سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تضرع سازنده»، سال 1402
در این سفرِ دنیا که ما در آمدنِ به این دنیا هیچ اختیاری نداشتیم و در سیرِ قهری هم اختیاری نداریم، مانند یک اتوبوسی که در مسیری حرکت میکند، ما در آن اتوبوس یک محدودهی عملی داریم که خوب باشیم یا بد باشیم، کجا بنشینیم، درگیر باشیم، محبّت کنیم؛ این اتوبوس در حال طی این مسیر است. اگر کسی تکلیف خود را نداند خیلی اذیت میشود، و لاجرم هم به ناامیدی میرسد.
یکی از علائم اینکه آیا دینداری در انسانها رسوب کرده است و دیندار شدهاند یا نه این است که ببینیم یک نفر آیا ناامید است یا امیدوار، البته کسی که امید او به خودش است از ناامیدی بدتر است، این شخص در گیجی است، ناامید یعنی کسی که هنوز نفهمیده است که فرمان به دست چه کسی است. ناامیدی یک جسارت و گستاخی به حضرت حق و حضرت حجّت ارواحنا فداه است، همانطور که وقتی شما میهمان دعوت میکنید به دستپخت مادر یا همسر خودتان اعتماد دارید و دلشوره ندارید و اگر به او تذکّر بدهید ناراحت میشود، ما اگر به آن کسی که پشت فرمان است شک داشته باشیم، اهانت به اوست. هیچ کاری هم نمیتوانیم انجام دهیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه ناامید باشیم و چه امیدوار باشیم. ما باید محدودهی عمل خودمان را بدانیم. اگر بدانیم پشت این دنیا چه خبر است، از همه چیزِ این دنیا لذّت میبریم، و اگر ندانیم چه خبر است از خیر و شرّ این دنیا اذیت میشویم.
گاهی انسانها فیلمی را تماشا میکنند، فیلمِ تلخ میبینند، ولی اینها دو ساعت از اوقات فراغت خودشان را با همان فیلم طی میکنند، چون فیلم است. در آن فیلم شکنجه میبینند ولی میدانند که فیلم است، گاهی کمدی میبینند، گاهی درامِ اجتماعیِ تلخ. اگر نمیدانستند فیلم است و بعضی از این صحنههای شکنجهی فیلم را بعنوان مستند میدیدند، احتمالاً میتوانستند نگاه کنند.
من از ابتدای این جنگ غزّه تا به امروز حتّی یک فیلم هم از تصاویرِ آنجا ندیدهام، چون میدانم که واقعی است، برای همین نمیتوانم نگاه کنم.
ما دنیا را طوری جدّی گرفتهایم که گویا واقعی است، خیر و شرّ دنیا ما را اذیت میکند. مانند کسانی که با دوربینهای واقعیت مجازی از یک ترن هزار متری سقوطِ هشتاد و هفت درجه دارند، این هم همان حسِ سقوط را دارد، چون شبیهِ به واقعیت است، درصورتی که اگر با فاصلهای تماشا کنید، چنین حسی ندارید، چرا؟ چون دیگر آن صورتِ واقعی نیست.
در این سفرِ دنیا که ما در آمدنِ به این دنیا هیچ اختیاری نداشتیم و در سیرِ قهری هم اختیاری نداریم، مانند یک اتوبوسی که در مسیری حرکت میکند، ما در آن اتوبوس یک محدودهی عملی داریم که خوب باشیم یا بد باشیم، کجا بنشینیم، درگیر باشیم، محبّت کنیم؛ این اتوبوس در حال طی این مسیر است. اگر کسی تکلیف خود را نداند خیلی اذیت میشود، و لاجرم هم به ناامیدی میرسد.
یکی از علائم اینکه آیا دینداری در انسانها رسوب کرده است و دیندار شدهاند یا نه این است که ببینیم یک نفر آیا ناامید است یا امیدوار، البته کسی که امید او به خودش است از ناامیدی بدتر است، این شخص در گیجی است، ناامید یعنی کسی که هنوز نفهمیده است که فرمان به دست چه کسی است. ناامیدی یک جسارت و گستاخی به حضرت حق و حضرت حجّت ارواحنا فداه است، همانطور که وقتی شما میهمان دعوت میکنید به دستپخت مادر یا همسر خودتان اعتماد دارید و دلشوره ندارید و اگر به او تذکّر بدهید ناراحت میشود، ما اگر به آن کسی که پشت فرمان است شک داشته باشیم، اهانت به اوست. هیچ کاری هم نمیتوانیم انجام دهیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه ناامید باشیم و چه امیدوار باشیم. ما باید محدودهی عمل خودمان را بدانیم. اگر بدانیم پشت این دنیا چه خبر است، از همه چیزِ این دنیا لذّت میبریم، و اگر ندانیم چه خبر است از خیر و شرّ این دنیا اذیت میشویم.
گاهی انسانها فیلمی را تماشا میکنند، فیلمِ تلخ میبینند، ولی اینها دو ساعت از اوقات فراغت خودشان را با همان فیلم طی میکنند، چون فیلم است. در آن فیلم شکنجه میبینند ولی میدانند که فیلم است، گاهی کمدی میبینند، گاهی درامِ اجتماعیِ تلخ. اگر نمیدانستند فیلم است و بعضی از این صحنههای شکنجهی فیلم را بعنوان مستند میدیدند، احتمالاً میتوانستند نگاه کنند.
من از ابتدای این جنگ غزّه تا به امروز حتّی یک فیلم هم از تصاویرِ آنجا ندیدهام، چون میدانم که واقعی است، برای همین نمیتوانم نگاه کنم.
ما دنیا را طوری جدّی گرفتهایم که گویا واقعی است، خیر و شرّ دنیا ما را اذیت میکند. مانند کسانی که با دوربینهای واقعیت مجازی از یک ترن هزار متری سقوطِ هشتاد و هفت درجه دارند، این هم همان حسِ سقوط را دارد، چون شبیهِ به واقعیت است، درصورتی که اگر با فاصلهای تماشا کنید، چنین حسی ندارید، چرا؟ چون دیگر آن صورتِ واقعی نیست.
تاکنون نظری ثبت نشده است