سخنرانی از آیت الله حسین انصاریان با موضوع «چیستی دین»، جلسه چهارم، سال 1400
در کتابهای مهمی که مسائل معنوی مطرح است؛ مانند کتابهای ملّا محسن فیض کاشانی، مثل کتاب حقایق، کتاب محجّةالبیضاء و مثل کتاب جامع السعادات ملاّ مهدی نراقی و فرزند کم نظیرش ملاّ احمد نراقی و مانند نوشتههای ابن فحد حلّی و شیخ بهایی، یقین را بر سه درجه و سه مرحله بیان کردهاند.
باور که باور نسبت به یک حقیقت یا از راه چشم و یا از راه گوش و حس حاصل میشود مانند کسی که به رفته و کعبه را دیده و یکی نرفته و ندیده است. کسی که کعبه را دیده هیچ شکی در کعبه ندارد و کسی که ندیده کعبه را از طریق گوش و نه از طریق چشم باور کرده است. این باور ارزش دارد، نسبت به حقایق دیگر هم ارزش دارد.
یقین، که یک مرحلهٔ یقین را فرمودهاند علم الیقین، و این یک درجه بالاتر است. یک دانشی را فرا گرفته پر از استدلال و حکمت، و همهٔ راههای شک را این دانش بسته، این علم الیقین است. و اما یقین بالاتر حق الیقین است؛ که اصلاً حقیقت را با جان و عقل و قلبش یافته و لمس کرده است. کسی از پشت یک دیوار که دود بلند شده میبیند و با دیدن دود میگوید پشت دیوار آتش روشن است، راست هم میگوید. حالا هرکس هم بهش بگوید نه، آن طرف دیوار آتش روشن نیست میگوید نه، تو دروغ میگویی، دود نشانهٔ این است که آتشی پشت دیوار روشن است. اما یک کسی میآید این طرف دیوار و آتش را میبیند که این علم الیقین میشود. الان دانای به آتش است و دیگر دود هم لازم ندارد. اما یک وقتی یک کسی هم میآید و اینقدر خودش را به آتش نزدیک میکند که پوستش حرارات آتش را لمس میکند و این حق الیقین میشود که انگار با آتش یکی شده است. آن کسی که آن طرفتر ایستاده بود و آتش را میدید، نه، اتحادی به آتش نداشت ولی میدید. ولی اینکه دارد حرارت را با همهٔ بدنش لمس میکند انگار با آتش یکی شده. ایمان انبیاء و ائمه و... یقین اولیاء الهی که به همین عنوان اولیاء در سورهٔ یونس مطرح هستند از قبیل لمس آتش بوده است. یعنی یقین انبیاء و ائمه و اولیاء به خدا و قیامت یقین لمسی بوده، دیگر کاری به چشم و گوش ندارد. خدا را با همهٔ وجود در قلب مبارکشان- که خود قلب بیتالله است و به فرمودهٔ پیغمبر اکرم عرش الله است - لمس کردهاند و اصلاً سراغ هیچ چیز در این عالم جز خدا نرفتهاند و هرچه هم که به عنوان ابزار زندگیشان بود همه را دنبال خدا کشیدهاند. زن برای خدا به طور یقین، بچه برای خدا، خوردن برای خدا، نوشیدن برای خدا، پوشیدن برای خدا، سکوت برای خدا، حرف زدن برای خدا، دوست داشتن برای خدا، کینه داشتن فقط برای خدا.
در کتابهای مهمی که مسائل معنوی مطرح است؛ مانند کتابهای ملّا محسن فیض کاشانی، مثل کتاب حقایق، کتاب محجّةالبیضاء و مثل کتاب جامع السعادات ملاّ مهدی نراقی و فرزند کم نظیرش ملاّ احمد نراقی و مانند نوشتههای ابن فحد حلّی و شیخ بهایی، یقین را بر سه درجه و سه مرحله بیان کردهاند.
باور که باور نسبت به یک حقیقت یا از راه چشم و یا از راه گوش و حس حاصل میشود مانند کسی که به رفته و کعبه را دیده و یکی نرفته و ندیده است. کسی که کعبه را دیده هیچ شکی در کعبه ندارد و کسی که ندیده کعبه را از طریق گوش و نه از طریق چشم باور کرده است. این باور ارزش دارد، نسبت به حقایق دیگر هم ارزش دارد.
یقین، که یک مرحلهٔ یقین را فرمودهاند علم الیقین، و این یک درجه بالاتر است. یک دانشی را فرا گرفته پر از استدلال و حکمت، و همهٔ راههای شک را این دانش بسته، این علم الیقین است. و اما یقین بالاتر حق الیقین است؛ که اصلاً حقیقت را با جان و عقل و قلبش یافته و لمس کرده است. کسی از پشت یک دیوار که دود بلند شده میبیند و با دیدن دود میگوید پشت دیوار آتش روشن است، راست هم میگوید. حالا هرکس هم بهش بگوید نه، آن طرف دیوار آتش روشن نیست میگوید نه، تو دروغ میگویی، دود نشانهٔ این است که آتشی پشت دیوار روشن است. اما یک کسی میآید این طرف دیوار و آتش را میبیند که این علم الیقین میشود. الان دانای به آتش است و دیگر دود هم لازم ندارد. اما یک وقتی یک کسی هم میآید و اینقدر خودش را به آتش نزدیک میکند که پوستش حرارات آتش را لمس میکند و این حق الیقین میشود که انگار با آتش یکی شده است. آن کسی که آن طرفتر ایستاده بود و آتش را میدید، نه، اتحادی به آتش نداشت ولی میدید. ولی اینکه دارد حرارت را با همهٔ بدنش لمس میکند انگار با آتش یکی شده. ایمان انبیاء و ائمه و... یقین اولیاء الهی که به همین عنوان اولیاء در سورهٔ یونس مطرح هستند از قبیل لمس آتش بوده است. یعنی یقین انبیاء و ائمه و اولیاء به خدا و قیامت یقین لمسی بوده، دیگر کاری به چشم و گوش ندارد. خدا را با همهٔ وجود در قلب مبارکشان- که خود قلب بیتالله است و به فرمودهٔ پیغمبر اکرم عرش الله است - لمس کردهاند و اصلاً سراغ هیچ چیز در این عالم جز خدا نرفتهاند و هرچه هم که به عنوان ابزار زندگیشان بود همه را دنبال خدا کشیدهاند. زن برای خدا به طور یقین، بچه برای خدا، خوردن برای خدا، نوشیدن برای خدا، پوشیدن برای خدا، سکوت برای خدا، حرف زدن برای خدا، دوست داشتن برای خدا، کینه داشتن فقط برای خدا.
تاکنون نظری ثبت نشده است