- 194
- 1000
- 1000
- 1000
تقویت اخلاق توحیدی در انسان، جلسه سی و یکم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید احمد فقیهی با موضوع «تقویت اخلاق توحیدی در انسان»، جلسه سی و یکم، سال 1402
اعمال ما از اینجا شروع می شود که ابتدا آن عمل را تصور می کنیم، سپس تصدیق به فایده می کنیم، سپس میل ایجاد می شود و میل هم باید به شوق و شوق مؤکد و اراده تبدیل بشود و بعد از آن، به عمل می رسیم.
اعمالی که ما انجام می دهیم به دو دسته کلی اعمال جوارحی و اعمال جوانحی تقسیم می شود .اعمال جوارحی اعمالی است که با بدن انجام می دهیم، اما اعمال جوانحی، اعمال قلبی است. توجه ما معمولاً به اعمال جوارحی و بدنی بیشتر است و سعی می کنیم آنها را درست انجام بدهیم، اما از اساس عمل که همان اعمال جوانحی و قلبی است، غافلیم. برای مثال در نماز نسبت به وضو، طهارت، حمد و سوره، رکوع و سجود و ..دقت می کنیم، کار درست و لازمی هم است، اما نسبت به اصل نماز که توجه قلبی است، یک قدری بی توجه هستیم. فردی را فرض کنید که در قلبش حسادت باشد و آن را اظهار نکند و هیچ عملی نیز بر اساس آن انجام ندهد، چنین کسی از جهت فقهی و حقوقی هیچ حکمی ندارد، شاید پیش خودش بگوید که حالا یک چیزی در دلم هست، در حالی که حسادت عمل قلبی است. این روایت خیلی مشهور است که می فرماید: حسادت مانند آتشی که ذره ذره هیزم را می بلعد و آن را تمام میکند، ذره ذره ایمان را می خورد. در روایت دیگری حسادت یکی از سه ریشه کفر دانسته شده است. اما ما چقدر حساسیت داریم که ببینیم آیا در قلبمان حسادت هست یا نیست؟! گاهی اصلاً نسبت به بودن آن اهمیتی نمیدهیم. به طور کلی آنقدر که نسبت به از دست رفتن اعمال بدنی حساس هستیم، نسبت به اعمال قلبی حساسیتی نداریم.
اعمال ما از اینجا شروع می شود که ابتدا آن عمل را تصور می کنیم، سپس تصدیق به فایده می کنیم، سپس میل ایجاد می شود و میل هم باید به شوق و شوق مؤکد و اراده تبدیل بشود و بعد از آن، به عمل می رسیم.
اعمالی که ما انجام می دهیم به دو دسته کلی اعمال جوارحی و اعمال جوانحی تقسیم می شود .اعمال جوارحی اعمالی است که با بدن انجام می دهیم، اما اعمال جوانحی، اعمال قلبی است. توجه ما معمولاً به اعمال جوارحی و بدنی بیشتر است و سعی می کنیم آنها را درست انجام بدهیم، اما از اساس عمل که همان اعمال جوانحی و قلبی است، غافلیم. برای مثال در نماز نسبت به وضو، طهارت، حمد و سوره، رکوع و سجود و ..دقت می کنیم، کار درست و لازمی هم است، اما نسبت به اصل نماز که توجه قلبی است، یک قدری بی توجه هستیم. فردی را فرض کنید که در قلبش حسادت باشد و آن را اظهار نکند و هیچ عملی نیز بر اساس آن انجام ندهد، چنین کسی از جهت فقهی و حقوقی هیچ حکمی ندارد، شاید پیش خودش بگوید که حالا یک چیزی در دلم هست، در حالی که حسادت عمل قلبی است. این روایت خیلی مشهور است که می فرماید: حسادت مانند آتشی که ذره ذره هیزم را می بلعد و آن را تمام میکند، ذره ذره ایمان را می خورد. در روایت دیگری حسادت یکی از سه ریشه کفر دانسته شده است. اما ما چقدر حساسیت داریم که ببینیم آیا در قلبمان حسادت هست یا نیست؟! گاهی اصلاً نسبت به بودن آن اهمیتی نمیدهیم. به طور کلی آنقدر که نسبت به از دست رفتن اعمال بدنی حساس هستیم، نسبت به اعمال قلبی حساسیتی نداریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است