display result search
منو
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و پنجم

لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 8 دریافت شده
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه بیست و پنجم، سال 1386

وقتی موجودِ ذی شعوری، خدمتی برای موجودِ ذی شعور دیگری انجام بدهد، آن شخصی که خدمتی دریافت کرده، احساسِ خاصی برایش پدید می‌‌آید و رفتاری مترتب بر آن احساس انجام می‌‌دهد. بنابراین ما به عنوان کسی که نعمت‌‌های الهی را دریافت می‌‌کنیم و این نعمت‌‌ها را خدا برای خیر ما عطا فرموده، در مقابلِ این انعامِ الهی، بالفطره حالتی برایمان پیش می‌‌آید که لوازمی دارد. اوّل این که با زبان تشکر کنیم. بعد رفتار خاصی انجام بدهیم. این همان حقیقت شکر است.
نکته‌‌ای که اینجا برای تتمیم بحث باید متذکر شویم این است که در قرآن، شکر در موردِ خدای متعال هم به کار رفته است. یکی از اسماء حسنای الهی، شکور است. در چهار جای قرآن صفت شکور برای خدا به کار برده شده است. در دو مورد هم خدای متعال نسبت به بعضی انسانها می‌‌فرماید: سعی این‌‌ها مورد سپاس و تشکر است؛ «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً »، این که سعی و تلاشِ آخرت طلبان مورد تشکر است، ظاهراً وجه دیگری ندارد جز اینکه خدا شکر می‌‌کند. شاکرشان خداست. به هر حال این جای تردیدی نیست که خدای متعال در مواردی خودش را شکرگزار معرفی می‌‌کند. حال این معنایش چیست؟ و آیا آن تعریفی که برای شکر کردیم در اینجا هم صادق است؟
مقدمه‌‌ای را باید در اینجا تأکید کنیم که خدای متعال گاهی برای بیان بعضی از حقایق، تعبیراتی به کار می‌‌برد که ما بتوانیم آنها را بفهمیم. در اصل، استعمال این تعبیرات یک نوع مجاز یا استعاره است. اصولاً هر مفهومی را درباره‌‌ی خدا به کار ببریم (که دلالت بر اسم، صفت یا فعل الهی می‌‌کند) چون ما حقیقتش را درک نمی‌‌کنیم خالی از مجاز نیست. ولی در مواردی این مجاز خیلی روشن است. یعنی تعمدی در کار است که کلام تنزل پیدا کند تا انسانها آن انگیزه‌‌ی کافی را برای عمل به مقتضایش پیدا کنند. برای مثال در انفاقات مستحب یا در قرض دادن، مالی را از خودمان در اختیار انسانی دیگر قرار می‌‌دهیم. خدا می‌‌فرماید «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً »، برای اینکه ما را تشویق کند که این انفاقات یا قرض الحسنه را انجام بدهیم، می‌‌فرماید کیست که به خدا قرض بدهد. شما فکر نکنید که این پولتان را به انسان دیگری می‌‌دهید؛ یا مثلاً در زکات مجانی به او می‌‌دهید، نه، این پول را شما به خدا می‌‌دهید. برای شما نگه می‌‌دارد و در قیامت به شما پس می‌‌دهد؛ «فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً». این از آن رباهای حلال است. خدا از شما قرض می‌‌گیرد، چند برابر به شما پس می‌‌دهد. این تعبیر از نهایتِ لطف الهی است که در تعابیر، خودش را در حدّ یک انسان تنزّل می‌‌دهد و می‌‌گوید شما این کار را بکنید و به من قرض بدهید، من روز قیامت چند برابر جبران می‌‌کنم. این برای چیست؟ برای اینکه ما را وادار کند یک کاری به نفع خودمان انجام دهیم. و گرنه او که به این‌‌ها نیازی ندارد، «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ». این طور تعبیرات مبتنی بر یک قرارداد اعتباری است. خدا «یعتبر نفسه مستقرضاً». این مطلب به صورت لطیف‌‌تری در بسیاری دیگر از موارد هم می‌‌آید.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:24

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی