display result search
منو
سیری در زندگی نبی گرامی اسلام  صلی الله علیه و آله و سلم، جلسه سوم

سیری در زندگی نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 31 دقیقه مدت قطعه
  • 29 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام سیدجواد بهشتی با موضوع «سیری در زندگی نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم»، جلسه سوم، سال 1398

ما هرچه در مورد سیره پیامبر بگوییم، خیر و برکتش به خودمان برمی‌گردد. در طی سال به مناسبت‌های مختلف باید گفته شود تا عطر شخصیت پیامبر بر جان و روان ما تأثیر بگذارد. یک سخنی هست که پیامبر ما وقتی آمد با سنت‌های قبل چه کار کرد. فرهنگی وجود داشت، اینها را دو دسته کرد. یک دسته سنت‌هایی که خوب بود و آنها را تأیید کرد و فرمود: ادامه می‌دهیم. مثل مهمان نوازی، سخاوتمندی، بخشندگی، چهار ماه در طول سال جنگ نباشد. اینها را پیامبر اسم بردند و تأیید کردند و فرمودند: ما هم ادامه می‌دهیم. خرافاتی هم وجود داشت که پیامبر سنت‌های جاهلی را فرمود: زیر پا می‌گذارم. «تحت قدمی» اینها در جامعه اسلامی نباید باشد و محکوم کردند.
خاطره‌ای هست که گروهی از شامیان به مدینه حمله کردند، شکست خوردند و تعدادی از آنها به اسارت گرفته شدند، یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام بازدید اسراء رفتند. خانمی بلند شد و گفت: من دختر حاتم طایی هستم! به احترام پدرم مرا آزاد کنید. امیرالمؤمنین علیه السلام خیلی خوشش آمد و فرمود: این در دین ما پشتوانه دارد، فردا صبح پیامبر به بازدید می‌آید، بلند شو همین را بگو. فردا صبح پیامبر برای بازدید اسراء آمدند. دختر حاتم طایی بلند شد و همین حرف را زد. من دختر حاتم طایی هستم و با بقیه اسراء فرق دارم. پیغمبر خوشحال شد و فرمود: درست است. ما به احترام پدرت تو را آزاد می‌کنیم. البته اولین کاروان مطمئنی که از اینجا رهسپار منطقه شما می‌شود ما تو را همراه می‌کنیم و مبلغی پول به او داد و با او همراهی کرد، سیره و رفتار پیغمبر اینقدر تأثیر گذاشت که این دختر تا به منطقه خودش رسید به برادرش عُدی بن حاتم گفت: برادرجان من نمی‌گویم: مسلمان شو، فقط برو این آقا را از نزدیک ببین. به صورت گمنام مدینه برو و سراغش را بگیر و او را تماشا کن. عدی بن حاتم هم همین کار را کرد، در خانه پیامبر آمد و وارد خانه پیغمبر شد، رفتار پیامبر را با مردم تماشا کرد و عاشق اسلام شد. گفتند: آمار کسانی که با اخلاق پیغمبر و با سیره پیامبر مسلمان شدند بسیار بیشتر است از آمار کسانی که حتی با آیات قرآن مسلمان شدند. یعنی یک خاطره می‌شنیدند در دوردست‌های دنیا شیفته اسلام می‌شدند. عجب دینی است، عجیب آئینی است، تازه گوش می‌دادند قرآن چه می‌گوید؟ امروز هم ما به دنیا بیش از آن اندازه که کتاب و مقاله ارسال کنیم باید رفتار ما مسلمان‌ها یک جاذبه‌ای داشته باشد و اهالی دنیا علاقه‌مند به دین ما شوند. یک شیرینی‌هایی در رفتار و منش ما ببینند و تازه بپرسند دین شما چیست. ما الآن نیازمند چنین چیزی هستیم. یعنی در آمریکا و اروپا و آفریقا و آسیا، برای انسان‌ها فطرت پاک و زلال جاذبه دارد.
یک خاطره دیگر اینکه پیامبر عزیز ما به شدت علاقه‌مند به هدایت مردم بود. خدیجه کبری سلام الله علیها می‌گوید: شش روز پیامبر را دیدم که با چشم گریان وارد خانه شد. روز هفتم با لب خندان، پرسیدم: ای رسول رحمت، راز گریه شما در روزهای گذشته و دلیل خنده شما چیست؟ فرمود: شش روز دنبال هدایت یک کسی هستم، او لجاجت می‌کرد. امروز مکتب مرا پذیرفت! وقتی این مطلب را خواندم با خودک گفتم: آیا شده برای هدایت کسی گریه کنم؟! شش روز پیغمبر برای یک نفر اشک می‌ریزد و روز هفتم وقتی دل او اسلام را می‌پذیرد، شادمان به خانه برمی‌گردد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 31:55

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی