display result search
- 1585
- 1000
- 1000
- 1000
زندگی پس از زندگی - خاک و خاکستر
قسمت هفدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای باقر حسین زاده
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای باقر حسین زاده را می شنویم:
گذشته تاریک و اعتیاد به مواد مخدر تا اینکه یک روز بعد از مصرف مواد در داخل ماشین کم کم احساس تپش قلب و پیچیدن به خود و احساس جان کندن بسیار سخت به گونه ای که مدت زیادی انگار روح از بین دندان ها کشیده می شد تا خارج شود و دردی که اصلا قابل تحمل نبود
جدا شدن موقت روح از بدن و بیرون رفتن از ماشین و مشاهده راننده که یکی از دوستانش را صدا زده و اورژانس را خبر کرده بود
همزمان با انتقال جسم با آمبولانس، روح در تونلی قرمز به سمت بالا کشیده شدن و شنیدن صدای غرش مهیب و ترسناکی که از آتشی بسیار سوزان بود و اطراف من دور می زد و همزمان با آن صفحه ای در مقابل باز شدکه اعمال گذشته در آن نمایش داده می شد
با نمایش هر کار خطا و گناهی آتش غرش مرگباری می کرد و چنان می سوزاند که خاکستر می شدم اما نمی مردم و هر دانه خاکستر یک باقر بود که می سوخت و ضجه می زد و حتی هنگام جمع شدن دانه ها و تشکیل باقر جدید هم سوختن ادامه داشت
دعواها و خودزنی ها و خوردن مال یتیم و سایر گناهان هرکدام تک تک عذاب و سوختن به دنبال داشت و آرزو می کردم کاش خاک آفریده شده بودم و انسان نبودم که گناه بکنم
سخت ترین عذاب و دردناک ترینش بخاطر اهانت به قرآن کریم بود و من غرق در آتش بودم
کم کم حس نسیمی خنک که از بالا می آمد و با وزش بیشتر آن، آتش هم عقب نشینی کرد و به سوی بالا صعود کردن
دور شدن از آتش و رسیدن به فضایی سرسبز و آرام تا اینکه صدای خانمی در فضا پیچید که این برای فرزندم گریه کرده و همزمان با صدای ایشان همه چیز زیباتر و نورانی تر شد
کشیده شدن دست امام حسین(ع) بر سرم و همزمان با التماس های من برای ماندن در همانجا، ناگهان نوری در چشمانم تابانده شد و یک لحظه فکر کردم داخل قبرم هستم اما به دنیا و به جسمم برگشته بودم و در بیمارستان بودم
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای باقر حسین زاده را می شنویم:
گذشته تاریک و اعتیاد به مواد مخدر تا اینکه یک روز بعد از مصرف مواد در داخل ماشین کم کم احساس تپش قلب و پیچیدن به خود و احساس جان کندن بسیار سخت به گونه ای که مدت زیادی انگار روح از بین دندان ها کشیده می شد تا خارج شود و دردی که اصلا قابل تحمل نبود
جدا شدن موقت روح از بدن و بیرون رفتن از ماشین و مشاهده راننده که یکی از دوستانش را صدا زده و اورژانس را خبر کرده بود
همزمان با انتقال جسم با آمبولانس، روح در تونلی قرمز به سمت بالا کشیده شدن و شنیدن صدای غرش مهیب و ترسناکی که از آتشی بسیار سوزان بود و اطراف من دور می زد و همزمان با آن صفحه ای در مقابل باز شدکه اعمال گذشته در آن نمایش داده می شد
با نمایش هر کار خطا و گناهی آتش غرش مرگباری می کرد و چنان می سوزاند که خاکستر می شدم اما نمی مردم و هر دانه خاکستر یک باقر بود که می سوخت و ضجه می زد و حتی هنگام جمع شدن دانه ها و تشکیل باقر جدید هم سوختن ادامه داشت
دعواها و خودزنی ها و خوردن مال یتیم و سایر گناهان هرکدام تک تک عذاب و سوختن به دنبال داشت و آرزو می کردم کاش خاک آفریده شده بودم و انسان نبودم که گناه بکنم
سخت ترین عذاب و دردناک ترینش بخاطر اهانت به قرآن کریم بود و من غرق در آتش بودم
کم کم حس نسیمی خنک که از بالا می آمد و با وزش بیشتر آن، آتش هم عقب نشینی کرد و به سوی بالا صعود کردن
دور شدن از آتش و رسیدن به فضایی سرسبز و آرام تا اینکه صدای خانمی در فضا پیچید که این برای فرزندم گریه کرده و همزمان با صدای ایشان همه چیز زیباتر و نورانی تر شد
کشیده شدن دست امام حسین(ع) بر سرم و همزمان با التماس های من برای ماندن در همانجا، ناگهان نوری در چشمانم تابانده شد و یک لحظه فکر کردم داخل قبرم هستم اما به دنیا و به جسمم برگشته بودم و در بیمارستان بودم
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان