- 457
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه چهل و دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه چهل و دوم، سال 1402
اولین مسئلهای که در تاریخ مسلمین در زمان حیات رسول مکرّم صلی الله علیه و آله و سلّم محل اختلاف شد، نوع نگاه به خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، یعنی اینکه حجّت کیست و چه ویژگیهایی دارد، اصلاً دعوای اصلی بر سرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود.
اتّفاقاً مهمترین موضوع هم همین است، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخواست بعد از خودش دین را به کسی بسپارد، حال دین را به هر کسی بسپارد، از توحید و نبوّت و معاد تا باقی امور، تحت تأثیر اوست، امور اخلاقی، امور فرهنگی، شیوهی حکمرانی و…
قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اگر قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم نبود، در اینکه ما از نظر فکری با او اختلاف نظر جدّی داریم شکّی نیست. شیوهی حکمرانیِ او، نوع تفکّر او، نوع تقریر او، مدل انتخاب کارگزاران او، جنگ او، صلح او، تقسیم غنیمت او، ادارهی اقتصادی کشور او، همه چیز او با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تفاوت دارد، اصلاً اینجا کار ندارم که آیا او خوب بود یا بد بود، اصلاً فرض کنید او بهترین آدمِ عادی عالم بود، شیوهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این نبود، هر کاری که کنید میگوییم آن یک شیوهی دیگری است، او نگاه دیگری دارد، او سبک دیگری دارد، تفاوت دارد.
ریشهی همهی این تفاوت هم در مسئلهی حجّت است. مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه که بسیار هنرمند است، یعنی شأن او أجل است، من دیدهام که بعضی از علمای شیعه یا مذاهب دیگر کتبی نوشتهاند و مثلاً کتاب کافی و کتاب صحیح بخاری را مقایسه کردهاند، اینها اصلاً در ساختار و نص قابل قیاس نیستند، کتاب صحیح بخاری فجایع دارد.
قصد ورود به این مباحث را ندارم، اتفاقاً اینها بحثهایی است که بنده احتیاج به مطالعه ندارم و میتوانستم تا آخر ماه مبارک کتاب صحیح بخاری را بدست بگیرم و هر جلسه مطالبی در نقد این کتاب بگویم، ولی موضوع بحث ما این نیست.
شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه خیلی زحمت کشیدهاند، در اینکه چگونه این روایات را تبویب کند، یعنی چگونه این روایات را باببندی کند. اجازه بدهید در ابتدا مثالی از هنر شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه بگویم و سپس وارد بحث شوم. روایتی از امام صادق سلام الله علیها داریم که این روایت نزد خیلی از بزرگان معتبر است، «رَدُّ جَوَابِ اَلْکِتَابِ وَاجِبٌ کَوُجُوبِ رَدِّ اَلسَّلاَمِ»، پاسخ نامه مانند وجوب پاسخ سلام واجب است.
حال اگر کسی بخواهد از این حدیث استفادهی فقهی کند، توجّه کنید که نمیخواهم حکم بدهم، عرض میکنم ببینید چقدر مسئله بوجود میآورد، پاسخ نامه واجب است. فرد بیسواد در حال روضه خواندن میگوید: حسین جان! جواب سلام واجب است!
در این جمله دو بیادبی وجود دارد، اول اینکه نزد امام حسین علیه السلام اینطور حرف میزنید؟ همین مانده بود که ما به امام حسین علیه السلام حکم شرعی یادآوری کنیم، ثانیاً اینکه احکام شرعی برای دنیاست. کسی که به شهادت از دین دنیا سفر کرده است، احکام بر او بار نیست.
اصلاً همینکه امام حسین علیه السلام اجازه دادهاند که با ایشان حرف بزنیم به ما منّت گذاشتهاند، اگر او اراده نمیکرد که ما نمیتوانستیم نام او را ببریم، اصلاً مگر ما میتوانیم طوری نام امام حسین علیه السلام را ببریم که در آن اهانت نباشد؟ کدام دهانی پاک است که نام او را ببرد؟ او منّت گذاشته است که ما بتوانیم او را خطاب کنیم.
اولین مسئلهای که در تاریخ مسلمین در زمان حیات رسول مکرّم صلی الله علیه و آله و سلّم محل اختلاف شد، نوع نگاه به خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، یعنی اینکه حجّت کیست و چه ویژگیهایی دارد، اصلاً دعوای اصلی بر سرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود.
اتّفاقاً مهمترین موضوع هم همین است، یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میخواست بعد از خودش دین را به کسی بسپارد، حال دین را به هر کسی بسپارد، از توحید و نبوّت و معاد تا باقی امور، تحت تأثیر اوست، امور اخلاقی، امور فرهنگی، شیوهی حکمرانی و…
قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اگر قاتل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم نبود، در اینکه ما از نظر فکری با او اختلاف نظر جدّی داریم شکّی نیست. شیوهی حکمرانیِ او، نوع تفکّر او، نوع تقریر او، مدل انتخاب کارگزاران او، جنگ او، صلح او، تقسیم غنیمت او، ادارهی اقتصادی کشور او، همه چیز او با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه تفاوت دارد، اصلاً اینجا کار ندارم که آیا او خوب بود یا بد بود، اصلاً فرض کنید او بهترین آدمِ عادی عالم بود، شیوهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این نبود، هر کاری که کنید میگوییم آن یک شیوهی دیگری است، او نگاه دیگری دارد، او سبک دیگری دارد، تفاوت دارد.
ریشهی همهی این تفاوت هم در مسئلهی حجّت است. مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه که بسیار هنرمند است، یعنی شأن او أجل است، من دیدهام که بعضی از علمای شیعه یا مذاهب دیگر کتبی نوشتهاند و مثلاً کتاب کافی و کتاب صحیح بخاری را مقایسه کردهاند، اینها اصلاً در ساختار و نص قابل قیاس نیستند، کتاب صحیح بخاری فجایع دارد.
قصد ورود به این مباحث را ندارم، اتفاقاً اینها بحثهایی است که بنده احتیاج به مطالعه ندارم و میتوانستم تا آخر ماه مبارک کتاب صحیح بخاری را بدست بگیرم و هر جلسه مطالبی در نقد این کتاب بگویم، ولی موضوع بحث ما این نیست.
شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه خیلی زحمت کشیدهاند، در اینکه چگونه این روایات را تبویب کند، یعنی چگونه این روایات را باببندی کند. اجازه بدهید در ابتدا مثالی از هنر شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه بگویم و سپس وارد بحث شوم. روایتی از امام صادق سلام الله علیها داریم که این روایت نزد خیلی از بزرگان معتبر است، «رَدُّ جَوَابِ اَلْکِتَابِ وَاجِبٌ کَوُجُوبِ رَدِّ اَلسَّلاَمِ»، پاسخ نامه مانند وجوب پاسخ سلام واجب است.
حال اگر کسی بخواهد از این حدیث استفادهی فقهی کند، توجّه کنید که نمیخواهم حکم بدهم، عرض میکنم ببینید چقدر مسئله بوجود میآورد، پاسخ نامه واجب است. فرد بیسواد در حال روضه خواندن میگوید: حسین جان! جواب سلام واجب است!
در این جمله دو بیادبی وجود دارد، اول اینکه نزد امام حسین علیه السلام اینطور حرف میزنید؟ همین مانده بود که ما به امام حسین علیه السلام حکم شرعی یادآوری کنیم، ثانیاً اینکه احکام شرعی برای دنیاست. کسی که به شهادت از دین دنیا سفر کرده است، احکام بر او بار نیست.
اصلاً همینکه امام حسین علیه السلام اجازه دادهاند که با ایشان حرف بزنیم به ما منّت گذاشتهاند، اگر او اراده نمیکرد که ما نمیتوانستیم نام او را ببریم، اصلاً مگر ما میتوانیم طوری نام امام حسین علیه السلام را ببریم که در آن اهانت نباشد؟ کدام دهانی پاک است که نام او را ببرد؟ او منّت گذاشته است که ما بتوانیم او را خطاب کنیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است