display result search
منو
تفسیر آیات 38 تا 39 سوره بقره – بخش دوم

تفسیر آیات 38 تا 39 سوره بقره – بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 32 دقیقه مدت قطعه
  • 232 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیات 38 تا 39 سوره بقره – بخش دوم
- هدایت الهی
خوف و رجا
- ترس مقابل حزن مذموم و ترس مقابل رجا نیکو
- نمونه های خوف و رجای مومنان در محرمیت از جهاد

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ٭ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
بعد از هبوط آدم و حوّا(علیهما السّلام) به زمین، مسألهٴ هدایت و دین طرح شد خدای سبحان فرمود اگر به وسیلهٴ وحی هدایتی به شما برسد هر کدام از شما هدایتم را تبعیّت کردید از آسیب خوف و حزن مصون هستید و هر کدام که تبعیّت هدایت مرا نپذیرفتید و تکذیب وکفر را بر هدایت ترجیح دادید گرفتار عذاب الهی خواهید شد و جاودانه در عذاب می‌مانید. از این کریمه استفاده می‌شود که هدایتی غیر از هدایت وحی مقبول نیست چه این که در همین سورهٴ بقره هم هدایت را منحصر کرد در آیهٴ ١١٠ فرمود به این که: *«قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى»*﴿1﴾ این کریمه که می‌فرماید: *«قل إنّ هدی الله هو الهدی»*﴿2﴾ یعنی غیر از قانون خدا چیزی به عنوان هدایت نخواهد بود اگر هم به عنوان هدایت بر کسی عرضه شد در حقیقت ضلالت است. چون مقتضای این آیهٴ ١٢٠ سورهٴ بقره آن است که هدایت منحصر در وحی است. *«قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى»* پس اگر کسی تابع هدایت حق نشد تابع هر دین و هر قانونی بود گرفتار ضلالت است
نفی خوف و حزن از هدایت یافتگان
و این که فرمود اگر کسی تابع هدایت خدا بود خوف و حزن ندارد این وعده است و خود هدایت خدا مجموعه‌ای از قواعد اعتقادی و اخلاقی و عملی است که در این مجموعه، مسألهٴ خوف و رجا هم مطرح است. خدای سبحان فرمود هر کس تابع هدایت خدا بود خوف و حزن ندارد. مجموعهٴ دین خدا هدایت حق است و یکی از احکام این مجموعه ترس از خداست و امید به رحمت خدا، هم یأس از رحمت خدا کفر است هم بی‌پروایی بد است. خدای سبحان به ما دستور داد که از عذاب بترسیم پس این که فرمود مسلمان و مؤمن ترس ندارد یعنی کسی که تابع دین خدا بود در قیامت از آسیب خوف و حزن محفوظ است. هدایت خدا مجموعهٴ قوانینی است که یکی از آن قوانین ترس از عذاب خدا و امید به رحمت خداست. هدایت خدا احکامی دارد که یکی از آن احکام خوف از عذاب و رجای به رحمت است کسی خائف نباشد ناقص است، کسی راجی نباشد ناقص است در برابر رجا، یأس است اگر کسی ناامید از رحمت خدا بود این جزو معاصی کبیره است باید به رحمت خدا امیدوار بود خود این رجا جزو هدایةالله است و اگر کسی از عذاب خدا نترسید بی‌پروا بود خود این نترسیدن از عذاب خدا نقص است باید از عذاب خدا ترسید. اگر کسی از جهنّم ترسید و به بهشت امیدوار بود این به هدایت خدا عمل کرده است. انسانی که تابع هدایت خدا شد در قیامت نه ترسی دارد نه حزنی. در دنیا خدا وعده می‌دهد که در قیامت خوف و حزنی نخواهد بود وقتی قیامت فرا رسید به وعدهٴ خود وفا می‌کند می‌فرماید: در این بهشت بسر ببرید بدون خوف و حزن. بهشتیان وقتی در بهشت مستقر شدند وعدهٴ خدا را دریافت می‌کنند بعد شکر می‌کنند می‌گویند خدا را شکر که حزن را از ما برداشت. این مراحل سه‌گانه به هم مرتبط است. بنابراین اگر ما دیدیم خدای سبحان فرمود: *«فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»* بعد افرادی را که از جهنّم می‌ترسند می‌ستاید یا در آیات دیگر به ما دستور می‌دهد که از جهنّم بترسید معنایش آن است که ترس از جهنّم جزو این مجموعهٴ هدایت است. اگر کسی تابع هدایت خدا بود که یکی از آثار تبعیّت آن است که به مسألهٴ خوف و رجا هم تن در داد از عذاب ترسید و به بهشت امیدوار بود این انسان در قیامت ترس و حزن ندارد. لذا در سورهٴ اعراف می‌فرماید شما از خدا بترسید در سایر سُور دستور می‌دهد به این که شما از خدا هراسناک باشید گاهی می‌فرماید به این که: *«وَاذْکُر رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً»*﴿3﴾ خدا را با ابتهال و ترس در جانت متذکّر باش این دستور ترس می‌دهد یا آن‌ها که از ترس خدا شب‌زنده‌داری می‌کنند خدای سبحان این‌ها را با عظمت می‌ستاید می‌فرماید: *«تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً»*﴿4﴾ این‌ها شب را دائماً نمی‌خوابند مقداری از شب را از بستر خواب سربرمی‌دارند. *«تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ»* این پهلوها را از بستر بلند می‌کنند و به شب‌زنده‌داری مشغول هستند *«یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً»*﴿5﴾ گاهی به ما دستور ترس می‌دهد می‌گوید از خدا بترسید گاهی افراد ترسناک از خدا را به عنوان این که این‌ها افراد برجسته هستند به ما معرّفی می‌کند می‌فرماید این گروه شب‌زنده‌دار *«یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً»* گاهی هم از افرادی که از مقام خدا می‌ترسند به عظمت یاد می‌کند *«وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ»*﴿6﴾ یا *«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوَی ٭ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَی»*﴿7﴾ در همهٴ این آیات به ما دستور ترس می‌دهد. ترس از خدا که خوف عقلی است ترس از جهنّم خدا که خوف نفسی است هر دو ممدوح است ولو درجهٴ آن‌ها فرق می‌کند خود این ترس‌ها جزو مجموعهٴ دین است اگر کسی مجموعهٴ دین را پذیرفت یعنی هم به عباداتش تن در داد هم به مسائل نظامی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعیش تن در داد و هم از جهنّم ترسید و هم از مقام خدا ترسید این انسان تابع هدایت خدا شد خدا به انسان اینچنین، وعده می‌دهد که در قیامت دیگر ترس و حزنی نداری وقتی قیامت رسید می‌فرماید وارد بهشت بشوید دیگر اینجا جای ترس نیست بهشتیان وقتی این انجاز وعد را از خدا دریافت کردند می‌گویند *«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ»*﴿8﴾ بنابراین اگر گفته شد مؤمنین نمی‌ترسند یعنی کسی به دین ایمان آورد و دین قواعدی دارد که یکی از آن قواعد ترس از خداست و ترس از عذاب خداست این‌ها در قیامت نمی‌ترسند. بنابراین بحث در اموری خواهد بود. امر اول آن است که خود مجموعهٴ دین مشتمل بر لزوم ترس از خداست. چه این که این آیات یاد شده تأیید می‌کند. در همان سورهٴ اعراف فرمود *«وَاذْکُر رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً»*﴿9﴾ یعنی خدای سبحان را با ابتهال و ترس در جانت بخوان. گاهی می‌فرماید به این که *«ادعو ربّکم»*﴿10﴾ گاهی می‌فرماید: *«وَاذْکُر رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ»*﴿11﴾ در آیهٴ ٢٠٥ سورهٴ اعراف این است که *«وَاذْکُر رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ والآصَالِ»*﴿12﴾ آن آیات دیگر هم که روشن است *«وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ»* یا *«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ٭ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَی»* یا در سورهٴ فصّلت از شب‌زنده‌داران به عظمت یاد کرد فرمود: *«تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً»*﴿13﴾ وقتی این وعده را داد فرمود اگر شما متدیّن بودید به همهٴ قوانین و عقاید و احکام عمل کردید در قیامت ترسی ندارید آنگاه وقتی قیامت فرا می‌رسد به بهشتیان دستور می‌دهد که وارد بهشت بشوید و دیگر در اینجا حزن و ترسی نیست. آیهٴ ٦٨ و ٦٩ سورهٴ زخرف این است فرمود: *«الأخلّاء یومئذٍ»*﴿14﴾ یعنی در قیامت *«بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»*﴿15﴾ آنگاه فرمود: *«یَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ»*﴿16﴾ امروز جای خوف و حزن نیست. تمام شد. این *«لا خوف»* انجاز وعد است نه وعده. مثل این که به رزمندگان فرمود *«وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ»*﴿17﴾ بعد وقتی مکّه را فتح کردند به اینها گفتند بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ و أنجز وعده و نصرنا» گاهی به رزمنده وعده می‌دهد می‌گوید نترس تو پیروز هستی وقتی هم که به پیروزی رسید می‌گوید حالا بگو «الحمد لله الّذى ...أنجز وعده» در یک مرتبه وعده می‌دهد، در یک مرتبه وعده را انجاز می‌کند. در آیهٴ محل بحث و سایر آیات می‌فرماید: *«فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»* این وعده است گرچه لسان، لسان خبری است ولی هدف و داعی انشا است. «اُلقى بداع الإنشاء» این وعده است نه جملهٴ خبریه بعد وقتی قیامت فرا رسید به بهشتیان می‌فرماید: اینجا باشید و هیچ ترسی هم ندارید. این انجاز وعد است. این که فرمود: امروز ترسی ندارید یعنی من به وعده وفا کردم. آنگاه در سورهٴ فاطر جریان حمد مؤمنین را نقل می‌کند مؤمنین وقتی که در بهشت مستقر شدند در سورهٴ فاطر آیهٴ ٣٥ و ٣٦ این است که می‌گویند: *«الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلاَ یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ»*﴿18﴾ قبلش آیهٴ ٣٤ این است که؛ *«وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ»*﴿19﴾ پس در یک موطن به مؤمنین وعده می‌دهد اگر شما مؤمن بودید کاری می‌کنم که خوف و حزن از شما برداشته شود. در قیامت به این وعده وفا می‌کند وقتی هم که به وعده وفا کرد مؤمنین در بهشت مستقر شدند می‌گویند خدا را شکر می‌کنیم که حزن را از ما برداشت دیگر در اینجا غم و حزنی نیست.
سؤال ...
جواب: الآن وعده است، آن محل انجاز وعد است. نظیرش در مسائل دنیا هم هست.
انجاز وعدهٴ الهی در مسائل شخصی و اجتماعی
در مسائل دنیا گاهی خدای سبحان به یک شخص گاهی به یک گروه وعده می‌دهد که اگر این کار را کردید ما خوف و حزن را از شما برمی‌داریم بعد به وعده وفا می‌کند امّا دربارهٴ شخص به مادر موسیٰ(سلام الله علیها) فرمود به این که *«لاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»*﴿20﴾ این یک وعده است. فرمود اگر مأمورین فرعون به سراغ بچه آمدند این بچه را به دریا بیانداز. همه تابع ما هستند *«فالقیه فی الیمّ»*﴿21﴾ به دریا بینداز *«لاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»* این وعده است یعنی تو به دریا بیانداز ما او را پیامبر می‌کنیم به تو برمی‌گردانیم بعد از این که موسای کلیم به آن مقام رسید به مادر رسید و به مقام نوبّت رسید خدای سبحان به موسی فرمود: *«فَرَجَعْناکَ إِلَی أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلا تَحْزَنَ»*﴿22﴾ ما به وعده وفا کردیم ما تو را رسول کردیم و به مقام رساندیم و به مادرت برگرداندیم تا قرّهٴ العینی برای مادرت باشی و او حزن هم نداشته باشد. این‌ها در مسائل شخصی است. مشابه این را در مسائل اجتماعی و عمومی هم دارد. گاهی به افراد می‌فرماید به این که شما *«لاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا»*﴿23﴾ محزون نباشید غمگین نباشید شما پیروز می‌شوید این وعده است بعد هم می‌فرماید در آیندهٴ نزدیک بالآخره مکّه را فتح می‌کنید. *«لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لاَ تَخَافُونَ»*﴿24﴾ این هم وعده است بعد هم وقتی روز فتح مکّه شد مسلمین دست به هم دادند گفتند: «لا اله الا الله وحده وحده وحده أنجز وعده و نصر عبده»(25) این انجاز وعد است. این دعا را اگر خواندند به دستور پیغمبر خواندند و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم به دستور خدای سبحان فرمود چون *«مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى»*﴿26﴾ پس چه در مسائل فردی چه در مسائل اجتماعی چه دربارهٴ دنیا، چه دربارهٴ آخرت خدا وعده می‌دهد بعد هم به وعده عمل می‌کند. ممکن نیست خدا به وعده عمل نکند. *«لا یخلف الله وعده»*﴿27﴾ چه در دنیا، چه در آخرت، این طور نیست که خلف وعده در آخرت محال باشد در دنیا ممکن باشد خلف وعده برای خدای سبحان مستحیل است چه در دنیا چه در آخرت چه در مسائل شخصی، چه در مسائل اجتماعی. وعده داد و وعده را هم انجاز کرده است. گاهی مسألهٴ حزن است گاهی مسألهٴ خوف دربارهٴ حزن جریان مادر موسیٰ(سلام الله علیها) مطرح بود. دربارهٴ خوف هم دربارهٴ خود موسیٰ(سلام الله علیه) مطرح است به موسای کلیم وقتی در لبهٴ خطر رسید فرمود به این که عصا به دریا بزن دریا جادهٴ خاکی می‌شود آن‌ها نمی‌توانند به شما برسند. *«فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً لاَّ تَخَافُ دَرَکاً وَلاَ تَخْشَى»*﴿28﴾ گاهی به صورت نهی گاهی به صورت نفی وعده می‌دهد گاهی نهی می‌کند مثل *«لاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی»*﴿29﴾ گاهی نفی می‌کند مثل *«لاَ تَخَاف درکاً ولا تخشی»* که نفی است ولی لسان، لسان وعده است. به موسای کلیم فرمود نترس به تو نمی‌رسند این وعده است آن‌ها از همهٴ امکانات برخوردار بودند سوار مرکب‌های تندرو بودند پیاده‌نظام نیرومند هم داشتند فرمود: تو اگر وارد این جادهٴ خاکی که در بستر دریا احداث شد حرکت کنی آنها نمی‌رسند روی جریان عادی خب باید برسند فرمود نترس نمی‌رسند بعد هم که آن‌ها آمدند *«فَغَشِیَهُم مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ»*﴿30﴾ این انجاز وعد است گاهی به شخص می‌گوید، گاهی امام می‌گوید، گاهی به امت می‌گوید، گاهی در مسائل شخصی می‌گوید، گاهی در مسائل عمومی می‌فرماید، گاهی دربارهٴ دنیاست، گاهی دربارهٴ آخرت است خلاصه گاهی وعده می‌دهد و این وعده را یقیناً اِنجاز می‌کند پس این که فرمود اگر تابع دستورات خدا شد خوف و حزن ندارد یعنی تابع مجموعهٴ دین شد که خود این مجموعه مشتمل بر خوف و حزن است. اگر کسی تابع این مجموعه شد در قیامت خوف و حزن ندارد خدا همان طوری که ترس از جهنّم را می‌ستاید حزن را هم می‌ستاید همان طوری که آن‌هایی که از ترس خدا می‌نالند آن‌ها را مدّاحی می‌کند و از آن‌ها با تجلیل یاد می‌کند آن‌هایی هم که غمگین هستند که چرا کار خیر به دست آن‌ها انجام نشد از آنها هم با تحلیل یاد می‌کند.
سؤال ...
جواب: آن مقام ولایت است که اصولاً آیهٴ سورهٴ حدید تعیینش می‌کند که *«لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ»*﴿31﴾.
سؤال ...
جواب: امّا در خصوص دنیا انسانی که در دنیاست باید بترسد از خدا.
سؤال ...
جواب: البته آن ولیّ الله است. ولیّ الله از غیر خدا ترسی ندارد.
دربارهٴ حزن هم در سورهٴ توبه عده‌ای را که موفّق نشدند به جبهه عزام بشوند و غمگینانه اشک ریختند می‌ستاید می‌فرماید به این که: عده‌ای باید در مراسم جبهه شرکت کنند و معذور نیستند مگر یک عده‌ای که توان حضور را نداشته باشند در آیهٴ ٩١ و ٩٢ اینچنین می‌فرماید: *«لَیْسَ عَلَی الضُّعَفَاءِ وَ لاَ عَلَی الْمَرْضَی وَ لاَعَلَی الَّذِینَ لاَیَجِدُونَ مَایُنْفِقُونَ حَرَجٌ»*﴿32﴾. آنکه نه می‌تواند برود و نه می‌تواند پشت جبهه را تقویت کند اگر در جبهه حضور نداشت یا پشت جبهه را با کمک مالی تأیید نکرد بر او حرجی نیست *«إذَا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ مَا عَلَی الْمُحْسِنِینَ مِن سَبِیلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ٭ وَلاَ عَلَی الَّذِینَ إِذَا مَا أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوا وَأَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا مَا یُنفِقُونَ»*﴿33﴾؛ فرمود این‌ها که می‌آیند تو این‌ها را به جبهه اعزام بکنی ولی وسیله نیست تدارکات نیست این‌ها غمگین می‌شوند گریه می‌کنند که چرا ما وسیله نداریم برویم جبهه، بر این‌ها حرجی نیست. این لسانی که از این گروه نقل می‌کند این لسان، لسان مدح و ثناست. عده‌ای که محزونند که چرا نتوانستند جبهه را کمک بکنند این حزن را خدا می‌ستاید معلوم می‌شود این که فرمود مؤمن خوف و حزن ندارد یعنی کسی که مؤمن به دین است و در دین همهٴ این مسائل مطرح است که یکی از مسائل ترس از جهنّم است، یکی از مسائل غمگین شدن برای این که چرا دین به دست من زنده نشد دیگران دین را زنده کردند و من مهمان سفرهٴ دیگران هستم. خود این حزن جزو دین است نه انسان مؤمن غمگین نیست و همیشه خوشحال است. مؤمن که به این مجموعه معتقد است و یکی از این مجموعه ترس از خداست و غمگین شدن برای این که چرا دین به دست او زنده نشد اگر کسی اینچنین شد در قیامت نه خوفی دارد نه حزنی و این‌ها را می‌ستاید. آن وقت می‌فرماید: *«إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَهُمْ أَغْنِیَاءُ رَضُوا بِأَن یَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ»*﴿34﴾ آن‌ها که امکانات دارند ولی می‌خواهند کمک نکنند البته بر آن‌ها حرج هست. این معنای معروف که اولیای الهی خوف و حزن ندارند این را خدای سبحان هم در سورهٴ احقاف بیان فرمود و هم در سورهٴ فصّلت. در سورهٴ احقاف می‌فرماید به این که آیهٔ 13 سورهٴ احفاق این است: *«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»*﴿35﴾ آنها که منطقشان این است که الله ربّ ماست مقالشان این است، منطقشان این است یعنی سیره و سنت آنها این است که *«رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا»* روی این سیره و سنّت استقامت ورزیدند *«فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»* این‌ها خوفی ندارند غمی هم ندارند، اینها خوف ندارند یعنی در دنیا خوف ندارند؟ یا در آخرت خوف ندارند؟ خدای سبحان به پیغمبرش می‌فرماید: *«وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَی سَوَاءٍ»*﴿36﴾ فرمود اگر عهدی با مشرکین بستی یک عهد آتش‌بسی یک صلحی کردی می‌ترسی این‌ها به عهدشان وفا نکنند این عهدنامه را به سراغ این‌ها پرت کن، نبذ کن، بینداز به دور. این‌ها که به عهدشان اعتمادی نیست *«فانبذ إلیهم»* این عهد را به طرف این‌ها نبذ کن. در صدر آیه فرمود: *«وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً»* اگر می‌ترسی که این‌ها خیانت کنند به این عهد اعتنا نکن خوف غیر از خشیت است. البته اولیای الهی جز از خدا از هیچ چیز خشیت ندارند.
معنای خوف و خشیت و تفاوت آن دو
در بحث‌های قبل ملاحظه فرمودید که خشیت از غیر خدا مذموم است و خوف مذموم نیست. خشیت آنست که انسان قلباً معتقد باشد فلان امر یا فلان شخص مبدأ اثر است و از آنها متأثّر بشود. آن‌ها را مبدأ اثر بداند، این خشیت است و این مخصوص آنست که انسان از خدا بترسد که: *«إنّ الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»*﴿37﴾ خشیت از غیر خدا مذموم است. یعنی انسان غیر خدا را مبدأ اثر بداند. امّا خوف ترتیب اثر عملی است. یعنی انسان وقتی مار را دید عقرب را دید و امثال ذلک را دید خب خودش را حریم می‌گیرد. فاصله می‌گیرد می‌ترسد مار او را بزند این مذموم نیست. اگر از کفّار سست عهد انسان بترسد این ترس مذموم نیست خدا به رسولش می‌فرماید: اگر ترسیدی که این‌ها به عهد‌شان عمل نکنند *«فأنبذ إلیهم»* *«وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ»* مانند آن پس خشیت جز از خدا مذموم است فقط دربارهٴ خداست. امّا خوف یعنی ترتیب اثر عملی و کنار رفتن این مذموم نیست و خدای سبحان مؤمنینی را که به مجموعهٴ ایمان تن در دادند وعده می‌دهد که در قیامت این‌ها در امن کامل به سر می‌برند. لذا اگر در سورهٴ احقاف دربارهٴ اولیای خود دستور داد فرمود: *«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»*﴿38﴾ در سورهٴ فصّلت می‌فرماید هنگام احتضار و جریان مرگ به بعد فرشتگان بر همین گروه نازل می‌شوند می‌گویند دیگر خوف و ترسی نیست. خوف و حزنی نیست.
سؤال ...
جواب: بله، این ممدوح هست همیشه انسان از خدا بترسد و اثر را از آنجا بداند منتها خشیت تکلیفی نیست البته، چه این که فرشتگان این نحو خشیت را دارند *«یخافون ربّهم من فوقهم»*﴿39﴾ در آیهٴ ٣٠ سورهٴ فصّلت فرمود: *«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ٭ نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ»*﴿40﴾ آن‌ها که اهل استقامت هستند هم فرشتگان در دنیا بر این‌ها نازل می‌شود به این‌ها وعده می‌دهند و هم هنگام احتضار و مرگ و بعد از مرگ بر این‌ها نازل می‌شوند و وعدهٴ خدا را انجاز می‌کنند می‌گویند این بهشت و این شما. اگر کسی جزو اولیای اِله بود و جزو افراد با استقامت بود این وعده را خدای سبحان به وسیلهٴ فرشتگان در قلب او مستقر می‌کند. او به این وعده ایمان می‌آورد مطمئن می‌شود که پیروز است وعدهٴ خدا را فرشتگان در قلب او القا می‌کنند. وقتی که هنگام احتضار رسید به این وعده وفا می‌کنند که ظرف اِنجاز وعد است.
سؤال ...
جواب: در دو مرتبه فرشتگان تنزّل می‌کنند یک بار برای وعده یک بار برای انجاز وعده.
سؤال ...
جواب: اثر دیگر ندارد چون آخرت دیگر کسی به کسی آسیب نمی‌رساند چون اثری در آنجا نیست. *«لَا لَغْوٌ فِیهَا وَلاَ تَأْثِیمٌ»*﴿41﴾ هیچ موجودی به موجود دیگر آسیب نمی‌رساند.
سؤال ...
جواب: برای این که در دنیا هم خوف را جزو دستورات دینی قرار داد فرمود: *«وَاذْکُر رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَخِیفَةً»*﴿42﴾ از خدا بترس و آن‌هایی که از خدا می‌ترسند آن‌ها را با عظمت یاد می‌کند. و به ما هم می‌فرماید *«وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ»*﴿43﴾ این‌ها جزو ایمان است.
سؤال ...
جواب: نه، آن، لسانی که می‌فرماید اگر کسی مؤمن بود اصولاً خوف نیست. به نحو نفی حقیقت و نفی جنس این ناظر به آخرت است این وعده است و خود دین یک مجموعه‌ای است که بعضی از اجزای این مجموعه ترس از خداست. انسانی که از خدا می‌ترسد در آینده از سلامت محض برخوردار است. حرف موسی و هارون(علیهما السّلام) این است که *«وَالسَّلاَمُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی»*﴿44﴾ وقتی این پیام را به فرعون رساندند گفتند درود یعنی سلام سلام که تحیّت است دعا نیست یعنی سلامت خدا که فیض و فعل خداست بر کسی تنزّل می‌کند که تابع هدایت باشد یعنی او سالم است هم از گزند خوف سالم است هم از آسیب حزن سالم است گاهی می‌فرماید در قیامت خوف و حزنی نیست گاهی می‌فرماید این‌ها سالم هستند گاهی می‌فرماید این‌ها در امان هستند. گاهی تعبیرات قرآن این است که *«الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ»*﴿45﴾ که ظاهراً در سورهٴ انعام است فرمود این‌ها در امان هستند *«الذین آمنوا ولم یلبسوا أیمانهم بظلم أولئک لهم الأمن وَهُم مُهْتَدُونَ»*﴿46﴾ آیهٴ ٨٢ سورهٴ انعام این است که آن‌هایی که مؤمن هستند و لباس ایمانشان را آلوده نکردند و ایمانشان را به ظلم نپوشانده‌اند این‌ها از امن خدا برخوردارند یعنی نه ترسی دارند نه حزنی. این امن جامع بین نفی خوف و نفی حزن است چه این که *«وَالسَّلاَمُ عَلَی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَی»* که موسی و هارون(علیهما السّلام) فرمودند جامع بین نفی خوف و نفی حزن است. امنیّت مطلقه در قیامت از آنِ این‌هاست. سلامت مطلقه در قیامت از آنِ این‌هاست.
سؤال ...
جواب: خوف از غیر خدا که انسان می‌ترسد مار و عقرب به او حمله کنند و خود را مجهز می‌کند می‌ترسد این کفر جهانی بر او حمله کند ، خودش را مجهّز می‌کند این مذموم نیست، فرمود اگر ترسیدی که این کافران به عهدشان وفا نکنند تو پایبند این عهد نباش. انسان می‌ترسد و مسلّح می‌شود این مذموم نیست، منتها خشیت است که مذموم است اگر از غیر خدا باشد ، انسان غیر خدا را منشأ اثر بداند و قلباً از غیر خدا متأثّر بشود این مذموم است.
بنابراین *«لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ»*ای که به عنوان وعده به دنبال ایمان ذکر شده است متوجّه قیامت است و خدای سبحان در قیامت هم به وعده وفا می‌کند مؤمنین هم سپاسگزار هستند که خدای سبحان به وعده‌اش وفا کرده. نمونهٴ این وعده‌ها در دنیا هم بود و هست چه در مسائل شخصی چه در مسائل اجتماعی.
«و الحمد الله ربّ العالمین»

پاورقی‌ها:
(1) سورهٔ بقره، آیهٔ 120.
(2) سورهٔ بقره، آیهٔ 120.
(3) سورهٔ اعراف، آیهٔ 205.
(4) سورهٔ سجده، آیهٔ 16.
(5) سورهٔ سجده، آیهٔ 16.
(6) سورهٔ الرحمن، آیهٔ 46.
(7) سورهٔ نازعات، آیات 40 ـ 41.
(8) سورهٔ فاطر، آیهٔ 34.
(9) سورهٔ اعراف، آیهٔ 205.
(10) سورهٔ اعراف، آیهٔ 55.
(11) سورهٔ اعراف، آیهٔ 205.
(12) سورهٔ اعراف، آیهٔ 205.
(13) سورهٔ سجده، آیهٔ 16.
(14) سورهٔ زخرف، آیهٔ 67.
(15) سورهٔ زخرف، آیهٔ 67.
(16) سورهٔ زخرف، آیهٔ 68.
(17) سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ 139.
(18) سورهٔ فاطر، آیهٔ 35.
(19) سورهٔ فاطر، آیهٔ 34.
(20) سورهٔ قصص، آیهٔ 7.
(21) سورهٔ قصص، آیهٔ 7.
(22) سورهٔ طه، آیهٔ 40.
(23) سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ 139.
(24) سورهٔ فتح، آیهٔ 27.
(25) مستدرک الوسائل، ج 5، ص 51.
(26) سورهٔ نجم، آیهٔ 3.
(27) سورهٔ روم، آیهٔ 6.
(28) سورهٔ طه، آیهٔ 77.
(29) سورهٔ قصص، آیهٔ 7.
(30) سورهٔ طه، آیهٔ 78.
(31) سورهٔ حدید، آیهٔ 23.
(32) سورهٔ توبه، آیهٔ 91.
(33) سورهٔ توبه، آیات 91 ـ 92.
(34) سورهٔ توبه، آیهٔ 93.
(35) سورهٔ احقاف، آیهٔ 13.
(36) سورهٔ انفال، آیهٔ 58.
(37) سورهٔ احزاب، آیهٔ 39.
(38) سورهٔ احقاف ، آیهٔ 13.
(39) سورهٔ نحل، آیهٔ 50.
(40) سورهٔ فصّلت، آیات 30 ـ 31.
(41) سورهٔ طور، آیهٔ 23.
(42) سورهٔ اعراف، آیهٔ 205.
(43) سورهٔ الرحمن، آیهٔ 46.
(44) سورهٔ طه، آیهٔ 47.
(45) سورهٔ انعام، آیهٔ 82.
(46) سورهٔ انعام، آیهٔ 82.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 32:51

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی