display result search
منو
مردم کوفه، جلسه پنجم

مردم کوفه، جلسه پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 34 دقیقه مدت قطعه
  • 214 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «مردم کوفه»، جلسه پنجم، سال 1394

گاهی انسان معاذ الله خود را به متوجّه نشدن می‌زند، دور از محضر شما به نفهمی عمدی می‌زند. جهل هم می‌تواند از عوامل خطرناک باشد امّا موضوع بحث ما نیست، لزوماً در آن عمد هم نیست. این آن‌جایی است که عمدی است.
انسان اگر به چیزی تعلّق پیدا کند ولو این تعلّق حتّی تعلّق خوبی هم باشد، خود را نسنجد که این تعلّق طبق دستور است یا نه ولو این‌که تعلّق به نماز اوّل وقت باشد، تعلّق به سخاوت باشد خدایی نکرده مواقع بزنگاه انسان را به زمین می‌زند.
یعنی اگر کلاً شیطان ببیند انسان به یک چیزی حسّاس است آن‌جا «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» می‌گوید؛ چون همان نقطه‌ی حسّاس ما را زمین می‌زند. اخلاق خداوند هم کلاً این است که مدام به نقاط حسّاس انسان دست بزند. یعنی همان نقطه ما را آزمایش می‌کند. یعنی چون رب است می‌خواهد پرورش بدهد و تقویت کند، می‌خواهد نقطه ضعف را پرورش دهد لذا مدام به نقاط حسّاس دست می‌زند. یعنی هر کسی به هر جا حسّاس است آن نقطه‌ی شکست است. اگر وجود کسی صدها حلقه باشد همه قوی و یک نقطه‌ی ضعیف، آن زنجیر از همان نقطه جدا می‌شود.
انگیزه‌ی عبیدالله بن عباس برای دفاع از امام حسن از همه بیشتر بود، خود را به معاویه فروخت. با این‌که فرمانده‌ی نظامی معاویه بچّه‌های او را سر بریده بود، همسر او به خاطر دیدن این صحنه‌های فجیع دیوانه شده بود، دو پسر خود را از دست داده بود، پسر عموی امیر المؤمنین بود. معاویه جرثومه‌ی فساد بود، همه‌ی انگیزه‌ها برای دشمنی عبیدالله بود منتها یک میلیون دینار گرفت، پول هنگفتی بود خود را فروخت.
این‌جا دو تعلّق عجیب اتّفاق افتاده است که درس است، عبرت است. یکی این‌که اگر معاویه به عبیدالله بن عباس می‌گفت: چقدر پول بدهم تا کافر شوی، او هیچ وقت قبول نمی‌کرد. معاویه اگر می‌گفت: عبیدالله چقدر پول بدهم تا تو بروی به خدا فحش دهی، او قبول نمی‌کرد. چقدر به تو پول بدهم که همه‌ی نسل تو عاقبت به شر شوند، قبول نمی‌کرد. آن کسی که معاذ الله رشوه می‌گیرد یک جا گرفتار می‌شوید خدایی نکرده رشوه می‌دهید، آن کسی که می‌گیرد و آن کسی که می‌دهد مثلاً می‌گوید رشوه را می‌گیرم که کار او را راه بیندازم یک میوه‌ای می‌خرم، یک ماشینی می‌خرم، هیچ وقت نمی‌گوید این رشوه را گرفتم که خرج سرطان بچّه‌ی خود بکنم. این را نمی‌گوید ولی این‌طور می‌شود. چون به گناه ذنب می‌گویند، گناه ذنب است. ذنب و ذَنَب از دُم و ادامه است. گناه را انجام دهیم خدایی نکرده فاعل مجازی اوّلیّه‌ی آن ما هستیم بعد شیطان آن را ادامه می‌دهد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 34:28

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن