display result search
سخنرانی حجةالاسلام و المسلمین عالی با عنوان "شناخت نقطه مقابل دین"، 1395
انسان علاوه بر اینکه باید دین را بشناسد، بایستی نقطه مقابل دین که شرک باشد را هم بشناسد تا شرک وارد زندگی او نشود و ایمانش خالص بماند و ضربه پذیری او از طرف شیطان کم تر شود. این که خداوند حضرت ابراهیم (ع) را به عنوان مقدمات توحید معرفی کرد چون شاخصه اصلی او جنبه سلبی اوست؛ یعنی تبرّی او قوی بوده است و هیچ رگه ای از شرک در زندگی و افکار او وارد نشده بود. در قرآن کریم هم این که ثواب لعن بیشتر از سلام است اشاره به همین مطلب دارد. لعن دربِ نفوذ شیطان به انسان را می بندد و به صورت تیرهای متعددی است که به سوی شیطان می رود و مانع نفوذ او در جان و دل انسان می گردد. پس هر قدر که انسان بتواند نقطه مقابل دین و دشمنان دین و راه های نفوذ آن ها را بشناسد، ایمانش ناب تر و خالص تر می ماند.
یکی از موانع دین، شیطان و جنود و لشگریان اوست؛ شیطان به عزّت خداوند قسم خورده مؤمنین را به لغزش بکشاند. امام صادق (ع) فرمودند: «ریشه های کفر سه چیز است: کبر، حرص و حسد». کبر شیطان را لغزاند؛ حرص باعث ترک اولی آدم (ع) شد و حسد باعث شد قابیل برادرش هابیل را بُکشد. اگر کبر و تکبر و لجاجت در مقابل حق مهم ترین و بدترینِ صفات شیطان است، پس ریشه تمام لغزش ها و بدی ها (از جمله: حسد، بخل، کینه و طمع) تکبر و لجبازی کردن در مقابل حق است. این صفت باعث ایجاد صفات رذیله و گناهان است. انسانی که صفات رذیله دارد، نمی تواند بندگی کند زیرا این صفات برای بندگی نیست بلکه برای سرکِشی است. در بُعد رفتار نیز تکبر باعث گناهان می شود، چون روح همه گناهان تسلیم خدا نبودن و بلکه تسلیم شیطان بودن است. در روایت از امام باقر (ع) داریم که فرمودند: « شخصی که به دنیا می آید، ابتدا لوح قلبش سفید است ولی به محض اینکه گناهی مرتکب شد یک نقطه سیاه در قلبش حک می شود. اگر شخص توبه کرد، نقطه سیاه پاک می شود ولی اگر توبه نکرد قلبش مهر می خورد.» یعنی گناهان در قلب انسان انباشته می شوند تا اینکه کل قلب سیاه می شود. این تعبیر قرآن است که فرمود: «ختم الله علی قلوبهم». آن سیاهی که امام فرمودند شروع ولایت ابلیس است. ولایت ابلیس تاریکی است. ریشه تمام گناهان رفتاری و صفات رذیله همان تکبر است که در ذات و قلب برخی انسان ها وجود دارد.
اگر یک جامعه ای در مقابل خداوند استکبار داشته باشد و موضع گیری کند و تسلیم دین نباشد، فرهنگ و ارزش های جامعه فرهنگ و اخلاق متکبرانه خواهد بود و باعث ایجاد رفتار، سبک زندگی گناه آلود و فرهنگ خود محوری می شود.
شهید صدر در کتابش می فرماید که دجّالی که در روایات اهل سنّت و شیعه نقل شده است انسان نیست بلکه فرهنگ فاسدی است که در آخر الزمان تولید می شود که معیارهایش معیارهای نفسانی است و آن فرهنگ شرق و غرب را فرا می گیرد.
بنابراین نقطه مقابل تکبر، تواضع و فروتنی است و ما باید در مقابل حق فروتن و خاضع باشیم و ذره ای در مقابل حق مقاومت نکنیم.
انسان علاوه بر اینکه باید دین را بشناسد، بایستی نقطه مقابل دین که شرک باشد را هم بشناسد تا شرک وارد زندگی او نشود و ایمانش خالص بماند و ضربه پذیری او از طرف شیطان کم تر شود. این که خداوند حضرت ابراهیم (ع) را به عنوان مقدمات توحید معرفی کرد چون شاخصه اصلی او جنبه سلبی اوست؛ یعنی تبرّی او قوی بوده است و هیچ رگه ای از شرک در زندگی و افکار او وارد نشده بود. در قرآن کریم هم این که ثواب لعن بیشتر از سلام است اشاره به همین مطلب دارد. لعن دربِ نفوذ شیطان به انسان را می بندد و به صورت تیرهای متعددی است که به سوی شیطان می رود و مانع نفوذ او در جان و دل انسان می گردد. پس هر قدر که انسان بتواند نقطه مقابل دین و دشمنان دین و راه های نفوذ آن ها را بشناسد، ایمانش ناب تر و خالص تر می ماند.
یکی از موانع دین، شیطان و جنود و لشگریان اوست؛ شیطان به عزّت خداوند قسم خورده مؤمنین را به لغزش بکشاند. امام صادق (ع) فرمودند: «ریشه های کفر سه چیز است: کبر، حرص و حسد». کبر شیطان را لغزاند؛ حرص باعث ترک اولی آدم (ع) شد و حسد باعث شد قابیل برادرش هابیل را بُکشد. اگر کبر و تکبر و لجاجت در مقابل حق مهم ترین و بدترینِ صفات شیطان است، پس ریشه تمام لغزش ها و بدی ها (از جمله: حسد، بخل، کینه و طمع) تکبر و لجبازی کردن در مقابل حق است. این صفت باعث ایجاد صفات رذیله و گناهان است. انسانی که صفات رذیله دارد، نمی تواند بندگی کند زیرا این صفات برای بندگی نیست بلکه برای سرکِشی است. در بُعد رفتار نیز تکبر باعث گناهان می شود، چون روح همه گناهان تسلیم خدا نبودن و بلکه تسلیم شیطان بودن است. در روایت از امام باقر (ع) داریم که فرمودند: « شخصی که به دنیا می آید، ابتدا لوح قلبش سفید است ولی به محض اینکه گناهی مرتکب شد یک نقطه سیاه در قلبش حک می شود. اگر شخص توبه کرد، نقطه سیاه پاک می شود ولی اگر توبه نکرد قلبش مهر می خورد.» یعنی گناهان در قلب انسان انباشته می شوند تا اینکه کل قلب سیاه می شود. این تعبیر قرآن است که فرمود: «ختم الله علی قلوبهم». آن سیاهی که امام فرمودند شروع ولایت ابلیس است. ولایت ابلیس تاریکی است. ریشه تمام گناهان رفتاری و صفات رذیله همان تکبر است که در ذات و قلب برخی انسان ها وجود دارد.
اگر یک جامعه ای در مقابل خداوند استکبار داشته باشد و موضع گیری کند و تسلیم دین نباشد، فرهنگ و ارزش های جامعه فرهنگ و اخلاق متکبرانه خواهد بود و باعث ایجاد رفتار، سبک زندگی گناه آلود و فرهنگ خود محوری می شود.
شهید صدر در کتابش می فرماید که دجّالی که در روایات اهل سنّت و شیعه نقل شده است انسان نیست بلکه فرهنگ فاسدی است که در آخر الزمان تولید می شود که معیارهایش معیارهای نفسانی است و آن فرهنگ شرق و غرب را فرا می گیرد.
بنابراین نقطه مقابل تکبر، تواضع و فروتنی است و ما باید در مقابل حق فروتن و خاضع باشیم و ذره ای در مقابل حق مقاومت نکنیم.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان