display result search
منو
شکست قدرت‌های پوشالی

شکست قدرت‌های پوشالی

  • 1 تعداد قطعات
  • 53 دقیقه مدت قطعه
  • 129 دریافت شده
سخنرانی امام خمینی رحمة الله علیه در جمع دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با موضوع «شکست قدرت های پوشالی»، 12 آبان 1359

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏
از جمله چیزهایی که دولتهای بزرگ، ابرقدرتها و به تبع آنها، دولتهای کوچک عمل‏‎ ‎‏می کنند و از چیزهایی که آنها برای پیشرفت مقاصد خودشان اجرا می کنند این است که‏‎ ‎‏ایجاد خوف بکنند در ملتها، دولتهای کوچک در بین ملت خودشان ایجاد خوف بکنند.‏‎ ‎‏شما دیدید که در این مدتی که محمدرضا غصب کرده بود حکومت ایران را، ساواک‏‎ ‎‏آنطور تبلیغات می کرد که هر خانواده ای شاید گمان می کرد که اگر یک کلمه راجع به‏‎ ‎‏دولت یا راجع به شاه مخلوع بگوید، این کلمه را آنها می شنوند و این را به جزا‏‎ ‎‏می رسانند. در همۀ قشر‏‏[‏‏های‏‏]‏‏ ملت، این خوف را اینها ایجاد کرده بودند با تبلیغات‏‎ ‎‏دامنه دار خودشان که ساواک همچو هست که در هر چند نفر آدم یکی از آنها ساواکی‏‎ ‎‏است و حرفها را اگر در داخل خانه ها هم بر ضد رژیم گفته بشود به ساواک می رسانند و‏‎ ‎‏ساواک هم چه خواهد کرد و چه کرد. اینها در باطن در خود کشور خودشان ـ هر کشوری‏‎ ‎‏که زیر دست آن کشورها بود ـ در کشور خودشان این معنا را دامن می زدند، به طوری که‏‎ ‎‏در زمان شاه مخلوع، آنطور در بین مردم خوف بود که شاید برادر از برادرش می ترسید،‏‎ ‎‏پدر از پسر، پسر از پدر، هر دو از زن می ترسیدند که مبادا یکوقت ما یک حرفی بزنیم و‏‎ ‎‏موجب گرفتاری و آزار و اذیت بشود، و اعدام و حبس و کذا.‏
‏‏دولتهای بزرگتر که شیاطینی هستند معلم این شیطانها، آنها از باب اینکه دایرۀ‏ سلطه شان زیاد بود به همۀ کشورها، اینطور مسائل را با حکومتهای آنها و با ملتهای دیگر‏‎ ‎‏باز تبلیغ می کردند و ایجاد خوف و رعب می کردند در همۀ کشورها و اینطور وانمود‏‎ ‎‏می کردند که اگر یک کشوری یک کلمه برخلاف این قدرت بزرگ، آن قدرت بزرگ،‏‎ ‎‏برخلاف امریکا، برخلاف شوروی و قبلاً برخلاف انگلستان، یک کلمه اگر بگوید،‏‎ ‎‏دولت را چه خواهند کرد و مملکت را خواهند گرفت و چه و چه خواهند کرد. این یک‏‎ ‎‏حیله ای بود که از سالهای طولانی اینها برای پیشرفت مقاصد خودشان، این حیله را به کار‏‎ ‎‏برده بودند. ملتها هم باورشان آمده بود. دولتهای کوچک هم نسبت به آن بزرگها‏‎ ‎‏باورشان آمده بود که اگر یک کلمه برخلاف فلان دولت بگویند اینها ساقط خواهند شد‏‎ ‎‏و از بین خواهند رفت و آنها هجوم خواهند کرد. لهذا، در بعضی از اوقات، که در چندین‏‎ ‎‏سال پیش از این، یک اولتیماتومی آنها می دادند به ایران ـ مثلاً ـ با همان لفظی که آنها،‏‎ ‎‏تشری که آنها می زدند، هر امری را که می خواستند، به مجلس تحمیل می کردند و به‏‎ ‎‏دولت تحمیل می کردند. اینها هم نسبت به ملت خودشان همین طور بود: همچو که‏‎ ‎‏صحبت حکومت نظامی می شد، دیگر مردم بکلی به واسطۀ خوفی که از اینها داشتند،‏‎ ‎‏بکلی خودشان را می باختند.‏
این معنا را ما از اول به نظرمان آمد که باید این خوف را شکست. این یک رعبی است‏‎ ‎‏و ارعابی است که واقعیت ندارد زیاد. آنقدر که واقعیتش است صد چندان تبلیغات است.‏‎ ‎‏دامن می زنند به آن و همۀ مردم را یا همۀ دولتها را می ترسانند. به نظر می رسید که باید اگر‏‎ ‎‏بخواهد یک ملتی پیش ببرد یا مقابله بکند با دولت یا مقابله بکند با دولتهای بزرگ، به‏‎ ‎‏نظر می رسید که اگر ما بخواهیم یک عملی انجام بدهیم، باید این بتها را شکست و او به‏‎ ‎‏این است که باید خود آنهایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که در رأس واقع شدند، هدف قرار داد. ابتدا با‏‎ ‎‏صحبت، با حرف، اینها را همچو کرد که از دل مردم این مسئله خارج بشود که نمی شود‏‎ ‎‏برخلاف فلان قدرت حرف زد. کم کم مردم این معنا را حس کردند که نه، آنطورها‏ نیست که تصور می شد که اگر یک کلمه راجع به آن درجه اولیها صحبت بشود، عالَم به‏‎ ‎‏هم می خورد. لهذا، دیدید که وقتی که صحبت از خود آن مردک هم شد، هیچ اشکالی‏‎ ‎‏پیش نیامد. اگر هم اشکالی پیش آمد، اشکالی بود که رفع می شد و دیدید که وقتی که‏‎ ‎‏اعلام حکومت نظامی در روز هم کردند، مردم ریختند بیرون و شکستند حکومت نظامی‏‎ ‎‏را و هیچ چیز نشد. عمده این است که این خوفهایی که اینها ایجاد کردند در دل ملتها، این‏‎ ‎‏شکسته بشود.‏
از جمله چیزهایی که خیلی به آن دامن زده بودند و می ترساندند همه را، این معنا بود‏‎ ‎‏که این دو تا قدرت بزرگی که الآن در عالَم هست، از این دو قدرت نمی شود اصلاً کسی‏‎ ‎‏احتمال بدهد که کنار برود و خودش مستقل باشد؛ حتماً یا باید در بلوک شرق باشد یا در‏‎ ‎‏بلوک غرب، از این دو حال هیچ نمی شود خارج شد؛ اگر یک وقتی کسی بخواهد خیال‏‎ ‎‏این معنا را بکند که خودش هم یک آدمی است، خودش هم مستقل است، این یک‏‎ ‎‏خیال غلطی است که همان تصورات است، واقعیت نمی تواند داشته باشد، لکن وقتی که‏‎ ‎‏کم کم ملتها به خود آمدند، فهمیدند که نه، به آنطورها نیست. ما دیدیم که مداخلۀ نظامی‏‎ ‎‏شوروی در افغانستان، که یک ملت ضعیفی ولی زنده ای است و با قدرت ایمان مقابله‏‎ ‎‏کرد، در عین حالی که حکومت افغانستان، حکومت غاصب افغانستان با شوروی و حزبها‏‎ ‎‏ـ بعضی از حزبهای چپی همه با هم هستند، مع ذلک ـ جوانهای برومند افغانستان در مقابل‏‎ ‎‏آنها ایستادند و الآن مدتهای زیادی است که از برای شوروی ایجاد اشکالات کرده اند،‏‎ ‎‏به طوری که باید بگوییم شوروی را شکست سیاسی داده اند. این برای این بود که فهمیده‏‎ ‎‏شد که اینطور نیست که اگر شوروی به یک جایی حمله بکند، دیگر نمی شود حرفی زد،‏‎ ‎‏این صد در صد باید تسلیم شد. یا اگر امریکا یک وقت دست به آن زده بشود، دیگر‏‎ ‎‏مملکت ـ مثلاً ـ ایران بکلی منهدم می شود و از بین خواهد رفت. کم کم این مسئله، این‏‎ ‎‏رعب شکسته شد نسبت به رژیم منحوس پهلوی، که همه دیدید که با همان فریادهای‏‎ ‎‏شما جوانها، مردها و قیام ملت، نتوانستند آنها دیگر نگه دارند او را. با همۀ قوایی که‏‎ ‎‏داشتند بالفعل و دنبال او هم بودند، مع ذلک فریادهای شما و وحدت کلمۀ شما آنها را‏ شکست داد.‏

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 53:37

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی