاکر باشد می‌شود سهو این ذکر ذکری نیست که قلب را مطمئن کند اگر البتّه ذکر قلبی بود با ذکر زبانی خوب یقیناً افضل است دیگر.
سؤال ...
جواب: بله دیگر گفتند همه چیزتان را از خدای سبحان بخواهید امّا حالات فرق می‌کند یک وقت انسان در یک حالتی است که می گوید «علمه بحالی کاف عن مقالی» این جزء برجسته ترین حالتهای انسان است یک وقت در حالت عادی است البتّه همه چیز را باید از خدا بخواهد در دعاها آمده برای فلان حاجت فلان دعا را بخوانید برای فلان مشکل فلان دعا را بخوانید به همه را همین هم دستور دادند این مال اوساط از حالات دعا کننده‌هاست آن اوحدیّ از اهل دعا آنها می‌گویند از خدا غیر خدا را خواستن صحیح نیست ما او را مدح ثنا می کنیم به یاد او هستیم او هم به یاد ماست و مشکلات را برطرف می کند. در این مسألهٴ ﴿الا بذکرالله تطمئن القلوب﴾ بسیاری از وسوسه ها وسوسه های علمی و فکری که جهان چی بود انسان بعد چی می شود مبدأ جهان چیست پایان جهان چیست هدف آفرینش چیست این وسوسه ها که احیاناً آدم را بی‌تاب و مضطرب می کند ذکر خدا آن ذکر قلبی است که انسان را از این خطر هم حفظ میکند. این در با ب 16 از ابواب ذکر است که جمیله بن دراج از امام ششم(علیه السلام) نقل می کند «قال قلت له انه یقع فی قلبی امر عظیم» گاهی در دلم یک چیزهایی پیدا می شود که گفتنش هم بد است نمی توانم بگویم چون در بعضی از روایات دارد که شیطان می آید می گوید ترا کی خلق کرد می گوید خدا می گوید خدا را کی خلق کرد این وسوسه در تو پیدا می‌شود تا تو بنشینی بگویی او هستی محض است هستی محض اصلاً سؤال برنمی دارد که او را کی خلق کرد زیرا هستی که عین ذات هست جا برای این سؤال نمی گذارد که کسی او را خلق کرده باشد این لحظات لحظات اضطراب و بیتابی است فرمود شما اگر این‌گونه از مسائل پیش آمد به جمیل بن دُرّاج فرمود که «قل لااله الا الله» خب پیداست این یک «لااله الا الله» است ذکر زبانی نشأت گرفته از آن ذکر قلبی است برای اینکه آن می خواهد قلب را آرام کند که از وسوسه نجات پیدا کند قال جمیل که از شاگردان به نام امام ششم بود بسیاری از روایات هم از همین جمیل است . «قال جمیل فکلما وقع فی قلبی شیءٌ هر وقت در دلم یک وسوسه‌ای چیزی پیدا شد قلت لااله الا الله» این را که گفتم «فیذهب عنی» از من می‌رود معلوم می‌شود این را نه تنها با زبان می گوید بلکه با دل هم می‌گوید تا آن وسوسه که باعث اضطراب اضطراب دل است از بین برود این مؤیّد همان است که ﴿الا بذکر الله تطمئن القلوب﴾
«والحمدلله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 33:57

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی