display result search
منو
تفسیر آیه 48 تا 49 سوره هود

تفسیر آیه 48 تا 49 سوره هود

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 245 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 48 تا 49 سوره
- اولین کسی که احتجاج توحیدی ارائه کرد حضرت نوح (ع) بود
- سلام، اسم الهی
- سلام خاص خداوند به حضرت نوح (ع)
- همراهان نوح
- نسبت دینی و خانوادگی
- آقازاده

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک و امم سنمتعهم ثم یمسّهم منا عذاب ألیم ٭ تلک من أنباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا فاصبر انّ العاقبة للمتقین﴾

در جریان نوح(سلام الله علیه) این معارف مطرح است که اول کسی که احتجاج توحیدی را ارائه کرده است و علیه و ثنیت و ثنویت و هر گونه بت پرستی برهان اقامه کرد و قیام کرد وجود مبارک نوح(سلام الله علیه) بود زیرا در عهد آدم(علیه السلام) هنوز مسئله بت پرستی و شرک رواجی پیدا نکرده بود و نوح(سلام الله علیه) با انحای بت پرستها و بت پرستی رو به رو بود و براهین اقامه می‌کرد و در طی این نه قرن و نیم تلاش و کوششش در همین زمینه‌ها بود لذا فرمود ﴿سلام علی نوح فی العالمین﴾
مطلب دوم این است که این سؤال و جوابی که در وسط واقع شد ﴿و نادی نوح ربه﴾ بعد به صورت فعل معلوم خدای سبحان پاسخ داد ﴿قال یا نوح﴾ این به منزله جمله معترضه است که در اثنا واقع شده کل آن قصه به صورت قیل قیل بیان شده ﴿قیل یا ارض ابلعی ماءک و یا سماء أقلعی﴾ بعد به صورت فعل مجهول بیان شده ﴿و غیض الماء و قضی الامر ... و قیل بعدا للقوم الظالمین﴾ برای این که این قصه هماهنگ باشد در این قسمت هم فرمود ﴿قیل یا نوح اهبط بسلامٍ منا و برکات علیک﴾
مطلب بعدی آن است که خدای سبحان که یکی از اسمای حسنایش سلام است انسانها را به دارالسلام دعوت می‌کند که ﴿و الله یدعوا الی دارالسلام﴾ و بهشت هم مظهر این نام الاهی است که دارالسلام است و گاهی دعوت به سلامت است مثل ﴿والله یدعوا الی دارالسلام﴾ گاهی اهدای سلام و سلامت است نه دعوت به سلامت آنجا که سخن از دعوت به سلامت است افراد باید با حسن اختیار خود این راه را طی کنند تا به مقصد برسند آنجا که اهدای سلامت است و سلام است یک فیض خاصی است که خدای سبحان به کسی عطا می‌کند گاهی خداوند وحی تعلیمی دارد، حکمی دارد، که مربوط به انبیای تشریعی است گاهی هم وحی فعلی دارد این وحی فعلی یعنی در درونِ دلِ انسان یک گرایشی پیدا می‌شود آن مرحله عالیه‌اش مربوط به ائمه(علیهم السلام) است مراحل وسطا و نازله‌اش مربوط به مؤمنان است درباره ائمه اعم از ائمه بعد از اسلام و ائمه قبل از اسلام فرمود ﴿و جلعناهم ائمة یهدون بامرنا﴾ آن‌گاه دارد ﴿و أوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلاة﴾ نه ان احکموا یا او اعلموا ما این فعل را وحی کردیم یعنی انسان گاهی در خود احساس می‌کند که میل پیدا می‌کند فلان کار را انجام بدهد این نمونه‌ای از وحیِ فعل است درباره مؤمنین گاهی فرشتگانی که مأمورند برای ارشاد و هدایت انسانها یک گرایشی در دل انسان ایجاد کنند که انسان به تهجّد علاقمند ‌بشود به قرآن علاقمند بشود به حدیث علاقمند بشود به نماز اولِ وقت علاقمند بشود به اعتکاف علاقمند بشود یک میلی در قلب کسی پیدا می‌شود در برابر وسوسه شیاطین که ﴿یوسوس فی صدور الناس ٭ من الجنة و الناس﴾ که میل به گناه در کسی ایجاد می‌شود به وسیله وسوسه شیاطین، میل به اطاعت هم پیدا می‌شود به وسیله الهام فرشته‌ها در مراحل برتر و بالاتر وحیِ فعل است که خدای سبحان به خود اسناد می‌دهد که ﴿و أوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة﴾ ما به ائمه(علیهم السلام) جریان اقامه نماز را وحی کردیم نه اینکه نماز واجب است نماز را به وسیله وحی تشریعی بیان کردیم و گیرنده آن وحی تشریعی هم پیغمبر است نه امام لکن بعد از روشن شدن این که نماز واجب است در اینها اقامهٴ نماز را ما احیا کردیم که میل دارند علاقه دارند به اقامه نماز علاقه دارند به ایتای زکات این فعل است بنابراین گاهی خدای سبحان مطلب علمی را افاضه می‌کند گاهی حکم را افاضه می‌کند گاهی خود آن نعمت را آنجایی که دعوت و هدایت است نظیر ﴿و الله یدعوا الی دار السلام﴾ عمومی است یا گاهی یک فیض عامی نصیب توده مومنان می‌شود مثل ﴿و السلام علی من اتّبع الهدی﴾ اما در این گونه از موارد سخن از علم و حکم و امثال ذلک نیست سخن از سلامت خارجی و فعل خارجی و عطای خارجی است آن هم خاص است ﴿یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک﴾.
مطلب دیگر آن است که در این گونه از موارد احتیاج دارد به فعلِ مخصوص آن هم با عنایت الاهی برای اینکه محیط محیطِ پرخطر است نه جا برای زندگی است نه جا برای تغذیه یک جای طوفان زده نه مسکنی هست نه آشیانه‌ای هست نه چادری هست نه خیمه‌ای هست نه جای سکونت هست نه جای تجارت هست مسکن نیست به هیچ وجه برای تغذیه هم چیزی نیست بالاخره یا لبنیات است یا دامداری است همه اینها رخت بسته است در چنین فضایی که نه جا برای سکونت است نه جای برای زندگی بالاخره یک فیض خاصی باید تأمین کنندهٴ سلامت باشد دیگر مثل اینکه در آتش، آخر در آتش نه جا برای ماندن است نه جا برای نفس کشیدن در آنجا دستور سلام خاص می‌دهد ﴿یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم﴾ این سلام خاص می‌طلبد در جریان طوفان هم همین‌طور است یک سرزمین طوفان زده آخر جا برای زندگی نیست انسان دو لحظه بخواهد بایستد در این باتلاقها خب فرو می‌رود دیگر، کجا بایستد؟ تا عنایت الاهی نباشد همانی که آتش را جا برای ماندن و نشستن قرار می‌دهد سرزمین طوفان زده را هم بشرح ایضاً [همچنین] اینجا سلام خاص می‌طلبد آنجا فرمود ﴿یا نار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم﴾ همین جا شده جا برای نشستن اینجا هم درباره وجود مبارک نوح(سلام الله علیه) و همراهان با ایمانش فرمود ﴿یا نوح اهبط بسلام منا و برکات﴾ خب اینجا جای باتلاق است کجا آدم بنشیند فرمود همین که پایین بیایید همه چیز تأمین است هم مسکنتان تأمین است هم روزیتان تأمین است چطور در آتش همه چیز تأمین شده بود اینجا هم در آب همه چیز تأمین است منتها آب حالا همه فروکش کرده این که یک سلام خاص می‌طلبد ﴿قیل یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک﴾ در جریان تکریم انبیا ذات اقدس إلاه برای اینها یک حرمت خاصی قائل است دیگران در کنار سفره انبیا نشسته‌اند با هم مشمول یک سفره نیستند در بسیاری از روایات دارد که اگر کسی فلان کار را کردند با اهل بیت محشور می‌شوند بله با اهل بیت محشور می‌شوند اما این‌طوری نیست که درجه‌شان یکی باشد در کنار یک کرسی باشند در غالب این موارد که نعمت الاهی را خدای سبحان برای انبیا و امت آنها ذکر می‌کند دو جمله می‌آورد جداگانه و مستقل یکی عطف بر دیگری اما نسبت به توده مردم که می‌رسد با یک جمله تعبیر می‌کند در همین سورهٴ مبارکهٴ احزاب همین آیهٴ معروف ﴿ان الله و ملائکته یصلون علی النبی﴾ این تمام شد این جمله تمام شد ﴿یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلموا تسلیما﴾ در آنجا می‌فرماید که شما با ما نیایید ما اول تسلیممان را داریم بعد شما‌ها بیایید این یک نحوه تفریق، نفرمود خدا و فرشتگان و مؤمنین بر پیامبر صلوات می‌فرستند این‌طور نفرمود فرمود ماها کارمان را انجام می‌دهیم شما بعدها بیایید همین کاری که ما کردیم بکنید ولی در جریان مؤمنین هم آنجایی که می‌خواهد برای مؤمنین فیض و رحمت خاصه را ذکر بکند خودش را جدا ذکر می‌کند فرشتگان را جدا، آنها را با خودش نمی‌آورد برای احترام پیغمبر فرشته‌ها را به همراه خودش ذکر می‌کند که ﴿ان الله و ملائکته یصلون علی النبی﴾ اما برای تصلیه بر مؤمنین فرمود ﴿هو الذی یُصلّی علیکم﴾ این جمله تمام شد ﴿و ملائکته﴾ این چنین نیست که بفرماید ان الله و ملائکته یصلون علیکم اما آنجا دارد ﴿ان الله و ملائکته یصلون علی النبی﴾ در آنجا با جلال و شکوه بر پیغمبر تصلیه دارد اما نسبت به مؤمنین در همان سورهٴ احزاب ملائکه را هم حتی با خودش یکجا ذکر نمی‌کند فرمود ﴿هو الذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النّور﴾ از چند جهت جا به جایی حاصل می‌شود یکی نسبت به پیغمبر خودش با ملائکه باهم تصلیه دارند مؤمنین را به همراه نمی‌برند بعد می‌گویند مؤمنین شما طبق وظیفه‌تان بعدها این کار را انجام بدهید نسبت به مؤمنین که رسید خودش تنها بر مؤمنین تصلیه دارد ملائکه را به همراه نمی‌آورد برای اینکه مؤمن در حدّ پیغمبر نیست که یکجا تجلیل و تکریم بشود اینجا هم همین‌طور است فرمود ﴿یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک﴾ این تمام شد ﴿و علی امم ممن معک﴾ این‌طور نیست که بفرماید اهبط بسلام منا و برکات علیکم بلکه علیک را جدا ذکر می‌کند و علی امم را هم جدا ذکر می‌کند
مطلب بعدی آن است که اینهایی که همراه نوح(سلام الله علیه) بودند خب اینها هم مؤمن بودند البته
سؤال ...
جواب: نه چون امم بعد از ذکر امت است بعد از ذکر پیغمبر، اول نام پیغمبر را می‌برد یعنی حضرت نوح(سلام الله علیه) را
سؤال ...
جواب: بله نسبت به سلام و برکات برای اینکه این تأکید نشود یا احتمال ذکر عام بعد از خاص نشود آنجا احیاناً احتمال هست که این سلام تحیت باشد و برکات همان فیوضات خاصه وگرنه تأکید را به همراه دارد در همان ﴿ادخلوها بسلام آمنین﴾ هم همین دوتا احتمال هست که ﴿ادخلوها بسلام آمنین ....﴾ آن سلام اعم از تحیت و فعل است قهراً آمنین می‌شود تأکید یا نه آن سلام برای تحیت است و آمنین دربارهٴ امر فعل است که می‌شود تأسیس اگر ما در آنجا گفتیم ﴿ادخلوها بِسلامٍ آمنین﴾ آنجا اعم از تحیت و فعل دانستیم که امن هم در همان سلامت داخل است قهراً آمنین می‌شود تأکید اینجا هم بشرح ایضا [همچنین] اگر گفتند ﴿اهبط بسلام منا و برکات﴾ این سلامت یعنی امنیت و تغذیه و تأمین مسکن و همه چیز سالم است قهراً آن برکات می‌شود تأکید اما این چون عطف است حتی از آنجا قوی‌تر است آنجا دارد ﴿ادخلوها بسلام آمنین﴾ عطف نیست اینجا عطف است اولا این است که مثلاً این سلام همان تحیت باشد و برکات تأمین مسکن و تغذیه و هوا و فضا و همه نیازها باشد
سوال ...
جواب: شاید آنها داخل در قسمت نبی است برابر آنچه که در زیارت جامعه آمده است که «کنتم نورا واحدة» آنها یک نورند اگر یک نورند در همان ﴿ان الله و ملائکته﴾ داخل‌اند خب ﴿یصلون علی النبی﴾
مطلب بعدی آن است که ﴿یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک﴾ در برخی از تفسیرها آمده است که این سلام سلام تودیع است یعنی وقتی انسان مسافرتی را به پایان رسانده و دارد حالا پیاده می‌شود می‌گویند برو در امان خدا برو خدا حافظ سلام تودیع در عربها رواج دارد اما نسبت به ذات اقدس إلاه تودیع اصلاً معنا ندارد انسان در هر حالی باشد در کنار سفره ضیافت اوست از یک مقطعی به مقطعی دیگر از یک سفره‌ای به سفره دیگر می‌رود قهراً تودیع می‌شود نسبی نه نفسی آنجا که فرمود شما در ضیافت الاهی بودید ﴿و حملناه علی ذات ألواح و دسر﴾ در سورهٴ مبارکهٴ قمر یعنی در جریان طوفان مهمان ما بودید ما شما را حمل کردیم جا به جا بردیم ﴿و حملناه علی ذات ألواح و دسر﴾ یا ﴿انا ... حملناکم فی الجاریة﴾ و مانند آن در این حال طوفان که ﴿بسم الله مجریاها و مرساها﴾ شما در ضیافت الاهی بودید در این صحنه مهمان خدا بودید حالا به سلامت پایین بیایید یعنی این محدوده ضیافت تمام شده است اما ضیافت دیگر دارد شروع می‌شود این‌طور نیست که نسبت به ذات اقدس إلاه سلام تودیع وجهی داشته باشد از این سفره به سفره دیگر نسبت به این اگر کسی گفت سلام سلامِ تودیع است می‌شود تودیعِ نسبی نه نفسی بر خلاف اینکه انسان اگر با کسی همسفر بود دارد او را خداحافظی می‌کند او می‌گوید سلام علیکم یا علیک السلام سلام تودیع و تودیع نفسی هم هست اما اینجا تودیع حتماً تودیع نسبی است نه نفسی ﴿یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک﴾ درباره ﴿و علی امم ممن معک﴾ اینها کسانی‌اند که ظاهراً ﴿و علی امم ممن معک﴾ اینها کسانی‌اند که همراه وجود مبارک نوح بودند لکن همه آنها بالفعل نبودند چون آنهایی که همراه حضرت نوح بودند همان اهل او بودند همسر او که در اثر کفر غرق شد آن فرزندش هم که در اثر نفاق غرق شد می‌ماند بعضی از اعضای خانواده او، لکن طبق آن دوتا آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ صافات که در بحث دیروز اشاره شد به یک مناسبتی همه اینها اهل حضرت نوح‌اند و ذریه حضرت نوح‌اند اما بر اساس همین آیات قبلی سورهٴ هود که فرمود ﴿و ما آمن معه الا قلیل﴾ دیگر نمی‌شود نسبت به این قلیل گفت اینها اممی بودند ﴿و علی امم ممن معک﴾ حالا گذشته از اینکه در روایات دارد مثلاً، تاریخ دارد هشتاد نفر بودند اینها امم نیستند حداکثر یک امتی باشند حالا جمع بیاورند بگویند ﴿و علی امم﴾ آن هم ﴿ممن معک﴾ ظاهراً این من باید مِن ابتداییه باشد نه تبعضیه یعنی بر امتهایی که از کسانی که با شما هستند متکوّن می‌شوند از کسانی که با شما هستند امتهای با ایمانی به دنیا می‌آیند قهراً اینها باید مؤمن باشند به دو قرینه یکی اینکه خدای سبحان وقتی بر انبیا سلام می‌فرستد ﴿سلام علی نوح فی العالمین﴾ و مانند آن ذکر می‌کند درباره سایر انبیا هم همین‌طور است می‌فرماید ﴿سلام علی نوح فی العالمین﴾ آیهٴ 79 سورهٴ مبارکهٴ صافات ﴿انا کذلک نجزی المحسنین﴾ پس هر کس اهل احسان باشد از سلام الاهی برخوردار است منتها به درجه ایمان و صلاح و فلاح خودش، اگر برابر سورهٴ احزاب خداوند بر مؤمنین صلوات می‌فرستد ﴿هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور﴾ اگر خدای سبحان بر مؤمن صلوات می‌فرستد و اگر ملائکه بر مؤمنین صلوات می‌فرستند خدای سبحان و ملائکه نسبت به مؤمنین هم سلام ارسال می‌کنند که سلام همان سلامت از نقص از یک سو سلامت از عیب از سوی دیگر و سلامت از ﴿فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا﴾ از این‌گونه از امور است خب
سؤال ...
جواب: آن قرینه می‌خواهد نسبت به حضرت ابراهیم که ﴿کان أمة قانتا﴾ چون به تنهایی رهبری یک امت را به عهده داشت وگرنه افراد عادی را نمی‌گویند امت
سؤال ...
جواب: بله اینها چون منشأ پیدایش یک گروه فراوانی بودند آنها هم احیاناً شدند امت، الان اینجا امم هست جمع امت است اگر این مِن مِنِ تبعضیه باشد یعنی امتهایی که آن امتها بعضی از کسانی هستند که با شمایند خب همه کسانی که با حضرت نوح بودند مؤمن بودند چرا نسبت به آنها برکات نباشد این یک و این گروه کم که ﴿و ما آمن معه الا قلیل﴾ چگونه به دو قسم تقسیم می‌شود که بعضی از اینها تازه امم هستند معلوم می‌شود این مِنْ مِنِ ابتداییه است نه تبعیضیه ﴿ و علی امم﴾ی که از کسانی که همراهان شما هستند پدید می‌آیند
سؤال ...
جواب: بله آن بعید است که خدای سبحان بر آنها سلام بفرستد الان چون دارد ﴿اهبط بسلام منا و برکات علیک و علی امم ممن معک﴾ یعنی سلام الله علی فلان حمار بر فلان فرس بر فلان بقر؟ این که نیست ﴿ما من دابة فی الأرض الا علی الله رزقها﴾ یک ﴿ما من دابة الا هو آخذ بناصیتها﴾ دو می‌شود گفت که ما من دابة فی الارض و لا طائر یطیر فی السماء الا امت امثالکم اما اینها افساری دارند افسارشان به دست خداست این درست است اما بگوییم سلام خدا بر اینهاست [درست نیست]، لذا احتمال اینکه این امت آن امم حیوانی باشد خیلی بعید است
سؤال ...
جواب: نه این سلام تشریفی و تکریمی است دیگر پیداست که سلام ما بر نوح سلام ما بر کسانی که محسن و مؤمن‌اند که در سورهٴ صافات دارد که ﴿سلام علی نوح فی العالمین ٭ انا کذلک نجزی المحسنین﴾ معلوم می‌شود یک سلام خاص است که با کرامت همراه است نه سلام به معنای مطلق سالم بودن
از این جریان پیداست کسانی که همراه حضرت نوح بودند منشأ پیدایش امتهایی شدند و همین‌طور هم هست برابر سوره صافات آنهایی که نجات پیدا کردند اهل نوح بودند یک، و آنهایی هم که باقی ماندند ذریه نوح بودند دو یعنی آیهٴ 76 و 77 سورهٴ صافات این است ﴿و نجیناه و اهله من الکرب العظیم﴾ دیگر من معه را ذکر نفرمود معلوم می‌شود که نوح و اهل نوح ﴿و جعلنا ذریته هم الباقین﴾ فقط ذریه نوح ماندند
سؤال ...
جواب: بله آخر چون در صدد تحدید است ما چه کسانی را نجات دادیم قصه‌ای که در صدد تحدید است مفهوم دارد القاب اوصاف کنیه‌ها این‌گونه از عناوین هر کدام در جای خود بدون این که در مقام تحدید باشند مفهوم ندارند لذا اثبات آنها ماعدا را نفی نمی‌کند اما وقتی در مقام تحدید باشد مفهوم دارد دیگر، آن هم ضمیر فصل بیاورد به نام هم و خبر را هم با الف و لام ذکر بکند اگر بفرماید ذریته هم الباقون این مفید حصر است دیگر هم ضمیر فصل هم معرفه بودن آن خبر این که فرمود ﴿و جعلنا ذریته هم الباقین﴾ یعنی اینها فقط ماندند البته اگر ما دلیل معتبری داشته باشیم که بگوییم منظور از این ذریه نظیر اهل ذریه معنوی است نه ذریه شناسنامه‌ای و نسبی مثل اینکه وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علی و آله و سلم) فرمود «انا و علی ابوا هذه الامه» آن یک راه دیگری دارد البته منتها آن باید با دلیل خاص ثابت بشود در سورهٴ مبارکهٴ توبه مشابه این صحنه گذشت نظیر آیهٴ 56 سورهٴ توبه که منافقان سوگند یاد می‌کردند که از شمایند ﴿و یحلفون بالله انهم لمنکم و ما هم منکم ولکنهم قوم یفرقون﴾ که در سورهٴ مبارکهٴ توبه بحثش گذشت فرمود منافقین می‌گویند از شمایند اینها از شما نیستند همان‌طوری که پسر نوح از اهل نوح نبود منافقین از جامعه اسلامی نیستند از امت اسلامی نیستند ولو سوگند یاد کنند ﴿و یحلفون بالله انهم لمنکم و ما هم منکم و لکنهم قوم یفرقون﴾ اینها کسانی هستند که ﴿اتخذوا ایمانهم جنة﴾ هر وقت مشکل پیدا کردند سوگند یاد می‌کنند جُنّه یعنی سپر این قسم دورغ سپر اینهاست اینها سوگند یاد می‌کنند که جزء امت اسلامی‌اند ولی بدانید اینها جزء امت اسلامی نیستند خب اگر ما یک قرینه‌ای داشته باشیم که منظور از اهل و همچنین منظور از ذریه در سورهٴ مبارکهٴ صافات ذریه به معنای عام اهل به معنی عام یعنی اهلِ ولایت و اهل دیانت و مانند آن باشد بله می‌گوییم در سفینه نوح حضرت نوح نجات پیدا کرد و اعضای مسلمان خانواده او نجات پیدا کردند و مؤمنان آن شهر اما اگر ما قرینه‌ای نداشتیم و ظاهرش هم حمل بر حقیقت بود اصلِ در استعمال حقیقت بود این است که این اهل و این ذریه که در جاهای دیگر به کار رفت شامل همان اعضای خانواده‌اش می‌شود و این هفتاد هشتاد نفر اعضای خانواده او بودند نوه‌ها و نتیجه‌ها و نبیره‌های حضرت نوح بودند که در طی نه قرن و نیم ایمان آوردند
سؤال ...
جواب: بله دیگر در روایت دارد که هشتاد نفر به او ایمان آوردند
سؤال ...
جواب: نه به او ایمان آوردند وگرنه نسلش که فراوان بود برای اینکه نزدیک‌ترین نسلش همین پسرش بود که به او کفر ورزید در سورهٴ مبارکهٴ اسراء آیه دوم به این صورت است فرمود ﴿و آتینا موسَی الکتاب و جعلناه هدی لبنی اسرائیل الا تتخذوا من دونی وکیلا﴾ به بنی‌اسرائیل گفتیم که توکلتان فقط بر خدا باشد غیر خدا را وکیل نگیرید اینها چه کسانی هستند ﴿ذریة من حملنا مع نوح﴾ اینها ذریه کسانی‌اند که همراهان نوح بودند خب اگر سورهٴ مبارکهٴ صافات دارد که ذریهٴ تنها گروهی که ماندند ذریه نوح(سلام الله علیه)اند اینها می‌شوند ذریه مع الفصل آن مَن حملنا می‌شود ذریه بلا فصل ﴿ذریة من حلمنا مع نوح﴾ پس اگر به قرینه سوره صافات تنها گروهی که ماندند ذریه نوح‌اند این آیه را می‌شود چنین معنا کرد که این بنی اسرائیل ذریه همراهان نوح بودند خود همراهان هم ذریه حضرت نوح بودند ذریه یعنی فرزند اعم از بلا فصل یا مع الفصل در سورهٴ مبارکهٴ مریم هم تعبیری آمده است که از آن نمی‌شود مخالفت با آیه سورهٴ صافات استفاده کرد [از] آیهٴ 58 سورهٴ مبارکهٴ مریم چیزی مخالف با سورهٴٴ صافات برنمی‌آید بعد از اینکه انبیایی را نام می‌برد می‌فرماید ﴿اولئک الذین انعم الله علیهم من النبیین من ذریة آدم و ممن حملنا مع نوح﴾ که این برابر با همان سوره اسراء درمی‌آید اینها ذریه آدم بودند یک و از کسانی که حملنا مع نوح دیگر آنجا ذریهٴ حملنا مع نوح ندارد ﴿من ذریة آدم﴾ یک، و ممن نه من ذریه من حمل ﴿و ممن حلمنا مع نوح﴾ یعنی از کسانی که با نوح حمل شدند خب اینهایی که با نوح حمل شدند ممکن است ذریه حضرت نوح باشند و دیگران ذریه مع الفصل باشند نظیر آنچه که در سورهٴ مبارکهٴ قمر هست که ﴿انا لمّا طغا الماء حملناکم فی الجاریه﴾ خب خطاب به مؤمنان عصر نزول قرآن است می‌فرماید وقتی طوفان پدید آمد ما شما را سوار کشتی کردیم شماها را یعنی بالاخره اجدادتان را سوار کردیم شما هم به عنوان ذراری آنها یاد شدید ﴿انا لما طغا الماء حملناکم فی الجاریة﴾ اینها محمول مع الواسطه‌اند و آن اجداد و نیاکانشان محمول بلاواسطه‌اند که همه شان در کشتی بودند
سؤال ...
جواب: نه خب چون آنجا ظاهرش حصر است دیگر دوتا قرینه در سورهٴ صافات هست فرمود ﴿و نجیناه و اهله من الکرب العظیم﴾ نفرمود «نجیناه و اهله و من حملناه معه» یا «من آمن معه» این یک در آیه بعدش دارد که ﴿و جعلنا ذریته هم الباقین﴾ این ضمیر فصل با معرفه بودند خبر مفید حصر است و این قصه سرایی هم در مقام تحدید است هم این مفهوم دارد می‌شود سیاق هم ضمیر فصل و خبر مفید حصرند می‌شود سباق آن که از خود کلمه و جمله در می‌آید منسبق الی الذهن است به اصطلاح تبادر دارد می‌گویند سباق آن که از صدر و ساقه قصه به دست می‌آید می‌شود سیاق هم سیاق دلیل بر این کار است هم سباق دلیل بر این کار است که اینها ماندند البته اگر روایت معتبری باشد که بگوید منظور از اینها همان ذریه معنوی است آن‌گاه گفته می‌شود اعضای خانواده او که به آن حضرت ایمان آوردند یک گروه‌اند مؤمنان دیگری هم که با حضرت ایمان آوردند گروهی دیگرند
سؤال ...
جواب: بله؟
سؤال ...
جواب: بله آن هم خب.
اما اینکه فرمود ﴿و امم سنمتعهم﴾ یعنی این‌چنین نیست که حالا اگر کسی آقا زاده بود امام زاده بود پیغمبر زاده بود برای همیشه این سمت محفوظ است فرمود خیلی از این آقا زاده‌ها را خیلی از این پیغمبر زاده‌ها را ما سوزاندیم به دریا فرستادیم آن بیان نورانی حضرت امیر یکی دو سه سال قبل هم همین‌جا خوانده شد در خطبه قاصعه در آن بخشهایی که اختلاف داخلی پیش آمد و علیه او شوریدند و شورشی کردند فرمود مردم من را تنها نگذارید نگویید حالا ما تلاش کردیم انقلاب کردیم به جایی رسیدیم این طاغوتیهای شرق این طاغوتیهای غرب اینها سوابق سوئی دارند در همین خطبه قاصعه فرمود امروز اگر ما را تنها گذاشتید اینها دوباره سر بلند می‌کنند همین شرقیها و همین غربیها فرمود شما این سه چهار مرحله را خوب از ذهنتان بگذرانید قبل از ابراهیم(سلام الله علیه) یک جاهلیتی بود در دوران فترت بالاخره بنا شد بت پرستی و ستاره پرستی و شمس پرستی و قمر پرستی و اینها رواج پیدا کند ابراهیم(سلام الله علیه) قیام کرد و با احتجاج و با تبر مسئله را حل کرد ﴿و لقد آتنا ابراهیم رشده﴾ او هم با حجت هم با تبر مبارزات را شروع کرد ﴿حرقوه و انصروا آلهتکم﴾ را هم تحمل کرد بالاخره یک حکومتی تشکیل داد این حکومتی که تشکیل داد کسانی که حکومت اسلامی او را تأیید کردند ماندند ماندند ماندند، داود پیدا شد سلیمان پیدا شد ﴿و آتیناهم ملکا عظیما﴾ پیدا شد و مانند آن بعد اینها کسانی بودند که ﴿فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوٰة و اتبعوا الشهوات﴾ کذا و کذا، به دنبال باند بازی و دنیا گرایی و اینها در آمدند دوباره همین کسراها و قیصر‌ها فرمود اکاسره و قیاصره، اکاسره همین این کسراهای شرقِ حجاز بودند قیاصره همان قیصر‌های غرب حجاز بودند این در نهج البلاغه در خطبه قاصعه هست فرمود دوباره همین اکاسره همین قیاصره قیام کردند همین پیغمبرزاده‌ها را همین ابراهیم زاده‌ها را همین داود و سلیمان زاده‌ها را اینها را به بند کشیدند اینها را چارویدار کردند شما خیال کردید وقتی بیگانه بر سر کار آمد به شما پست کلیدی می‌دهد؟ «فترکوهم عالةً مساکین اخوان دبر و وبر» فرمود اینها قیام کردند این امام زاده‌ها را به بند کشیدند اینها را رد کردند بالاخره آن روز وسیله نقلیه اسب و شتر و قاطر و حمار بود دیگر، بالاخره این حمار یک حمارداری می‌خواهد یا نه؟ یک تیمار، یک کسی باید باشد این ماشین یک ماشین‌شو می‌خواهد یا نه؟ فرمود اینها که آمدند شما را ماشین شور می‌کنند به دلیل اینکه همین امام زاده‌ها را اصحاب دبر و وبر کردند این اسبها را که نمی‌شود در طویله همین‌طور رها کرد که یک کسی باید باشد چارویدار باشد یا نه؟ فرمود همین‌ها را آوردند زخم پشت اسب و قاطر را به اینها دادند که اصحابِ دبر باشند پشت این اسبهای باری که زخم می‌شد به اینها چارویدارها می‌دادند که تیمار کنند آن شتر‌ها که موی سینه‌شان که به آن می‌گویند وبر این قسمتها کرک را می‌گویند وبر این و برها را باید بچینند و بشویند و تحویل اینها بدهند اینها را اصحاب وبر کردند فرمود اگر ما را تنها بگذارید اینها دوباره سر بلند می‌کنند شما را چارویدار می‌کنند حواستان جمع باشد این طور نیست حالا که اینها آمدند شما را وزیر و وکیل بکنند که این بیان نورانی بود که ذات مقدس امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) در خطبه قاصعه دارد ریشه‌اش در قرآن کریم است فرمود کسی خیال نکند حالا امام زاده است برای همیشه امام زاده است نوح زاده باشد وقتی در مسیر نباشد بیگانه می‌آید و او را به کام می‌کشد ﴿و امم﴾ یعنی هناک امم که این مبتداست برای خبر محذوف و هناک امم که ﴿سنمتعهم﴾ آنها یک چند صباحی میراث خوار انقلاب نوح(سلام الله علیه) هستند خیال می‌کنند همیشه نعمت هست اما طولی نمی‌کشد که ﴿ثم یمسهم منا عذاب الیم﴾ تا هیچ کسی خیال نکند اگر نعمتی هست خودش پیدا کرده و اگر توسری خورد روزگار به او توسری زد روزگار چه کسی است؟ کسی که مدیرِ عامل این روزگار است رب العالمین است و لاغیر فرمود نوح سالم ماند و پیروان راستین نوح سالم ماندند برخی از ذراریِ اینها هم تربیت کردند فرزندان صالح و شایسته‌ای بر اساس ﴿قوا انفسکم و اهلیکم نارا﴾ که ما بر آنها هم سلام می‌فرستیم ﴿و علی امم ممن معک﴾ اما ﴿و امم﴾ یعنی هناک امم که ﴿سنمتعهم﴾ اینها به جای اینکه شاکر باشند خیال می‌کنند همیشه همین‌طور است ﴿ثم یمسهم منا عذاب الیم﴾ نه روزگار روزگار چه کسی است؟ کل جریان است چه تعذیبش چه تکریمش من الله سبحانه و تعالی است ﴿ثم یمسهم منا عذاب الیم﴾ بعد به پیغمبر(صلّی الله علی و آله و سلم) منت می‌گذارد می‌فرماید اینها اخباری است که نه کسی می‌دانست نه در هیچ کتابی نوشته است گرچه در تورات و انجیل فی الجمله قصه نوح آمده اما بالجمله نیامده پسرش چه کسی بود چگونه غرق شد و ما چگونه کشتی را به کوه جودی فرستادیم از آنجا چگونه سرنشینان کشتی را به یک سرزمین طوفان زده که هیچ چیز نداشت آوردیم پیاده کردیم همه چیز به آنها دادیم چیزی که وجود مبارک ابراهیم(سلام الله علیه) وقتی هاجر با آن نوزاد را به آن سرزمین غیر ذی زرع یعنی نه تنها دایر نبود بایر هم نبود نه تنها بایر هم نبود موات لم یزرع هم نبود بلکه موات غیر ذی زرع بود موات لم یزرع یعنی اگر کند و کار بشود آب درمی‌آید قابل کشت هست اما سنگلاخ یک موات لم یزرع نیست چون موات لم یزرع عدم ملکه است موات غیر ذی زرع ﴿ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربّنا﴾ غیر ذی زرع غیر از لم یُزرع است عرض کرد ﴿الی من تذرونی﴾ هاجر به وجود مبارک ابراهیم عرض کرد آخر اینجا جای زندگی نیست فرمود ﴿الی رب هذه البلیة﴾ خب همانی که ما را در آتش حفظ کرد اینجا هم حفظ می‌کند دیگر، اینجا یک مشت سنگلاخ است نه تنها دایر نیست بایر هم نیست نه تنها بایر نیست موات لم یُزرع هم نیست موات غیر ذی زرع است ولی «حکم آنچه تو اندیشی لطف آنچه تو فرمایی» با جدیت فرمود ﴿الی رب هذه البلیه﴾ وجود مبارک نوح سؤال نکرد البته مطمئن بود کسی که تا حال مهمانداری کرده ﴿و هی تجری بهم فی موج کالجبال﴾ با بسم الله مهمان داری کرده الان هم با بسم الله پذیرایی می‌کند و آنها هم نگفتند بالاخره الان ما برویم اینجا کجا برویم آخر پیاده بشویم؟ شما دیدید بعضی صحنه‌های طوفان زده ساحلی را هیچ جا برای نشستن نیست ولو یک لحظه فرمود ما همه چیز را تأمین می‌کنیم ذات اقدس إلاه فرمود سلام بر تو سلام بر همراهان تو سلام بر آیندگانی که راهی راه تواند اما یک عده هستند بیراهه می‌روند ﴿و امم﴾ که ﴿سنمتعهم ثم یمسهم﴾ بعد به پیغمبر فرمود قدر این حرفها را بدان تو کجا این حرفها را می‌دانستی قومت کجا می‌دانست یهودیها کجا می‌دانستند مسیحیها کجا می‌دانستند ﴿تلک من انباء الغیب﴾ حالا سخن در این نیست که نوح(سلام الله علیه) از وضع پسرش خبر نداشت اینها که عالم بالذات نیستند آن‌که بالذات عالم غیب و شهادت است خداست گرچه درباره وجود مبارک پیغمبر فرمود ما به تو یاد می‌دهیم که ﴿وَ لتعرفنهم فی لحن القول﴾ اما بعد از اینکه ما گفتیم اگر ما تعریف نکرده بودیم که اینها را نمی‌شناختی در بعضی از جاها دارد که ﴿عفا الله عنک لم اذنت لهم﴾ تو که نمی‌دانی آنها چه خبرند که همین‌طور اجازه دادی ﴿عفا الله عنک لم اذنت لهم﴾ اینجا هم از همان قبیل است می‌فرماید ﴿تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها﴾ نه لم تعلم، ما کنت تعلم یعنی تو آن نبودی که بدانی حالا اگر ما نگفتیم از چه راهی یاد می‌گرفتی یا باید ذاتاً بدانی که نمی‌دانی یا باید به کتاب آسمانی اهل کتاب مراجعه کنی این تفصیلها آنجا نوشته نیست ﴿ما کنت تعلمها﴾ نه لم تعلم، یک ﴿علم الانسان ما لم یعلم﴾ داریم یک ﴿و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون﴾ داریم این یک پیام دیگر دارد درباره پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) همینطور فرمود، فرمود ﴿و علمک ما لم تکن تعلم﴾ نه ما لم تعلم یعنی تو آن نبودی که یاد بگیری خب از کجا یاد بگیری؟ اینجا هم فرمود ﴿ما کنت تعلمها﴾ اگر وحی ما نبود هیچ راهی نبود برای تو
سؤال ...
جواب: آنجا هم همین‌طور بود آنجا هم ذات اقدس إلاه به اینها افاضه کرد دیگر مثل ﴿و علّم آدم الأسماء﴾ خب اگر ﴿و علم آدم الاسماء﴾ نبود انسان کامل را به اسمای الاهی آگاه نمی‌کرد خب او هم نمی‌دانست او هم مثل ملائکه بود فرمود ﴿ما کنت تعلمها انت و لا قومک﴾ در بین قوم شما هم عرب بودند هم عبری بودند هم یهودی هم در آنجا حضور داشتند بالاخره اهل کتاب حضور داشتند هیچ کدام نمی‌دانستند قبل از این این صحنه‌ها برایتان نبود حالا که این است همان‌طوری که نوح نه قرن و نیم صبر کرد و در هر پاراگراف تاریخی متقیان اهل نجات‌اند شما هم صبر کنید ﴿فاصبر ان العاقبة للمتقین﴾ یعنی در هر مجموعه داستانی پایان به سود اهل تقواست در هر مجموعه تا برسد این مجموعه مجموعه به ظهور مبارک حضرت(سلام الله علیه) که ﴿ان الارض یرثها عبادی الصالحون﴾ در هر مجموعه داستانی ﴿و العاقبة للمتقین﴾.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:53

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن