- 338
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه پنجاهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه پنجاهم، سال 1402
وقتی آیات نازل میشد، هم مفاهیم کلّیِ دین مطرح میشد، مفاهیم کلّی در قالب مصداق و مثال بیان میشد، گاهی بالاترین مصداقها، گاهی مصداق پایینتر، گاهی متوسّط. گاهی سطح مصداق خیلی پایین است، مثلاً در سوره مبارکه کهف، آنجایی که دو دوست هستند، یک نفر به دیگری میگوید «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ»،حتّی اسمشان را هم نمیگوید، شما هم نمیدانید چه کسانی هستند. دو دوست هستند، یک نفر از آنها مقداری پول دارد و دیگری پول ندارد. دو نفر هستند که یک نفر از آنها باغی دارد و زندگی او رونقی دارد، مؤمن به کافر میگوید: «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ» آیا به آن کسی که تو را از این خاک خلق کرده است کافر شدهای؟ میگویی من مالک هستم؟
بعد جلوتر میگوید: «مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا» این باغ من هیچوقت از بین نمیرود. فردا صاعقهای برخورد میکند و این باغ از بین میرود! قرآن کریم نمیگوید این دو نفر چه کسانی بودند، قرآن کریم گاهی یک مفهوم کلّی را برای مصداق حضرت ابراهیم علیه السلام میگوید، گاهی یک مفهوم کلّی را برای حضرت موسی و حضرت هارون علی نبیّنا و آله و علیهما السلام میگوید، گاهی برای اصحاب کهف میگوید، گاهی هم اصلاً برای دو ناشناس میگوید! چرا؟ برای اینکه این قرآن کریم برای همهی سطوح جامعه است.
مفهوم کفر مشخص است، کفر یعنی پوشاندن حقیقت در جایی که من حقیقت را میشناسم. این بزرگترین بیماری دنیاست. به کسی که قدر نعمت را نمیداند یا شکر نمیکند میگویند «کفران نعمت میکند»، یعنی درواقع کتمان نعمت میکند، زیر بار این موضوع که مُنعِم هست نمیرود، به این شخص کافر به نعمت میگویند و به عمل او هم کفران نعمت میگویند، «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»، از آن طرف هم «وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»، این «کَفَرتُم» به معنای کفران نعمت است، یعنی نعمات را ندید میگیرد.
مفاهیم اعتقادی یک مفهوم واحد است، ولی قابل امتداد از عرش تا فرش است. این مفهوم واحد است و قابل تطبیق به مصادیق است. عرض کردیم که آن مصادیقِ فوق العاده بالا به «نص» نیاز دارد، چون از آن نکاتی استخراج میشود.
یعنی ممکن است که ما بگوییم یک نفر در مسیر حضرت هارون علیه السلام گام برمیداشت، یا یک نفر در مسیر حبیب بن مظاهر سلام الله علیه گام برمیداشت، اما اگر بگویند کسی خودِ هارون است، اینجا نص لازم دارد، همانگونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی»، اینجا نص لازم دارد.
وقتی آیات نازل میشد، هم مفاهیم کلّیِ دین مطرح میشد، مفاهیم کلّی در قالب مصداق و مثال بیان میشد، گاهی بالاترین مصداقها، گاهی مصداق پایینتر، گاهی متوسّط. گاهی سطح مصداق خیلی پایین است، مثلاً در سوره مبارکه کهف، آنجایی که دو دوست هستند، یک نفر به دیگری میگوید «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ»،حتّی اسمشان را هم نمیگوید، شما هم نمیدانید چه کسانی هستند. دو دوست هستند، یک نفر از آنها مقداری پول دارد و دیگری پول ندارد. دو نفر هستند که یک نفر از آنها باغی دارد و زندگی او رونقی دارد، مؤمن به کافر میگوید: «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرَابٍ» آیا به آن کسی که تو را از این خاک خلق کرده است کافر شدهای؟ میگویی من مالک هستم؟
بعد جلوتر میگوید: «مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَذِهِ أَبَدًا» این باغ من هیچوقت از بین نمیرود. فردا صاعقهای برخورد میکند و این باغ از بین میرود! قرآن کریم نمیگوید این دو نفر چه کسانی بودند، قرآن کریم گاهی یک مفهوم کلّی را برای مصداق حضرت ابراهیم علیه السلام میگوید، گاهی یک مفهوم کلّی را برای حضرت موسی و حضرت هارون علی نبیّنا و آله و علیهما السلام میگوید، گاهی برای اصحاب کهف میگوید، گاهی هم اصلاً برای دو ناشناس میگوید! چرا؟ برای اینکه این قرآن کریم برای همهی سطوح جامعه است.
مفهوم کفر مشخص است، کفر یعنی پوشاندن حقیقت در جایی که من حقیقت را میشناسم. این بزرگترین بیماری دنیاست. به کسی که قدر نعمت را نمیداند یا شکر نمیکند میگویند «کفران نعمت میکند»، یعنی درواقع کتمان نعمت میکند، زیر بار این موضوع که مُنعِم هست نمیرود، به این شخص کافر به نعمت میگویند و به عمل او هم کفران نعمت میگویند، «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»، از آن طرف هم «وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»، این «کَفَرتُم» به معنای کفران نعمت است، یعنی نعمات را ندید میگیرد.
مفاهیم اعتقادی یک مفهوم واحد است، ولی قابل امتداد از عرش تا فرش است. این مفهوم واحد است و قابل تطبیق به مصادیق است. عرض کردیم که آن مصادیقِ فوق العاده بالا به «نص» نیاز دارد، چون از آن نکاتی استخراج میشود.
یعنی ممکن است که ما بگوییم یک نفر در مسیر حضرت هارون علیه السلام گام برمیداشت، یا یک نفر در مسیر حبیب بن مظاهر سلام الله علیه گام برمیداشت، اما اگر بگویند کسی خودِ هارون است، اینجا نص لازم دارد، همانگونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنّه لانَبیّ بَعدی»، اینجا نص لازم دارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است