- 312
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه شصتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه شصتم، سال 1402
ما یک چالشی داریم که این مکتب اهل بیت چگونه شکل گرفته است، و چگونگیِ شکلگیری آن بخاطر اینکه مکتب ما در درگیری با دیگران متولّد شده است، اصل اسلام اینگونه نبوده است، ولی چون جریان نفاق بلافاصله اواخر دورهی پیغمبر جدّی شده است و بعد از آن هم قدرت پیدا کرده است، تمام مبانی که اسلام و مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین داشته است، مورد تاخ و تاز قرار گرفته است. یکی از کارهایی که صورت گرفته این است که مفاهیم مبهم شده است.
یکی از بهترین کارها برای اینکه مردم را از حقیقت دور کنند این است که حقیقت را مبهم کنند. مثلاً شما میخواهید به جلسه بیایید، آدرس درست به شما ندهد. شما در ابهام به هر طرفی که بروید تفاوتی ندارد، چون به جایی که باید برسید نرسیدهاید.
بنده قریب به صد دوره تفسیر را مشاهده کردهام، اگر نوع تفاسیر را نگاه کنید، صد مفسّر این کار را کردهاند، پس میشود گفت که این روش، شیوهی آنهاست. اول بحث را مبهم میکنند که بگویند نمیشود خیلی محکم گفت.
همین موضوع کفایت میکند که عملاً قرآن را از نفع و انتفاع بیندازند. مرحلهی بعدی هم این است که روی متشابهات و مبهمات و ظنونی پافشاری کنند. برای همین ورودیه بحث دقّت لازم دارد.
قبل از اینکه وارد این بحث شویم تبرکاً دو روایت فضیلت میخوانم. ما این روایات فضیلت را میخوانیم که خدا روزی کند و اگر روزی از این دنیا رفتیم یا اسم ما در جایی مطرح شد، مردم ما را به آن اوصاف بشناسند. انسان باید بداند که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین چه چیزهایی را میپسندند.
خیلی از این مشکلاتی که در جامعهی ما هست، از مشکلات فردی و دعواهای زن و شوهری بگیرید، تا مشکلات خانوادگی و قوم و عشیرهای و سیاسی و امثال اینها، بدین جهت است که آن مبانی اولیه آسیب جدّی خورده است. ما باورمان نشده است که مؤمن حرمت دارد.
وقتی مؤمن حرمت دارد، همسرِ من هم مؤمن است، همسایهی من هم مؤمن است، همکار من هم مؤمن است. شرطِ مؤمن بودن هم حداقلی است، نباید حتماً آقای بهجت باشد، شئون آن بزرگواران بالاتر است، ولی مؤمن یعنی ما، یعنی همینکه میدانید من شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستم و به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین علاقه دارم. روسیاه هم هستم، آن موضوع هم سر جای خود، من که انکار نمیکنم، ولی مؤمن شئونی دارد.
دو روایت پشت سر هم میخوانم، در این زمینه روایات زیادی وجود دارد، ولی دو روایت پشت سر هم در دو داستان را پشت سر هم میخوانم که بگویم این مضمون در اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین متعدد و متکثر رسیده است.
ما یک چالشی داریم که این مکتب اهل بیت چگونه شکل گرفته است، و چگونگیِ شکلگیری آن بخاطر اینکه مکتب ما در درگیری با دیگران متولّد شده است، اصل اسلام اینگونه نبوده است، ولی چون جریان نفاق بلافاصله اواخر دورهی پیغمبر جدّی شده است و بعد از آن هم قدرت پیدا کرده است، تمام مبانی که اسلام و مکتب اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین داشته است، مورد تاخ و تاز قرار گرفته است. یکی از کارهایی که صورت گرفته این است که مفاهیم مبهم شده است.
یکی از بهترین کارها برای اینکه مردم را از حقیقت دور کنند این است که حقیقت را مبهم کنند. مثلاً شما میخواهید به جلسه بیایید، آدرس درست به شما ندهد. شما در ابهام به هر طرفی که بروید تفاوتی ندارد، چون به جایی که باید برسید نرسیدهاید.
بنده قریب به صد دوره تفسیر را مشاهده کردهام، اگر نوع تفاسیر را نگاه کنید، صد مفسّر این کار را کردهاند، پس میشود گفت که این روش، شیوهی آنهاست. اول بحث را مبهم میکنند که بگویند نمیشود خیلی محکم گفت.
همین موضوع کفایت میکند که عملاً قرآن را از نفع و انتفاع بیندازند. مرحلهی بعدی هم این است که روی متشابهات و مبهمات و ظنونی پافشاری کنند. برای همین ورودیه بحث دقّت لازم دارد.
قبل از اینکه وارد این بحث شویم تبرکاً دو روایت فضیلت میخوانم. ما این روایات فضیلت را میخوانیم که خدا روزی کند و اگر روزی از این دنیا رفتیم یا اسم ما در جایی مطرح شد، مردم ما را به آن اوصاف بشناسند. انسان باید بداند که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین چه چیزهایی را میپسندند.
خیلی از این مشکلاتی که در جامعهی ما هست، از مشکلات فردی و دعواهای زن و شوهری بگیرید، تا مشکلات خانوادگی و قوم و عشیرهای و سیاسی و امثال اینها، بدین جهت است که آن مبانی اولیه آسیب جدّی خورده است. ما باورمان نشده است که مؤمن حرمت دارد.
وقتی مؤمن حرمت دارد، همسرِ من هم مؤمن است، همسایهی من هم مؤمن است، همکار من هم مؤمن است. شرطِ مؤمن بودن هم حداقلی است، نباید حتماً آقای بهجت باشد، شئون آن بزرگواران بالاتر است، ولی مؤمن یعنی ما، یعنی همینکه میدانید من شیعهی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستم و به اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین علاقه دارم. روسیاه هم هستم، آن موضوع هم سر جای خود، من که انکار نمیکنم، ولی مؤمن شئونی دارد.
دو روایت پشت سر هم میخوانم، در این زمینه روایات زیادی وجود دارد، ولی دو روایت پشت سر هم در دو داستان را پشت سر هم میخوانم که بگویم این مضمون در اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین متعدد و متکثر رسیده است.
تاکنون نظری ثبت نشده است