- 485
- 1000
- 1000
- 1000
نقش عالمان و خواص در سرکوب شدن حق، جلسه پنجم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «نقش عالمان و خواص در سرکوب شدن حق»، جلسه پنجم، سال 1399
متأسفانه افرادی که حق را میدیدند ولیکن رغبتاً (طمع چیزی که قرار بود به دست آورند) یا رهبتا (ترسِ از دست دادن چیزهای که دارند) سکوت کردند و حرفِ حق را بیان نکردند. تاریخ از این دسته افراد به خود زیاد دیده است.
اگر عالم سکوت بکند، روز اول بدعت رخ میدهد ولیکن بعد از مدتی حکومتها آن بدعت را تبدیل به سنت میکنند و درگیری و مقابله با آن را بدعت تلقی میکنند.
تا دلتان بخواهد از این موارد وجود دارد؛ بسانِ وارث بودن دختر از پدرِ متوفی نه برادرِ پدر یعنی عمو. روز اول بدعت رخ داد ولیکن امروز قاطبه مسلمین بهجز شیعیان این بدعت را سنت میدانند و ما را هم بازخواست میکنند که چرا شما دختر را وارث میدانید!
روزی اولی که خلیفه سوم در منا، نماز شکسته را تمام خواند؛ گروهی سروصدا کردند ولیکن چون قاطبه افراد سکوت کردند؛ امروز ما شیعیان را بازخواست میکنند که چرا در سفر نماز را شکسته میخوانید!
خداوند متعال نسبت به منافقان میفرماید که این افراد نهی از معرف و امر به منکر میکنند. اینطور نیست که منافقان فراخوان بزنند: بسمهتعالی. هر که دارد هوسِ قتل، فحشا، دزدی و… بسمالله! کسی اینگونه دعوت نمیکند. تغییر فرهنگی ایجاد میکنند که آن فحشا، عمل خیر شود! آن بدعت، سنت بشود! آن سنت، بدعت بشود! چه کسی باعث میشود که این اتفاق رخ بدهد؟!
صیرورت سنت به بدعت و بدعت به سنت با سکوتِ فردِ عالم، دانا و آگاه است لذا «إِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِی امَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ؛ فَمَن لَم یَفعَل. فَعَلَیْهِ لَعنَةُ اللهِ»[4] بر عالم است که اظهار بکند چون سلاطین، حکومتها و قدرتها آش را با جای آن میبرند.
زمانی در همین کشور ما، شاید قاطبه مسئولین ما شبیه شهید محمد علی رجایی اعلی الله مقامه الشریف بودند ولیکن امروز شهید رجایی یا استثناء یا شبه استثناء است. شهید رجایی در زمان خود استثناء نبود.
وقتی بدعت رخ میدهد و دیگران سکوت میکنند… هر بدعتی مدنظر ما است. بحث ما فقط عالمانِ دینی نیستند؛ سیاستمداران، اقتصاد دانان، حقوقدانان و… هر فردی که در رشته خود سکوت بکند؛ بلافاصله اصحابِ قدرت، ثروت و نظامی تئوریزه میکنند و بدعت را تبدیل به سنت میکنند و عادت میدهند. وقتی امری عادت بشود؛ تازه ترکِ عادت موجب مرض هم میشود.
از این نمونههای جابهجا کردن حقیقت بهقدری در ذهنِ بنده زیاد است که الآن هر چه میخواهم انتخاب بکنم که کدام را برای شما عرض کنم… اجازه بدهید نمونهای را عرض بکنم که وعده داده بودم.
ببینید که سکوت عالم کار را به کجا میرساند. میخواهم دو شبهه را با هم پاسخ بدهم چون به بحث ما و امام حسن مجتبی سلام الله علیه مربوط است.
متأسفانه افرادی که حق را میدیدند ولیکن رغبتاً (طمع چیزی که قرار بود به دست آورند) یا رهبتا (ترسِ از دست دادن چیزهای که دارند) سکوت کردند و حرفِ حق را بیان نکردند. تاریخ از این دسته افراد به خود زیاد دیده است.
اگر عالم سکوت بکند، روز اول بدعت رخ میدهد ولیکن بعد از مدتی حکومتها آن بدعت را تبدیل به سنت میکنند و درگیری و مقابله با آن را بدعت تلقی میکنند.
تا دلتان بخواهد از این موارد وجود دارد؛ بسانِ وارث بودن دختر از پدرِ متوفی نه برادرِ پدر یعنی عمو. روز اول بدعت رخ داد ولیکن امروز قاطبه مسلمین بهجز شیعیان این بدعت را سنت میدانند و ما را هم بازخواست میکنند که چرا شما دختر را وارث میدانید!
روزی اولی که خلیفه سوم در منا، نماز شکسته را تمام خواند؛ گروهی سروصدا کردند ولیکن چون قاطبه افراد سکوت کردند؛ امروز ما شیعیان را بازخواست میکنند که چرا در سفر نماز را شکسته میخوانید!
خداوند متعال نسبت به منافقان میفرماید که این افراد نهی از معرف و امر به منکر میکنند. اینطور نیست که منافقان فراخوان بزنند: بسمهتعالی. هر که دارد هوسِ قتل، فحشا، دزدی و… بسمالله! کسی اینگونه دعوت نمیکند. تغییر فرهنگی ایجاد میکنند که آن فحشا، عمل خیر شود! آن بدعت، سنت بشود! آن سنت، بدعت بشود! چه کسی باعث میشود که این اتفاق رخ بدهد؟!
صیرورت سنت به بدعت و بدعت به سنت با سکوتِ فردِ عالم، دانا و آگاه است لذا «إِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِی امَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ؛ فَمَن لَم یَفعَل. فَعَلَیْهِ لَعنَةُ اللهِ»[4] بر عالم است که اظهار بکند چون سلاطین، حکومتها و قدرتها آش را با جای آن میبرند.
زمانی در همین کشور ما، شاید قاطبه مسئولین ما شبیه شهید محمد علی رجایی اعلی الله مقامه الشریف بودند ولیکن امروز شهید رجایی یا استثناء یا شبه استثناء است. شهید رجایی در زمان خود استثناء نبود.
وقتی بدعت رخ میدهد و دیگران سکوت میکنند… هر بدعتی مدنظر ما است. بحث ما فقط عالمانِ دینی نیستند؛ سیاستمداران، اقتصاد دانان، حقوقدانان و… هر فردی که در رشته خود سکوت بکند؛ بلافاصله اصحابِ قدرت، ثروت و نظامی تئوریزه میکنند و بدعت را تبدیل به سنت میکنند و عادت میدهند. وقتی امری عادت بشود؛ تازه ترکِ عادت موجب مرض هم میشود.
از این نمونههای جابهجا کردن حقیقت بهقدری در ذهنِ بنده زیاد است که الآن هر چه میخواهم انتخاب بکنم که کدام را برای شما عرض کنم… اجازه بدهید نمونهای را عرض بکنم که وعده داده بودم.
ببینید که سکوت عالم کار را به کجا میرساند. میخواهم دو شبهه را با هم پاسخ بدهم چون به بحث ما و امام حسن مجتبی سلام الله علیه مربوط است.
تاکنون نظری ثبت نشده است