- 1377
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه ششم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه ششم، سال 1398
ما قدم به قدم آمدیم و میخواهیم شرایط آغاز امامت امیرالمؤمنین را بیان کنیم. امروز بحث به جایی میرسد که امامت امیرالمؤمنین علیه السلام آغاز میشود. بحث به جایی رسید که در دورهی حیات رسول خدا یاران پیغمبر یا مجموعهی اصحاب رسول خدا دو دسته بودند. یک عده اصحاب واقعی که قرآن کریم از آنها به پیروان یاد میکند که ای پیغمبر برای تو بس است «حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» برای تو خدا و پیروانت از مؤمنان بس است. اینها برای تو جان میدهند. در جنگها فرار نمیکنند. آنجایی که پای انفاق است مال و جان و آبرویشان را خرج میکنند. خرج هدایت میکنند و رهبر اینها و رهبر این حزب از اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علیه السلام بود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با ادبیات مختلف از روز اول ماجرای دعوت کردن از فامیلها و عشیرهی اقربین، امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کردند تا غدیر و مباهله که و انواع مختلف ادبیات را پیامبر فرمودند.
یک وقتی در دوره نوجوانی فکر میکردم پیامبر اکرم، چرا لفظ مولا را به کار بردند، با اینکه لفظ مولا خیلی مقام رفیعی دارد. رفتم نگاه کردم دیدم پیغمبر اکرم شاید بیش از صد تعبیر در مورد امیرالمؤمنین دارند و هرچه میشد حدس زد از وصی و خلیفتی، برادرم، أخی، نفسی، آن کسی که برای تفسیر صحیح میجنگد ولی، امام البَرره، یعنی امام نیکان. «قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِین» یعنی رهبر سپیدرویانی که در قیامت و بهشت هستند، شاه دین امیرالمؤمنین و صد تعبیر دیگر. کاری کردند که اگر کسی در هر موضوعی بخواهد شک کند، سید العرب، فرزندان آدم، رئیس این حزب که اینها هیچ از خودشان نداشتند، رسول خدا را در دنیا رسول خدا میدانستند، در امور دنیایی و در امور آخرتی و بالاترین افتخار برای خودشان را جانبازی و ایثار در راه منویات رسول خدا میدانستند و یک جریان هم بودند که این جریان بین اصحاب پیغمبر قاطی بودند ولی اینها حقیقتاً اصحاب رسول خدا نبودند. اینها با پیغمبر بودند ولی مع رسول الله نبودند. اینها ظاهراً بودند ولی باطناً همراه نبودند. قرآن کریم در سورهی مبارکه نساء کاملاً این فضا را روشن میکند. میفرماید: «إِنَ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا» منافقان کسانی بودند که ایمان به رسول خدا نیاورده بودند. منافق کسی است که به ظاهر ایمان آورده و رسول خدا را قبول دارد ولی باطناً کافر است و اصلاً خدا و پیغمبر را قبول ندارد. لذا بین مردم قاطی هست و مردم که هی میگویند: اصحاب رسول خدا، همین امیرالمؤمنین و سلمان ابوذر و مقداد را میبینند، اینها هم همان ظاهر را دارند و در بعضی مناسک هم شرکت میکنند و نشانههایی دارند. قرآن کریم میفرماید: منافقین در پایینترین سطح در شدیدترین شرایط جهنم خواهند بود، «وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا» هیچکس نمیتواند به اینها در قیامت یاری کند، خداوند میفرماید: جز کسانی از اینها که «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا» توبه کردند، «وَ أَصْلَحُوا» خرابکاریهایی که کردند را اصلاح کردند. «وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ» موحدانه به ریسمان الهی چنگ زدند، «وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ» خالص خالص، خواستند برگردند، «فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ»
ما قدم به قدم آمدیم و میخواهیم شرایط آغاز امامت امیرالمؤمنین را بیان کنیم. امروز بحث به جایی میرسد که امامت امیرالمؤمنین علیه السلام آغاز میشود. بحث به جایی رسید که در دورهی حیات رسول خدا یاران پیغمبر یا مجموعهی اصحاب رسول خدا دو دسته بودند. یک عده اصحاب واقعی که قرآن کریم از آنها به پیروان یاد میکند که ای پیغمبر برای تو بس است «حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» برای تو خدا و پیروانت از مؤمنان بس است. اینها برای تو جان میدهند. در جنگها فرار نمیکنند. آنجایی که پای انفاق است مال و جان و آبرویشان را خرج میکنند. خرج هدایت میکنند و رهبر اینها و رهبر این حزب از اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علیه السلام بود که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با ادبیات مختلف از روز اول ماجرای دعوت کردن از فامیلها و عشیرهی اقربین، امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کردند تا غدیر و مباهله که و انواع مختلف ادبیات را پیامبر فرمودند.
یک وقتی در دوره نوجوانی فکر میکردم پیامبر اکرم، چرا لفظ مولا را به کار بردند، با اینکه لفظ مولا خیلی مقام رفیعی دارد. رفتم نگاه کردم دیدم پیغمبر اکرم شاید بیش از صد تعبیر در مورد امیرالمؤمنین دارند و هرچه میشد حدس زد از وصی و خلیفتی، برادرم، أخی، نفسی، آن کسی که برای تفسیر صحیح میجنگد ولی، امام البَرره، یعنی امام نیکان. «قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِین» یعنی رهبر سپیدرویانی که در قیامت و بهشت هستند، شاه دین امیرالمؤمنین و صد تعبیر دیگر. کاری کردند که اگر کسی در هر موضوعی بخواهد شک کند، سید العرب، فرزندان آدم، رئیس این حزب که اینها هیچ از خودشان نداشتند، رسول خدا را در دنیا رسول خدا میدانستند، در امور دنیایی و در امور آخرتی و بالاترین افتخار برای خودشان را جانبازی و ایثار در راه منویات رسول خدا میدانستند و یک جریان هم بودند که این جریان بین اصحاب پیغمبر قاطی بودند ولی اینها حقیقتاً اصحاب رسول خدا نبودند. اینها با پیغمبر بودند ولی مع رسول الله نبودند. اینها ظاهراً بودند ولی باطناً همراه نبودند. قرآن کریم در سورهی مبارکه نساء کاملاً این فضا را روشن میکند. میفرماید: «إِنَ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا» منافقان کسانی بودند که ایمان به رسول خدا نیاورده بودند. منافق کسی است که به ظاهر ایمان آورده و رسول خدا را قبول دارد ولی باطناً کافر است و اصلاً خدا و پیغمبر را قبول ندارد. لذا بین مردم قاطی هست و مردم که هی میگویند: اصحاب رسول خدا، همین امیرالمؤمنین و سلمان ابوذر و مقداد را میبینند، اینها هم همان ظاهر را دارند و در بعضی مناسک هم شرکت میکنند و نشانههایی دارند. قرآن کریم میفرماید: منافقین در پایینترین سطح در شدیدترین شرایط جهنم خواهند بود، «وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرا» هیچکس نمیتواند به اینها در قیامت یاری کند، خداوند میفرماید: جز کسانی از اینها که «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا» توبه کردند، «وَ أَصْلَحُوا» خرابکاریهایی که کردند را اصلاح کردند. «وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ» موحدانه به ریسمان الهی چنگ زدند، «وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ» خالص خالص، خواستند برگردند، «فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ»
تاکنون نظری ثبت نشده است