سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "تربیت فرزند"، جلسه شانزدهم
موضوع مهمی که هست این است که ما وقتی صحبت از تربیت دینی میکنیم باید توجه داشته باشیم که گاهی در مورد انجام واجبات حرف میزنیم، اما صرفاً پرداختن به انجام واجبات صحیح نیست و منظور از تربیت دینی فقط اینها نیست، بلکه تربیت دینی ابعاد مختلف تربیت انسانی را شامل میشود. از جمله تربیت جنسی، اخلاقی، عاطفی، اجتماعی و... بنابراین داشتن ظواهر دینی به معنای داشتن تربیت دینی نیست. دین برای هر بخشی از ابعاد تربیت انسان برنامه و دستور دارد. دین از ما نمیخواهد که مثلاً یک فرد منزوی و غیر اجتماعی تحویل جامعه بدهیم. اینکه ما بخواهیم فرزند دین باوری داشته باشیم که به واجبات عمل کند و از محرمات بپرهیزد یک تعریف از تربیت دینی است که به معنای تامه تربیت دینی نمیباشد، چرا که دایره تربیت دینی بسیار گسترده است. تربیت دینی، تربیتی است که شامل تربیت اخلاقی، عاطفی، اجتماعی، جنسی و خانوادگی هم میشود. وقتی صحبت از تربیت دینی میکنیم منظورمان یک تربیت همه جانبه است. مسئله آزادی در هفت سال اول زندگی کودک، ارتباط مستقیم با تربیت دینی در هفت سال دوم دارد. اگر در مرحله اول یعنی هفت سال اول موفق عمل نکنیم اثرات تخریبی روی کودک خواهد گذاشت. در حدود سه سالگی کودک به استقلال طلبی و تثبیت شخصیت خودش یعنی من میرسد و سعی میکند با خودنمایی و مخالفت با اطرافیان استقلال طلبی را تمرین کند، این برای ثبات شخصیت کودک لازم است و اطرافیان باید به این رفتار کودک احترام بگذارند. اتصال با معنویت و خدای تبارک و تعالی در هفت سال دوم خیلی کمک میکند و حائز اهمیت است. فرزند اگر بفهمد با گریه یا قلدری کردن و اعتراض به خواستههایش میرسد، دیگر همین راه را برای پیشبرد اهداف خودش روش قرار میدهد. والدین باید با ظرافت با فرزندشان مخالفت کنند و همیشه تسلیم خواستههای معقول و غیر معقول فرزند نباشند. فرزند باید به موقع اطاعت و فرمان پذیری را هم بیاموزد و اینطور نباشد که تا سن جوانی در مرحله سلطنت و پادشاه باقی مانده باشد.
موضوع مهمی که هست این است که ما وقتی صحبت از تربیت دینی میکنیم باید توجه داشته باشیم که گاهی در مورد انجام واجبات حرف میزنیم، اما صرفاً پرداختن به انجام واجبات صحیح نیست و منظور از تربیت دینی فقط اینها نیست، بلکه تربیت دینی ابعاد مختلف تربیت انسانی را شامل میشود. از جمله تربیت جنسی، اخلاقی، عاطفی، اجتماعی و... بنابراین داشتن ظواهر دینی به معنای داشتن تربیت دینی نیست. دین برای هر بخشی از ابعاد تربیت انسان برنامه و دستور دارد. دین از ما نمیخواهد که مثلاً یک فرد منزوی و غیر اجتماعی تحویل جامعه بدهیم. اینکه ما بخواهیم فرزند دین باوری داشته باشیم که به واجبات عمل کند و از محرمات بپرهیزد یک تعریف از تربیت دینی است که به معنای تامه تربیت دینی نمیباشد، چرا که دایره تربیت دینی بسیار گسترده است. تربیت دینی، تربیتی است که شامل تربیت اخلاقی، عاطفی، اجتماعی، جنسی و خانوادگی هم میشود. وقتی صحبت از تربیت دینی میکنیم منظورمان یک تربیت همه جانبه است. مسئله آزادی در هفت سال اول زندگی کودک، ارتباط مستقیم با تربیت دینی در هفت سال دوم دارد. اگر در مرحله اول یعنی هفت سال اول موفق عمل نکنیم اثرات تخریبی روی کودک خواهد گذاشت. در حدود سه سالگی کودک به استقلال طلبی و تثبیت شخصیت خودش یعنی من میرسد و سعی میکند با خودنمایی و مخالفت با اطرافیان استقلال طلبی را تمرین کند، این برای ثبات شخصیت کودک لازم است و اطرافیان باید به این رفتار کودک احترام بگذارند. اتصال با معنویت و خدای تبارک و تعالی در هفت سال دوم خیلی کمک میکند و حائز اهمیت است. فرزند اگر بفهمد با گریه یا قلدری کردن و اعتراض به خواستههایش میرسد، دیگر همین راه را برای پیشبرد اهداف خودش روش قرار میدهد. والدین باید با ظرافت با فرزندشان مخالفت کنند و همیشه تسلیم خواستههای معقول و غیر معقول فرزند نباشند. فرزند باید به موقع اطاعت و فرمان پذیری را هم بیاموزد و اینطور نباشد که تا سن جوانی در مرحله سلطنت و پادشاه باقی مانده باشد.
تاکنون نظری ثبت نشده است