display result search
منو
ضیافت الهی، جلسه سوم

ضیافت الهی، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 26 دقیقه مدت قطعه
  • 27 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی با موضوع «ضیافت الهی»، جلسه سوم، سال 1401

روزه حکمتی دارد، بلکه حکمت‌هایی دارد، علّتِ وجوبِ همه‌ی واجبات یک مسئله است و حکمت‌ها مسئله‌ی دیگری.
آن چیزی که علّتِ وجوب است فرمانِ خدای متعال است، خدای متعال خدایی می‌کند، مولا مقام مولویت دارد، عبد عبودیت خودش را در یک عالمی اقرار کرده است و به خدای متعال قول داده است که رَبّ او خدا باشد و او عبدِ رَبّ خودش باشد.
چون خدا خداست و مخلوق عبدِ خداست، این علّتِ وجوب است، مولا تکلیف را برای ما الزامی کرده است، اگر حکمتی بجز این هم نداشته باشد بر انسان واجب می‌شود هر امری از جانب خدای متعال باشد را اطاعت کند، و هر نهی که از جانب خدای متعال باشد انسان باید منتهی بشود، باید پرهیز کند از منهیات و محرّمات الهی.
لذا وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خطبه قاصعه خدای متعال را در خدایی‌اش برای ما متجلّی می‌کند و می‌فرماید که خدا کعبه را در یک محیطی قرار داد که سوزان است و سنگ‌های خشن دارد، مردم را مکلّف کرد که بروند و دور آن سنگ‌ها طواف کنند، بعد می‌فرماید که سنّت خدا بر این است که «وَ لَکنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یجْهَلُونَ أَصْلَهُ»، خدای متعال بندگان خود را به اموری امتحان می‌کند که اصل آن برایشان روشن نیست. بعد می‌فرماید اگر خدای متعال این خانه را در یک محیط سبز و شاداب و پرنعمت قرار می‌داد، حج انجام دادن برای همه مشوق‌هایی داشت، دیگر معلوم نمی‌شد که این شخص این کار را برای خدا کند، ولی خدای متعال به آنجا برده است و بندگان خود را مکلّف کرده است که به آنجا بروند تا معلوم بشود که این بنده بنده است و مطیع است و منقاد است یا در برابر خدای خودش چموش است.
در تمام واجبات اصل این مسئله است که ما آمده‌ایم که بندگی کنیم، «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، آمده‌ایم که بنده باشیم، بنده در برابر خدای متعال حقِ چون و چرا ندارد، «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ»، خدای متعال مسئول نیست، خدای متعال حکیم است، کارِ حکیم علی الاطلاق که جای چون و چرا نیست.
اگر بخواهم بفهمم خیلی خوب است، اساساً خدای متعال عدّه‌ای را مکلّف کرده است که در حوزه‌های علمیه بیایند و فقیه بشوند و بفهمند و بروند و فهم خودشان را به بقیه برسانند، «وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»، فهم خیلی خوب است ولی اگر نفهمیدم حق مخالفت ندارم، بگویم برای من حل نشده است، مگر تو چه کسی هستی؟ چند مسئله در زندگی برای تو حل شده است؟ عالم پر است از مجهولات، مجهولات بشر نسبت به معلومات او دریای بی‌کران است در ارتباط با یک قطره، «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»، علم کمی به بشر داده شده است، عالم بی‌نهایت است، کسی اول و آخر عالم را ندیده است، یک آدم محدود با یک ظرفیت محدودی بخواهد به این عالم بیکران احاطه علمی داشته باشد! این کار برای احدی میسور نیست، بجز آن‌هایی که به مرحله فناء می‌رسند و وجودشان آینه علم خدا می‌شود، صفحه علم خدا می‌شوند، علم آن‌ها هم دیگر علم اکتسابی نیست، علم الهی است.
علم پیغمبران برای خودشان نبود، علم ائمه ما علم لدنّی بود، آن‌ها علمشان از آنجا بود نه از اینجا، اگر کسی بخواهد از اینجا قطره قطره از دریای علم بنوشد، مگر ظرفیت وجودی او چقدر جا می‌گیرد؟ تا اینکه بخواهد به همه‌ی اسرار عالم و اسرار آنچه خدای متعال بیان فرموده است برسد؟
بالاترین حکمت در زندگی این عالم بندگی است، آمده‌ایم بنده باشیم، اگر بنده بودیم خدای متعال ما را به رنگ خودش درمی‌آورد، «صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»، رنگ خدا می‌گیرد و کار خدایی می‌کند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 26:28

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی