- 726
- 1000
- 1000
- 1000
آخرین گام رهایی، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "آخرین گام رهایی"، جلسه اول، سال 1402
آزادی در اسلام واجب است، اما در غرب یک حق قابل واگذاری است. با تقویتِ انگیزۀ رهایی و آزادی، سوءاستفاده از آزادی کم میشود. میل به رهایی، هم ریشه در فطرت دارد، هم ریشه در مدنیت. مهمشدن میل مقدس آزادی و رهایی برای بشر، نتیجۀ طبیعی بزرگشدن جوامع بشری است. چرا در زمان ما آزادی و رهایی در جهان اینقدر مهم شده است؟ رهایی هم در زندگی فردی، هم در سبک زندگی هم به عنوان یک امر اجتماعی، تبدیل شده است به اصل امروز جهان بشریت.
یکی از مصداقهای رهایی در شهوترانی است، که این تبدیل به یک مکتب بشری شده است مثلاً میگویند: چون همجنسبازی را دوست دارند، همجنسگرایی را قانونی میکنیم... از رهایی برداشتهای غلطی کردند که ضد رهایی شده است. این تحلیل غلطی است که بگوییم بگوید انسانها از بس بد شدهاند که به موضوع آزادی و رهایی پرداختند.هر انسانی که به دنیا میآید مفطور به فطرت الهی است، حتماً پشت سر این رهایی و آزادی که اینقدر برجسته شده، یک خصلتهای انسانی و یک گرایشهای اصیل بشری وجود دارد. این یک تمایل اصیل است، هرچند دارد از آن سوءاستفاده میشود، و از آن، غلط برداشت میکنند و غلط استفاده میکنند.
اصل اینکه میل مقدس آزادی و رهایی برای بشریت خیلی مهم بشود نتیجۀ طبیعی بزرگ شدن جوامع بشری است. در قرنهای اخیر که مدنیت و شهرنشینی رشد پیدا کرد انسانها طعم آزادی و رهایی را چشیدند، و این مسئله فیلسوفان جامعۀ بشری را به فکر انداخت که این طعم را تئوریزه کنند و این کمکم تبدیل شد به یک شعار.
میل به رهایی هم ریشه در فطرت انسان دارد و هم ریشه در مدنیت دارد. آنوقت ما این مدنیت را به کجا میخواهیم برسانیم؟ ما نمیخواهیم جهان را تقسیم کنیم و نمیخواهیم شهرمان را به تکههای کوچک، تقسیم کنیم. ما باید دنبال جهانشهر باشیم، جهانشهری که شهردار آن امام زمان(ع) است. ما دنبال برقراری این مدنیت باعظمت جهانی هستیم. ما باید این مفهوم را تقویت کنیم، با تقویت کردن انگیزۀ رهایی آزادی سوءاستفادهها از آزادی کم میشود. چرا خودت را مقابل آن نوجوانی قرار میدهی که تازه با مفهوم آزادی آشنا شده و ترفندهای دشمن برای سوءاستفاده از مفهوم آزادی و رهایی را هم نمیداند، به او بگو «اتفاقاً اصل آزادی در اسلام است...» برای اینکه جلوی سوءاستفاده از آزادی را بگیری باید تقویتش کنی؛ حتی رهایی در شهوات، رهایی از رنجها، رهایی از ظلم و... اسلام برای این رهایی یک پیشنهادهایی دارد، که انسان حیرت میکند! یک نمونهاش این است که گنهکارها در جامعۀ دینی باید از فشار روانیِ سرزنش مؤمنین و آبروریزی در امان باشند (البته این بحث روابط فردی است؛ در بهم ریختن نظم اجتماعی، قصه فرق میکند)
اسلام چگونه طرفدار گنهکارها میشود؟ یکی اینکه غیبت حرام استو به اندازۀ چهل تا گناه کبیره برایت حساب میکنند. یعنی اسلام به شما اجازه نمیدهد که با آبروریزی، یک گنهکار را جمع کنی. حتی اگر بگویی: من آبروی گنهکار را پیش دیگران نمیبرم، اما پیش خودم که آبرویش رفته است. اسلام میگوید: صبر کن! هفتاد توجیه برای کار گناهش پیش خودت بیاور...
البته اگر کسی بخواهد با هرزگی، شهر را بهم بریزد، برخورد با او فرق میکند، ولی اگر مخفیانه بخواهد هرزگی کند، خدا یک قوانینی گذاشته که تقریباً هیچکس نمیتواند هرزگی او را ثابت کند. برای او شرایطی ایجاد میکند که خودش برود آدم بشود، یعنی با آزادی و رهایی، آدم بشود و این طرح خیلی طرح زیبایی است.
آزادی در اسلام واجب است، اما در غرب یک حق قابل واگذاری است. با تقویتِ انگیزۀ رهایی و آزادی، سوءاستفاده از آزادی کم میشود. میل به رهایی، هم ریشه در فطرت دارد، هم ریشه در مدنیت. مهمشدن میل مقدس آزادی و رهایی برای بشر، نتیجۀ طبیعی بزرگشدن جوامع بشری است. چرا در زمان ما آزادی و رهایی در جهان اینقدر مهم شده است؟ رهایی هم در زندگی فردی، هم در سبک زندگی هم به عنوان یک امر اجتماعی، تبدیل شده است به اصل امروز جهان بشریت.
یکی از مصداقهای رهایی در شهوترانی است، که این تبدیل به یک مکتب بشری شده است مثلاً میگویند: چون همجنسبازی را دوست دارند، همجنسگرایی را قانونی میکنیم... از رهایی برداشتهای غلطی کردند که ضد رهایی شده است. این تحلیل غلطی است که بگوییم بگوید انسانها از بس بد شدهاند که به موضوع آزادی و رهایی پرداختند.هر انسانی که به دنیا میآید مفطور به فطرت الهی است، حتماً پشت سر این رهایی و آزادی که اینقدر برجسته شده، یک خصلتهای انسانی و یک گرایشهای اصیل بشری وجود دارد. این یک تمایل اصیل است، هرچند دارد از آن سوءاستفاده میشود، و از آن، غلط برداشت میکنند و غلط استفاده میکنند.
اصل اینکه میل مقدس آزادی و رهایی برای بشریت خیلی مهم بشود نتیجۀ طبیعی بزرگ شدن جوامع بشری است. در قرنهای اخیر که مدنیت و شهرنشینی رشد پیدا کرد انسانها طعم آزادی و رهایی را چشیدند، و این مسئله فیلسوفان جامعۀ بشری را به فکر انداخت که این طعم را تئوریزه کنند و این کمکم تبدیل شد به یک شعار.
میل به رهایی هم ریشه در فطرت انسان دارد و هم ریشه در مدنیت دارد. آنوقت ما این مدنیت را به کجا میخواهیم برسانیم؟ ما نمیخواهیم جهان را تقسیم کنیم و نمیخواهیم شهرمان را به تکههای کوچک، تقسیم کنیم. ما باید دنبال جهانشهر باشیم، جهانشهری که شهردار آن امام زمان(ع) است. ما دنبال برقراری این مدنیت باعظمت جهانی هستیم. ما باید این مفهوم را تقویت کنیم، با تقویت کردن انگیزۀ رهایی آزادی سوءاستفادهها از آزادی کم میشود. چرا خودت را مقابل آن نوجوانی قرار میدهی که تازه با مفهوم آزادی آشنا شده و ترفندهای دشمن برای سوءاستفاده از مفهوم آزادی و رهایی را هم نمیداند، به او بگو «اتفاقاً اصل آزادی در اسلام است...» برای اینکه جلوی سوءاستفاده از آزادی را بگیری باید تقویتش کنی؛ حتی رهایی در شهوات، رهایی از رنجها، رهایی از ظلم و... اسلام برای این رهایی یک پیشنهادهایی دارد، که انسان حیرت میکند! یک نمونهاش این است که گنهکارها در جامعۀ دینی باید از فشار روانیِ سرزنش مؤمنین و آبروریزی در امان باشند (البته این بحث روابط فردی است؛ در بهم ریختن نظم اجتماعی، قصه فرق میکند)
اسلام چگونه طرفدار گنهکارها میشود؟ یکی اینکه غیبت حرام استو به اندازۀ چهل تا گناه کبیره برایت حساب میکنند. یعنی اسلام به شما اجازه نمیدهد که با آبروریزی، یک گنهکار را جمع کنی. حتی اگر بگویی: من آبروی گنهکار را پیش دیگران نمیبرم، اما پیش خودم که آبرویش رفته است. اسلام میگوید: صبر کن! هفتاد توجیه برای کار گناهش پیش خودت بیاور...
البته اگر کسی بخواهد با هرزگی، شهر را بهم بریزد، برخورد با او فرق میکند، ولی اگر مخفیانه بخواهد هرزگی کند، خدا یک قوانینی گذاشته که تقریباً هیچکس نمیتواند هرزگی او را ثابت کند. برای او شرایطی ایجاد میکند که خودش برود آدم بشود، یعنی با آزادی و رهایی، آدم بشود و این طرح خیلی طرح زیبایی است.
کاربر مهمان