- 880
- 1000
- 1000
- 1000
علت انحراف و انحطاط جامعه نبوی
سخنرانی حجت الاسلام رمضانعلی کلاته با موضوع «علت انحراف و انحطاط جامعه نبوی»، سال 1401
عن الصدیقة الطّاهِرَة علیها السلام: وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ.
برای علت انحراف و انحطاط جامعه نبوی، بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تحلیل های متعددی را بیان کرده اند اما دقیق ترین و ظریف ترین را وجود نازنین صدیقه کبری سلام الله علیها در خطبه فدکیه بیان فرموده اند.
حضرت شیطان را تشبیه به یک لاک پشت می کنند. لاک پشت تا احساس خطر می کند، سر خود را در لاک خودش قرار می دهد و الا سر خود را بیرون آورده و به مسیر خود ادامه می دهد.
سلمان فارسى مىگوید: کار مردم را به على علیه السّلام- در حالى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را غسل مىداد- خبر دادم و گفتم: ابو بکر هم اکنون بر فراز منبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله قرار گرفته، و مردم به این راضى نمىشوند که با یک دست با او بیعت کنند، بلکه با هر دو دست راست و چپ با او بیعت مىکنند !
على علیه السّلام فرمود: اى سلمان، آیا مىدانى اوّل کسى که با او بر منبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بیعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه، ولى او را در سقیفه بنى ساعده دیدم هنگامى که انصار محکوم شدند، و اوّلین کسانى که با او بیعت کردند مغیرة بن شعبة و سپس بشیر بن سعید و بعد ابو عبیده جرّاح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولى ابى حذیفه و معاذ بن جبل بودند.
فرمود: درباره اینان از تو سؤال نکردم، آیا دانستى هنگامى که از منبر بالا رفت اوّل کسى که با او بیعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه، ولى پیرمرد سالخوردهاى که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جاى سجدهاى بود که پینه آن بسیار بریده شده بود! او بعنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمى کرد و در حالى که مىگریست گفت:
«سپاس خدایى را که مرا نمیرانید تا ترا در این مکان دیدم! دستت را (براى بیعت) باز کن».
ابو بکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد. سپس گفت: «روزى است مثل روز آدم» ! و بعد از منبر پائین آمد و از مسجد خارج شد.
على علیه السّلام فرمود: اى سلمان، مىدانى او که بود؟ عرض کردم: نه، ولى گفتارش مرا ناراحت کرد، گوئى مرگ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را با شماتت و مسخره یاد مىکرد. فرمود: او ابلیس بود. خدا او را لعنت کند.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد که ابلیس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب کردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدیر خم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد که من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند.
(در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شدهاند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا که پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین و محزون رفت.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه بنى ساعده با ابو بکر بیعت مىکنند بعد از آنکه با حقّ ما و دلیل ما استدلال کنند. سپس به مسجد مىآیند و اولین کسى که بر منبر من با او بیعت خواهد کرد ابلیس است که به صورت پیرمرد سالخورده پیشانى پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.
عن الصدیقة الطّاهِرَة علیها السلام: وَ أَطْلَعَ الشَّیْطَانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ هَاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفَاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجِیبِینَ.
برای علت انحراف و انحطاط جامعه نبوی، بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تحلیل های متعددی را بیان کرده اند اما دقیق ترین و ظریف ترین را وجود نازنین صدیقه کبری سلام الله علیها در خطبه فدکیه بیان فرموده اند.
حضرت شیطان را تشبیه به یک لاک پشت می کنند. لاک پشت تا احساس خطر می کند، سر خود را در لاک خودش قرار می دهد و الا سر خود را بیرون آورده و به مسیر خود ادامه می دهد.
سلمان فارسى مىگوید: کار مردم را به على علیه السّلام- در حالى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را غسل مىداد- خبر دادم و گفتم: ابو بکر هم اکنون بر فراز منبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله قرار گرفته، و مردم به این راضى نمىشوند که با یک دست با او بیعت کنند، بلکه با هر دو دست راست و چپ با او بیعت مىکنند !
على علیه السّلام فرمود: اى سلمان، آیا مىدانى اوّل کسى که با او بر منبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بیعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه، ولى او را در سقیفه بنى ساعده دیدم هنگامى که انصار محکوم شدند، و اوّلین کسانى که با او بیعت کردند مغیرة بن شعبة و سپس بشیر بن سعید و بعد ابو عبیده جرّاح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولى ابى حذیفه و معاذ بن جبل بودند.
فرمود: درباره اینان از تو سؤال نکردم، آیا دانستى هنگامى که از منبر بالا رفت اوّل کسى که با او بیعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه، ولى پیرمرد سالخوردهاى که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جاى سجدهاى بود که پینه آن بسیار بریده شده بود! او بعنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمى کرد و در حالى که مىگریست گفت:
«سپاس خدایى را که مرا نمیرانید تا ترا در این مکان دیدم! دستت را (براى بیعت) باز کن».
ابو بکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد. سپس گفت: «روزى است مثل روز آدم» ! و بعد از منبر پائین آمد و از مسجد خارج شد.
على علیه السّلام فرمود: اى سلمان، مىدانى او که بود؟ عرض کردم: نه، ولى گفتارش مرا ناراحت کرد، گوئى مرگ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را با شماتت و مسخره یاد مىکرد. فرمود: او ابلیس بود. خدا او را لعنت کند.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد که ابلیس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب کردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدیر خم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد که من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند.
(در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شدهاند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا که پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین و محزون رفت.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه بنى ساعده با ابو بکر بیعت مىکنند بعد از آنکه با حقّ ما و دلیل ما استدلال کنند. سپس به مسجد مىآیند و اولین کسى که بر منبر من با او بیعت خواهد کرد ابلیس است که به صورت پیرمرد سالخورده پیشانى پینه بسته چنین و چنان خواهد گفت.
تاکنون نظری ثبت نشده است