- 1166
- 1000
- 1000
- 1000
خطبه حضرت زهرا(س) با زنان انصار، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «خطبه حضرت زهرا(س) با زنان انصار»، جلسه دوم، سال 1398
چیزهایی در فاطمیّه هست که در جاهای دیگر خبری از آنها نیست، حذفِ «فاطمیّه» حذفِ بخشی از عقایدِ ماست، و اهمیّتِ فاطمیّه حتّی قابل قیاس با غدیر و عاشورا هم نیست. امروز در جهان اسلام قریب به یک میلیارد و پانصد میلیون نفر مسلمانِ غیرشیعی اگر احساس کنند یک گویندهای یا یک مسلمانی مانندِ من و شما معتقد است که کسی حتّی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از دو خلیفهی اول برتر است، او را بدعتگر میدانند، اگر احتمال بدهند که نسبت به آن دو نفر حسنظن ندارند یا بدبین است یا بیزاری دارند، او را از دایرهی اسلام خارج میدانند، و سعی کردهاند تمامِ منابعِ اسلامی را هم رتوش و حذف کنند تا چیزی از اینها باقی نماند.
ائمهی ما هم در مجالسِ عمومیِ خود نمیتوانستند بعضی چیزها را به دلایلی ابراز کنند، خودِ بحثِ «تقیّه» یک بحثِ بسیار مهمّی است که «استراتژیِ شیعه در تقیّه چیست؟»، همینقدر به شما بگویم که شاگرد اولهای کلاس امام صادق صلوات الله علیه مانندِ «اَبان بن تَقلِب» یا «زراره» محدّثهای عامّه هم بودند، یعنی در تقیّهی کامل و سکوتِ محض بودند.
آنهایی که با امام ارتباطِ خصوصی داشتند، که یک نمونهی آن را الآن مختصر عرض میکنم، اعتقاداتِ آنها کامل میشد. مثلاً «کُمِیت بن زید اسدی» به محضرِ امام باقر علیه السلام رسید و شعر خواند، آن دورهای بود که حکومت موقوفههای حضرت را از ایشان گرفته بود، حضرت رو کردند به خانواده و فرمودند: اگر چیزی یا زیورآلاتی دارید بیاورید، همه را در کیسه ریختند و به «کُمِیت» دادند و فرمودند: فعلاً اوضاعِ ما مناسب نیست و ما را ببخشید! همینکه «کُمِیت» دید که حضرت عذرخواهی کردند عرض کرد: آقا جان! من فدای شما بشوم! آیا میشود خودم یک صلهی دیگری دریافت کنم؟ حضرت فرمودند: چه میخواهی؟ گفت: از آن دو نفر برای من بگو!
یعنی امام در مجلسِ عمومی نمیتوانند صحبت کنند؛ وقتی امام صادق علیه السلام به شهادت رسیدند وصیّ خود را «منصور دوانیقی» قرار دادند، مسلّماً انسان باید به یک نفر باتقوا وصیّت کند، اما شرایط پیچیده بود، اگر اهل بیت علیهم السلام میخواستند سخن بگویند بصورتِ رمزی و مخفیانه و پوشیده و پنهانی صحبت میکردند.
چیزهایی در فاطمیّه هست که در جاهای دیگر خبری از آنها نیست، حذفِ «فاطمیّه» حذفِ بخشی از عقایدِ ماست، و اهمیّتِ فاطمیّه حتّی قابل قیاس با غدیر و عاشورا هم نیست. امروز در جهان اسلام قریب به یک میلیارد و پانصد میلیون نفر مسلمانِ غیرشیعی اگر احساس کنند یک گویندهای یا یک مسلمانی مانندِ من و شما معتقد است که کسی حتّی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از دو خلیفهی اول برتر است، او را بدعتگر میدانند، اگر احتمال بدهند که نسبت به آن دو نفر حسنظن ندارند یا بدبین است یا بیزاری دارند، او را از دایرهی اسلام خارج میدانند، و سعی کردهاند تمامِ منابعِ اسلامی را هم رتوش و حذف کنند تا چیزی از اینها باقی نماند.
ائمهی ما هم در مجالسِ عمومیِ خود نمیتوانستند بعضی چیزها را به دلایلی ابراز کنند، خودِ بحثِ «تقیّه» یک بحثِ بسیار مهمّی است که «استراتژیِ شیعه در تقیّه چیست؟»، همینقدر به شما بگویم که شاگرد اولهای کلاس امام صادق صلوات الله علیه مانندِ «اَبان بن تَقلِب» یا «زراره» محدّثهای عامّه هم بودند، یعنی در تقیّهی کامل و سکوتِ محض بودند.
آنهایی که با امام ارتباطِ خصوصی داشتند، که یک نمونهی آن را الآن مختصر عرض میکنم، اعتقاداتِ آنها کامل میشد. مثلاً «کُمِیت بن زید اسدی» به محضرِ امام باقر علیه السلام رسید و شعر خواند، آن دورهای بود که حکومت موقوفههای حضرت را از ایشان گرفته بود، حضرت رو کردند به خانواده و فرمودند: اگر چیزی یا زیورآلاتی دارید بیاورید، همه را در کیسه ریختند و به «کُمِیت» دادند و فرمودند: فعلاً اوضاعِ ما مناسب نیست و ما را ببخشید! همینکه «کُمِیت» دید که حضرت عذرخواهی کردند عرض کرد: آقا جان! من فدای شما بشوم! آیا میشود خودم یک صلهی دیگری دریافت کنم؟ حضرت فرمودند: چه میخواهی؟ گفت: از آن دو نفر برای من بگو!
یعنی امام در مجلسِ عمومی نمیتوانند صحبت کنند؛ وقتی امام صادق علیه السلام به شهادت رسیدند وصیّ خود را «منصور دوانیقی» قرار دادند، مسلّماً انسان باید به یک نفر باتقوا وصیّت کند، اما شرایط پیچیده بود، اگر اهل بیت علیهم السلام میخواستند سخن بگویند بصورتِ رمزی و مخفیانه و پوشیده و پنهانی صحبت میکردند.
کاربر مهمان