- 468
- 1000
- 1000
- 1000
نقش عالمان و خواص در سرکوب شدن حق، جلسه سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «نقش عالمان و خواص در سرکوب شدن حق»، جلسه سوم، سال 1399
دو خطبه منا به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه منسوب است. «خطبه منا» که سلیم بن قیس در کتاب خود آورده بود را در جلسه اول این مبحث با هم گفت و گو کردیم. انتصاب «خطبه منا» موجود در کتاب «تحف العقول» ابن شعبه حرانی را به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه دقیق نیست.
صحیح است که بعضی از بزرگان بسان حضرت آیت الله شبزندهدار مد ظله العالی و بعضی دیگر از بزرگانِ معاصر، فی الجمله همه کتاب «تحف العقول» را معتبر میدانند امّا طبق بررسیها، اگر متن کتاب، متن خوبی نبود، نویسنده خیلی شناخته نشده است. ابن شعبه حرانی را نمیشناسیم. هر چه بررسی میکنیم در شخصیت او، سخنِ قابل ملاحظهای نمییابیم.
هر کسی که در عظمت ابن شعبه حرانی؛ صاحبِ کتاب «تحف العقول» سخن گفته، همه به خاطر کتابِ خوب او، او را تجلیل کرده است. بله! محتوای خوب، اثر خود را دارد ولی ما از شیوه کار، روش انتخاب ابن شعبه حرانی اطلاعی نداریم چون او مصادر و اسناد را در کتابِ خود نیاورده است.
کتاب «المعیار والموازنة فی فضائل الإمام أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله علیه» أبو جعفر الإسکافی از کتاب «تحف العقول» ابن شعبه حرانی؛ أقدم (قدیمی تر) است و هم إسکافی اهلِ اتقان و دقیق است. إبو جعفر الإسکافی در کتاب «المعیار و الموازنه» خود این متن را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه، نسبت داده است.
سید رضی رحمه الله علیه در خطبه 131 نهج البلاغه (بخش دوم: أهداف الحکومه الاسلامیه) قطعه پایانی این متن را ضمن یک خطبه دیگری به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نسبت داده است.
خطبه 131 نهج البلاغه میتواند بخشی از این خطبه (کتاب «المعیار و الموازنه» أبو جعفر الإسکافی) باشد چون سید رضی سلام الله علیه مکرراً خطبهها را تلخیص یا قطعه ای از آن (بسان ساختن یک کلیپ یا انتشار یک پست از یک سخنرانی البته این تقطیعِ مُخل نیست) را میآورد و چه بسا در خطبه 131 نهج البلاغه که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه؛ اصحاب و علماء عصر خود را نقد فرمودند؛ بخشی از خطبهای باشد که ما در حال گفتوگو راجع به آن هستیم.
اگر اسناد این متن را به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه منسوب میکردند؛ ما اصراری نمیکردیم که این متن منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه است امّا حالا که طبق اسناد بهتر است این خطبه را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه منصوب کنیم…هر چه هم عقبتر برویم به سرچشمه انحراف نزدیکتر میشویم و انحراف واضحتر است.
سبط اِبْنِ جَوزی یعنی نوه دختری اِبْنِ جَوزی حنبلی هم خطبه نهج البلاغه که سید رضی رحمه الله علیه آورده را در کتاب خود منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه آورده است.
ملاحسین فیض کاشانی هم قطعهای از این خطبه را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نسبت داده است.
تشکیک بنده در انتساب این خطبه به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه؛ خطبه را تضعیف نمیکند حتی اگر این متن را بنده (البته بنده که لیاقت ندارم) گفته بودم چون حکیمانه است لذا نیازی به استناد به معصوم ندارد. شرح آیات قرآن کریم است که اگر هر کسی به آیات متفتن شود؛ اینها را متوجه میشود البته کلامِ نورانی امام معصوم علیه السلام اینها را خوب جمعبندی کرده است.
بنده عمد دارم که این تأکید را میکنم. سوزنِ بنده در این سالیانِ اخیر روی یک نفر گیر کرده است! یک آقایی وجود دارد که بنده مُصر هستم که هر سخنی را در آن انگیزه سیاسی دارد و تاریخ را به گونه دیگری معنا میکند، حتماً پاسخ دهم.
ایشان در یک جایی برای پاسخ دادن به بعضی علماء از زبانِ حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه یک خطبه غَرّا رفته است. بنده عرض میکنم که اولاً قدم آن است که شما وظیفه خود را به درستی انجام دهید و اصلاً انتساب این خطبه به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه اشکال دارد.
دو خطبه منا به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه منسوب است. «خطبه منا» که سلیم بن قیس در کتاب خود آورده بود را در جلسه اول این مبحث با هم گفت و گو کردیم. انتصاب «خطبه منا» موجود در کتاب «تحف العقول» ابن شعبه حرانی را به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه دقیق نیست.
صحیح است که بعضی از بزرگان بسان حضرت آیت الله شبزندهدار مد ظله العالی و بعضی دیگر از بزرگانِ معاصر، فی الجمله همه کتاب «تحف العقول» را معتبر میدانند امّا طبق بررسیها، اگر متن کتاب، متن خوبی نبود، نویسنده خیلی شناخته نشده است. ابن شعبه حرانی را نمیشناسیم. هر چه بررسی میکنیم در شخصیت او، سخنِ قابل ملاحظهای نمییابیم.
هر کسی که در عظمت ابن شعبه حرانی؛ صاحبِ کتاب «تحف العقول» سخن گفته، همه به خاطر کتابِ خوب او، او را تجلیل کرده است. بله! محتوای خوب، اثر خود را دارد ولی ما از شیوه کار، روش انتخاب ابن شعبه حرانی اطلاعی نداریم چون او مصادر و اسناد را در کتابِ خود نیاورده است.
کتاب «المعیار والموازنة فی فضائل الإمام أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله علیه» أبو جعفر الإسکافی از کتاب «تحف العقول» ابن شعبه حرانی؛ أقدم (قدیمی تر) است و هم إسکافی اهلِ اتقان و دقیق است. إبو جعفر الإسکافی در کتاب «المعیار و الموازنه» خود این متن را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه، نسبت داده است.
سید رضی رحمه الله علیه در خطبه 131 نهج البلاغه (بخش دوم: أهداف الحکومه الاسلامیه) قطعه پایانی این متن را ضمن یک خطبه دیگری به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نسبت داده است.
خطبه 131 نهج البلاغه میتواند بخشی از این خطبه (کتاب «المعیار و الموازنه» أبو جعفر الإسکافی) باشد چون سید رضی سلام الله علیه مکرراً خطبهها را تلخیص یا قطعه ای از آن (بسان ساختن یک کلیپ یا انتشار یک پست از یک سخنرانی البته این تقطیعِ مُخل نیست) را میآورد و چه بسا در خطبه 131 نهج البلاغه که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه؛ اصحاب و علماء عصر خود را نقد فرمودند؛ بخشی از خطبهای باشد که ما در حال گفتوگو راجع به آن هستیم.
اگر اسناد این متن را به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه منسوب میکردند؛ ما اصراری نمیکردیم که این متن منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه است امّا حالا که طبق اسناد بهتر است این خطبه را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه منصوب کنیم…هر چه هم عقبتر برویم به سرچشمه انحراف نزدیکتر میشویم و انحراف واضحتر است.
سبط اِبْنِ جَوزی یعنی نوه دختری اِبْنِ جَوزی حنبلی هم خطبه نهج البلاغه که سید رضی رحمه الله علیه آورده را در کتاب خود منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه آورده است.
ملاحسین فیض کاشانی هم قطعهای از این خطبه را به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه نسبت داده است.
تشکیک بنده در انتساب این خطبه به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه؛ خطبه را تضعیف نمیکند حتی اگر این متن را بنده (البته بنده که لیاقت ندارم) گفته بودم چون حکیمانه است لذا نیازی به استناد به معصوم ندارد. شرح آیات قرآن کریم است که اگر هر کسی به آیات متفتن شود؛ اینها را متوجه میشود البته کلامِ نورانی امام معصوم علیه السلام اینها را خوب جمعبندی کرده است.
بنده عمد دارم که این تأکید را میکنم. سوزنِ بنده در این سالیانِ اخیر روی یک نفر گیر کرده است! یک آقایی وجود دارد که بنده مُصر هستم که هر سخنی را در آن انگیزه سیاسی دارد و تاریخ را به گونه دیگری معنا میکند، حتماً پاسخ دهم.
ایشان در یک جایی برای پاسخ دادن به بعضی علماء از زبانِ حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه یک خطبه غَرّا رفته است. بنده عرض میکنم که اولاً قدم آن است که شما وظیفه خود را به درستی انجام دهید و اصلاً انتساب این خطبه به حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه اشکال دارد.
کاربر مهمان