سخنرانی مرحوم آیت الله علی مشکینی با موضوع رابطه متقابل علم و عمل و بررسی متقدم بودن علم بر عمل
در روایات بیان شده است که علم مقدمه عمل است و تا علم نباشد عمل تحقق پیدا نمی کند. و در بعضی روایات دیگر بیان شده است که عمل است که علم را حاصل می کند. و عمل مقدمه علم است و تقوا تولید علم می کند.
لیکن نتیجه می گیریم که ابتدا انسان باید اخلاص پیدا بکند، و عمل پیدا کند و سپس علم و دانش پیدا کند. بنابراین علم بعد از عمل و متوقف بر عمل است.
پس در این مقدمه دو نکته مطرح شده که یا علم مقدمه عمل است یا عمل مقدمه بر علم و این دو با هم تناقض و ضدیتی ندارند.
توضیح این دو مطلب این است که در مرحله اول باید علم پیدا کرد، و سپس عمل در مرحله دوم است. لیکن اگر دنبال علم، عمل بیاید، آن عمل هم دوباره برای علم دیگری مقدمه خواهد شد. نتیجه این که اگر انسانی عالم شود و به علم خویش عمل نکند، آن علم، از انسان جدا می شود و بی نتیجه می شود، اما اگر دنبال علم، عمل بیاید این عمل، علم دیگری را ایجاد می کند و آن علم، عمل دیگری را ایجاد می کند و این تسلسل در حال تکامل است.
دو نوع علم برای انسان دسته بندی شده است: اول علم اکتسابی و حصولی است که باید با تدریس و مطالعه آن علم را به دست بیاورید. دوم علوم الهامی که خداوند در درون انسان های بزرگ به ودیعه گذاشته شده است. و این علم است که قدرت عظیمی به مردم عطاء می کند.
در طول زندگی، موقعیت ها و دو راهی هایی برای انسان به وجود می آید که با علم اکتسابی و حصولی نمی توان راه درست را تشخیص داد و باید از علم لدنی و الهامی کمک گرفت تا انسان به اعمال خود روح و جان بدهد.
در روایات بیان شده است که علم مقدمه عمل است و تا علم نباشد عمل تحقق پیدا نمی کند. و در بعضی روایات دیگر بیان شده است که عمل است که علم را حاصل می کند. و عمل مقدمه علم است و تقوا تولید علم می کند.
لیکن نتیجه می گیریم که ابتدا انسان باید اخلاص پیدا بکند، و عمل پیدا کند و سپس علم و دانش پیدا کند. بنابراین علم بعد از عمل و متوقف بر عمل است.
پس در این مقدمه دو نکته مطرح شده که یا علم مقدمه عمل است یا عمل مقدمه بر علم و این دو با هم تناقض و ضدیتی ندارند.
توضیح این دو مطلب این است که در مرحله اول باید علم پیدا کرد، و سپس عمل در مرحله دوم است. لیکن اگر دنبال علم، عمل بیاید، آن عمل هم دوباره برای علم دیگری مقدمه خواهد شد. نتیجه این که اگر انسانی عالم شود و به علم خویش عمل نکند، آن علم، از انسان جدا می شود و بی نتیجه می شود، اما اگر دنبال علم، عمل بیاید این عمل، علم دیگری را ایجاد می کند و آن علم، عمل دیگری را ایجاد می کند و این تسلسل در حال تکامل است.
دو نوع علم برای انسان دسته بندی شده است: اول علم اکتسابی و حصولی است که باید با تدریس و مطالعه آن علم را به دست بیاورید. دوم علوم الهامی که خداوند در درون انسان های بزرگ به ودیعه گذاشته شده است. و این علم است که قدرت عظیمی به مردم عطاء می کند.
در طول زندگی، موقعیت ها و دو راهی هایی برای انسان به وجود می آید که با علم اکتسابی و حصولی نمی توان راه درست را تشخیص داد و باید از علم لدنی و الهامی کمک گرفت تا انسان به اعمال خود روح و جان بدهد.
تاکنون نظری ثبت نشده است