display result search
منو
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه پنجاه و یکم

لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه پنجاه و یکم

  • 1 تعداد قطعات
  • 34 دقیقه مدت قطعه
  • 17 دریافت شده
سخنرانی آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه پنجاه و یکم، سال 1386

در ادامه بحث درباره‌ی مناجات عارفین به موضوع «معرفت خدا»؛ اشاره کردیم و گفتیم که بعضى‌‌ از مراتب آن در سطوح عالی است که ما از درک آن‌ها عاجزیم؛ ولی در روایات، ادعیه و مناجات‌ها به این مراتب عالی معرفت خدا اشاره شده و جفاست که ما از پرداختن به آن‌ها غفلت کنیم.
یکى از سوالاتى که در این زمینه وجود دارد این است که چه اندازه مى‌‌توان خدا را شناخت. اجمالاً توضیح دادیم که شناخت‌هاى ما به دو دسته‌‌ى کلى تقسیم مى‌‌شود: شناخت ذهنى یا علم حصولى که به وسیله‌‌ى مفاهیم ذهنى حاصل مى‌‌شود، و شناخت حضورى. به مناسبت توضیح این مطلب فرازهایی از روایتى که در تحف العقول از امام صادق(ع) نقل شده را تلاوت کردیم که از ظاهر این روایت می‌توان استفاده کرد که درباره‌‌ى خداى متعال، علم حضورى امکان دارد و حتى انتظار اهل‌بیت(ع) این است که شیعیان خالص و کاملشان داراى چنین علمی باشند.
خلاصه روایت این بود که شخصى خدمت حضرت امام صادق(ع) آمد و گفت من از محبین شما هستم؛ حضرت در جواب از او سوال کردند: از کدام دسته از محبین؟ راوى این روایت - که سدیر صیرفى است - مى‌‌گوید: من پرسیدم مگر محبین شما چند دسته‌‌اند؟ حضرت فرمودند: على ثلاث طبقات؛ سه دسته هستند. اما کامل‌ترین ایشان کسانى هستند که خدا به برکت آنها به دیگران روزى مى‌‌دهد و بلاها را از دیگران دفع مى‌‌کند. آن شخص گفت: من از همین دسته - یعنى محبین کامل –؛ هستم. حضرت فرمودند: این دسته علاماتى دارند. اولین علامتشان این است که توحید کامل دارند؛ عرفوا التوحید حق معرفته؛ سدیر که از یاران قدیمی امام صادق(ع) بود، این سخنان برایش تازگی داشت؛ از همین رو با کنجکاوی از امام(ع) سؤال می کند: معرفت کامل به توحید یعنی چه؟ امام در پاسخ مطالب نسبتاً مفصلی را بیان فرمودند که در جلسه قبل به فرازهایی از آن اشاره شد؛ از جمله این که : إن معرفة عین الشاهد قبل صفته و معرفة صفة الغائب قبل عینه. در توضیح این فراز عرض کردیم که حضرت دو نوع معرفت را بیان مى‌‌کنند: معرفت شاهد و معرفت غایب، که شاید این بیان بر تقسیم علم به حضورى و حصولى منطبق بشود. امام (ع) مى‌‌فرماید معرفت شاهد، معرفت خود چیزی است که ما نسبت به آن معرفت داریم. شاید بتوانیم بگوییم این همان تعبیر معرفت ذات شیء است. و اگر چنین معرفتی نسبت به موجودی حاصل شد، در مرتبه بعد نوبت به شناختن صفات آن موجود می‌رسد. اما اگر به موجود غایبی معرفت پیدا کنیم، قبل از این که عین آن موجود را بشناسیم، اول صفاتش را مى‌‌شناسیم؛ و معرفة صفة الغائب قبل عینه.
براى تقریب به ذهن فرض کنید خداوند فرزندى به شما داده، هنوز نمى‌‌دانید وزن این نوزاد چقدر است، رنگ چهره‌‌اش چیست، اوصاف دیگرش چگونه است. فرزند را به شما نشان مى‌‌دهند و مى‌‌گویند این نوزادى است که خدا به شما عطا کرده است. بعد کم کم دقت مى‌‌کنید که این نوزاد چه صفاتى دارد.
اما اگر بخواهند کسى را غایبانه براى شما معرفی ‌‌کنند ابتدا صفاتش را بیان می‌کنند و مثلاً می‌گویند: نوه‌‌ى شما که در فلان شهرى زاده شده چنین و چنان است. در این مورد ابتدا با اوصاف او آشنا می‌شوید و بعد، زمانی که خودش را دیدید، متوجه می‌شوید که آن صفات بر او منطبق مى‌‌شود و مى‌‌فهمید که این همان کسی بود که مى‌‌گفتند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 34:55

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی