display result search
منو
تفسیر آیه 3 سوره بقره - بخش پنجم

تفسیر آیه 3 سوره بقره - بخش پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 25 دقیقه مدت قطعه
  • 284 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 3 سوره بقره - بخش پنجم
- اقامهٴ نماز، یکی از اوصاف متقیان
- نقش تقوا در قیام نماز
- ارتباط اقامهٴ دین با اقامهٴ نماز
- قیام مردم به قسط و عدل

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
﴿الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ﴾
اقامهٴ نماز، یکی از اوصاف متقیان
در بیان اوصاف متّقیان، مسئلهٴ اقامه نماز و انفاقِ از روزیهای الهی را مطرح می‌کند. می‌فرماید: متّقی کسی است که گذشته از ایمان به غیب، نماز را اقامه کند. اقامهٴ نماز غیر از خواندن نماز است، گرچه در قرآن کریم صلات را به عنوان اینکه یکی از ارکانِ دین و افعال واجب است به مؤمنین نسبت می‌دهد، می‌فرماید: اینها مصلّین‌اند: ﴿عَلَی صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ﴾ و امثال‌ذلک؛ امّا قسمت مهمّ، مسئله اقامهٴ نماز است.
معنای اقامه و قیام
«اقامه» که ریشهٴ اصلی‌اش از قِوام و قیام است، گاهی این قیام در برابر نشستن و امثال‌ذلک است؛ مثل ﴿الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَی جُنُوبِهِمْ﴾ _که در پایان سورهٴ «آل عمران» بحثش یک وقتی گذشت_ که آنجا قیام در برابر قعود است؛ یعنی ایستادن در برابر نشستن است؛ ﴿الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَی جُنُوبِهِم﴾؛ گاهی قیام در برابر سجده است؛ نظیر اینکه خدای سبحان عدّه‌ای را می‌ستاید که اینها در پیشگاه خدا خاضع‌اند: ﴿سُجَّداً وَقِیَاماً﴾ ؛ اینها گاهی ساجدند و گاهی قائم‌اند _که اینها دو حال از حالتهای عبادی است_ یا ساجدند یا قائم‌اند؛ ﴿سُجَّداً﴾ که جمع ساجد است و ﴿قِیَاماً﴾ که جمع قائم است، اینجا «قیام» جمع است؛ نظیر ﴿فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنظُرُونَ﴾ . گاهی قیام در برابر قعود یا در برابر سجود نیست، [بلکه] قیام در برابر اعوجاج و انحراف و امثال‌ذلک است که از قیام به این معنا، «مستقیم» و «استقامت» و امثال‌ذلک ساخته می‌شود. قیام در برابر اعوجاج، قیام در برابر انحراف، قیام در برابر ضعف و مانند آن، این قیام به معنای ایستادن نیست، [بلکه] به معنای ایستادگی است؛ همان طوری که در تعبیرات فارسی گاهی می‌گوییم «ایستاد» [و] گاهی می‌گوییم «ایستادگی نشان داد»؛ در تعبیرات عربی هم؛ گاهی قیام به معنای ایستادن است در برابر نشستن و سجود؛ گاهی هم به معنای ایستادگی است. این قیامِ به معنای ایستادگی، در بسیاری از موارد مطرح است.
اقامهٴ نماز عامل بازدارندهٴ از فحشا و منکر
اگر اصل نزول دین برای آن است که مردم در پیشگاه قسط و عدل با ایستادگی برخورد کنند: ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ ، اگر دین برای این آمده است که مردم قسط و عدل را احیا کنند و خود قائم به قسط و عدل باشند؛ یعنی ایستادگی کنند و اگر خدای سبحان به رسولش دستور داد که به مردم بگو: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی﴾ ؛ یعنی برای خدا قیام کنید [و] ایستادگی داشته باشید.
معلوم می‌شود آن اقامهٴ نمازی که در بسیاری از موارد ذکر شده است این است که هم خود یک انسان ایستاده باشید (ایستادگی داشته باشید) و هم نمازی بخوانید که این نماز بتواند در برابر فحشا و منکر ایستادگی داشته باشد. مگر نه آن است که ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ مگر نه آن است که بسیاری از گناهان را (بر اساس قرآن کریم) نماز منع می‌کند؟ این کدام نماز است که ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ است؟ نماز جلوی گناه و بدی را می‌گیرد؛ نمازگزار یقیناً معصیت نمی‌کند، این کدام نماز است؟ نمازِ ایستاده است یا نماز منحرف و مُعوَج و نماز ضعیف و فرسوده؟ اگر نماز ایستاده باشد جلوی فحشا را می‌گیرد و به ما هم دستور دادند که نماز را ایستادگی ببخشید (نماز را ایستاده کنید)؛ این نمازِ خوابیده را بلندش کنید که بایستد، چون اگر بخواهد مبارزه کند باید بایستد. این ایستادگی برای آن است که انسان حالات مختلفی دارد: گاهی در اضطجاع و به پهلو خوابیده است؛ گاهی در استلقا است، گاهی در حال رکوع است، گاهی در حال قعود است؛ گاهی در حال سجود است و گاهی در حال قیام است، نیرومندترین حال برای انسان در بین این حالات یادشده، حالت قیام است (انسان در حالت ایستاده از همهٴ حالاتش نیرومندتر است) آن ایستادگی را که حاوی معنای قدرت و توان است از این «قیام» گرفتند؛ وگرنه منظور، ایستادنِ در برابر نشستن نیست، منظور ایستادگی است. چون قوی‌ترین حال برای انسان در طیّ این حالات همان حالت ایستادن اوست، از این حالت آن «قدرت و نیرو» اخذ شده است [و] گفتند: «نماز را ایستاده کنید» که نماز بایستد، چون ما نمی‌خواهیم شما فقط یک ذکری داشته باشید به نام یک عبادت صوری و دیگر هیچ. [بلکه] می‌خواهیم کاری بکنید که با این کار جلوی فحشا گرفته بشود. اگر نماز ایستاده نباشد، قدرت نهی از فحشا را ندارد، اگر ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ ، نماز خوابیده آن قدرت را ندارد، نماز به‌پهلوآرمیده آن حالت را ندارد، نماز ایستاده است که می‌تواند جلوی فحشا را بگیرد، لذا گفته‌اند: «شما نماز را اقامه کنید؛ این نماز را بلند کنید»؛ نه یعنی بایستد [بلکه یعنی] به آن ایستادگی بدهید.
نقش تقوا در قیام نماز
انسان وقتی می‌تواند به نمازش ایستادگی بدهد که خودش ایستاده باشد، تا ایمان به غیب نداشته باشد و اهل تقوا نباشد توان آن را ندارد که زیر بازوی نماز را بگیرد و نماز را بلند کند، [نمی‌تواند] نماز را ایستادگی ببخشد.لذا قرآن کریم سعی‌اش بر این است که به مردم ایستادگی بیاموزاند؛ وقتی کلِّ دین را مطرح می‌کند، می‌گوید: دین برای آن است که ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ و مظاهرِ مهمّ دین را هم که مطرح می‌کند، آنها را به عنوان قیام معرّفی می‌کند؛ می‌فرماید: فلان رکنِ دینی برای آن است که مردم اهل قیام باشند.
کعبه، عامل قیام انسانها
فرمود: ﴿جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ﴾ ؛ ما کعبه را عامل قیام مردم قرار دادیم که مردم ایستادگی را از کعبه بیاموزند؛ یعنی کعبه عامل ایستادگیِ مردم باشد، مردم بایستند. مهم‌ترین رکنی که در طیّ زندگی و مرگمان، ما با آن روبه‌رو هستیم این کعبه است. مرحوم صاحب جواهر (رضوان الله علیه) در ردّ کسانی که خیال می‌کردند کعبه قبلهٴ مسجدیهاست و مسجدالحرام قبلهٴ اهل حرم است و حرم قبله برای افراد خارج است فرمود: این سخن ناصواب است؛ ما در زندگی و مرگ می‌گوییم: «و الکعبة قبلتی» ؛ تا زنده‌ایم به سمت کعبه شب و روز چند بار نماز می‌خوانیم، وقتی هم که مُردیم، قبر ما باید به طرف کعبه باشد. کعبه قبله است؛ نه مسجدالحرام و نه حرم؛ منتها انسان هر چه دورتر می‌رود استقبال وسیع‌تر خواهد بود. صدق عرفیِ استقبال، هنگام بُعد، یک نحو است و در حالت قرب، یک نحو دیگر؛ این نه به آن معناست که مسجدالحرام قبله باشد برای اهل حرم یا حرم قبله باشد برای کسی که خارج از حرم است، تنها قبلهٴ روی زمین کعبه است که مسلمین در مرگ و زندگی با آن کار دارند؛ «و الکعبة قبلتی»، اگر زنده است در حالت طواف و نماز باید به آن سمت متوجّه باشد (یا به دور آن یا روبه‌روی آن) و اگر مُرد باید قبرش به آن سمت باشد، [همچنین باید] قبل از دفن (در حالت احتضار)، به آن سمت باشد. این کعبه که قبلهٴ مسلمین است (حیّاً و میّتاً)، خدای سبحان این را عامل قیام مردم قرار داد: ﴿جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ﴾ که این عامل ایستادگی مردم است. بنابراین اگر خطوط کلّی دین است سخن از قیام است، اگر مهم‌ترین مظاهر دین به نام کعبه است سخن از قیام است و اگر چیزی که در تمام شبانه‌روز بر انسان در حالات مختلف واجب است (به نام صلات) سخن از قیام است.
اهل‌قیام‌بودن، شرط اقامهٴ نماز
وقتی انسان می‌تواند مقیم صلات باشد که خود اهل قیام باشد؛ انسانی که ایستادگی ندارد، نمی‌تواند به نماز ایستادگی بدهد. اگر نماز ایستادگی نیافت، کاری از این نماز ساخته نیست، آن ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ ، مربوط به صلات قائمه است؛ وگرنه ﴿فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ٭ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ﴾ ممکن است انسان نماز بخواند [و] در عین حال استحقاق «ویل» داشته باشد. پس اینکه فرمودند: «نماز را اقامه کنید»؛ یعنی این حقیقت را ایستادگی ببخشید. آن [نماز] می‌تواند جلوی خیلی از فسادها را بگیرد، آن را آن طوری که هست بخوانید، آن طوری که قدرت دارد، آن طور بخوانید. بنابراین اگر مسئله «قیام» را در بسیاری از موارد به معنای ایستادگی، خدای سبحان بر ما لازم کرده است، ما با داشتن این حالت، نمازی آن‌چنان باید بخوانیم.
هدف رسالت در قیام مردم به قسط و عدل
امّا این آیات یادشده: اصل آن آیه که در سورهٴ «حدید» هست: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ که روشن است؛ یعنی انبیا برای این آمدند که مردم به قسط و عدل قیام کنند؛ یعنی ایستادگی کنند. البتّه برای تودهٴ مردم، همان ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ است که قیام کنند؛ [اما] برای مسئولین که کارشان پرخطر است، تنها قیام کافی نیست؛ به آنها که کار [به] دستشان است قرآن می‌فرماید: ﴿کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ﴾ أو ﴿کُونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ﴾ که در دو آیهٴ است. برای یک آدمِ عادی ممکن است «قیام به قسط» کافی باشد در مسائل ««مبتلا به ‌او ولی برای یک مسئول، «قیام به قسط» کافی نیست؛ او آن‌چنان باید کمر ببندد که قوّامِ به قسط باشد تا در برابر این تهدیدها و تطمیعها شانه خالی نکند. هر کسی آن قدرت را ندارد که قسط را در جامعه احیا کند، تا خود قوّام به قسط نباشد و کارش «قیام» نباشد آن هنر را ندارد، لذا در برابر مسئولیتهای قضایی و غیر قضایی که می‌رسد می‌فرماید: «قوّام به قسط باشید»، هیچ چیزی شما را منحرف و متزلزل نکند؛ [البته] برای تودهٴ مردم سخن از ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ است.
دعوت مردم به قیام در برابر وهمها و خیالهای باطل
ولی در سورهٴ «سبأ» همه مردم را به ایستادگی دعوت می‌کند؛ آیهٴ 46 سورهٴ «سبأ» این است: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِن جِنَّةٍ﴾؛ فرمود: به این وثنیّین حجاز و امثال اینها بگو: شما که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را به جنون متّهم می‌کنید، چند لحظه‌ برای خدا قیام کنید و بیندیشید؛ ﴿أَن تَقُومُوا لِلَّهِ﴾، برای خدا قیام کنید؛ یعنی ایستادگی نشان بدهید در برابر اوهام و خیالات باطل؛ در برابر سنّتهای باطل ایستادگی نشان بدهید. آن‌گاه انسان اگر بخواهد فکر کند و بیندیشد معمولاً در حالت نشسته فکر می‌کند، [چون] حواسش جمع‌تر است؛ امّا این حالت را قرآن «قیام» می‌داند، کسی که یک جا نشسته است [و] مشغول تفکّر است، قرآن می‌گوید «شما برای خدا قیام کنید، بیندیشید و تفکّر کنید» ، معلوم می‌شود سخن از ایستادنِ عمودی در برابر نشستن و حالتهای دیگر نیست؛ چه اینکه در سورهٴ «مائده» جریان کعبه را به عنوان عامل قیام یاد کرده است؛ [در] آیهٴ 97 سورهٴ «مائده» فرمود: ﴿جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ﴾ که مردم به وسیلهٴ کعبه قیام کنند. معمولاً سخن از کنار کعبه باید شروع بشود؛ چه اینکه از کنار کعبه هم اصلِ اسلام شروع شد و هنگام ظهور حضرت ولیّ‌عصر(سلام الله علیه و ارواحنا فداه) هم از آنجا فریاد برمی‌خیزد. مسلمین باید این کعبه را از اسارت آزاد کنند. انسان در اثر آن ایمانِ به غیب باید نمازی تحویل بدهد که این نماز ایستادگی داشته باشد؛ نماز برای چه بایستد؟ برای اینکه جلوی فحشا را بگیرد. خب، کدام نماز است که ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ ؟ قرآن کدام نمازخوان و کدام مکّه‌رو را تربیت می‌کند؟ می‌گوید: کعبه‌ای را زیارت کن که عامل قیام است؛ نمازی بخوان که جلوی بدی را بگیرد؛ خب کدام نماز جلوی فحشا و منکر را می‌گیرد؟ نماز ایستاده است، کدام کعبه عامل نجات مسلمین است؟ کعبه‌ای که عامل قیام باشد؛ نه کعبه‌ای که در اسارت آل سعود است؛ ﴿جَعَلَ اللّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ﴾ .
اهمیت اقامهٴ نماز، در کلام انبیا
بنابراین دعوت بنیان‌گذار کعبه _یعنی حضرت ابراهیم(سلام الله علیه)_ را هم که قرآن در سورهٴ «ابراهیم» تشریح می‌کند، می‌فرماید: نیایش ابراهیم خلیل این است؛ سورهٴ ابراهیم آیهٴ چهل: ﴿رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ﴾؛ عرض می‌کند: خدایا! آن توفیق را بده که من آن نماز را اقامه کنم. در لسان همهٴ انبیا سخن از نماز بود و اوّلین کلامی که خدای سبحان به موسای کلیم(علیٰ نبیّنا و آله و علیه السّلام) بعد از اینکه دستور توحید و نبّوت داد فرمود [این بود]: ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی﴾ ؛ فرمود: نماز را برای یاد من اقامه کن. این حرفی است که خدا به همهٴ انبیا گفته است و سخن ابراهیم خلیل (سلام الله علیه( این است که «خدایا! مرا مقیم صلات قرار بده، کاری بکنم که نماز را ایستادگی ببخشم» چون از این نماز خیلی کار ساخته است.
سرّ مشروط‌بودن قبولی اعمال به قبولی نماز
اگر در جریان محاسبه آمده است که اگر نماز قبول شد دیگر امور مقبول است: «فإن قبلت قبل ما سواها و إن ردّت ردّ ما سواها» ، سرّش این است که نماز جلوی فساد را می‌گیرد. آن نمازِ قائم است که جلوی فساد را می‌گیرد که ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ .
نشانهٴ قبول‌شدن نماز
و به ما گفته‌اند: اگر خواستید ببینید نمازی که خواندید قبول است یا نه، ببینید به فحشا و منکر مبتلا شدید یا نه؛ اگر کسی بعد از صلات مبتلا به فحشا و منکر نشد، خدا را شکر کند که نمازش مقبول شد و اگر مبتلا به فحشا و منکر شد، این [شخص] بداند نمازش گرچه از نظر فقهی صحیح است ولی مقبول نیست، زیرا نماز، معرّفش آن است که ناهی از فحشا و منکر باشد. این محاسبه است؛ اینکه گفته‌اند خودتان را محاسبه کنید: «حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا» یکی از مواردش همین است که آیا نمازی خواندیم که ناهی از فحشا و منکر باشد یا نه؟ نمازمان قبول شد یا نشد؟ اینها جزء اسرار غیب نیست که انسان تا نمُرد نفهمد، غیب خیلی فوق اینهاست که انسان بعد از موت می‌فهمد؛ امّا اینکه آیا نماز او قبول شد یا نه، روزهٴ او قبول شد یا نه، حج او قبول شد یا نه، این آثاری که بر آن مترتّب کردند، اگر مترتّب شد معلوم می‌شود تا یک حدّی قبول شد؛ وگرنه، نه. اگر انسان نماز خواند، بعد آلوده شد، خب مطمئن است که نمازش قبول نشد، چون نماز، آن است که جلوی فحشا را بگیرد.
ارتباط اقامه دین با اقامه نماز
اگر ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) برای فرزندانش هم دعا می‌کند، باز هم در سورهٴ «ابراهیم» آیهٴ 37 لسانش این است که: ﴿رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ﴾؛ اینها نماز را اقامه کنند؛ اینها نماز را به پا بدارند؛ این حقیقت، سر پای خود باشد. گاهی می‌گویند دین را اقامه کنید؛ گاهی می‌گویند نماز را اقامه کنید، چون نماز ستون دین است [لذا] اگر آدم نماز را اقامه کرد، دین را هم اقامه می‌کند. گاهی تعبیرات قرآن کریم این است که دین را اقامه کنید [و] گاهی تعبیراتش این است که نماز را اقامه کنید. در سورهٴ «شوری» وقتی سخن از هدف مشترک انبیا مطرح است (انبیای اولواالعزم) بیانش این است؛ آیهٴ سیزده سورهٴ «شوری» می‌فرماید: ما به این انبیای اولواالعزم گفتیم: ﴿أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ﴾؛ دین را اقامه کنید. این دینی که در برابر هر‌گونه شرک و انحراف می‌ایستد دینی است که ایستادگی داشته باشد؛ والاّ اگر انسان دین داشته باشد و در برابر شرک و کفر هم مبارزه نکند، [این] یک دین ایستاده‌ای نیست؛ ﴿أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ﴾ ، و چون نماز ستون دین است، اگر ستون این خیمه را کسی اقامه کرد، در حقیقت خود خیمه را هم سر پا کرد. پس لسان قرآن کریم، گاهی این است که دین را اقامه کنید، [این] مثل آن است که بگویند «شما خیمه را سر پا کنید»؛ یک وقت تعبیر این است که «شما ستون را اقامه کنید». ستون خیمه اگر اقامه شد، خود خیمه هم سر پاست. پس گاهی سخن از ﴿أَقِیمُوا الدِّینَ﴾ است؛ گاهی سخن از ﴿أَقِیمُوا الصَّلاَةَ﴾ است، چون صلا‌ت، عمود دین است. برای اینکه جایگاه نماز همواره مورد توجّه باشد _و جایگاه نماز مسجد است_ در سورهٴ «اعراف» فرمود: شما بکوشید [که] ﴿أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ﴾ ؛ هر جا جایگاه سجده و خضوع است، شما چهرهٴ جانتان را به آن سمت متوجّه کنید. این ﴿أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ﴾؛ یعنی یک چهرهٴ ایستاده داشته باشید، یا ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا﴾ ؛ یعنی یک چهرهٴ ایستاده داشته باشید، که اقامه در این‌گونه از موارد همان ایستادگی‌نشان‌دادن است که از آن قیام «استقامت» مشتق می‌شود، می‌گویند این شخص «مستقیم» است. ممکن است قیام عمودی نداشته باشد [و] در حال رکوع و سجود باشد؛ ولی این شخص مستقیم است؛ یعنی در صراط مستقیم است؛ گرچه در حال سجود است [و] قائم نیست؛ اما می‌گویند این شخص در صراط مستقیم است. پس اگر گفتند: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ﴾؛ یعنی برای چهرهٴ جانت ایستادگی فراهم بکن؛ یا ﴿أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ﴾؛ یعنی یک چهرهٴ ایستاده باشید.
وظیفه انسان در اقامهٴ نماز و دین
بنابراین آنچه مهم است در مسئله قیام؛ آنچه مربوط به خود انسان است، اگر قلب و فطرت است فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ﴾ ، و اگر این وجوه ظاهری است فرمود: ﴿و أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ﴾ ، و اگر اصلِ حالتهای اندیشه و تفکر است برای حفظ اسلام یا درک اسلام، فرمود: ﴿أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادی﴾ ، اگر هدف انبیاست که ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ ، و اگر کسی مسئولیتی را در نظام قبول کرده است، تنها قیام به قسط کافی نیست؛ باید قوّام به قسط باشد و اگر برای جلوگیری از فحشا و منکر، نماز به عنوان بهترین عامل در دین معرّفی شده است، انسان باید آن نمازی [را] که ایستاده است بخواند تا جلوی هر‌گونه فحشا و منکر را بگیرد، اینها می‌شود اقامهٴ نماز. اگر این‌چنین شد، جزء متّقینی است که قرآن ﴿هُدیً لِلْمُتَّقِینَ﴾ است و اگر این‌چنین نشد، ﴿فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ ٭ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ﴾ . این نمازگزار را معرّفی کرده است، فرمود: نماز می‌خوانند؛ امّا نمی‌فهمند چه می‌گویند، زیرا آن نمازی که با سهو، عدم حضور قلب و مانند این همراه است، آن قدرت را ندارد که جلوی فحشا و منکر را بگیرد.
عامل‌قیام‌بودن کعبه برای اهل قیام
اگر کعبه را خدای سبحان به عنوان عامل قیام قرار داد، اگر کسی اهل استقامت و قیام نبود، این اگر به کعبه هم پناهنده شود خدا پناهش نمی‌دهد. این را مرحوم ابن‌بابویه قمی (رضوان الله علیه) در من‌لایحضره‌الفقیه نقل کرده است؛ وقتی ابن‌زبیر، سیّدالشهداء(سلام الله علیه) را یاری نکرد، ولیّ عصرش (حجّت خدا را، امام سوم و امام چهارم(سلام الله علیهما)) را یاری نکرد [و] از ترسِ حکومت وقت به درون کعبه متحصّن شد، خدا هیچ پناه نداد؛ یعنی حجّاج مأمور شد از طرف عبدالملک بیاید روی کوه ابوقبیس _که مشرف بر کعبه است_ آنجا منجنیق بگذارد و با منجنیق این کعبهٴ مکرّمه را با خاک یکسان بکند و ابن‌زبیر را بگیرد (دستگیر کند) و اعدام کند. اگر کسی ولیّ عصرش را یاری نکرد، به درون کعبه هم پناهنده بشود خداوند پناهش نمی‌دهد، چون این کعبه برای قیام مردم است. این کعبه یک سنگ و گلی است [که اگر تخریب شود] دوباره می‌سازند. اگر یک وقتی ابرهه آمد و خدای سبحان، طیر ابابیل را به سراغش فرستاد، برای اینکه ابرهه می‌خواست بساط قبله‌بودن، مَطاف‌بودن و اثر دینی را بردارد. و ابن‌زبیر خواست از این قبله‌بودن و حرمت مکان و ارزش مکان سوء استفاده کند، لذا خدای سبحان به او پناه نداد، [کعبه تخریب شد] دوباره هم این کعبه را ساختند . کعبه آن است که عامل قیام باشد. بعد از اینکه مرحوم ابن‌بابویه این بیان را در من لا یحضره الفقیه فرمودند، دیگر فقها و بزرگان هم این را با عظمت یاد کردند. اگر کعبه هست، قیامِ للنّاس است؛ اگر صلات است، قیام است و اگر هدف انبیاست، ﴿لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ است، پس وظیفهٴ همه اقامهٴ صلات خواهد بود.
«و الحمد لله ربّ العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 25:38

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی