سخنرانی آیت الله مرحوم علی مشکینی با موضوع بیان حقیقت روح و مراتب تربیتی روح
برای جسم انسان اوصافی تصور می شود که مادی است. موجودی که در جسم انسان هبوط کرده است، روح نام دارد که آن هم دارای اوصاف و صفاتی است. صفات و ویژگی های روح عبارت است از شجاعت، تواضع، خضوع، رحم، جبن، بخل، تکبر. هم صفات حسنه و هم صفات رذیله بر روح وارد می شود و این انسان است که با انتخاب خود، این صفات حسنه و یا رذیله را بر روح انسان وارد می کند.
امتیاز و ویژگی روح انسان با دیگر ارواح موجودات دیگر، داشتن صفت عقل است. و با داشتن این صفت است که امر و نهی خدواند مورد توجه و عنایت انسان قرار می گیرد.
عقل به معنای زنجیر و پابند است و نقش زنجیر نفس را بر عهده دارد.
وقتی خداوند این عقل را آفرید به او فرمان داد که سخن بگوید و فرمود ای عقل این تو هستی که باید ناطق جامعه باشی، و از اسرار وجود با خبر شوی و خیر و شر را بشناسی و اوامر و نواهی خداوند را درک کنی.
مقصود این است که انسان عاقل باید در جامعه حاکمران باشد و سخن بگوید و اجازه به سخن گفتن افراد جاهل ندهد.
خداوند بیان می کند که موجودی شریفتر و فاضل تر از عقل نیافریده است. و آن را به کسانی عطا می کند که دوستش دارد.
این نیروی عظیم الهی که همان عقل است، باید از سوی خداوند هدایت بشود و در مسیر دین قرار بگیرد و خود عقل نیز هدایت، لازم دارد. خود به خود این عقل مستقلاً باعث کمال و هدایت انسان نمی شود. اگر عقل اسیر هوای نفس شد، انحراف انسان هم پدید می آید و اگر تحت تأثیر هدایت و اوامر و نواهی خداوند قرار گرفت باعث هدایت و رشد و کمال انسان می شود.
انسان باید از عقل خود مراقبت کند تا در مسیر درست قرار بگیرد و علم و دانش، خوراک عقل است. و عقل بدون علم به هدف خود نمی رسد.
برای جسم انسان اوصافی تصور می شود که مادی است. موجودی که در جسم انسان هبوط کرده است، روح نام دارد که آن هم دارای اوصاف و صفاتی است. صفات و ویژگی های روح عبارت است از شجاعت، تواضع، خضوع، رحم، جبن، بخل، تکبر. هم صفات حسنه و هم صفات رذیله بر روح وارد می شود و این انسان است که با انتخاب خود، این صفات حسنه و یا رذیله را بر روح انسان وارد می کند.
امتیاز و ویژگی روح انسان با دیگر ارواح موجودات دیگر، داشتن صفت عقل است. و با داشتن این صفت است که امر و نهی خدواند مورد توجه و عنایت انسان قرار می گیرد.
عقل به معنای زنجیر و پابند است و نقش زنجیر نفس را بر عهده دارد.
وقتی خداوند این عقل را آفرید به او فرمان داد که سخن بگوید و فرمود ای عقل این تو هستی که باید ناطق جامعه باشی، و از اسرار وجود با خبر شوی و خیر و شر را بشناسی و اوامر و نواهی خداوند را درک کنی.
مقصود این است که انسان عاقل باید در جامعه حاکمران باشد و سخن بگوید و اجازه به سخن گفتن افراد جاهل ندهد.
خداوند بیان می کند که موجودی شریفتر و فاضل تر از عقل نیافریده است. و آن را به کسانی عطا می کند که دوستش دارد.
این نیروی عظیم الهی که همان عقل است، باید از سوی خداوند هدایت بشود و در مسیر دین قرار بگیرد و خود عقل نیز هدایت، لازم دارد. خود به خود این عقل مستقلاً باعث کمال و هدایت انسان نمی شود. اگر عقل اسیر هوای نفس شد، انحراف انسان هم پدید می آید و اگر تحت تأثیر هدایت و اوامر و نواهی خداوند قرار گرفت باعث هدایت و رشد و کمال انسان می شود.
انسان باید از عقل خود مراقبت کند تا در مسیر درست قرار بگیرد و علم و دانش، خوراک عقل است. و عقل بدون علم به هدف خود نمی رسد.
تاکنون نظری ثبت نشده است