- 808
- 1000
- 1000
- 1000
تلاش معاویه برای وادار کردن سپاه امیرالمؤمنین(ع) به ارتکاب دو اشتباه، جلسه سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تلاش معاویه برای وادار کردن سپاه امیرالمؤمنین(ع) به ارتکاب دو اشتباه»، جلسه سوم، سال 1401
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ»، عرض کردیم که باید با کتاب الهی و کلمات معصومین ادبیات مشترک پیدا کنیم، باید اصطلاحمان یکسان بشود.
اگر «نصرت» فقط پیروزیِ ظاهریِ در یک میدانِ یک بُعدی تلقّی بشود، اگر «نصرت» فقط موفقیّت فقط در یک میدانِ یک بُعدیِ ظاهری تلقّی بشود، ما به خودمان مجوّز میدهیم که به هر طریقی به آن نتیجه برسیم.
رفتار معاویه اینطور بود، چیزی شبیه امروز که بعضی از کشورهای همسایهی ما ممر هستند که کسی موقتاً مدّتی در آنجا زندگی کند تا مجوز ورود به بعضی از کشورها را بگیرد، معاویه هم اینطور بود که هر کسی با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر میشد، رقّه را قرار داده بود، مدّتی در آنجا زندگی میکردند تا مجوز صادر بشود که به شام سفر کنند.
چه کسانی به رقّه میرفتند؟ هر کسی که مخالف حکومت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود. معاویه بعدها به خودش نسبتِ «امارتِ مؤمنین» داد، ولی شرابخورِ حد خورده، دزد، مخالف سیاسی، قاتل و کسانی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در خون عثمان شریک میدانستند را در کنار هم و در عرض هم در رقّه میپذیرفتند تا مجوز ورود به شام صادر کنند. یعنی هدف برای معاویه، زدنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، هیچ چیز دیگری ملاک نبود.
معاویه عبیدالله بن عمر با قتل پنج نفر، که درواقع کیفرخواست او «قتل» بود و اصلاً ربطی به مسائل سیاسی نداشت را میپذیرفت. کسی مانند نجاشی که دادگاه اسلامی بر علیه او حکم قضائی صادر کرده بود و مجازات شده بود، او از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ناراحت بود و توقع داشت که حضرت حد نزنند، در شام جا داشت!
«مَصقَلَة بن هُبَیره» بر سر تعهدی باید قریب به دویست هزار درهم به بیت المال میداد نداد، از کوفه فرار کرد، این شخص در شام جا داشت! اینها ربطی به اینکه آیا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قاتل عثمان هستند یا نه، که درواقع بهانهی اصلی معاویه برای جنگ بود نداشت.
این موضوع مانند این میماند که ما با اسرائیل دشمن هستیم، یک نفر در آنجا ده شهروند را کشته است و به ما هم ربطی ندارد، یک نفر دیگر از جایی دزدی کرده است و به ما ربطی ندارد، ما به اینها پناه بدهیم، مثلاً اینجا موطن دزدان و قاچاقچیان امریکایی بشود، علت هم این باشد که با امریکا مخالف هستند!
باید به این موضوع توجه شود که در چه سطحی و در چه موضوعی مخالف است. فرض کنید اگر کسی در خیابانهای امریکا اسلحه کشید و بیست شهروند بیگناه را کشت، ما باید به او حق شهروندی بدهیم و بگوییم تو با امریکا دشمن هستی؟
اگر مسئله یک بُعدی دیده بشود باید رفت و از معاویه استفاده کرد، چون او استاد این کار بود، هم استاد تصویرسازی و مدیریت تصویر بود، هم مدیریت تهییج، هم مدیریت احساسات، پیمایش، انسجامبخشی.
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ»، عرض کردیم که باید با کتاب الهی و کلمات معصومین ادبیات مشترک پیدا کنیم، باید اصطلاحمان یکسان بشود.
اگر «نصرت» فقط پیروزیِ ظاهریِ در یک میدانِ یک بُعدی تلقّی بشود، اگر «نصرت» فقط موفقیّت فقط در یک میدانِ یک بُعدیِ ظاهری تلقّی بشود، ما به خودمان مجوّز میدهیم که به هر طریقی به آن نتیجه برسیم.
رفتار معاویه اینطور بود، چیزی شبیه امروز که بعضی از کشورهای همسایهی ما ممر هستند که کسی موقتاً مدّتی در آنجا زندگی کند تا مجوز ورود به بعضی از کشورها را بگیرد، معاویه هم اینطور بود که هر کسی با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درگیر میشد، رقّه را قرار داده بود، مدّتی در آنجا زندگی میکردند تا مجوز صادر بشود که به شام سفر کنند.
چه کسانی به رقّه میرفتند؟ هر کسی که مخالف حکومت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود. معاویه بعدها به خودش نسبتِ «امارتِ مؤمنین» داد، ولی شرابخورِ حد خورده، دزد، مخالف سیاسی، قاتل و کسانی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را در خون عثمان شریک میدانستند را در کنار هم و در عرض هم در رقّه میپذیرفتند تا مجوز ورود به شام صادر کنند. یعنی هدف برای معاویه، زدنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، هیچ چیز دیگری ملاک نبود.
معاویه عبیدالله بن عمر با قتل پنج نفر، که درواقع کیفرخواست او «قتل» بود و اصلاً ربطی به مسائل سیاسی نداشت را میپذیرفت. کسی مانند نجاشی که دادگاه اسلامی بر علیه او حکم قضائی صادر کرده بود و مجازات شده بود، او از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ناراحت بود و توقع داشت که حضرت حد نزنند، در شام جا داشت!
«مَصقَلَة بن هُبَیره» بر سر تعهدی باید قریب به دویست هزار درهم به بیت المال میداد نداد، از کوفه فرار کرد، این شخص در شام جا داشت! اینها ربطی به اینکه آیا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قاتل عثمان هستند یا نه، که درواقع بهانهی اصلی معاویه برای جنگ بود نداشت.
این موضوع مانند این میماند که ما با اسرائیل دشمن هستیم، یک نفر در آنجا ده شهروند را کشته است و به ما هم ربطی ندارد، یک نفر دیگر از جایی دزدی کرده است و به ما ربطی ندارد، ما به اینها پناه بدهیم، مثلاً اینجا موطن دزدان و قاچاقچیان امریکایی بشود، علت هم این باشد که با امریکا مخالف هستند!
باید به این موضوع توجه شود که در چه سطحی و در چه موضوعی مخالف است. فرض کنید اگر کسی در خیابانهای امریکا اسلحه کشید و بیست شهروند بیگناه را کشت، ما باید به او حق شهروندی بدهیم و بگوییم تو با امریکا دشمن هستی؟
اگر مسئله یک بُعدی دیده بشود باید رفت و از معاویه استفاده کرد، چون او استاد این کار بود، هم استاد تصویرسازی و مدیریت تصویر بود، هم مدیریت تهییج، هم مدیریت احساسات، پیمایش، انسجامبخشی.
تاکنون نظری ثبت نشده است