display result search
منو
تحلیل نهضت سیدالشهدا - بخش پنجم

تحلیل نهضت سیدالشهدا - بخش پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 32 دقیقه مدت قطعه
  • 1122 دریافت شده
سخنرانی آیت الله جوادی آملی با موضوع تحلیل قیام اباعبدالله و اهداف آن

موضوع سخن تحلیل قیام سالار شهیدان بود. آنچه از سخنان و نامه های آن حضرت بر می آید اینست که تنها هدف حضرت احیای دین بود و تنها راه احیای دین، تاسیس نظام اسلامی در یک کشور است و تنها راه آن هم اهدای جان و مال است. هم هدف مشخص است و هم راه و وسیله. در وصیت نامه رسمی آن حضرت آمده است که سیره آن حضرت، سیره پدرشان امیرالمومنین و جدشان رسول اکرم بوده است. سیره پدرشان همان سیره جدشان رسول اکرم بوده است چون امیرالمومنین به منزله جان رسول الله است و سیره رسول الله هم همان قرآن است چون حضرت مبین علمی و عملی قرآن کریم است پس برنامه و قیام سالار شهیدان را قرآن تنظیم کرده است و بس. در قرآن کریم می فرماید اگر مسائل زندگی پیش شما بیشتر از خدا و پیامبر و جهاد می ارزد، منتظر رسیدن امر خدا باشید یعنی در مساله جهاد یک امر، رکن است و آن اینکه دین خدا محبوب تر از حیات دنیا باشد. در قرآن هم این اصل به عنوان یک قانون کلی مشخص شده است و هم کسانی را که به این اصل پایبند هستند معرفی شده اند که همان حزب الله می باشند که اینها هرگز خود و بستگان خود را عزیزتر از دین خدا نمی دانند. باید کسی این قانون را عمل کند و قانون ممثل باشد که دیگران ببینند که میشود طرزی زیست که دین خدا عزیزتر از حیات دنیا باشد. سالار شهیدان نمونه تام این صحنه است. یعنی چنانچه رسول اکرم فرمود «خذوا عنی مناسککم» و «صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی»، در جریان جهاد هم فرزندش نمونه بارز این مساله است که «خذوا عنی جهادکم و دفاعکم» یعنی آیین جنگ و جهاد را از من یاد بگیرید، برای من رنج آور است که در نظام ظلم و گناه زندگی کنم.
سید الشهدا باید این راز را افشا کند که اسلام امویان اماته اسلام است و این دین حقیقی نیست. حضرت خواست مردم را بیدار کند که اسلام امویان را به آنها بشناساند. حضرت فرمود زندگی با ستمکاران انسان را به ستوه می آورد و تا کسی به ستوه نیاید، دست به اسلحه نمی برد، فرمود شما به ستوه بیایید، چون بال و پر ندارید به ستوه در نمی آیید اما وقتی بال و پر در آوردید، زندان شما را به ستوه می آورد، من احساس ستوه کرده ام و قیام می کنم.
حضرت در میانه راه در آخرین نامه خود به مردم کوفه اینگونه می فرماید که اگر مردم ببینند یک ظالمی به آنها حکومت می کند و به دین خدا عمل نمی کند، عهد الهی را می شکند و در بین مردم به ستم رفتار می کند، اگر مردم قیام نکنند و او را سر جای خود ننشانند، شایسته است که خدای سبحان آن ملت سلطه پذیر را با آن طاغی سلطه گر، یک جا به جهنم ببرد. تمام تلاش حضرت این بود که این اسلام اموی را فاش کند. تنها اسلام اموی می توانست به جنگ با اسلام حسین بن علی برود، مردمی که به جنگ با حضرت می آمدند به طمع بهشت می آمدند و حضرت می خواست اسلام حقیقی را به آنان بنمایاند.
حضرت می فرماید ما می خواهیم این تنگنا را به شرح صدر مبدل کنیم و کردیم و از آن به بعد، نفس تازه و آزاد می کشند و نشانه اش هم همان بود که هر چه به شهادت نزدیکتر می شدند رخسار حضرت شکفته تر می شد. این نشان می دهد که حضرت هیچگاه برای جریان دنیا اشک نمی ریخت و چون به مقصود نزدیک می شد خوشحال تر بود. حضرت وقتی می بیند دین دارد می میرد و عده ای اسلام اموی را در برابر اسلام علوی علم کرده اند و به عنوان اسلام دارند زندگی و حکومت می کنند، زار زار می نالد و اشک می ریزد بنابراین مساله قیام حضرت مبادا در حد عاطفه مطرح بشود چون اگر کسی از ستم یک حکومت به ستوه آمد، او از جنگ، شرح صدر به غنیمت می برد و لذت می برد چه اینکه در تمام حالات پایانی عمر شریف حضرت از ایشان نقل می کنند که چهره حضرت شفاف تر و شکوفاتر بود.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 32:57

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی