display result search
منو
تفسیر آیات 16 تا 21 سوره مریم _ بخش سوم

تفسیر آیات 16 تا 21 سوره مریم _ بخش سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 32 دقیقه مدت قطعه
  • 32 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 16 تا 21 سوره مریم _ بخش سوم"

حرمت اگر به ذات اسناد داده شد لابد متعلّق وصف یا فعلی است که از او متوقَّع است
ولایت و کرامت برای انسان است انسان چه مرد باشد چه زن.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیّاً ﴿16﴾ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً ﴿17﴾ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً ﴿18﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً ﴿19﴾ قَالَتْ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیّاً ﴿20﴾ قَالَ کَذلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَکَانَ أَمْراً مقْضِیّاً ﴿21﴾

چون ذات متعلَّق ذکر یا حکم قرار نمی‌گیرد اگر گفته شد به یاد مریم باش یعنی به یاد قصّه و جریان مریم باش «و اذکر فی الکتاب قصّة مریم» نظیر ﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ﴾ که حرمت اگر به ذات اسناد داده شد لابد متعلّق وصف یا فعلی است که از او متوقَّع است جریان مریم را در این کتاب ذکر بکن چه موقع، آن وقتی که ﴿انتَبَذَتْ﴾ این «انتباذ» متابعه «نَبْذ» است معلوم می‌شود یک سلسله علل و عواملی از خارج باعث شد که حضرت کناره‌گیری کند آنها عامل نَبذ بودند و وجود مبارک مریم انتباذ کرد آنها «نبذوها» ایشان هم ﴿انتَبَذَتْ﴾، ﴿انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیّاً﴾. حالا یا بی‌مِهری را از آن طرف دید یا بی‌لیاقتی را از آن طرف مشاهده کرد به هر تقدیر انتباذ حاصل شد آن طوری که قرطبی در جامع نقل می‌کند آفتاب را می‌گویند شَرَق و جای طلوع آفتاب را می‌گویند شرق، شمس شَرَق است مطلع شمس شرق، مکان شرقی یعنی مکانی که آفتاب طلوع می‌کند یعنی رو به شرق به آن طرف رفته است نه تنها فاصله گرفت بلکه حجاب هم هست می‌دانید در این مسئلهٴ نماز جماعت یک مشکل فاصله است یک مشکلش حجاب، اگر کسی در صف اول یک نفر نمازش تمام شده مسافر است نمازش تمام شده وقتی نمازش تمام شد برخیزد برود محذوری پیش نمی‌آید برای اینکه فاصله زیاد نیست اما آنجا بنشیند و مشغول ذکر و دعا باشد چون حاجب بین دو طرف هست برای طرف دیگر مشکل ایجاد می‌کند این بلند بشود برود بهتر است یا مشغول عبادت نماز دیگر بخواند خودش را به جماعت ملحق بکند یا بلند بشود برود چون فاصله کم است ضرر ندارد ولی حجاب مانع صحّت صلات است غرض این است که یک مشکل مربوط به فَصل است یک مشکل مربوط به حَجب این حجاب هم آمده آن فسخ هم آمده تا هم تنها باشد و هم کسی او را نبیند و از حال او باخبر نباشد.
پرسش: حاج آقا از این نظر که حضرت مریم(سلام الله علیها) نذر بیت‌المقدس بود ممکن است که این دلیل واجب‌تر از آن نذر باشد.
پاسخ: بالأخره باید که نذری است که آن ناذر کرده است ولی آن متعلّق و آن فضا و آن محیط هم باید بپذیرد دیگر تنها اگر نذر کار شخصی باشد بالأخره آدم انجام می‌دهد اما وقتی مربوط به مؤسسه‌ای، نهادی، مسجدی، معبدی بود شرایط دیگر هم باید مساعد باشد دیگر.
مطلب دیگر اینکه قرطبی در جامع نقل می‌کند آیا وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) نبیّ بود یا نبود دو قول نقل می‌کند بعد می‌گوید اول که نبی بود قول اول که نبی بود اظهر است برای اینکه فرشتهٴ الهی آمده با او گفتگو کرده و مانند آن، منتها باید مطرح می‌کردند که نبوّت اقسامی دارد یک نبوّت تشریعی است که شریعت می‌آورد حالا یا ابتدائاً شریعت می‌آورد مثل انبیای اولواالعزم(علیهم السلام) یا حفظ شریعت قبلی را به پیامبری واگذاری می‌کند مثل انبیای غیر اولواالعزم ولی در حوزهٴ شریعت است، احکام است و مانند آن مریم(سلام الله علیها) یقیناً از این قبیل نبود چون سخن از شریعت و حکم و اینها نبود. اقسام دیگر و فراوانی برای نبوّت است نبوّت تعریفی هست، اِنبائی هست، اخبار غیب هست و مانند آن این‌گونه از نبوّتها برای اولیای الهی هست برای ائمه هست نبیّ یعنی خبر بگیرد و خبر به او برسد اگر اخبار مربوط به شریعت نباشد مربوط به غیب باشد جریان گذشته باشد حال باشد آینده باشد اینها محذوری ندارد چه به زن برسد چه به مرد چون از این جهت که زن دارای مقام انسانیّت است این کرامت را می‌تواند تحمل بکند فرشته‌ها هم که نازل می‌شوند فرق می‌کنند بعضیها هستند که زیرمجموعهٴ میکائیل(سلام الله علیه) هستند گزارشهای کِیل و پیمانه و رزق و روزی و گرانی و ارزانی و اینها را مطرح می‌کنند برخیها زیرمجموعه اسرافیل(سلام الله علیه) هستند گزارش حیات و میلاد و امثال ذلک را طرح می‌کنند، برخیها زیرمجموعهٴ عزرائیل(سلام الله علیه) هستند که ﴿تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا﴾ بیماری و مرگ و مرضهای منتهی به مرگ و مدّت مرگ و تقدیم و تأخیر مرگ و اینها را گزارش می‌دهند که فلان کس چه موقع می‌گیرد چطور می‌میرد و از اینها، برخیها زیرمجموعهٴ جبرائیل(سلام الله علیه) هستند که علوم و معارف را گزارش می‌دهند اینها هر کدام مسئولیتهایی دارند منهای مسئله شریعت و دین و احکام الهی این ممکن است برای اولیای الهی مطرح بشود چه زن چه مرد.
مطلب دیگری که در بحث دیروز گفته شد مناسب است که زن کارهای اجرایی نکند اگر دربارهٴ وجود مبارک ولیّ عصر(ارواحنا فداه) رسیده است که عده‌ای از اصحاب آن حضرت زن‌اند هرگز وجود مبارک آن حضرت زنها را وارد کارهای اجرایی که به عهدهٴ مردهاست واگذار نمی‌کند بخشهای وسیعی در جامعه برای زنها هستند چون نیمی از جمعیت جامعه زن‌اند اینها دبستان دارند، دبیرستان دارند، راهنمایی دارند، دانشکده دارند، دانشرا دارند، مقدّماتی دارند، لیسانس دارند، فوق لیسانس دارند، دکترا دارند، همهٴ این بخشها را دارند بیمارستان دارند، بهداشت و درمان دارند، نیمی از جمعیت اینها هستند اینها استاد می‌خواهند، استادیار می‌خواهند، دانش‌یار می‌خواهند، رئیس می‌خواهند، مسئول می‌خواهند، مدیر اجرایی می‌خواهند چه بهتر که در این بخش فقط زنها حضور داشته باشند اگر وجود مبارک حضرت(سلام الله علیه) ظهور می‌کند و اگر بخشی از اصحاب آن حضرت زن‌اند آنها را در کارهایی که مربوط به زن هست واگذار می‌کند نه کارهایی که بخش مهمّش مربوط به نامحرم باشد زنها را آنجا واگذار بکند این کار را که حضرت نمی‌کند که. خب، بنابراین ولایت و کرامت برای انسان است انسان چه مرد باشد چه زن به این مقام می‌رسد، اما اینکه چرا زنها کمتر به این مقام رسیدند در ذیل آیه مبارکهٴ ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ﴾ مفصّل بحث شد که گوشه‌ای از این بحثها در تسنیم هم چاپ شد بخشهای از این بحثها هم در کتاب زن چاپ شده که اگر به زن میدان بدهند اگر موفق‌تر از مرد نباشد همتای با مرد است در صدر اسلام بعضی از زنها معارف الهی را پذیرفته بودند موعظهٴ پیغمبر، نصیحت پیغمبر در آنها اثر کرده اسلام آوردند ولی هنوز شوهرهای اینها در میدان جنگ علیه اسلام شمشیر می‌زدند این در کتاب زن نوشته شده در آن موطّأ مالک هست مدارکش هم هست که در صدر اسلام بخشی از زنها قبل از مردها معارف را تشخیص دادند و فهمیدند و پذیرفتند.
پرسش: حاج آقا با آن بحثی که فرمودید چه مشکلی داریم پس اگر همتای با مرد هست پس تمام آن چیزهایی که در مرد داریم در زن هم داشته باشیم.
پاسخ: در بخشهای زنانه چرا می‌بینیم دیگر.
پرسش: در بخشهای مردانه چطور
پاسخ: آخر نامحرم‌اند.
پرسش: با نامحرم می‌تواند ارتباط نداشته باشد.
پاسخ: دیگر نمی‌شود کسی مسئول باشد و کار طلب نکند این باید سرکشی بکند باید بازرسی بکند.
پرسش: نیرویی که حضرت می‌گیرد از زن خیلی مقامش مشخص است فرق می‌کند با.
پاسخ: با کارهای اجرایی که نیمی از جمعیت زن هستند به آنها واگذار می‌کنند دیگر راحت هم هست کارهای زنها الآن ما مشکل جدّی ما در بیمارستانها همین است در مطبها همین است در کلینیکها همین است برای اینکه مرد به اندازهٴ کافی نیست زنها ناچارند به اضطرار با مردهای نامحرم در تماس باشند خب اگر زنها به اندازهٴ کافی طبیب باشند به اندازهٴ کافی بهیار باشند، به اندازهٴ کافی پرستار باشند، به اندازهٴ کافی تزریقی داشته باشند ما دیگر مشکلی نداریم که زنها با زنها مردها با مردها دانشکده‌ها هم همین طور است تمام تلاش و کوشش از حوزه و غیر حوزه در این راه صرف می‌شد که شما کلاس دختر و پسر را مخلوط نکنید اینها را با هم نکنید دوتا کلاس بگذارید اینها می‌گویند ما استاد نداریم.
پرسش:...
پاسخ: بله، زن برجسته نامحرم و غیر محرمش فرق نمی‌کند که.
پرسش:...
پاسخ: نه، وجود مبارک پیغمبر به حضرت زهرا(سلام الله علیها) که فرمود کمال زن در چیست؟ در آزمونی فرمود: «أن لا تریٰ رجلاً و لا یراها رجل» دیگر فرق نمی‌کند زنِ برجسته نامحرم و محرم بیشتر رعایت می‌کند که.
پرسش:...
پاسخ: این جزء خواص اصحاب بود آن هم «من وراء حجاب» بود وگرنه وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برابر همین آیه سورهٴ «احزاب» فرمود: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهنَّ﴾ مطلبی را ﴿فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ مطلبی دارید مستقیم با آنها تماس نگیرید ﴿مِن وَرَاءِ حِجَابٍ﴾ بگویید حالا این واجب نیست که مثلاً آدم از پشت پرده فقط با زنها حرف بزند اما عظمت این زن عفّت باعث می‌شود که زنها کار زنها را انجام بدهند که نیمی از مملکت اینها هستند مردها هم کار مردها را حالا اگر یک زن و شوهری همسر هم بودند هر دو پزشک بودند یا هر دو استاد دانشگاه بودند اینها می‌توانند رابط هم باشند غرض این است که ما حتماً باید زن در کارهای اجرایی شرکت کند رئیس باشد نمی‌دانم مدیر باشد اما در بخشهای زنانه برای اینکه هم از این طرف مشکل داریم هم از این طرف این دخترها و این زنها را که نمی‌شود به دست نامحرم داد که چقدر آدم بگوید ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾.
پرسش: روایات آخرالزمان که راجع به زنان نقل می‌کنند که سلطنت.
پاسخ: سلطنت هم آنها کار اجرایی سورهٴ اسراء است دیگر ولی وجود مبارک حضرت که آمدند اینها را حتماً وارد بخشهای زنانه می‌کنند یعنی حتماً ما باید حوزهٴ علمیه خواهران داشته باشیم به نام جامعةالزهراء مثلاً، حتما دبیرهایشان باید خانم باشند این نعمت خوبی است اما وقتی نداشته باشند مجبورند که از آقایان استفاده بکنند هیچ فرقی از این جهت بین زن و مرد نیست بالأخره از این طرف طلب علم واجب است از این طرف تحصیل هم واجب است از آن طرف تعلیم هم واجب است از آن طرف ما معلم به اندازهٴ کافی نداریم حالا یا مرد می‌رود یا زن و مرد در یک کلاس با هم مخلوط‌اند این مشکل دارد دیگر، بنابراین جمع بین این دو طایفه از ادلینی که هم نیمی از جمعیت به همهٴ علوم دسترسی پیدا کنند و هم مشکلات خودشان را خودشان حل کنند خب از نظر کمال فرقی نیست.
پرسش: در نهج‌البلاغه هم روایت گفته شده که «هن ناقص العقول»
پاسخ: این در آن کتاب جواب داده شد که در نهج‌الفصاحه هم هست در بیان نورانی وجود مبارک پیغمبر هم هست این چندتا جواب داده شد که هم در ذیل آیه ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ﴾ آمده هم در کتاب زن، خب.
فرمود: ﴿فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ ما روحمان را فرستادیم این ارسال هم مستحضرید که به نحو تجلّی است نه به نحو تجافی که بحثش گذشت و این روح ما برای او متمثّل شده است یعنی مترتّب بود بر ارسال ما، تمثّل او همهٴ ما از تمثّل سهمی داریم برای اینکه به همهٴ ما کم و بیش خوابهای راستی خوابهایی داریم بالأخره حالا گاهی راست گاهی مخلوط گاهی اضغاث احلام خواب همان صورت مثالی است این مطلب اول، ما چرا در خواب آ‌نها را می‌بینیم برای اینکه این حواسّ پنج‌گانه که روزنه و رابط ما با خارج است اینها تعطیل است وقتی چشم جایی را نمی‌بیند گوش چیزی را نمی‌شنود اعضا و جوارح با خارج تماس ندارند ما آرامیم وقتی آرام شدیم درون ما شروع به فعالیت می‌کند این دو که ما خواب می‌بینیم سه، اگر کسی این هنر را داشت که در حالت بیداری هم خودش را کنترل کند که چشم و گوش او هرزگی نکند معصیت نکنند یک، مباحات هم نبینند دو، «ما رأیت الاّ جمیلاً» کارشان باشد سه، چنین آدمی که در بیداری کارِ خواب را انجام می‌دهد یعنی این حواسّ پنج‌گانهٴ ادراکی و تحریکی مزاحم او نیست این در بیداری می‌بیند آنچه را که دیگران باید خواب ببینند این را می‌گویند حالت منامیه نوم نیست وضو باطل نیست در این حالت انسان حالت منامیه دارد. چهارم، سیدناالاستاد(رضوان الله علیه) بارها می‌فرمود در بارها هم این قصّه از ایشان نقل شده که جریان سیدالشهداء(سلام الله علیه) ایشان حدس می‌زدند می‌فرمودند به نظر من آنچه را که در بین راه برای وجود مبارک سیدالشهداء(سلام الله علیه) اتفاق افتاده حالت منامیه بود نه نوم یعنی آنجا که فرمود: «إنّا لله و انّا الیه راجعون» به علی‌بن‌الحسین(سلام الله علیهما) چرا استراجاع می‌کنی لذا فرمود خواب دیدم یعنی به من گفته شد پیغمبر به من فرمود یا منادی به من فرمود این حالت منامیه بود نه حالت خواب در شب عاشورا این‌چنین بود، صبح عاشورا کنار خیمه این طور بود، عصر تاسوعا کنار خیمه همین حالت بود که الآن پیغمبر را من دیدم به من فرمود زودتر بیا فردا شب مهمان مایی این حالتها حالت منامیه است که همه به آن می‌گویند کشف و شهود و چون معصوم است مصون از غفلت است خواب نبود که بخوابد در خواب ببیند که مثلاً وضو باطل می‌شود اینها نبود این حالت، حالت منامیه است هر کس الآن هم همین طور است هر کس مواظب این حواسّ ظاهری باشد اینها را آلوده نکند و چیزی از این حواس به درون نیاید الاّ طاهر و طیّب در حالت بیداری هم ببیند آنچه را دیگران می‌بینند این می‌شود حالت منامیه. وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) که خواب ندید که در حالت بیداری این حالت بود دیگر این حالت هست دحیه کلبی برای پیغمبر بود خیلیها این حالت را داشتند و وجود مبارک رسول اکرم که مکرّر اینها را دید و گاهی هم به عنایت حضرت دیگران هم می‌دیدند اگر حضرت نمی‌خواست نمی‌دیدند، اگر حضرت می‌خواست می‌دیدند این حالت، حالت تمثّل است. مهم‌تر از همه این است که ما اگر این حواس را یا کنترل کنیم یا برای ما کنترل کنند آنچه واقعیّت است می‌بینیم حالا در خواب قهراً کنترل‌ شده‌ایم در حال احتضار از ما گرفتند دیگر، دیگر تمام شد یعنی این چشم و گوش و این مجاری ادراکی و تحریکی مدّتی دارند دیگر در خواب می‌گیرند آن وقت آن روایتی که ان‌شاءالله اگر فرصت بشود فردا از کافی مرحوم کلینی بخوانیم که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در جلد پنجم از این هشت جلد کافی یا هشت جلدی که در کنار جنائز که محتضر چه چیزی را می‌بیند مال را می‌بیند، اولاد را می‌بیند با او گفتگو می‌کنند مال را به او چه می‌گوید اولاد به او چه می‌گوید اینها را می‌بیند در حالی که چشمش بسته است گوشش ناشنواست پرستارها را نمی‌بیند، بچه‌ها را نمی‌بیند یا اگر چشمش باز باشد نمی‌شناسد هیچ چیزی را نمی‌فهمد هیچ چیزی را نمی‌شنود فقط مال خودش با مال خودش گفتگو می‌کند دیگران نمی‌شنوند که او دارد حرف می‌زند چون او با زبان مُلکی حرف نمی‌زند با زبان مثالی حرف می‌زند با چشم مثالی می‌بیند مال خودش را می‌بنید و فرزندان خودش را می‌بیند این فرزندان مُلکی که کنار بستر او هستند اینها را نمی‌شناسد اما آ‌نها را کاملاً می‌شناسد با آنها حرف می‌زند با همین فرزندانش حالا ان‌شاءالله اگر فرصت شد فردا آن روایات باب تمثّل را می‌خوانیم تمثّل از شیرین‌ترین و لطیف‌ترین واژه‌های دینی است که قرآن کریم و روایات اینها را عرضه کرده در روایات مسئله تمثّل فراوان است در جریان قبر که مستحضرید هشت گروه حمله می‌کنند یا به طرف مُرده در قبر می‌آیند گروههای متعدّد می‌آیند تمثّل است و چندین گروه هم به نفع او بالای سر او هستند پایین پای او هستند طرف راست او هستند طرف چپ او هستند بالای او هستند اینها هم متمثّل‌اند همهٴ اینها در درون قبر این محتضر با او هستند و با او گفتگو می‌کنند که ما از هر طرف تو را حافظیم و زیباتر از همه و اجمل از همه که بالای سر آنهاست ولایت است، ولایت علی و اولاد علی حالا اگر شد ان‌شاءالله آن روایت را می‌خوانیم غرض این است که مسئله تمثّل از شریف‌ترین و زیباترین تعبیرات دینی ماست ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ شما می‌بینید این روایات در کلمات اهل سنّت این معارف نیست به وسیلهٴ ائمه(علیهم السلام) اینها پرورانده شده که مال حرف می‌زند، فرزند با آدم حرف می‌زند، در قبر نماز به صورتی در می‌آید، روزه به صورتی در می‌آید با آدم حرف می‌زند این طور است مسئله تمثّل برای آن عالَم برزخ است بالأخره اگر کسی برزخی شد عالَم تمثّل دارد. ﴿فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً ٭ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً﴾ می‌بینید اینکه دارد قرآن را به احسن وجه حمل کنید خودتان را بالا بیاورید قرآن را پایین نیاورید برای همین است برخی از مفسّران اهل سنّت اینها تلاش و کوشش‌شان این است که این بشر آن روح خدا حالا یا جبرئیل(سلام الله علیه) بود یا فرشتهٴ دیگر که به صورت بشری زیبا در آمد برای آن است که مثلاً مریم(سلام الله علیها) تحریک بشود تَهییج شهوت بشود چیزی در زِهدان او حاصل بشود که زمینهٴ تکوّن مسیح را فراهم بکند این چون راهِ غیبی را درست درک نکرده است فقط همان تجربی و حسّی را دیده این قرآنی حرف می‌زند ولی مادّی فکر می‌کند در حالی که وجود مبارک مریم در این حال غرق در استعاذه است مثل یوسف(سلام الله علیه) این آن حالت عادی را ندارد که تا تهییجی بشود تحریکی بشود وجود مبارک یوسف ﴿قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ﴾ وقتی که ﴿فَلَمَّا رَأی قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ﴾، ﴿قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ﴾ وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) هم استعاذت ﴿قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ﴾ به آن رحمتِ رحمانیه که فراگیر است من به او دارم متوسّل می‌شوم این غرق آن حالت است این آن حالت را نمی‌بیند او می‌گوید بشر سویّ آمده تا در زهدان او تحریک و تحرّکی پیدا بشود، خب. ﴿قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً﴾ پناه بردن به خدا چندتا کار است یکی اینکه خود آدم پناه می‌برد وظیفهٴ خودش است، یکی اینکه او را هم دعوت می‌کند به پناهندگی که پناه ببر اگر با تقوا هستی پناه ببر به خدا این چهارتا امر است یکی مریم است دوم استعاذهٴ او، سوم آن شخص متمثّل است چهارم استعاذهٴ او اینها را گاهی بالمطابقه گاهی بالالتزام می‌فهماند فرمود من پناهنده شدم به خدا تو هم اگر متّقی هستی به خدا پناه ببر.
مطلب دیگر اینکه، اینکه فرمود: ﴿إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ﴾ معلوم می‌شود از طرف او احساس خطر کرده یا احساس حمله کرده مثل اینکه ما بگوییم «اعوذ بالله من الشیطان» این «اعوذ بالله من الشیطان» لذا در جامع قرطبی این کلمهٴ «تَقیّ» به معنای اسم مفعولی تفسیر شده یعنی «إن کنتُ ممّن یُتّقیٰ منه» اگر تو جزء کسانی هستی که از تو باید پرهیز کرد و پناه برد من از تو به خدا پناه می‌برم بالأخره معنایش این است که «إن کنت بغیّا» اگر تقی هستی یعنی «ممّن یُتّقیٰ منه» هستی یعنی شَقی هستی یعنی بَغی هستی یعنی جزء شیاطینی من از تو به خدا پناه می‌برم ولی غرض این است که خود وجود مبارک مریم(سلام الله علیه) غرق در استعاذه است آن هم رحمت رحمانیه ﴿أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً﴾ که با «مِن» هم ذکر شده است. ﴿أَنَّی یَکُونُ﴾ بعد او گفت که نه، جای استعاذه نیست مستحضرید که اینها درست است معصوم و معصومه‌اند ولی علم اینها که ذاتی نیست اولین بار وقتی حادثه‌ای را می‌بینند برای آنها شگفت‌آور است با تعلیم الهی حل می‌شود وجود مبارک موسی(سلام الله علیه) اولین بار که عصا را القا کرده ترسید بعد دیگر عصا اژدها می‌شد دست می‌گذاشت می‌گرفت ﴿خُذْهَا وَلاَ تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَی﴾ بعد عادی می‌شد ولی اولین بار در کوه طور وقتی خدای سبحان فرمود: ﴿فَأَلْقَاهَا﴾ وقتی القا کرد شده مار خب هراسناک شد بعد فرمود: ﴿قَالَ خُذْهَا وَلاَ تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَی﴾ بعد دیگر عادی شد.
پرسش:...
پاسخ: بله آن کرامتهای عادی بله، این کرامت این‌چنینی که سابقه نداشت که چون آخر اینها نه در سابق بود نه در دوران او، نه در بین انبیا بود نه در بین اولیا مسئلهٴ میوه آوردن و میوه‌های غیر فصل را پیدا کردن و کرامتهای طیّ‌الأرضی و امثال ذلک داشتن برای انبیا و اولیا فراوان بود اما این کار که کسی بدون همسر مادر بشود این در احدی سابقه نداشت لذا وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) برای اولین بار تعجّب کرد که این چطوری ممکن است ﴿أَنَّی یَکُونُ﴾ برای من ولد در حالی که ﴿وَلَمْ یَمْسَسْنِی﴾ مَس و لَمس کنایه از نکاح است لمس در ﴿لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ﴾ آمده، مسح در مسئلهٴ ﴿مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ﴾ آمده هم مَس کنایةًً عن النکاح در قرآن آمده، هم لمس کنایةً عن النکاح در قرآن آمده ﴿وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ﴾ یعنی من که نکاح نکردم و الآن هم که بخواهد نکاح بشود من هم که ﴿لَمْ أَکُ بَغِیّاً﴾ تاکنون که نبود از این به بعد هم که نیست، تاکنون که نبود ﴿لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ﴾ الآن هم که رخ نمی‌دهد برای اینکه ﴿لَمْ أَکُ بَغِیّاً﴾.
پرسش: اگر حضرت متوجه این باشد که استعاذه نمی‌کردند.
پاسخ: چرا؟
پرسش: به هر حال مکاشفه است و خدا نصیب‌شان کرده.
پاسخ: بله دیگر لحظه به لحظه باید به عنایت الهی تعلیم بشود لحظه به لحظه چون حدوثاً و بقائاً به عنایت الهی باید باشد بعد دیگر عادی شد چطور در مسئلهٴ میوه اولین بار که برای حضرت تعجّب داشت بعد دیگر عادی شد اولین بار برای موسای کلیم عصا به صورت مار در بیاورد هراس آورد بعد دیگر عادی شد بعد هر جا می‌خواست برود با این وضع می‌رفت با عصا کارش را انجام می‌داد اگر علم اینها ذاتی باشد بله، اما وقتی ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ شامل اینهاست برای اینکه فرمود: ﴿وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ لحظه به لحظه باید با تعلیم الهی اینها آرام بشوند، لحظه به لحظه با افاضهٴ الهی اینها مستفیض می‌شوند.
مطلب دیگر اینکه چون وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) مثل زکریا(علیه السلام) نبود که مأموریتی و رسالتی تبلیغی و تبیینی داشته باشد آن برهان و استدلالی که خدای سبحان برای زکریا کرد که فرمود: ﴿وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئاً﴾ آن برهان را دیگر برای مریم(سلام الله علیها) ذکر نکرده برای اینکه او دیگر رسالت نبوی داشته باشد تبلیغ داشته باشد و امثال ذلک نبود ولی دربارهٴ زکریا که گفت چگونه برای من فرزند هست در حالی که ﴿قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیّاً﴾ ذات اقدس الهی فرمود: ﴿قَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئاً﴾ اینجا دیگر به وجود مبارک مریم چنین استدلال نکرده گفتگو بین مریم و آن روح(سلام الله علیهما) است و گفت از کجا ﴿وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذلِکِ﴾ یعنی آن فرشته، فرشتهٴ ممثّل گفت کار این‌چنین است یک، ﴿قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ﴾ چند جمله را گفته این کار برای خدا آسان است هیچ سختی نیست یک، حالا کاری که برای خدا آسان است مبدأ فاعلی‌اش تأمین است آدم هر کار آسانی را که انجام نمی‌دهد که خب این کار برای آدم آسان است خب چرا انجام می‌دهد مبدأ غایی چیست، هدف چیست، فرمود: ﴿وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ﴾ آن یکی به لحاظ مبدأ فاعلی، این یکی به لحاظ مبدأ غایی خدا تواناست یک، بر اساس حکمتی دارد این کار را انجام می‌دهد دو، و برنامه تثبیت‌شده است ﴿وَکَانَ أَمْراً مقْضِیّاً﴾ سه، دیگر وجود مبارک مریم تحمل کرد از آن به بعد دیگر هیچ نگرانی از آن به بعد برای وجود مبارک مریم نبود.
«و الحمد لله ربّ العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 32:02

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی