display result search
منو
رسیدن به بلوغ معنوی

رسیدن به بلوغ معنوی

  • 1 تعداد قطعات
  • 42 دقیقه مدت قطعه
  • 83 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «رسیدن به بلوغ معنوی»، سال 1400

آنهایی که مزه ارتباط با حضرت ولی عصر را چشیدند، خیلی مشتاق هستند این ارتباط را تقویت کنند. اول باید این ارتباط را تعریف کرد که چه نوع ارتباطی است؟ اگر کسی به بلوغ معنوی برسد، احساس نیاز به ارتباط با امام زمان پیدا می‌کند. یک کودک سه چهار ساله احساس نیاز به ارتباط با کسی که همسر و همسفر زندگی‌اش باشد، پیدا نمی‌کند. ولی کم کم که بزرگ می‌شود می‌گوید: مثل اینکه من باید با کسی زندگی کنم و این احساس نیاز در او پیدا می‌شود. این احساس نیاز، نیاز به فعالیتی ندارد به طور طبیعی رخ می‌دهد و پدر و مادر که شد، مخصوصاً وقتی پا به سن بگذارد احساس نیاز می‌کند که بچه‌ها به او سر بزنند. احساس نیاز می‌کند که فرزند‌دار شود. اینها نیازهای طبیعی است که خودشان را نشان می‌دهند در طول مسیر زندگی، یک نیازی هم داریم که عمیق تر و لذت‌بخش ‌تر است، آن هم ارتباط با امام و مولا است. برای کسانی که اکتساب می‌کنند این نیاز بیدار می‌شود و وقتی این نیاز بیدار شد دیگر بدون امام نمی‌تواند زندگی کند و دائم بی قرار است. اگر این بی‌قراری را کسی در دل خود پیدا کرد به بلوغ معنوی، در واقع به بلوغ انسانی رسیده است. همه وجوه انسانی خودش را رشد داده است. بحث معنویت به این معنا که شما به یک دین خاصی معتقد باشید، نیست. انسان از نظر روحی تکامل پیدا کند دنبال امام خود می‌گردد. مثل سلمان فارسی که دنبال امام زمان خود می‌گشت و پیغمبر را پیدا کرد.
اینطور افراد حتی اگر دین هم نداشته باشند، از این فضا بی خبر باشند از کنار یک مجلس عزاداری و زیارت عبور کنند و صحنه‌های ارتباط مردم با امامشان را ببینند یکباره خوششان می‌آید و این نیاز در آنها پیدا می‌شود. گمشده خود را پیدا می‌کنند. نکته مهم این است که اگر کسی امام خودش را پیدا نکرد و به امام خودش عشق نورزید این فرد به طور طبیعی، حیات بشر او را مجازات خواهد کرد. مجازات‌های روحی و روانی که طرف را ممکن است وابسته کند به امامی که از جنس طاغوت است، یا در اثر خلأ اذیت می‌شود و این بی قراری روحی و روانی زیادی در او ایجاد می‌کند که یکی تکبر است و یکی خودخواهی مفرط است، یا او را وابسته به طاغوت می‌کند. عبد طاغوت می‌شود. می‌داند یزید آدم پستی است ولی برای تقرب به او از هستی خود می‌گذرد. ای کاش اساساً تو هیچوقت امام نداشتی و از خلأ او رنج بکشی. چرا داری کسی را به امامت برمی‌گزینی که دارد تو را نابود می‌کند. تو می‌دانی او پست‌تر از تو است. وقتی کسی امام باطلی را برگزید، ناخود آگاه در اثر نداشتن امام حق، عیب‌های امام باطل را نمی‌بیند. این انسان، انسان مسخ شده می‌شود. در فیلم‌ها رباط‌هایی را می‌سازند که آدم نما هستند و یک آدم بد کنترل اینها را به دست می‌گیرد. این تحلیلی است از کسانی که امام حق را نپذیرفتند و مرید امام باطل شدند و به فرمان امام باطل چه می‌کنند. نمونه برجسته‌اش در کربلا اتفاق می‌افتد که بخاطر تقرب جستن به امام باطل مثل یزید، در کربلا چه کردند. برایش فداکاری می‌کنند، «من لم ینفق فی سَبیل ولی الله اُبتلی بأن یُنفِق فی سبیل عَدُّو الله» مبتلا می‌شود، فرمانده سپاه یزید که به مدینه حمله کرده بودند، سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه را به سربازان یزید حلال کرد. تجاوزهای زیاد، هفتصد نفر از صحابه و تابعین را کشتند. خون در کوچه‌های مدینه جاری بود. یزید این کار را با مدینه انجام داده و در تاریخ مشهور به واقعه حَرّه شد. فرمانده سپاه یزید وقتی داشت به سمت مکه می‌آمد، در راه بیمار شد و فهمید در این بیماری دارد از دنیا می‌رود، وصیتی کرد که در تاریخ هست، یک قسمتی از وصیت‌نامه با خدا مناجات می‌کند. می‌گوید: خدایا تو باید مرا ببخشی، برای اینکه من این جنایت‌های مدینه را به دستور امیرالمؤمنین یزید انجام دادم! چقدر مسخ شده است.
آنهایی که امام خوب ندارند، یک مقدار بین خودشان بگردند، می‌بینند دلشان دارد آنها را می‌برد به سمت وابسته شدن به امام باطل، مثال امروزی‌اش می‌شود بعضی‌ها روحیه غرب زدگی پیدا می‌کنند، فجایع غرب را می‌بیند، نمی‌پذیرد. می‌گوید: اینها داعشی‌ها را درست کردند و در جهان منتشر کردند. اینها فمنیست نیستند، اینها دشمن زن و کودک هستند. اینها عبد طاغوت شدند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 42:32

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی