در هفتمین قسمت از "مزد رفاقت" از زبان حمید نوری و اعضای خانواده اش، اتفاق اسارت و زندانی شدن ایشان را از زوایای مختلف می شنویم.
حمید نوری اینطور شروع می کند که : " من به خاطر روحیه طنزی که داشتم، دادگاه ها را جدی نمی گرفتم و جوابی طنزگونه می دادم. آنها عصبانی می شدند ولی چاره ای نداشتند."
در ادامه همسر آقای نوری به این موضوع اشاره می کنند که مبارزه در راه درست مورد حمایت خداوند است و به پیروزی ختم خواهد شد.
محمدمجید نوری، فرزند آقای محمد نوری، معتقد است که رسانه ها باید این اتفاق را به شکلی اطلاع رسانی کنند که همه دنیا بدانند که پدر چه اتفاقاتی را از سر گذرانده و چه رخ داده است و دختر آقای نوری از تحول و رشد شخصیتی و معنوی خود می گوید که بعد از این اتفاق برایش به وجود آمده است و نگاه و نگرش او را به زندگی تغییر داده است.
حمید نوری اینطور شروع می کند که : " من به خاطر روحیه طنزی که داشتم، دادگاه ها را جدی نمی گرفتم و جوابی طنزگونه می دادم. آنها عصبانی می شدند ولی چاره ای نداشتند."
در ادامه همسر آقای نوری به این موضوع اشاره می کنند که مبارزه در راه درست مورد حمایت خداوند است و به پیروزی ختم خواهد شد.
محمدمجید نوری، فرزند آقای محمد نوری، معتقد است که رسانه ها باید این اتفاق را به شکلی اطلاع رسانی کنند که همه دنیا بدانند که پدر چه اتفاقاتی را از سر گذرانده و چه رخ داده است و دختر آقای نوری از تحول و رشد شخصیتی و معنوی خود می گوید که بعد از این اتفاق برایش به وجود آمده است و نگاه و نگرش او را به زندگی تغییر داده است.
تاکنون نظری ثبت نشده است