display result search
منو
جنگ روایتها، جلسه چهارم

جنگ روایتها، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 52 دقیقه مدت قطعه
  • 493 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «جنگ روایتها»، جلسه چهارم، سال 1398

وقتی می‌گوییم «جنگ روایت‌ها»، اینجا لزوماً اینکه حتماً جنگِ بین احادیث باشد نیست، گرچه می‌تواند باشد، اینجا منظور از «روایت»… درواقع ما این تعریف را از روایت درست نکرده‌ایم، بلکه خواستیم امانتداری کنیم، کسانی که در رشته‌های علوم اجتماعی ذیلِ جامعه‌شناسی و علوم ارتباطات تحصیل کرده‌اند می‌دانند آنجا این بحثِ «جنگ روایت‌ها» مطرح است و کتاب دارد، منتها محل بحثِ آن‌ها فقط از جهتِ رسانه‌ای است، این بحث هم جهتِ اعتقادی دارد و هم جهتِ اجتماعی و سیاسی دارد و هم جهتِ عملی.
این را از کجا و از چه تجربه‌ای بدست آورده‌اند؟ این موضوع را از مطالعه‌ی تاریخ بدست آورده‌اند، نه لزوماً تاریخ اسلام.
مثلاً فرض بفرمایید اینکه هیتلر و آلمان نازی چه نگاهی به جنگ جهانی دوم داشته‌اند و آن سه کشورِ مقابلِ آن‌ها چه نگاهی به جنگ داشته‌اند همان «جنگ روایت‌ها» است، تعریفِ آن‌ها این است: مجموعه‌ی معانی، مفاهیم، توصیفات، توضیحات، اسناد، مدارک، تصاویر، اخبار، احادیث، آیات و… در هر موضوع که راجع به یک رخداد یک تصویر می‌سازد، به مجموعه‌ی همه‌ی آن‌ها یک «روایت» می‌گویند.
همانطور که یک پازل قطعه‌های کوچکِ زیادی دارد که هر کدام از آن‌ها یک روایتگری در تصویرِ کلّی دارد، مجموعه‌ی آن‌ها باهم یک روایتِ واحد می‌سازد، طبیعتاً هر کجا که منافع و مضار نسبت به انسان‌ها در آن باشد این تصاویر با هم مختلف خواهد بود که یک جنگ می‌شود، و چون ما می‌خواهیم عرض کنیم که جنگ معمولی در ذهنِ من و شما آن جنگِ سختی است که کشتار دارد، در حالی که جنگِ معمولی این «جنگ روایت‌ها» است، چون همه با آن درگیر هستند، اما همه درگیرِ جنگِ سخت نیستند.
جنگ روایت‌ها به ما نزدیک است، مثلاً دو همکار بر سرِ یک موضوعی مانندِ شراکت با هم به اختلاف می‌خورند، وقتی نزدِ یک داور می‌روند هر کدام که تعریف می‌کنند صد درصد پیروز هستند، یعنی تعارض و تضادّ صد درصدی بر سرِ یک رخدادی که معمولاً آنجا کسی از این‌ها حاضر نبوده است، کمااینکه در موضوعِ بحثِ تاریخ اسلام و عقائدِ ما شیعیان که هیچکدام از ما نبوده‌ایم که ببینیم، این ما هستیم و آن روایت.
جنگ روایت‌ها نسبت به جنگ اصلی خطراتی دارد، آن هم این است که محدودیّتِ زمانی و مکانی و نیروی انسانی ندارد، صلح ندارد، وقتی شروع بشود تمام نمی‌شود، الا اینکه اصلِ مسئله تمام بشود، تا وقتی اصلِ مسئله تمام نشود و اهمیّتِ آن از بین نرود، تا وقتی که آن منفعت یا آن ضرر موضوعاً از بین نرود این دعوا هست، تا وقتی اهمیّت دارد.
و طبیعتاً اهمیّتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام تا قیامِ امام زمان ارواحنا فداه از بین نمی‌رود، پس این جنگ تا قیامِ امام زمان ارواحنا فداه هست.
پیش از اینکه بخواهد یک جنگ اصلی رُخ بدهد باید این جنگ روایت‌ها بیاید تا افکار عمومی را برای نبرد بسیج کند.
یکی از نکاتِ مهمّ جنگ روایت‌ها این است که حتّی ممکن است یک چیزی «اصل» نداشته باشد، هیچ ریشه‌ای نداشته باشد، اما می‌توان هزار سال بوسیله‌ی روایتِ موضوعِ وَهمیِ موهومی که هیچ چیزی نیست جنگید.
یک وقتی یک جنگی صورت می‌گیرد، مثلاً کربلا اتّفاق می‌افتد و بعد از آن درگیری‌هایی می‌شود، اینجا دو نکته است، شما در جنگِ اصلی دو جبهه را می‌بینید که در حالِ جنگیدن با یکدیگر هستند، اما اینجا جبهه اینطور نیست، اینجا جبهه چندوجهی است.
حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر، تشکیلِ حکومتِ اسلامی و غیره و غیره و غیره قیام کردند، این یک تصویر است، یک عدّه می‌آیند و می‌گویند حسین بن علی علیه السلام خطای محاسباتی کرد، می‌گوید خطای محاسباتی کرد و اشتباهِ محاسباتی و اجتهادی و خطای تشخیص در صحنه رُخ داده است؛ یعنی این روایت با آن روایتِ قبلی در نبرد است، اما فقط این نیست.
یک روایتِ دیگر می‌گوید که اصلاً حسین بن علی علیه السلام در حالِ فرار بودند و او را گیر انداختند و کشتند؛ این با روایتِ قبل فرق دارد، این دیگر خطای محاسباتی نیست. این هم با روایتِ اول در نبرد است اما در یک جبهه‌ی دیگر.
یک روایتِ دیگر می‌گوید: همه‌ی داستان بر سرِ یک زنِ زیبایی بوده است که بینِ حسین بن علی علیه السلام و یزید اختلاف بوده است، این هم در حالِ نبردِ با آن روایتِ اول است.
یعنی اولاً خطر یا مزیّتِ جنگ روایت‌ها در این است که بر خلافِ جنگِ سخت «چندوجهی» است، وقتی یک چیزی پیچیده است مسلّماً باید دقّتِ انسان افزایش پیدا کند.
غیر از اینکه عرض کردم اصلاً ممکن است مثلِ موضوعِ همین «زنِ زیبا»، اصلاً همچنین چیزی وجودِ خارجی هم نداشته باشد.
مثال: مسئله‌ی هولوکاست را ببینید. هولوکاست یک ادّعایی است که آلمانی‌ها یهودی‌ها را سوزانده‌اند، حال اینکه اصلاً این مسئله واقع شده است یا واقع نشده است یک بحث است، اما اگر واقع شده بود آیا اینقدر توان داشت؟ اصلاً نیازی نیست واقع شده باشد!
در جنگِ روایت‌ها او را واقع‌شده حساب می‌کند و آنقدر روی آن کار می‌کند که الآن دنیا هشتاد سال است که با آن درگیر است. نمی‌گویم همه‌ی عالَم با آن‌ها موافق هستند، اما بالاخره در جنگ روایت‌ها یک عدّه مخالف هستند، ولی بالاخره یک عدّه کشور را با خود همراه کرده است، بیش از هزار ساعت فیلم ساخته است، و همچنان با هم درگیر هستند.
اصلاً نیاز نیست واقع شده باشد، یک طوری کار می‌کنند که انگار بوده است.
نمی‌خواهم بگویم که جنگ روایت‌ها حتماً یک چیزِ قبیحی است، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم این کار را کرده‌اند، بستگی به غرض دارد.
لذا می‌شود برای چیزی که از بین رفته است و خودِ آن کارایی ندارد «موج» درست کرد و آن موضوع نخوابد.
این است که ما در جنگ روایت‌ها برای اینکه ذهن‌ها را از یک مسئله به سمتِ یک مسئله‌ی دیگر پرت کنیم، اینکه کدام روایت را سنجاق کنیم و روی آن فشار بیاوریم، این به غرضِ در جنگ روایت‌ها بستگی دارد. در فضای جنگ روایت‌ها می‌شود از یک بیماری که آنقدر کشنده است که سرعتِ کشندگیِ آن بی‌نظیر است یک «سرما خوردگی» ساخت و آن را اینقدر تقلیل داد، می‌شود یک سرماخوردگیِ جدید را به خطرناک‌ترین بیماریِ قرن تبدیل کرد؛ چون شما با «واقع» سر و کار ندارید، با روایت سر و کار دارید، اصلاً قدرتِ رسانه‌ی جنگ روایت‌هاست که افکارِ عمومی را مدیریت می‌کند.
اصلاً موضوع «اصل» نداشته است اما برای آن ساخته‌اند. یعنی تا جایی که جا داشته باشد! از یک مسئله‌ای که اصلاً نبوده است، سابقه نداشته است، ریشه‌ای نداشت… راحت می‌شود درست کرد، راحت!
اگر انسان در جنگ باشد و موازنه‌ی قدرت نباشد، اسلحه نباشد، فشنگ نباشد، از دشمن می‌گیرند و خرج می‌کنند، خطر چه زمانی خیلی بزرگ می‌شود؟ وقتی که در میانِ جنگ ایستاده است و به او خبر بدهند که جنگ تمام شده است، اگر او چنین احساسی کند ممکن است تفنگِ پُر و آماده‌ی خود را در حالی که دشمن را در سیبل دارد زمین بگذارد و دیگر شلّیک نکند.
بهترین روشِ از کار انداختنِ نیرو در جنگ «تَخدیر» است، یعنی کاری کنید که حسِّ جنگِ او از دست برود.
«جنگ الکترونیک» چکار می‌کند؟ همین کار را انجام می‌دهد.
وقتی موشکِ شما در حالِ اصابت به سوژه است و جنگ الکترونیک به رادارِ او مخابره می‌کند این قناری است که در حالِ آمدن است، بنابراین او هم این موشک را نمی‌زند، چون درواقع این موشک را «دشمن» نمی‌بیند و در نتیجه موشک به سوژه اصابت می‌کند، جنگ الکترونیک در فضای جنگ روایت‌ها اینطور می‌شود که شما دشمن را دشمن ندانید و یا زمانِ درگیری را خاتمه‌یافته قلمداد کنید.
خطرناک‌ترین کار این است که کاری کنید که… نیازی نیست مهمّاتِ او را از بین ببرید، این شخص دیگر حسِ جنگ کردن ندارد.
دجّال نمادِ انحراف است، ضرب المثلِ انحراف است، وقتی می‌خواهند بگویند چه کسی منحرف است می‌گویند دجّال است، مانندِ متکبّر که می‌گویند فرعون است، به منحرف «دجّال» می‌گویند، رئیسِ منحرفین و ایجادکنندگانِ انحراف در عالَم «دجّال» است.
امام معصوم علیه السلام می‌فرمایند: فتنه‌ی شدیدتر از دجّال چیست؟ آن کسی است که از حُبِّ ما اهل بیت می‌گوید اما از بغضِ دشمنانِ ما چیزی نمی‌گوید.
چرا؟ برای اینکه کسی که خیلی به اهل بیت علیهم السلام عشق داشته باشد و یک نفر را ببیند که نسبت به اهل بیت علیهم السلام محبّتِ خیلی زیادی دارد آن شخص را باور می‌کند، حال اگر آن شخص بگوید با دشمنانِ خدا دشمنی نکنید در دستگاهِ محاسباتیِ شما اثر می‌گذارم، این همان جنگ الکترونیک است.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 52:52

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عااااااااااااااالی

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی