- 1307
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه بیست و یکم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه بیست و یکم، سال 1398
بحث به اینجا رسید که حاکمیت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در سال 23 تا 35 حکومت کرده بود بخاطر اوج مباحثی مثل اشرافیگری و قبیله گرایی، فضایی که از خفقان به وجود آمد، بدعتهایی که رخ داد، ویژهخواریهای نزدیکان، فرزندان و کار به جایی رسید که سه گروه نگران و خسته شدند و خلیفه را کشتند. آمدند سراغ طلحه بروند، گفتیم مثل مالک و عمار با مردم صحبت کردند و اینها وقتی منطق درست اینها را دیدند، کسی که دریافت هنگفت نداشته و هزینه و خدمات کرده، دارایی خود را وقف عموم کرده است. سراغ امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند که شما حکومت را قبول کن و حضرت قبول نمیکردند. نکته مهم اینجاست که اگر حضرت میخواستند با ایشان به عنوان خلیفهی پیغمبر، کسی که در غدیر پیغمبر اکرم ایشان را بعد از خودشان تنفیذ کردند، معنا نداشت حضرت نخواهد بپذیرد. اما اینها وقتی آمدند، اولاً شیعه مثل ما نبودند. از سنخ تعریف شیعه امروز با این عقایدی که داریم نبودند. اینها توقع داشتند در این شرایط امیرالمؤمنین یکی از اصحاب پیغمبر اکرم است و جزء برترینهاست و حالا که در حاکمیت قبلی اشکال پیدا کردیم، میخواهیم با شما بیعت کنیم، چه بسا توقع داشتند امیرالمؤمنین مثل دوازده سال بعد از پیغمبر اکرم نسبت به حکومت عمل کند. طبیعتاً حضرت نمیپذیرند، هم از این جهت که اگر قرار بود ذیل دیگران به جز پیغمبر اکرم قرار بگیرند، سیزده سال پیش در آن شورای شش نفره میپذیرفتند. به جز کتاب و سنت پیغمبر اکرم شرط سوم را نپذیرفتند. چرا بپذیرند؟ طبیعتاً نمیخواهند بپذیرند. منتهی در جامعه اسلامی اتفاقاتی افتاد که امیرالمؤمنین را وادار کرد بین مشکلاتی که وقتی سر کار بیاید دارد، بعضی منافع را ندارد و مشکلاتی که نیاید، حضرت دیدند مصلحت امت اسلامی در این است که بیایند حکومت را بر عهده بگیرند. منتهی صرف اینکه بیاییم نقد کنیم حکومت قبلی را که ما به حکومت برسیم هیچ جذابیتی برای امیرالمؤمنین ندارد که بخواهد هر حرفی گفته شود و سخنی زده شود برای اینکه مثلاً یکی بر یکی غلبه کند. لذا یکی دو مورد را عرض کردیم. حضرت فرمودند: من آمدم که خدا از دانشمندان و کسانی که آگاه هستند اخذ میثاق کرده که آرام و قرار نداشته باشند وقتی پرخوری دارد ظلم میکند و گرسنهای مظلوم واقع میشود، من میآیم با این برخورد کنم. خدایا تو میدانی ما برای رقابت نیامدیم و بلکه آمدیم که حدود تعطیل شده را برگردانیم و اصلاحات انجام بدهیم، امنیت برای مظلومین بیاوریم.
بحث به اینجا رسید که حاکمیت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در سال 23 تا 35 حکومت کرده بود بخاطر اوج مباحثی مثل اشرافیگری و قبیله گرایی، فضایی که از خفقان به وجود آمد، بدعتهایی که رخ داد، ویژهخواریهای نزدیکان، فرزندان و کار به جایی رسید که سه گروه نگران و خسته شدند و خلیفه را کشتند. آمدند سراغ طلحه بروند، گفتیم مثل مالک و عمار با مردم صحبت کردند و اینها وقتی منطق درست اینها را دیدند، کسی که دریافت هنگفت نداشته و هزینه و خدمات کرده، دارایی خود را وقف عموم کرده است. سراغ امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند که شما حکومت را قبول کن و حضرت قبول نمیکردند. نکته مهم اینجاست که اگر حضرت میخواستند با ایشان به عنوان خلیفهی پیغمبر، کسی که در غدیر پیغمبر اکرم ایشان را بعد از خودشان تنفیذ کردند، معنا نداشت حضرت نخواهد بپذیرد. اما اینها وقتی آمدند، اولاً شیعه مثل ما نبودند. از سنخ تعریف شیعه امروز با این عقایدی که داریم نبودند. اینها توقع داشتند در این شرایط امیرالمؤمنین یکی از اصحاب پیغمبر اکرم است و جزء برترینهاست و حالا که در حاکمیت قبلی اشکال پیدا کردیم، میخواهیم با شما بیعت کنیم، چه بسا توقع داشتند امیرالمؤمنین مثل دوازده سال بعد از پیغمبر اکرم نسبت به حکومت عمل کند. طبیعتاً حضرت نمیپذیرند، هم از این جهت که اگر قرار بود ذیل دیگران به جز پیغمبر اکرم قرار بگیرند، سیزده سال پیش در آن شورای شش نفره میپذیرفتند. به جز کتاب و سنت پیغمبر اکرم شرط سوم را نپذیرفتند. چرا بپذیرند؟ طبیعتاً نمیخواهند بپذیرند. منتهی در جامعه اسلامی اتفاقاتی افتاد که امیرالمؤمنین را وادار کرد بین مشکلاتی که وقتی سر کار بیاید دارد، بعضی منافع را ندارد و مشکلاتی که نیاید، حضرت دیدند مصلحت امت اسلامی در این است که بیایند حکومت را بر عهده بگیرند. منتهی صرف اینکه بیاییم نقد کنیم حکومت قبلی را که ما به حکومت برسیم هیچ جذابیتی برای امیرالمؤمنین ندارد که بخواهد هر حرفی گفته شود و سخنی زده شود برای اینکه مثلاً یکی بر یکی غلبه کند. لذا یکی دو مورد را عرض کردیم. حضرت فرمودند: من آمدم که خدا از دانشمندان و کسانی که آگاه هستند اخذ میثاق کرده که آرام و قرار نداشته باشند وقتی پرخوری دارد ظلم میکند و گرسنهای مظلوم واقع میشود، من میآیم با این برخورد کنم. خدایا تو میدانی ما برای رقابت نیامدیم و بلکه آمدیم که حدود تعطیل شده را برگردانیم و اصلاحات انجام بدهیم، امنیت برای مظلومین بیاوریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است